نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 379 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

379- و قال عليه السّلام: مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ‏

 

اللغة

المتفاوت: كالامور المتضادة أو الّتي يتعذّر الجمع منها في العرف و العادة.

المعنى

و استعار وصف الخذلان للحيل باعتبار أنّها لا تؤاتيه و لا يمكنه الجمع بين ما يرومه من تلك الامور.

مطابق با حکمت 403 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

379- امام (ع) فرمود: مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ

ترجمه

«هر كس به چند كار دست بزند چاره سازى را از دست بدهد».

شرح

متفاوت: كارهاى مختلف مانند چند كار ناجور، يا كارهايى كه از نظر عرف و عادت با هم جور در نمى‏ آيند.
صفت خوار ساختن را براى چاره سازيها از آن جهت استعاره آورده است كه شخص نمى‏ تواند آن كارهاى مختلف را انجام دهد، و جمع بين آنها و بين كارى كه مورد هدف اوست ممكن نيست.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 378 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

378- و قال عليه السّلام: لبعض مخاطبيه- و قد تكلم بكلمة يستصغر عن مثله- :
لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً

اللغة

فالشكير: هو الفرخ قبل النهوض.

المعنى

و استعار له لفظ الشكير و السقب باعتبار صغر قدره عمّا تكلّم به في حضرته، و وصف الطيران و الهدير له باعتبار نهوضه إلى ذلك الكلام الّذي هو فوق محلّه و ليس أهلا له كما أنّ الطيران ليس من شأن الشكير، و لا الهدير من شأن السقب.

مطابق با حکمت 402 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

378- امام (ع) به يكى از مخاطبانش- كه سخنى فراتر از حدّ خود گفته بود- فرمود: لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً

لغت

شكير: جوجه پيش از پر در آوردن

ترجمه

«پيش از پر در آوردن پرواز كردى و در خردى بانگ برآوردى».

شرح

كلمه «شكير» و كلمه «سقب» را به جهت كم ارزشى او به خاطر سخنى كه در محضر امام گفته بود، و صفت پرواز كردن و بانگ برآوردن را به خاطر گفتن چنين سخنى كه بيجا بوده و او شايستگى گفتنش را نداشته است- براى آن شخص استعاره آورده است- همان طورى كه پرواز در شأن جوجه پر در نياورده، و بانگ بر آوردن در خور كودك نمى ‏باشد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 377 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

377- و قال عليه السّلام: مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ

اللغة

الغايلة: الحقد،

المعنى

و ذلك أنّ مباعدة الناس في أخلاقهم تستلزم منافرتهم و عداوتهم و أحقادهم. فالعدول عنها إلى المقاربة و المشاكلة لأخلاقهم يستلزم الأمن من ذلك منهم.

مطابق با حکمت 401 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

377- امام (ع) فرمود: وَ قَالَ ع: مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ

لغت

غائله: كينه

ترجمه

«نزديك شدن به اخلاق مردم باعث ايمنى از كينه آنهاست».

شرح

توضيح آن كه دورى گرفتن از خلق و خوى مردم، باعث نفرت، دشمنى و كينه توزى آنها مى‏گردد، بنا بر اين بازگشت به نزديكى و همسويى در اخلاق آنها باعث ايمنى از دشمنى و كينه آنها خواهد بود.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 376 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

376- و قال عليه السّلام كلمات أربعا: الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ وَ مَنْ لَمْ يُعْطَ قَاعِداً لَمْ يُعْطَ قَائِماً وَ الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ- فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ- وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ

إحداها: المنيّة و لا الدنيّة
فالمنيّة مبتدأ دلّ على خبره بقوله: و لا الدنيّة.
أى أسهل من الدنيّة، و يحتمل أن يكون التقدير يحتمل المنيّة و لا يحتمل الدينّة و هى الخسيسة من الأمر ترتكب في طلب الدنيا. و كثير من الكرام يختارون الموت على ذلك.

و الثانية: و التقلّل و لا التوسّل
أى القناعة بالقليل من العيش و التبلّغ به خير من التوسّل إلى أهل الدنيا في طلبها.

الثالثة: و من لم يعط قاعدا لم يعط قائما.
كنّى بالقعود عن الطلب السهل و بالقيام عن الطلب الصعب بتعسّف: أى من لم يرزق بالطلب السهل لم ينفعه التشديد في الطلب. و هذا الحكم أكثرىّ كما هو حكم الخطيب حثّ به على الإجمال في الطلب.

الرابعة: و الدهر يومان يوم لك و يوم عليك فإذا كان لك فلا تبطر و إذا كان عليك فاصبر.
فاليوم الّذي هو زمان الضيق و البلاء يجب فيه الصبر للاستعداد به لقبول رحمة اللّه تعالى كما قال وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ«» الآية.

مطابق با حکمت 396 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

376- امام (ع) فرمود: (چهار مطلب)
الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ وَ مَنْ لَمْ يُعْطَ قَاعِداً لَمْ يُعْطَ قَائِماً وَ الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ- فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ- وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ

ترجمه

«چه گوارا است مرگ و چه ناگوار است زبونى به اندك بساز و به توانگران متوسل مشو هر كه را بى‏ كوشش و تلاش ندهند، با تلاش و كوشش هم ندهند، و روزگار دو روز است: روزى با تو، و روزى بر تو. امّا روزى كه با تو است آن روز ناسپاسى نكن، و روزى كه بر تو است شكيبا باش.»

شرح

شرح (چهار مطلب):

1- مرگ سهلتر است از ننگ. المنيّة مبتدا است، و لا الدّنيّة قرينه براى خبر مبتداست، گويا فرموده باشد: المنيّة أسهل من الدّنيه، يعنى [تحمّل‏] مرگ آسانتر از ننگ است، و احتمال دارد كه تقدير چنين باشد: يحتمل المنية و لا يحتمل الدّنية، (مرگ قابل تحمل است، امّا ننگ قابل تحمل نيست)، دنيّة يعنى پستى و ننگ نسبت به كارى كه به خاطر به دست آوردن مال و منال دنيا مرتكب مى‏شوند، كه بسيارى از بزرگواران مرگ را بر آن ترجيح مى‏ دهند.

2- قناعت به اندكى از زندگى و به آن بسنده كردن بهتر است از چاپلوسى و نزديكى به اهل دنيا به خاطر به دست آوردن مال بيشتر.

3- هر كه را نشسته ندهند، ايستاده هم ندهند، نشسته كنايه از طلب بدون‏ تلاش، و ايستاده كنايه از طلب با تلاش و كوشش است. يعنى هر كس را بدون تلاش و كوشش روزى ندهند، تلاش و كوشش او هم بى‏فايده است، و اين حكم- چنان كه معمول سخن سخنگويان است- در اكثر موارد و صد در صد نيست بلكه بدين وسيله امام (ع) انسان را به كسب معاش از راه درست وادار كرده است.

4- روزگار دو روز است: روزى به سود تو و روزى به زيان تو است، روزى كه به سود تو است، ناسپاسى مكن، و روزى كه به زيان توست شكيبا باش. پس در روزى كه زمان تنگنا و گرفتارى است، شكيبايى براى آمادگى پذيرش رحمت الهى لازم است، چنان كه خداوند فرموده است: بَشِّرِ الصَّابِرِينَ«».

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 375 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

375- و قال عليه السّلام: كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ

المعنى

إنّه لا يقتصر الإنسان إلّا على مقدار يمكنه دفع الضرورة و الحاجة به و ذلك كاف و مغنى للقانع عمّا سواه. و فيه إيماء إلى الأمر بالاقتصار على اليسير من الدنيا.

مطابق با حکمت 395 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

375- امام (ع) فرمود: كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ

ترجمه

«هر چه كه به آن مى‏ شود اكتفا كرد بس است».

شرح

براستى انسان جز به مقدارى كه مى‏ تواند ضرورت و نياز خود را برطرف سازد، بسنده نمى‏ كند، و همين مقدار براى شخص قانع، بس است و او را از بيشتر بى‏ نياز مى‏ سازد، و در اين سخن دستور ضمنى به اكتفا كردن بر مقدار اندك از دنياست.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 374 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)گفتار وبیان

شرح ابن‏ ميثم

374- و قال عليه السّلام: رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ

المعنى

أى قد يبلغ الإنسان بالقول ما لا يبلغه بالشدّة و الصولة فيكون القول أنفذ في غرضه. و يصلح مثلا يضرب للرفق و اللين الّذي يبلغ به ما لا يبلغ بالعنف. و روى عوض أنفذ أشدّ. و المعنى: ربّ قول يقوله الإنسان فيكون ضرره عليه أشدّ من صولة عدوّه، أو ربّ قول يسمعه من غيره كقذف أو هجر يكون أشدّ عليه من صولة العدوّ. و المعنيان منقولان عن ابن آدم الهروىّ.

مطابق با حکمت 394 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

374- امام (ع) فرمود: رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ

ترجمه

«بسا گفتارى كه اثرش از حمله بردن به طرف بيشتر است».

شرح

يعنى گاهى ممكن است انسان به وسيله گفتار به چيزى دست بيابد كه با خشونت حمله بردن، به آن نرسد، بنا بر اين سخن در رسيدن به هدف مؤثّرتر است.
اين عبارت ضرب المثلى شايسته است براى مواردى كه انسان با نرمش و مدارا به نتايجى مى‏ رسد كه با درشتى نمى‏ رسد.
بعضى به جاى انفذ، اشدّ روايت كرده‏ اند.
معناى عبارت چنين است: بسا سخنى كه انسان مى‏ گويد و زيانش بيشتر از حمله دشمن بر اوست، و يا اين كه: بسا سخنى كه- مانند تهمت و ناسزا- كه صدمه‏ اش براى او از حمله دشمن بيشتر است. و اين هر دو معنا را از ابن آدم هروى نقل كرده‏ اند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 373 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

373- و قال عليه السّلام: خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ- وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ- فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ

المعنى

أمر بالقناعة أوّلا بما تيسّر من الدنيا لمن تمكّن منها و قوى عليها، و بالإجمال في الطلب لمن لم يتمكّن منها. و الإجمال في طلب الدنيا طلبها برفق من الوجه الّذي‏ ينبغي، و على الوجه الّذي ينبغي.

مطابق با حکمت 393 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

373- امام (ع) فرمود: خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ- وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ- فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ

ترجمه

«از دنيا آنچه را به تو روى آورد برگير و از آنچه كه از تو روى گرداند روى‏ بگردان. و اگر اين كار را نكنى پس در طلب و خواستن زياده روى نكن.»

شرح

امام (ع) نخست دستور داده است كه آدمى از دنيا به آنچه ميسّر مى‏شود و بر آن دست مى ‏يابد، قناعت كند، و آن كه برايش ميسّر نيست به طور صحيح دنيا را بطلبد، و راه صحيح طلب دنيا، جستن دنيا از راه درست و به گونه مناسب و رواست.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 372 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)گفتار وبیان

شرح ابن‏ ميثم

372- و قال عليه السّلام: تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ

المعنى

و قد مرّ تفسير هذه الكلمة، لكنّه جعلها هنا صغرى ضمير رغّب به في الكلام عند الحاجة لغاية أن يعرفها المتكلّم، و تقدير الكبرى: و كلّ من كان مخبوءا تحت لسانه فينبغي أن يظهر نفسه في كلامه ليعرف.

مطابق با حکمت 392 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

372- امام (ع) فرمود: تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ

ترجمه

«سخن بگوييد تا شناخته شويد، زيرا كه مرد زير زبانش نهفته است».

شرح

تفسير اين عبارت گذشت، لكن در اينجا امام (ع) آن را مقدمه صغراى قياس مضمرى قرار داده و بدان وسيله آدمى را به سخن گفتن به هنگام نياز به منظورى كه مورد نظر گوينده است واداشته و كبراى مقدّر آن نيز چنين است: و هر كه در زير زبانش پنهان باشد، شايسته است كه خويشتن را در ضمن گفتارش ظاهر سازد تا ديگران او را بشناسند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 371 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

371- و قال عليه السّلام: ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا- وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ

المعنى

لمّا كانت محبّة الدنيا مستلزمة لاستتار عيوبها عن إدراك محبّيها كما قيل: حبّك الشي‏ء يعمى و يصمّ. كان بغضها و الزهد فيها رافعا لذلك الستر كاشفا لما تحته من عيوبها و عوراتها فأمر بالزهد فيها لهذه الغاية المنفّرة عنها. ثمّ نفّر عن الغفلة فيها عمّا ورائها بضمير صغراه قوله: فلست بمغفول عنك، و تقدير الكبرى: و كلّ من ليس بمغفول فلا ينبغي أن يغفل عمّا يراد به.

مطابق با حکمت 391 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

371- امام (ع) فرمود: ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا- وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ

ترجمه

«در دنيا پارسا باش، تا خداوند تو را به زشتيهاى آن آگاه سازد، و بى‏ خبر مباش كه از تو بى ‏خبر نيستند.»

شرح

چون علاقه به دنيا باعث پوشيده ماندن معايب آن از نظر دلبستگان به آن‏ است، همان طورى كه گفته ‏اند: محبّت به چيزى [انسان را] كور و كر مى ‏سازد«». دشمنى با دنيا و پارسايى در آن باعث از بين بردن آن پوشش و ظاهر كردن عيبها و زشتيهايى است كه زير پوشش بوده است. بنا بر اين امام (ع) به خاطر همان نتيجه قابل احتراز، دستور به پارسايى در دنيا داده است آن گاه از غفلت در دنيا از ماوراى اين دنيا به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن جمله فلست بمغفول عنك، بوده و كبراى مقدر نيز چنين است: و هر چه كه غير مغفول عنه باشد، شايسته نيست كه از هدف آن غفلت شود.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 370 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)تقسیم اوقات

شرح ابن‏ ميثم

370- و قال عليه السّلام: لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ- وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ- وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ- وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ- وَ لَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ- مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ- أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ

اللغة

أقول: رمّ المعاش: إصلاحه. و الشاخص: الذاهب من بلد إلى بلد.

المعنى

و قسّم زمان المؤمن العاقل إلى ثلاثة أقسام بحسب ما ينبعى بمقتضى الحكمة العمليّة والرأي الحقّ. فقسم يتوفّر فيه على عبادة اللّه و مناجاته و هذا القسم هو المطلوب الأوّل، و قسم يصلح فيه ما لابدّ منه في تحصيل القسم الأوّل من معاشه، و قسم يخلّى فيه بين نفسه و لذّاتها المباحة الّتي يجمل و يحسن دون المحرّمة و المباحة المستهجنة. و هذان القسمان مرادان للأوّل إذ لا يمكن بدونهما. و قوله: و ليس للعاقل. إلى آخره. أى ليس له بحسب مقتضى العقل العمليّ أن يستعمل نفسه إلّا في الامور الثلاثة.

مطابق با حکمت 390 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

370- امام (ع) فرمود: لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ- وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ- وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ- وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ- وَ لَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ- مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ- أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ‏

لغات

رمّ المعاش: اصلاح كردن امر زندگى شاخص: مسافرى كه از شهرى به شهرى مى‏ رود.

ترجمه

«براى مؤمن سه ساعت است ساعتى كه با پروردگارش راز و نياز مى‏ كند، و ساعتى كه در آن به معاش خود مى ‏رسد، و ساعتى كه بين خود و لذت حلال و پسنديده خلوت مى‏ كند و عاقل سزاوار نيست كه جز براى سه منظور مسافرت كند: اصلاح امور زندگى، و يا قدمى در راه آخرت برداشتن، يا لذت در راه غير حرام».

شرح

امام (ع) اوقات مؤمن عاقل را به سه قسم تقسيم كرده است بر حسب آنچه كه به اقتضاى حكمت عملى و نظر درست شايسته است: يك قسم آن كه به عبادت و مناجات پروردگار خود بپردازد، و اين قسم در درجه اوّل اهميّت است. و قسمى كه براى خاطر قسم اوّل معاش لازم را فراهم آورد، و قسمى را نيز بين خود و لذّتهاى جايزى كه شايسته و نيكو است- نه آن كه حرام و زشت است- خلوت كند. و اين دو قسم به خاطر قسم اوّل لازم است چون بدون اينها قسم اوّل ناممكن است.

عبارت ليس للعاقل…
يعنى بر حسب اقتضاى عقل عملى حق ندارد- جز در اين سه مورد- وقت خود را صرف كند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 369 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)مراتب گرفتاری ونعمت

شرح ابن‏ ميثم

369- و قال عليه السّلام: أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ- وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ- وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ- أَلَا وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ- وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ- وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ

المعنى

أشار إلى درجات البلاء و تفاوتها بالشدّة و الضعف و إلى ما يقابلها من درجات النعمة و تفاوتها كذلك. و إنّما كان مرض القلب بالرذائل أشدّ من مرض البدن لاستلزامه في الآخرة فوات أكمل السعادات و هو الموت الّذي لا حياة معه و بحسب ذلك كان تقوى القلب و استكماله بالفضايل أفضل من صحّة البدن لاستلزامه السعادة الباقية و الحياة الأبديّة.

مطابق با حکمت 388 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

369- امام (ع) فرمود: أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ- وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ- وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ- أَلَا وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ- وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ- وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ

ترجمه

«بدانيد كه از جمله گرفتاريها تنگدستى است، و سخت‏ تر از تنگدستى بيمارى جسم است و بدتر از بيمارى جسم بيمارى دل است، و بدانيد كه از جمله نعمتها، دارايى زياد است و بهتر از دارايى زياد تندرستى است و بهتر از تندرستى تقواى دل است.»

شرح

امام (ع) به مراتب گرفتارى و تفاوت آنها در شدّت و ضعف، و همچنين در مقابل آنها به مراتب نعمت و تفاوت آنها اشاره فرموده است. و براستى كه مبتلا شدن دل به بيمارى رذايل بدتر از بيمارى جسم است، به خاطر اين كه لازمه آن از دست دادن كاملترين خوشبختيها در آخرت است و در حقيقت آن نوعى مرگ است كه پس از آن زندگى وجود ندارد، و به همين جهت تقواى دل و كامل ساختن آن با فضايل، بالاتر از تندرستى است چون لازمه آن خوشبختى هميشگى و حيات جاويد است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 368 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)خیر وشر

شرح ابن‏ ميثم

368- و قال عليه السّلام: مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ- وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ- وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَمَحْقُورٌ- وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ

المعنى

نفى عمّا يقود إلى النار و إن عدّ في الدنيا خيرا و لذّة استحقاق اسم الخير تحقيرا له و تنفيرا عنه بما يلزمه من غايته الّتي هى النهاية في الشرّ و هى النار، و كذلك نفى عمّا يقود إلى الجنّة من الطاعات الشاقّة و إن عدّ في الدنيا شرّا و ألما استحقاق اسم الشرّ ترغيبا فيه بما يلزمه من غايته الّتي هى دخول الجنّة. و التقدير: ما خير بعده النار بخير، و ما شرّ بعده الجنّة بشرّ.
و قوله: و كلّ نعيم دون الجنّة محقور. تفسير للأوّل.
و قوله: و كلّ بلاء دون النار عافية. تفسير للثاني. و أراد عافية نسبيّة.

مطابق با حکمت 386 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

368- امام (ع) فرمود: مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ- وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ- وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ- وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ

ترجمه

«خير نيست آن خيرى كه به دنبال آن آتش باشد، و بدى نيست آن شرّى كه پس از آن بهشت باشد، هر نعمت پايين‏ تر از بهشت ناچيز است، و هر گرفتارى غير از آتش دوزخ سلامتى است.»

شرح

امام (ع) از آنچه كه انسان را به طرف آتش مى‏ برد، شايستگى نام خير را نفى كرده است، اگر چه در دنيا آن را خير و لذّت بنامند، به خاطر تحقير و بر حذر داشتن از آن، چون لازمه نهايى آن آتش و همان نتيجه ‏اى است كه از شرّ عايد مى ‏شود. و همچنين از آن طاعات دشوارى كه انسان را به سمت بهشت مى‏ كشاند، نام شر را نفى كرده است، هر چند كه در دنيا آنها را شرّ و گرفتارى بنامند، به خاطر تشويق به نتيجه نهايى اين اعمال، يعنى ورود به بهشت و تقدير عبارت اين است ما خير بعده النّار بخير، و ما شرّ بعده الجّنة بشرّ. و عبارت و كلّ نعيم دون الجنّة محقور يعنى هر نعمت، در حد كمتر از بهشت ناچيز است،تفسير مطلب اوّل است.
و جمله و هر گرفتارى غير از آتش دوزخ سلامتى است، تفسير مطلب دوم است و مقصود عافيت و سلامتى نسبى است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 367 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

367- و قال عليه السّلام: مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ

المعنى

كقولهم: من طلب شيئا و جدّ وجد، و من قرع بابا و لجّ و لج. و ظاهر أنّ الطلب معدّ لحصول المطلوب فإن تمّ الاستعداد له نال الكلّ و إلّا فبقدر نقصان الاستعداد يكون نقصان المطلوب.

مطابق با حکمت 386 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

367- امام (ع) فرمود: مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ‏

ترجمه

«هر كه در پى چيزى باشد، تمام آن را يا بخشى از آن را به دست خواهد آورد».

شرح

اين عبارت امام (ع) نظير سخن مشهور است كه هر كس در طلب چيزى بكوشد آن را مى ‏يابد، و هر كس درى را بكوبد و پافشارى كند، عاقبت وارد آنجا خواهد شد.
بديهى است كه جستن وسيله ‏اى است براى رسيدن به مطلوب، پس اگر آمادگى كامل باشد به همه مطلوب، و اگر نه به مقدار كاستى آمادگى به مطلوب ناقص مى ‏رسد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 366 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)وصف دنیا

شرح ابن‏ ميثم

366- و قال عليه السّلام: مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَا يُعْصَى إِلَّا فِيهَا- وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِتَرْكِهَا

المعنى

نفّر عن الدنيا بذكر هوانها على اللّه من الوجهين المذكورين.

مطابق با حکمت 385 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

366- امام (ع) فرمود: مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَا يُعْصَى إِلَّا فِيهَا- وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِتَرْكِهَا

ترجمه

«از نشانه‏ هاى پستى دنيا در نزد خدا آن است كه خدا را معصيت نكنند مگر در دنيا، و به دست نياورند آنچه را كه نزد خداست مگر با دورى كردن از دنيا.»

شرح

امام (ع) به دو دليل ياد شده كه پستى دنيا را خاطر نشان كرده است از دنيا بر حذر داشته است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 365 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)سه كلمه

شرح ابن‏ ميثم

365- و قال عليه السّلام ثلاث كلمات: الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ- وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ- إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ- وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ

إحداها: الركون إلى الدنيا مع ما تعاين منها جهل
أى بما ينبغي أن يركن إليه ممّا لا ينبغي.

الثانية: و التقصير في حسن العمل إذ اوثقت بالثواب عليه غبن
أى مستلزم للغبن و هو ترك ما يوفّق به من الثواب الكثير في مقابلة العمل اليسير له، و فيه إيماء إلى أنّ مبدء التقصير في حسن العمل عدم الوثوق بالثواب الموعود في الآخرة.

الثالثة: و الطمأنينة إلى كلّ أحد قبل الاختبار عجز
أى عن البحث عمّن ينبغي السكون إليه و عن وضعه موضعه. و نفّر عن الركون إلى الدنيا بما يلزمه من الجهل، و عن التقصير في حسن العمل بما يلزمه من الغبن، و من الطمأنينة إلى كلّ أحد بما يلزمها من العجز.

مطابق با حکمت 384 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

365- امام (ع) فرموده است (سه كلمه)
الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ- وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ- إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ- وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ عَجْزٌ

ترجمه

«دلبستگى به دنيا به دليل آنچه از دنيا مى ‏بينى نادانى و كوتاهى در كار خير با اين كه به پاداش آن اطمينان دارى، زيان كارى، و اعتماد كردن به هر كس پيش از آزمايش وى، درماندگى است.»

شرح

1- دلبستگى به دنيا با آنچه از دنيا مى ‏بينى نادانى است، يعنى: به دليل آنچه كه سزاوار اعتماد است عوض آنچه كه نبايد اعتماد كرد.

2- كوتاهى در كار نيك با وجود اطمينان به پاداش آن، زيانكارى است، يعنى: مستلزم ضرر و زيان و ترك پاداش زياد در برابر عمل كم مى‏ باشد در اين عبارت اشارتى است بر اين كه ريشه كوتاهى در كار نيك، اطمينان نداشتن به پاداشى است كه در آخرت وعده داده ‏اند.

3- اعتماد به هر كس پيش از آزمودنش، از درماندگى است. يعنى درماندگى از كاوش در مورد كسى كه به او اعتماد ورزد، و اعتماد بجا داشته باشد.

امام (ع) از اعتماد به دنيا به دليل آن كه لازمه چنين اعتمادى نادانى است، و همچنين از كوتاهى در كار نيك به دليل اين كه لازمه آن زيانكارى است، و همين طور از اعتماد به هر كسى، به دليل اين كه لازمه آن درماندگى است، بر حذر داشته است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 364 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

364- و قال عليه السّلام: احْذَرْ أَنْ يَرَاكَ اللَّهُ عِنْدَ مَعْصِيَتِهِ- وَ يَفْقِدَكَ عِنْدَ طَاعَتِهِ- فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ- وَ إِذَا قَوِيتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ- وَ إِذَا ضَعُفْتَ فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ

المعنى

حذّر من الأمرين بما يلزمه من دخوله في زمرة الخاسرين لثواب اللّه يوم القيامة. ثمّ أمر بالقوّة على طاعة اللّه ليتمّ الاستعداد بها لرحمته و بالضعف عن معصيته ليضعف الاستعداد بها عن قبول سخط اللّه و نقمته.

مطابق با حکمت 383 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

364- امام (ع) فرمود: احْذَرْ أَنْ يَرَاكَ اللَّهُ عِنْدَ مَعْصِيَتِهِ- وَ يَفْقِدَكَ عِنْدَ طَاعَتِهِ- فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ- وَ إِذَا قَوِيتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ- وَ إِذَا ضَعُفْتَ فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ

ترجمه

«بترس از اين كه خداوند تو را در حال معصيت خود ببيند، و در محل طاعت تو را مشاهده نكند، در آن صورت از زيانكاران خواهى بود. و هرگاه بناست كه توانا باشى، بر طاعت خدا توانا باش، و اگر بناست ناتوان باشى از معصيت خدا ناتوان باش».

شرح

امام (ع) از دو كار به دليل پيامدى كه دارند- يعنى ورود در جمع كسانى كه پاداش الهى را در روز قيامت از دست مى ‏دهند- برحذر داشته است، آن گاه دستور توانا شدن، بر طاعت الهى را داده تا بدان وسيله آماده ‏تر براى كسب رحمت خداوندى گردد، و همچنين دستور ناتوانى از نافرمانى خداوند را داده تا بدان وسيله توان آمادگى پذيرش خشم و عذاب الهى را نداشته باشد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 363 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

363- و قال عليه السّلام: لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ- فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا- فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

المعنى

نهى عن قول ما لا يعلم لأنّه كذب أو محتمل للكذب و لأنّه قول بالجهل فيجب الاحتراز فيه، و أمّا النهى عن قول كلّ ما يعلم فلجواز أن يكون فيه مضرّة لنفسه أو لغيره كإذاعة سرّ يستلزم أذاه أو أذى من أسرّه إليه، و نفّر عن ذلك بقوله: فإنّ اللّه. إلى آخره، و هو صغرى ضمير. و الفرائض الّتي افترضها اللّه على كلّ جارحة هو ما أوجبه على اللسان مثلا من قول ما ينبغي في موضعه و كذلك ما يتعلّق بالعين من النظر الّذى ينبغي و نحو ذلك في سائر الجوارح. و تقدير الكبرى: و كلّ من فرض اللّه على جوارحه فرائض كذلك يحتجّ بها عليه يوم القيامة في تركها و العمل بها فيجب عليه المحافظة عليها.

مطابق با حکمت 382 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

363- امام (ع) فرمود: لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ- فَإِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا- فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

ترجمه

«آنچه را نمى‏ دانى مگو، بلكه هر چه را مى‏ دانى هم مگو، زيرا خداوند پاك، بر همه اعضا و جوارح تو احكامى را واجب كرده، تا روز قيامت بدان وسيله بر تو حجّت بياورد.»

شرح

امام (ع) از گفتن چيزى كه انسان نمى‏ داند نهى فرموده است، براى اين كه آن دروغ است و يا احتمال دروغ در آن مى‏رود، و چون چنين سخنى از روى نادانى است پس دورى كردن از آن واجب است، و امّا اين كه از گفتن تمام دانستنيها نهى فرموده است براى اينست كه ممكن است براى خود گوينده و يا براى ديگران زيانى داشته باشد، مثل فاش كردن رازى كه باعث اذيّت وى و يا اذيّت كسى شود كه راز را به او گفته است، و از اين كار با عبارت: فانّ اللّه… كه صغراى قياس مضمرى است، بر حذر داشته است.

امورى كه خداوند بر هر عضوى از اعضاى بدن واجب گردانيده عبارت است،- به طور مثال- براى زبان گفتن هر چيزى را به جاى خود، و همچنين براى چشم، نگريستن بجا و امثال اينها براى ديگر جوارح. و كبراى مقدّر چنين است: و هر چه را كه خداوند بر اعضاى انسان واجب گردانيده واجباتى است كه روز قيامت بدان وسيله براى ترك و يا عمل به آنها با وى احتجاج مى‏كند، پس لازم‏ است كه آدمى آنها را رعايت كند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 362 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)سخن وگفتار

شرح ابن‏ ميثم

362- و قال عليه السّلام: الْكَلَامُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ- فَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وَثَاقِهِ- فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ- فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةًوَ جَلَبَتْ نِقْمَةً

اللغة

الوثاق: الحبل،

المعنى

و أمر بخزن اللسان عمّا لا ينبغي من القول و في غير موضعه و شبّه خزنه بخزن الذهب، و وجه الشبه شدّة الخزن. و نفّر عن قول ما لا ينبغي بضميرين صغرى أحدهما: قوله: الكلام. إلى قوله: وثاقه، و تقدير الكبري: و كلّ كلام كان كذلك فلا ينبغي أن يتكلّم منه إلّا بما ينبغي، و لفظ الوثاق مستعار، و صغرى الثاني: قوله: فربّ كلمة سلبت نعمة: و تقدير الكبرى: و كلّ كلمة كذلك فيجب الاحتراز منها بقلّة القول و التثبّت فيه.

مطابق با حکمت 381 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

362- امام (ع) فرمود: الْكَلَامُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ- فَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وَثَاقِهِ- فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ- فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً

لغت

وثاق: ريسمان، بند

ترجمه

«سخن در بند تو است تا آن را نگفته‏ اى، امّا همين كه گفتى تو در بند آنى، پس زبانت را نگاه‏دار چنان كه طلا و نقره را در خزانه قرار مى‏دهى. بسا كلمه ‏اى كه باعث از دست رفتن نعمتى مى‏ شود و عذاب و گرفتارى پيش مى‏ آورد.»

شرح

امام (ع) امر فرموده است كه از سخنى كه شايسته گفتن نيست و همچنين سخن نابجا، زبان را نگه دارند، و نگهدارى زبان را به اندوختن طلا تشبيه كرده است و وجه شبه اهميّت در نگهدارى است، و از گفتن سخن ناروا به وسيله دو قياس مضمر بر حذر داشته است كه صغراى يكى از آنها عبارت: «الكلام… وثاقه» و كبراى مقدّرش چنين است: هر سخنى كه چنين باشد، جز در موردى كه سزاوار باشد، شايسته گفتن نيست، و كلمه «وثاق- بند» استعاره است. و صغراى قياس دوم عبارت: «فربّ كلمة سلبت نعمة: بسا كلمه‏اى كه باعث از بين رفتن نعمتى گشته است، و كبراى مقدّرش چنين است: و هر كلمه‏اى كه آن طور باشد پس بايد از گفتن آن دورى كرد و سخن اندك و استوار گفت.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 361 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

361- و قال عليه السّلام: رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ- وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ

المعنى

و غرض الكلمة التنبيه من رقدة الغفلة عن الموت لغاية العمل و لما بعده.
و المعنى ظاهر.

مطابق با حکمت 380 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

361- امام (ع) فرمود: رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ- وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ

ترجمه

«بسا روى آورنده به روز كه پشت بر آن نكند، و بسا كسى كه اوّل شب بر او حسرت بردند ولى آخر شب، گريه كنندگان بر او گريستند.»

شرح

هدف از اين سخن بيدار باش از خواب غفلت نسبت به مرگ و پس از مرگ است در مورد نتيجه عملى كه انسان انجام مى‏ دهد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 360 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)اقسام رزق

شرح ابن‏ ميثم

360- و قال عليه السّلام: الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ- وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ- فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلَى هَمِّ يَوْمِكَ- كَفَاكَ كُلُّ يَوْمٍ عَلَى مَا فِيهِ- فَإِنْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ- فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيُؤْتِيكَ فِي كُلِّ غَدٍ جَدِيدٍ مَا قَسَمَ لَكَ- وَ إِنْ لَمْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ- فَمَا تَصْنَعُ بِالْهَمِّ فِيمَا لَيْسَ لَكَ- وَ لَمْ يَسْبِقْكَ‏لَنْ يَسْبِقَكَ إِلَى رِزْقِكَ طَالِبٌ- وَ لَنْ يَغْلِبَكَ عَلَيْهِ غَالِبٌ- وَ لَنْ يُبْطِئَ عَنْكَ مَا قَدْ قُدِّرَ لَكَ قال الرضى: و قد مضى هذا الكلام فيما تقدم من هذا الباب، إلا أنه ههنا أوضح و أشرح، فلذلك كررناه على القاعدة المقررة فى أول الكتاب.

المعنى

و أقول: قد مضى تفسير أكثر هذا الكلام. و غرضه التنفير عن الاهتمام بالدنيا و الاشتغال بما يرجى منها عن ذكر اللّه و طاعته. و نهاه أن يحمل همّ السنة على همّ اليوم لئلّا يجتمع عليه أحزان متضاعفة يكفى واحد منها شغلا. و احتجّ لذلك بضميرين‏ صغرى الأوّل: قوله: فإن يكن السنة و تقديرها إنّ سنتك الّتي تهتمّ لها إمّا أن يكون من عمرك أو ليس، و تقدير الكبرى: و كلّما كان على هذين التقديرين فلا ينبغي الاهتمام به أمّا على التقدير الأوّل فإنّ اللّه يؤتيك في كلّ يوم منها ما قسّم لك لا محالة و ما لا بدّ منه لا يجوز الاهتمام به، و أمّا على التقدير الثاني فلأنّه ليس من العقل أن يهتمّ المرء بما ليس له. و صغرى الثاني: قوله: و لن يسبقك إلى قوله: قدّر لك. و تقديرها أنّ رزقك لن يسبقك إليه طالب، و تقدير الكبرى و كلّما كان كذلك فلا ينبغي أن يهتمّ به.

مطابق با حکمت 379 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

360- و قال عليه السّلام: الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ- وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ- فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلَى هَمِّ يَوْمِكَ- كَفَاكَ كُلُّ يَوْمٍ عَلَى مَا فِيهِ- فَإِنْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ- فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيُؤْتِيكَ فِي كُلِّ غَدٍ جَدِيدٍ مَا قَسَمَ لَكَ- وَ إِنْ لَمْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ- فَمَا تَصْنَعُ بِالْهَمِّ فِيمَا لَيْسَ لَكَ- وَ لَمْ يَسْبِقْكَ‏لَنْ يَسْبِقَكَ إِلَى رِزْقِكَ طَالِبٌ- وَ لَنْ يَغْلِبَكَ عَلَيْهِ غَالِبٌ- وَ لَنْ يُبْطِئَ عَنْكَ مَا قَدْ قُدِّرَ لَكَ قال الرضى: و قد مضى هذا الكلام فيما تقدم من هذا الباب، إلا أنه ههنا أوضح و أشرح، فلذلك كررناه على القاعدة المقررة فى أول الكتاب.

