شرح ابن ميثم
147- و قال عليه السّلام: ثلث كلمات: مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ وَ مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ- وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا
إحداها: من ملك استأثر -أى استبدّ. و أراد أنّ الملوك من شأنهم الاستبداد بالامور المرغوب فيها و الانفراد و ذلك لتسلّطهم و عدم المنازع لقواهم الأمّارة بالسوء فيهم. و هى كالمثل يضرب لمن غلب على أمر فاختصّ به و منعه غيره.
الثانية: و من استبدّ برأيه هلك -لأنّ انفراد الإنسان برأيه و عدم قبوله للنصيحة و استشارته في الحرب و نحوها مظنّة الخطأ فيه المستلزم للهلاك فكأنّه قال: من استبدّ برأيه فهو في مظنة الهلاك فأقام الهلك مقام مظنّته مجازا إطلاقا لما بالفعل على ما بالقوّة.
الثالثة: و من شاور الرجال شاركها في عقولها -و ذلك أنّه يستنتج فيها الرأي الأصلح ليعمل به فكان عقول الرجال بأسرها حاصلة لانتفاعه بثمرتها و هو ترغيب في الاستشارة.
مطابق با حکمت 160-161 نسخه صبحی صالح
ترجمه فارسی شرح ابن ميثم
147- سه سخن از سخنان امام (ع): مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ وَ مَنْ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ- وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا
ترجمه
«هر كس تسلّط يافت، خود رأى مى شود، و هر كس خود رأى شد، هلاك مى شود، و هر كس با مردان مشورت كند، شريك عقلهاى آنها مى گردد.»
شرح
يكى از آن سخنان، اين است كه: هر كس سيطره يافت، خود رأى مى شود.
مقصود اين است كه روش پادشاهان در امور مورد علاقه شان، خودرأيى و تكروى است، از آن جهت كه بر ديگران مسلّطند و نسبت به خواهشهاى نفسانى خود، بلامنازعند. و اين سخن مانند ضرب المثلى است كه آن را در مورد كسانى به كار مى برند كه به كارى دست يابند، و بعد آن را به خود اختصاص دهند و ديگران را مانع شوند.
سخن دوم: هر كه خود رأى شد، به هلاكت رسيد. زيرا تكروى انسان در فكر و نظر خود و نپذيرفتن نصيحت و مشورت ديگران در جنگ و امثال آن، او را در معرض خطا قرار مىدهد و باعث هلاكت او مى گردد، گويا امام (ع) فرموده است: هر كس خودرأى باشد، در معرض هلاكت است، بنا بر اين هلاكت را- از باب اطلاق ما بالفعل بر ما بالقوّة- به جاى: معرض هلاكت، به طور مجاز به كار برده است.
سخن سوم: هر كس با مردان مشورت كند، شريك عقلهاى آنان است.
توضيح آن كه در آن صورت از بهترين نظر بهرهبردارى كرده و آن را به كار مى بندد، پس تمام خردهاى مردان، در اختيار او قرار گرفته است، چه او از نتايج خردها سود مىبرد. و اين سخن تشويق به مشورت با ديگران است.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده