حکمت 451 صبحی صالح
451-وَ قَالَ ( عليه السلام )زُهْدُكَ فِي رَاغِبٍ فِيكَ نُقْصَانُ حَظٍّ وَ رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْس
حکمت 460 شرح ابن أبي الحديد ج 20
460 وَ قَالَ ع: زُهْدُكَ فِي رَاغِبٍ فِيكَ نُقْصَانُ حَظٍّ- وَ رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْسٍ أي نقصان حظ لك- و ذلك لأنه ليس من حق من رغب فيك أن تزهد فيه- لأن الإحسان لا يكافأ بالإساءة- و للقصد حرمة و للآمل ذمام- و من طلب مودتك فقد قصدك و أملك- فلا يجوز رفضه و اطراحه و الزهد فيه- و إذا زهدت فيه فذلك لنقصان حظك لا لنقصان حظه- فأما رغبتك في زاهد فيك فمذلة- لأنك تطرح نفسك لمن لا يعبأ بك- و هذا ذل و صغار- . و قال العباس بن الأحنف في نسيبه- و كان جيد النسيب-
ما زلت أزهد في مودة راغب
حتى ابتليت برغبة في زاهد
هذا هو الداء الذي ضاقت به
حيل الطبيب و طال يأس العائد
– أي ما زلت عزيزا حتى أذلني الحب
ترجمه فارسی شرح ابن ابی الحدید
حكمت (460)
زهدك فى راغب فيك نقصان حظّ، و رغبتك فى زاهد فيك ذلّ نفس.
«بى رغبتى تو در مورد كسى كه به تو راغب است، كاستى بهره است و رغبت تو در كسى كه به تو بى رغبت است، خوار ساختن نفس است.»
يعنى موجب كاستى بهره توست و اين بدان سبب است كه شايسته نيست نسبت به كسى كه به تو رغبت دارد بىرغبتى نشان دهى و احسان را نبايد با بدى مكافات كرد و براى قصد حرمتى است و براى كسى كه آرزومند است، احترام و تعهدى است و هر كس كه خواهان دوستى با تو باشد و به تو اميد بسته و آهنگ تو كرده است، جايز نيست كه او را برانند و كنار زنند و بىرغبتى نشان دهند، اگر بىرغبتى نشان دهى مايه كاستى بهره توست نه كاستى بهره او. اما رغبت نشان دادن تو نسبت به كسى كه به تو بى رغبت است، خوارى و زبونى است زيرا خود را به كسى عرضه مى دارى كه به تو اعتنايى ندارد و اين مايه خوارى و كوچك شدن است. عباس بن احنف كه غزل نيكو مى سروده است، در اين غزل خود چنين سروده است: همواره در قبال دوستى كسانى كه راغب دوستى با من بودند بىرغبتى نشان مى دادم تا آنكه گرفتار رغبت كردن به كسى شدم كه بىرغبت است- معشوق- ، آرى اين همان دردى است كه چارهسازيهاى طبيب از درمانش ناتوان است و نا اميدى عيادت كننده طولانى است.
مقصودش اين است كه همواره عزيز بودم تا آنكه عشق خوار و زبونم ساخت.
جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد 8 //دکتر محمود مهدوى دامغانى