google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
400-420 حکمت شرح ابن میثمحکمت ها شرح ابن ميثمنهج البلاغه حکمت هاشرح ابن ميثم 240تا450

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 407 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)وصف أولياء اللّه

شرح ابن‏ ميثم

407- و قال عليه السّلام: إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا- إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا- وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا-فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ- وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ- وَ رَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا- وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً- أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ وَ سَلْمٌ لِمَنْ‏سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ- بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا- وَ بِهِمْ قَامَ الْكِتَابُ وَ هُمْ بِهِ قَامُوا- لَا يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ- وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ

أقول: ميّز أولياء اللّه بصفات عشر:

إحداها: أنّهم نظروا إلى باطن الدنيا
أى حقيقتها، و غرض الحكمة الإلهيّة من وجودها فعملوا فيها على حسب علمهم إذا نظر الناس إلى ظاهرها من زينتها و قيناتها.

الثانية: و اشتغلوا بآجلها
و هو ما جعله اللّه نصب أعينهم غرضا مقصودا منها ثمرة للاستعداد بها و هو ثواب اللّه و رضوانه إذا اشتغل الناس بعاجلها و حاضر لذّاتها.

الثالثة: فأماتوا منها ما خشوا أن يميتهم
و هو نفوسهم الأمّارة بالسوء الّتى يخشى من غلبتها و استيلائها على العقل موته و هلاكه في الآخرة، و يحتمل أن يريد بما أماتوه منها قيناتها استعارة. فكأنّهم لمّا رفضوها و لم يلتفتوا إليها قد أماتوا و لم يبق لها حياة عندهم.

الرابعة: و تركوا منها ما علموا أنّه سيتركهم.
و هو زينتها و قيناتها التاركة لهم بالموت عنها. و- من- في الموضعين لبيان الجنس.

الخامسة: و رأوا استكثار غيرهم منها استقلالا- و دركها لها فوتا
أى استقلالا من الخير الباقى و فوتا له إذ كان دركها و الاستكثار بها سببا لذلك.

السادسة: أعداء ما سالم الناس
و هى الدنيا، و سلم ما عادى الناس و هى الآخرة.

الثامنة: بهم علم الكتاب.
لحفظهم إيّاه و تفقّههم له و إفادتهم به، و به علموالاشتهارهم به عند الناس.

التاسعة: و بهم قام الكتاب
أى صارت أحكامه قائمة في الخلق معمولا بها، و به قاموا: أى بأوامره و نواهيه و بما ينبغي له. و يحتمل أن يريد أنّ قيامهم في معاشهم و معادهم ببركته.

العاشرة لا يرون مرجوّا فوق ما يرجون
من ثواب اللّه، و لا يخافون مخوفا فوق ما يخافون من عذاب اللّه و الحجب عنه. و ذلك لعلمهم بالمرجوّ و المخوف هناك.

مطابق با حکمت 432 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

407- امام (ع) فرمود: إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا- إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا- وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا- فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ- وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ- وَ رَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا- وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً- أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ وَ سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ- بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا- وَ بِهِمْ قَامَ الْكِتَابُ وَ هُمْ بِهِ قَامُوا- لَا يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ- وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ

ترجمه

«دوستان خدا كسانى هستند كه به باطن دنيا نگاه كنند، آن گاه كه مردم به ظاهر آن مى‏ نگرند و به پايان آن بپردازند، وقتى كه مردم به وضع حاضر آن مشغولند، پس نابود مى‏ سازند آنچه را كه مى‏ ترسند آنها را نابود سازد، و ترك مى‏ كنند آنچه را كه مى‏ دانند آنها را ترك خواهد كرد، و مى‏ بينند كه بهره ‏بردارى فراوان ديگران از دنيا، كم بهره بردن است و دريافتن دنيا توسط ايشان، از دست دادن آخرت است، آنان با آنچه مردم در صلحند دشمن، و با آنچه مردم با آن دشمنند در صلح مى‏ باشند. به وسيله ايشان كتاب آسمانى شناخته شده و به وسيله كتاب آنها شناخته شدند، و به وسيله آنها كتاب پايدار، و به وسيله كتاب آنها جاودانه شدند، اميدى بالاتر از اميدشان و ترسى بيشتر از ترس ايشان قابل تصوّر نيست».

شرح

امام (ع) دوستان خدا را به وسيله ده صفت مشخّص كرده است:

1- آنان به باطن و حقيقت دنيا و هدف حكمت الهى از پيدايش دنيا مى‏نگرند و در نتيجه مطابق آگاهى خود عمل مى‏كنند، در موقعى كه مردم به ظاهر آن يعنى به آرايش و اندوخته‏هاى دنيا توجّه دارند.

2- و به پايان دنيا مشغولند يعنى آنچه را كه خداوند مقابل چشمشان، به عنوان هدف اصلى و نتيجه آمادگى از دنيا قرار داده است كه همان اجر و مزد و خوشنودى خدا مى ‏باشد، آن گاه كه مردم به وضع حاضر و لذّات موجود دنيا سرگرمند.

3- آنچه را كه از دنيا ممكن بود باعث نابودى آنها شود، آنها نابود ساخته ‏اند، يعنى نفس امّاره‏اى را كه مى‏ترسيدند بر آنها غلبه كرده و بر عقلشان چيره شود و در نتيجه باعث مرگ و نابودى آنها در آخرت گردد. و احتمال دارد كه مقصود- به صورت استعاره- همان اندوخته‏ هاى دنيا باشد كه باعث نابودى انسان مى‏ گردند، و گويى از آن جهت كه آنان دنيا را ترك كرده و به آن توجّهى ندارند، دنيا در نزد آنها مرده و فراموش شده است.

4- و ترك مى‏كنند از دنيا آنچه را كه مى‏دانند سرانجام آنها را ترك خواهد كرد، يعنى همان زيب و زيور دنيا كه با مردن ايشان آنها را ترك خواهد گفت. من در هر دو مورد براى بيان جنس است.

5- بهره فراوان ديگران را از دنيا كم بهرگى، و دريافت آنها را از دنيا، از دست دادن مى‏ دانند، يعنى كم بهرگى از خير آخرت و از دست دادن آن، از آن رو كه دريافت دنيا و بهره زياد از آن چنين نتيجه ‏اى را دارد.

6- با آنچه مردم سازش دارند، يعنى با دنيا، دشمن، و با آنچه مردم آن را دشمن مى‏ دارند يعنى آخرت، در صلح و سازشند.

7 و 8- به وسيله ايشان كتاب دانسته شد، چون ايشان كتاب را پاسدارى و تفقّه مى ‏كنند و به ديگران مى‏آموزند، و به وسيله كتاب ايشان شناخته شدند به‏ دليل شهرتشان به وسيله آن در نزد مردم.

9- وسيله آنها كتاب پايدار ماند، يعنى احكام كتاب در بين مردم برقرار ماند و مردم به آن احكام عمل كردند، و همچنين به وسيله كتاب آنها جاودانه شدند يعنى با اجراى اوامر، و نواهى و آنچه سزاوار ايشان بود. و احتمال دارد كه مقصود استوارى ايشان در امر معاش و معاد به بركت قرآن باشد.

10- اميدى بالاتر از اميدى كه به پاداش الهى دارند، و خوفى بالاتر از خوفى كه از عذاب خدا و دورى از او دارند، وجود ندارد از آن رو كه اينان يقين به آن اميد و ترس در آن عالم دارند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=