google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
260-280 حکمت شرح ابن میثمحکمت ها شرح ابن ميثمنهج البلاغه حکمت هاشرح ابن ميثم 240تا450

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 275 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)نحویه تسلیت گفتن

شرح ابن‏ ميثم

275- و قال عليه السّلام: و قد عزى الأشعث بن قيس عن ابن له- :
يَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ- فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ‏ذَلِكَ مِنْكَ‏مِنْكَ ذَلِكَ‏اَلرَّحِمُ- وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ- يَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ- جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ- وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ- يَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ- وَ حَزَنَكَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ

المعنى

استدرجه عليه السّلام أوّلا بتحسين الحزن و أنّه في موضعه باعتبار أنّ الرحم يستحقّ من ذي رحمه ذلك. ثمّ عقّبه بما يدلّ على قبح الجزع و الحزن بأنّ الصبر به أولى و ذلك من وجوه: أحدها: قوله: و إن تصبر. إلى قوله: خلف. و هى متّصلة صغرى ضمير تقدير كبراه: و كلّما كان في اللّه خلف عنه فالصبر عنه أولى. و النتيجة إن تصبر على مصيبتك فالصبر عليها أولى.

الثاني: قوله: إن صبرت. إلى قوله: و أنت مأجور: أى على صبرك و هو صغرى ضمير أيضا تقدير كبراه: و كلّ من جرى عليه القدر و هو مأجور على صبره فالصبر به أولى.

الثالث: نفّره عن الجزع بقوله: و إن جزعت: إلى قوله: مأزور: أى على جزعه. و أصله موزور فهمّز لمناسبة القرينة الاولى. و هو ضمير أيضا تقدير كبراه: و كلّ من جرى عليه القدر فهو مأزور، على حزعه دخل النار.

الرابع: قوله: سرّك و هو بلاء و فتنة. و هو تنفير عن إفراط السرور به. و وجه كونه بلاءا أنّ الإفراط في محبّته يستلزم رذايل خلقيّة كالجبن عمّا ينبغي من الجهاد خوف مفارقته، و كالبخل خوف فقره و نظرا له في عاقبته، و كالحزن في في أمراضه و أعراضه كما قال صلّى اللّه عليه و آله: الولد محزنة مجبنة مبخلة. و كذلك بغضه يستلزم رذيلة العقوق و قطع الرحم و صرف المال عنه في غير وجهه.

فبالحرىّ أن يبتلى اللّه الوالد بولده و يطلب منه الوقوف على حدّ العدل في حقّه. و الواو في قوله: و هو. للحال، و هو صغرى ضمير تقدير كبراه: و كلّما كان كذلك فينبغي أن لا يأسف على ما فات من السرور.

الخامسة: قوله: و حزنك. إلى آخره: تنفير عن الحزن عليه بما يلزم تركه من الصبر على المصيبة به من ثواب اللّه و رحمته و هو صغرى ضمير تقدير كبراه: و كلّما هو صبر عن الحزن و هو ثواب و رحمة فينبغى أن يصبر عن الحزن عليه.

مطابق با حکمت 291 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

275- امام (ع) وقتى كه اشعث بن قيس را به خاطر مرگ فرزندش تسليت مى‏ داد فرمود:
يَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ- فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ- وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ- يَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ- جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ- وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ- يَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ- وَ حَزَنَكَ‏وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ

ترجمه

«اى اشعث اگر به حال پسرت غمگينى، اين اندوه به خاطر خويشاوندى كار شايسته ‏اى است، امّا اگر صبر كنى، در نزد خدا هر مصيبتى پاداشى دارد. اى اشعث اگر صبر كنى قضا و قدر در مورد تو جارى شود و تو به اجرت مى‏ رسى، و اگر بى‏ تابى كنى حكم الهى بر تو جارى مى‏ شود و تو گنهكار خواهى بود. [اى اشعث‏] پسرت باعث شادمانى تو بود و در عين حال گرفتارى و بلا بود، باعث غم تو شد، در حالى كه پاداش و رحمت نيز هست».

شرح

امام (ع) نخست اندوه او را [در مصيبت فرزندش‏] ستوده و بجا دانسته است زيرا سزاوار است كه هر خويشاوندى در مصيبت خويش خود غمگين شود. و به دنبال آن، مطالبى را كه دليل بر زشتى بى‏ تابى و غم است و صبر بر آن به جهاتى بهتر است به شرح زير آورده است:

1- عبارت: و ان تصبر… خلف
كه يك قضيه شرطيه متّصله است، صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه در پيشگاه خدا عوض داشته باشد صبر بر آن بهتر است. و نتيجه قياس چنين مى‏شود: اگر بر اين مصيبت صبر كنى، صبر بهتر است.

2- عبارت: ان صبرت… و انت مأجور
يعنى: در برابر صبرت، پاداش مى‏ يابى. اين جمله نيز صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّرش مى‏شود: و هر چه را كه مقدّر شود شكيبايى بر آن اجر دارد، پس شكيبايى بر آن بهتر است.

3- او را از بى‏ تابى بر حذر داشته است، با اين عبارت: و ان جزعت… مأزور
يعنى در بى‏ تابى كردن، گنهكارى اصل مأزور، موزور بوده است، به خاطر اين كه با مأجور هم طراز باشد، با همزه استعمال شده است، و اين جمله نيز قياس مضمرى است كه كبراى مقدّرش چنين است: و هر كه قدر بر او جارى شده، اگر بى‏تابى كند، گنهكار است و وارد آتش جهنّم مى‏شود.

4- عبارت: سرّك و هو بلاء و فتنة
هشدارى است نسبت به زياده روى در شادى و سرور بر وجود فرزند. و دليل بلا بودن آن، اين است كه زياده روى در محبّت فرزند مستلزم خوى ناپسندى چون ترس از جهاد مى‏باشد. از آن رو كه مبادا از فرزندش جدا شود و مانند بخل، به سبب ترس از تنگدستى فرزند و توجه به آينده او، و مثل اندوه و غم در باره بيماريها و حوادث براى او، همان طورى كه پيامبر (ص) فرموده است: فرزند باعث غم، ترس و بخل است. و همچنين كينه و دشمنى با فرزند كه باعث عاق كردن و قطع رحم و محروم داشتن او از مال و ثروت مى‏شود پس سزاوار است كه خداوند پدر را به وسيله فرزند بيازمايد و از وى بخواهد كه نسبت به فرزندش به عدالت رفتار كند.
واو در و هو حاليه است و جمله، صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه اين طور باشد، سزاوار است كه بر شادى از دست رفته آن تأسف نخورند.

5- عبارت: و حزنك…
هشدارى نسبت به اندوه در مصيبت است به دليل آن كه لازمه ترك اندوه، صبر بر مصيبت است كه اجر و رحمت خدا را در پى دارد، و اين عبارت مقدمه صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدر آن چنين است: و هر صبرى بر اندوه، خود اجر و رحمتى در پى دارد، پس سزاوار است كه بر اين اندوه صبر كنند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=