المعنى

و أقول: قد مضى تفسير أكثر هذا الكلام. و غرضه التنفير عن الاهتمام بالدنيا و الاشتغال بما يرجى منها عن ذكر اللّه و طاعته. و نهاه أن يحمل همّ السنة على همّ اليوم لئلّا يجتمع عليه أحزان متضاعفة يكفى واحد منها شغلا. و احتجّ لذلك بضميرين‏
صغرى الأوّل: قوله: فإن يكن السنة و تقديرها إنّ سنتك الّتي تهتمّ لها إمّا أن يكون من عمرك أو ليس، و تقدير الكبرى: و كلّما كان على هذين التقديرين فلا ينبغي الاهتمام به أمّا على التقدير الأوّل فإنّ اللّه يؤتيك في كلّ يوم منها ما قسّم لك لا محالة و ما لا بدّ منه لا يجوز الاهتمام به، و أمّا على التقدير الثاني فلأنّه ليس من العقل أن يهتمّ المرء بما ليس له.

و صغرى الثاني: قوله: و لن يسبقك إلى قوله: قدّر لك. و تقديرها أنّ رزقك لن يسبقك إليه طالب، و تقدير الكبرى و كلّما كان كذلك فلا ينبغي أن يهتمّ به.

مطابق با حکمت 379 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

360- امام (ع) فرمود: الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ- وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ- فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلَى هَمِّ يَوْمِكَ- كَفَاكَ كُلُّ يَوْمٍ عَلَى مَا فِيهِ- فَإِنْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ- فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيُؤْتِيكَ فِي كُلِّ غَدٍ جَدِيدٍ مَا قَسَمَ لَكَ- وَ إِنْ لَمْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ- فَمَا تَصْنَعُ بِالْهَمِّ فِيمَا لَيْسَ لَكَ- وَ لَنْ يَسْبِقَكَ إِلَى رِزْقِكَ طَالِبٌ- وَ لَنْ يَغْلِبَكَ عَلَيْهِ غَالِبٌ- وَ لَنْ يُبْطِئَ عَنْكَ مَا قَدْ قُدِّرَ لَكَ

ترجمه

«روزى دو نوع است: يكى آن روزيى كه تو در پى آنى و ديگر آن روزيى كه آن در پى توست و اگر تو به سوى او نروى او به سوى تو خواهد آمد. بنا بر اين غم‏ يك ساله‏ات را بر غم يك روزه‏ات ميفزا كه هر روزى براى تو روزى همان روز بس است، پس اگر سالى از عمر تو باشد، خداوند متعال در هر فردايى كه مى‏آيد روزى آن را به تو مى‏رساند، آن مقدار كه نصيب تو كرده است، و اگر آن سال از عمر تو نباشد، از چه رو غم چيزى را بخورى كه مربوط به تو نيست، و هرگز كسى جلوتر از تو به روزى تو نمى‏رسد، و كسى قبل از تو بر آن دست نمى‏يابد، و هرگز آنچه براى تو مقدّر شده دير نخواهد رسيد.»

شرح

سيد رضى مى‏گويد: اين سخن در باب مربوط به روزى مقدر قبلا گذشت، ولى چون در اينجا روشنتر و مشروح‏تر بود، طبق برنامه‏اى كه در آغاز كتاب مقرّر كرديم- دوباره آورديم.

تفسير بيشتر جملات اين گفتار قبلا گذشت، هدف امام (ع) بر حذر داشتن از دلبستگى زياد به دنيا و توجّه دادن به چيزهايى از ياد خدا و اطاعت امر اوست كه باعث اميدوارى است، امام (ع) از افزودن غم سالانه بر غم يك روزه منع كرده تا مبادا غمهايى چند بر دل آدمى نشيند در حالى كه يك غم انسان را بس است، براى اثبات مطلب به دو قياس مضمر استدلال كرده است كه صغراى اوّلى جمله: فان يكن السّنة… و تقدير آن چنين است: سالى كه تو غم آن را مى‏خورى يا از سالهاى عمر تو هست و يا نيست، و كبراى مقدّر آن نيز اين طور است: و هر چه از اين دو فرض باشد، سزاوار غم خوردن نيست، اما بنا به فرض اوّل، چون خداوند در هر روزى ناگزير روزى آن روز را مى ‏رساند، پس نبايد غم روزى را خورد، و امّا فرض دوّم، عاقلانه نيست كه انسان به چيزى دل ببندد كه مربوط به او نيست. و صغراى قياس دوّم، عبارت: «و لن يسبقك… قدّر لك» است، و تقدير آن چنين است: هيچ جوينده‏اى پيش از تو به روزى تو دست پيدا نمى‏كند، و كبراى مقدّر آن نيز مى‏ شود: و هر چيزى كه چنان باشد، سزاوار نيست كه انسان در غم آن باشد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده