وصف دنیا و دنیاطلبان
۹۸۷٫ شگفت از آباد کننده دنیا
عجبت لمن اءنکر النشاء الاخرى ، و هو یرى انشاءه الاولى ، و عجبت لعامردار الفناء و تارک دار البقاء
در شگفتم از کسى که ورود به جهان دیگر را انکار مى کند، در حالى که ورود به جهان نخست را مى نگرد و در شگفتم از آباد کننده این جهان ناپایدار و رها کننده آن سراى جاویدان . (۹۸۱)
۹۸۸٫ علت هلاکت گذشتگان
اءنما هلک من کان قبلکم بطول آمالهم و تغیب آجالهم
پیشینیان شما، در حقیقت به سبب درازى آرزوها و از یاد بردن اجل هایشان به هلاکت افتادند. (۹۸۲)
۹۸۹٫ از علاقه دنیا بکاهید!
و من کلام له علیه السلام کان کثیرا ما ینادى به اءصحابه -: تجهزوا، رحمکم الله ، فقد نودى فیکم بالرحیل ، و اءقلوا العرجه على الدنیا، و انقلبوا بصالح ما بحضر تکم من الزاد، فان اءمامکم عقبه کوودا، و منازل مخوفه مهولد لا بد من الورود علیها، و الوقوف عندها، و اعلموا اءن ملاحظ المنیته نحو کم دانیه ، و کانکم بمخالبها و قد نشبت فیکم ، وقد دهمتکم فیها مفظعات الامور، و معضلات المحذور. فقطعوا علائق الدنیا و استظهروا بزاد التقوى
کلامى است از امیرالمومنین على علیه السلام که در بسیارى از اوقات به صداى بلند، با آن سخن ، به اصحاب خود خطاب مى فرمود:خدا شما را رحمت کند، آماده شوید؟پس به تحقیق ، نداى کوچ کردن (از این دنیا) به شما داده شده است . اعتماد و علاقه خویش را نسبت به ماندن در دنیا کم کنید و با توشه اى مناسب و پسندیده که در اختیار دارید، از دنیا به آخرت منتقل شوید! پس بى گمان در برابر شما گردنه اى است که بالا رفتن از آن دشوار است و در راهتان منزل هایى است ترس آور و هولناک که انسان از وارد شدن و توقف در آن ها ناگزیر است .
پس بدانید که دیگانت مرگ (یا نگاه کردن آن از گوشه چشم به شما) به طرف شما نزدیک است ، گویى شما در چنگال هاى آن هستید که به راستى آن چنگال ها به تنتان فرو رفته است و به تحقیق در مرگ ، سختى هاى طاقت فرسا و دشوارى هایى که از آن بیمناک و در حذر هستید، شما را فرا گرفته است . پس علاقه و وابستگى هاى خود را از دنیا قطع کنید و توشه تقوى را پشتیبان خود قرار دهید و از آن یارى جویید. (۹۸۳)
۹۹۰٫ براى آخرت آفریده شده اى نه دنیا
فى وصیته للحسن علیه السلام -: و اعلم یا بنى ! اءنک اءنما خلقت للاخره لا للدنیا و للفناء لا للبقاء و للموت لا للحیاه ، و اءنک فى قلعه ودار بلغه و طریق اءلى الاخره و اءنک طرید الموت الذى لا ینجو منه هاربه ، ولا یفوته طالبه ، و لا بد اءنه مدرکه
از سفارش امام على علیه السلام به فرزندش حضرت حسن علیه السلام بدان پسرم ! تو براى آخرت آفریده شده اى نه براى دنیا، براى فنا نه براى بقا، براى مردن نه براى زیستن ، تو در منزل کوچ هستى که رهگذرى است به سوى آخرت . به راستى که مرگ در پى توست و فرار کننده از مرگ را رهایى نیست و از دست جوینده خود ره در نمى رود و سرانجام او را مى گیرد. (۹۸۴)
۹۹۱٫ اندازه هر چیز
جعل لک شى ء قدرا، و لکل قدر اءجلا، و لک اءجل کتابا
(خداوند متعال ) براى هر چیزى اندازه اى و براى اندازه اى پایانى و براى هر پایانى ، حساب و کتابى قرار داده است . (۹۸۵)
۹۹۲٫ دنیا انسان را غافل مى کند.
کاءنکم من الموت فى غمره ، و من الذهول فى سکره
گویى در حال احتضار هستید و گویى در اثر غفلت ، از خود بى خود مى باشید. (۹۸۶)
۹۹۳٫ شخص آگاه تو را آگاه مى کند
الحذر الحذر اءیها المستمع ! و الجد الجد اءیها الغافل ! (و لا ینبئک مثل خبیر)
هشدار هشدار! اى شنونده ! بکوش ! بکوش ! اى بى خبر! (هیچ کس مانند شخص آگاه ، تو و خبردار نمى کند.) (۹۸۷)
۹۹۴٫ یکى بودن خداوند مرگ و زندگى
من وصایاه لا بنه الحسن علیه السلام -: و اعلم اءن مالک الموت هو مالک الحیاه ، و اءن الخالق هو الممیت ، و اءن المفنى هو المعید
امیرمؤ منان علیه السلام در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن علیه السلام مى فرماید: بدان که خداوند مرگ ، همان خداوند زندگى است و آن که مى آفریند، هموست که مى میراند و آن که نابود مى کند همو که باز مى گرداند. (۹۸۸)
۹۹۵٫ کارهاى بیهوده
من الغناء اءن المرء یجمع ما لا یاءکل ، و یبنى ما لا یسکن ، ثم یخرج الى الله تعالى لا مالا حمل ، و لا بناء نقل
یکى از رنج ها این است که انسان چیزى را فراهم آورد که نمى خورد و بنایى بسازد که در آن سکونت نمى کند و سپس به جانب خداى تعالى مى رود در حالى که نه مالى با خود مى برد و نه ساختمانى منتقل مى کند! (۹۸۹)
۹۹۶٫ خسر الدنیا و الاخره
فانظر یا شریح ! لا تکون ابتعت هذه الدار من غیر مالک ، اءو نقدت الثمن من غیر حلالک ! فاذا اءنت قد خسرت دار الدنیا ودار الاخره !
امام على علیه السلام خطاب به قاضى خود، شریح بن حارث فرمود: توجه کن اى شریح ! مبادا این خانه را جز از مال خودت خریده باشى یا بهاى آن را جز از مال حلال داده باشى ، در غیر این صورت هم در دنیا و هم در سراى آخرت زیان کرده اى (۹۹۰)
۹۹۷٫ دنیا فانى است
اءن الدنیا منقطعه عنک ، و الاخره قریبه منک
همانا دنیا از تو جدا شدنى و آخرت به تو نزدیک است . (۹۹۱)
۹۹۸٫ فریب دنیا را مخورید!
اولى الابصار و الاسماع ، و العافیه ، و المتاع ، هل من مناص او خلاص ، اءن معاذ اءو ملاذ، اءو فرار اءو محار، اءم لا؟! (فانى تؤ فکون ) اءم اءین تصرفون ؟! اءم بماذا تغترون !؟
هان ! اى صاحبان دیدگان بینا گوش هاى شنوا و اى برخورداران از تندرستى و مال و متاع ! آیا جاى گریزى یا راه نجاتى یا پناهگاهى یا تکیه گاهى یا راه فرارى و یا طریق بازگشتى هست یا نیست ؟ پس ، به کجا باز مى گردید؟یا کجا مى روید؟یا فریب چه چیز را مى خورید؟(۹۹۲)
۹۹۹٫ سراى گذر
اءیها الناس ! انما الدنیادار مجاز و الاخره دار قرار، فخذوا من ممرکم لمقرکم
اى مردم ! دنیا سراى گذر است و آخرت جاى ماندن ، پس از گذرگاه خود براى جاى باش خود (توشه ) برگیرید. (۹۹۳)
۱۰۰۰٫ ایام عمر خود را دریاب !
فاستدرکوا بقیه اءیاکم ، و اصبروا لها اءنفسکم ؛ فانها قلیل فى کثیر الایام التى تکون منکم فیها الغفله و التشاغل عن الموعظه
باقى مانده ایام عمر خود را دریابید و جان هاى خود را براى آن ها شکیبا سازید؛ زیرا این چند روزه در مقابل روزهاى بسیارى که در غفلت و روى گردانى از پند و اندرز گذرانیده اید است . (۹۹۴)
۱۰۰۱٫ عزت ناپایدار دنیا
اءوصیکم بالرفض لهذه الدنیا التارکه لکم ، و اءن لم تحبوا ترکها… فلا تنافسوا فى عز الدنیا و فخرها… فاءن عزها و فخرها اءلى انقطاع
شما ره به رها کردن این دنیا توصیه مى کنم ، دنیایى که شما را رها مى کند هر چند رها کردن آن را دوست نداشته باشید… پس ، در عزت دنیا و افتخارات ان رقابت نکنید، زیرا عزت و افتخارات دنیا از بین رفتنى است . (۹۹۵)
۱۰۰۲٫ مشمولین رحمت حق
رحم الله امرا سمع حکما فوعى … اغتنم المهمل ، و بادر الاجل ، و تزود من العمل
رحمت خدا بر آن کس (بنده اى ) که سخن حکیمانه اى را شنید و پذیرا شد،… مهلت عمر را غنیمت شمرد و بر مرگ پیشى گرفت و از عمل توشه بر گرفت . (۹۹۶)
۱۰۰۳٫ دنیا را برنگزین !
اءلستم فى مساکن من کان قبلکم اءطول اءعمارا، و ابقى آثارا… ثم ظعنوا عنها بغیر زاد مبلغ و لا ظهر قاطع . فهل بلغکم اءن الدنیا سخت لهم نفسا بفدیه … و هل زودتهم الا السغب .. اءفهذه توثرون
آیا شما در جاهاى همان کسانى نیستنید که پیش از شما بودند و عمرشان درازتر و آثارشان پاینده تر… بود و سپس بى هیچ توشه اى که آن ها را به مقصد رساند و بى هیچ مرکبى که راه را درنورد کوچ کردند؟آیا شنیده اید که دنیا خود را فداى آنان کند؟… ؤ آیا جز گرسنگى توشه اى به آنان داد؟… آیا چنین دنیایى را بر مى گزینید؟(۹۹۷)
۱۰۰۴٫ مذمت دنیا
قال علیه السلام فى ذم الدنیا اءقرب دار من سخط الله ، و اءبعدها من رضوان الله !
(در مذدمت دنیا فرمود): دنیا نزدیک ترین منزل به سخط خداوند و دورترین آن از رضاى اوست . (۹۹۸)
۱۰۰۵٫ تعجب از این گوش !
کیف یراعى النباه من اصمته الصیحه
آن گوشى که فریاد را نشینده است ، چگونه صداى آهسته را مى شنود. (۹۹۹)
۱۰۰۶٫ آسایش آخرت
اءنما مثل من خبر الدنیا کمثل قوم سفر نبا بهم منزل جدیت ، فاموا منزلا خصیبا و جنابا مریعا، فحتملوا و عثاء الطریق ، و فراق الصدیق ، و خشونه اسفر، و جشوبه المطعم ، لیائا سعه دراهم ، و منزل قرار هم
داستان آن کس که دنیا را آزموده همچون حکایت گروه مسافرانى است که فرود آمدن در منزلى خشک و بى آب و علف را خوش ندارند و برآنند تا به جایى پر نعمت و سر سبز خرم فرود آیند. بنابراین دشوراى راه و فراق یار و سختى سفر و ناگوارى خوراک را تحمل مى کنند تا به سراى دلباز و منزل آسوده خود درآیند. (۱۰۰۰)
۱۰۰۷٫ مذمت دنیا
قال علیه السلام و قد سمع رجلا یذم الدنیا -: اءیها الذام للدنیا، المغتر بغرورها، المخدوع با باطیلها! اءتغتر بالدنیا ثم تذمها؟
امام علیه السلام به کسى که از دنیا نکوهش مى کرد فرمود: اى که از دنیا مذمت مى کنى در حالى که گرفتار غرور آن شده و فریفته باطل هاى آن گردیده اى ! آیا تو خود مغرور دنیایى و بعد مذمت آن را مى کنى ! (۱۰۰۱)
۱۰۰۸٫ روزگار آرزو
اءلا و اءنکم فى اءیام امل من ورائه اجل ، فمن عمل فى اءیام اءمله قبل حضور اءجله فقد نفعمه عمله ، و لم یضرره اءجله و من قصر فى اءیام اءمله قبل حضور اءجله ، فقد خسر عمله ، و ضره اءجله
آگاه باشید! که در روزگار هستید که مرگ در پى آن است ، پس هر که در روزگار آرزو و پیش از سرآمدن مهلت ، به کار نیک بپردازد، کارهایش به او سود مى بخشد و از فرا رسیدن مرگ زیان نخواهد دید و هر کس در روزگار آرزو قبل از سر آمدن مهلت در ان جام کار نیک کوتاهى کند، کارهایش زیان بخش و از فرا رسیدن مرگ زیان خواهد دید. (۱۰۰۲)
۱۰۰۹٫ آرزو در دنیا
من جرى فى عنان اءمله عثر باجله
هر که با آرزو هم عنان شود به مرگ و نابودى رسد. (۱۰۰۳)
۱۰۱۰٫ توصیف دنیا خواهان
فى صفه اءهل الدنیا -: نعم معقله ، و اءخرى مهمله ، قد اءضلت عقولها، و رکبت مجهولها
امام على علیه السلام در توصیف دنیا خواهان مى فرماید: چونان حیواناتى هستند برخى بسته و برخى رها، که خردهایشان را از دست داده اند و بیراهه مى روند. (۱۰۰۴)
۱۰۱۱٫ زاد و توشه اخروى
اءنما الدنیا منتهى بصر الاعمى ، لا یبصر مما وراءها شیئا، و البصیر ینفذها بصره ، و یعلم اءن الدار وراءها. فالبصیر منها شاخص ، والا عمى اءلیها شاخص ، و البصیر منها متزود، و الاعمى لها متزود
دنیا نهایت دید کوردلان است ، آنچه در پشت آن است نمى بیند (و توجه به آخرت ندراد) اما فرد بینا، دیدش در ان نفوذ مى کند و مى داند که آخرت در وراى آن است . پس کسى که چشم دلش باز است ، در دنیا آماده کوچ است ، اما کور دل ، چشمش را به ان دوخته است . با این بیان افراد بینا از دنیا براى خود زاد و توشه بر مى گیرند و کوردلان براى دنیا زاد و توشه مى اندوزند. (۱۰۰۵)
۱۰۱۲٫ لذت سیرى ناپذیر
علموا! اءنه لیس من شى ء الا و یکاد صاحبه یشبع منه و یمله الا الحیاه فانه لا یجد فى الموت راحه . و انما ذلک بمنزله الحکمه التى هى حیاه للقلب المیت ، و بصر للعین العمیاء. و سمع للاذن الصماء، و رى للظلمان ، و فیها الغنى کله و السلامه
بدانید که هیچ چیز نیست مگر این که دارنده اش از آن سیر و دلزده مى شود، به جز زندگى ، زیرا او (شخص دنیا پرست ) در مرگ آسایشى براى خود نمى یابد و آن به منزله حکمت است ، حکمتى که موجب حیات دل مرده و بینایى چشم کور و شنوایى گوش کر و سیرابى شخص تشنه مى باشد و بى نیازى کامل و سلامت در آن است . (۱۰۰۶)
۱۰۱۳٫ فریبندگى دنیا
مثل من اغتربها کمثل قوم کانوا بمنزل خصیب فنبا بهم اءلى منزل جدیب ، فلیس شى ء اءکره الیهم و لا اءفظع عندهم من مفارقه ما کانوا فیه اءلى ما یهجمون علیه ، و یصیرون اءلیه
حکایت کسى که فریفته این جهان شده ، حکایت گروهى است که در منزلى پر نعمت و سرسبز باشند و نخواهند به منزلى خشک و قحطى زده روند. براى اینان چیزى ناخوش تر و سخت تر از این نیست که از جاى خرم و پر نعمت خود جدا شوند و ناگهان به جایى آن چنان بى نعمت و خشک فرو آیند. (۱۰۰۷)
۱۰۱۴٫ زندگى مذموم دنیا
دار بالبلاء محفوفه ، و بالغدر معروفه .. اءحوال مختلفه ، و تارات متصرقه ، العیش فیها مذموم ، و الامان منها معدوم
دنیا سرایى است پیچیده در بلاها و به بى وفایى و خیانت معروف .. احوالش مختلف و حالاتش گذرا، زندگى در آن مذموم و امنیت در آن وجو ندارد. (۱۰۰۸)
۱۰۱۵٫ تجارت بى سود
لبئس المتجر اءن ترى الدنیا لنفسک ثمنا، و مما لک عند الله عوضا! .
تجارت بدى است که انسان دنیا را بهاى خویشتن ببیند و به جاى نعمت ها و رضایت پروردگار در آخرت ، زندگى این جهان را برگزیند. (۱۰۰۹)
۱۰۱۶٫ ناپایدارى دنیا
(یا بنى ! اعلم ) اءن الدنیا لم تکن لتستقر الا على ما جعلها الله علیه من النعماء، و الابتلاء و الجزاء فى المعدد اءو ما شاء مما لا تعلم ، فان اءشکل علیک شى ء من ذلک فاحمله على جهالتک ، فنک اول ما خلقت به جاهلا ثم علمت
(اى فرزندم ! بدان ) دنیا پایدار نباشد جز بر پایه نعمت هایى که خداوند در آن مقرر داشته و یا بر بنیاد گرفتارى و پاداش در آخرت ، و یا آن چه او بخواهد و تو نمى دانى ، بنابراین اگر چیزى بر تو مشکل اید آن را بر نادانى خودحمل کن ؛ زیرا تو در آن آغاز آفریدنت نادان بودى ، سپس دانا شدى . (۱۰۱۰)
۱۰۱۷٫ شادمانى همراه اندوه
(الدنیا) سرورها مشوب بالحزن .
دنیا شادمانى اش ، آمیخته با اندوه است . (۱۰۱۱)
۱۰۱۸٫ دگرگونى احوال دنیا
فى صفه الدنیا – حالها انتقال ، و وطاتها زلزال ، و عزها ذل ، وجدها هزل ، و علوها سفل
در وصف دنیا مى فرماید: دنیا کارش دگرگون شدن و جابه جایى است و جایگاهیش لرزان و عزتش خوارى و کارهاى حدى اش شوخى و بلندى اش پستى . (۱۰۱۲)
۱۰۱۹٫ سیرى ناپذیرى آزمند
اءن الدنیا مشغله عن غیرها، و لم یصب صاحبها منها شیئا الا فتحت له حرصا علیها، و لهجا بها و لن یستغنى صاحبها بما نال فیها عما لم یبلغه منها .
همانا دنیا آدمى را به کلى سرگرم خود مى سازد و دنیاپرست به چیزى از آن نرسد، مگر آن که باب حرص و شیفتگى به آن بر رویش گشوده و به آن چه از این دنیا دست یافته بسنده نمى کند تا در پى چیزى که به دست نیامده است نرود. (۱۰۱۳)
۱۰۲۰٫ سراى رنج و فنا
ما اصف من دار اءولها عناء و اخرها فناء! فى حلالها حساب ، و فى حرامها عقاب
چه بگویم در وصف سرایى که آغازش رنج است و فرجامش نیستى ! حلال آن حساب و کتاب دارد و حرامش کیفر. (۱۰۱۴)
۱۰۲۱٫ بر حذر باشید از تمایل به دنیا!
یا اءسرى الرغبه اقصروا فان المعرج على الدنیا لا یروعه منها اءلا صریف اءنیاب الحدثان
اى اسیران تمایل ! باز ایستید، هر که بر دنیا چرخید جز طنین صوت نیش گزنده حوادث او را به خود نیاورد و به هراس نیفکند. (۱۰۱۵)
۱۰۲۲٫ سربلندى دنیوى
لا تنافسوا فى عز الدنیا و فخرها… فان عزها و فخرها اءلى انقطاع
براى سربلندى و افتخار دنیا، به رقابت برنخیزید؛ زیرا عزت و افتخارات ان در حال انقطاع و از بین رفتن است . (۱۰۱۶)
۱۰۲۳٫ احوال متغیر دنیا
الدهر یومان : یوم لک علیک ؛ فاذا کان لک فلا تبطر و اذا کان علیک فاصبر!
روزگار براى تو دو روز است : روزى که به سود توست و روزى که به زیان تو، پس آن روز که به سود توست ، خوشگذرانى را از حد مگذران ، و زمانى که به زیان توست و تهیدست گشتى ، صابر و شکیبا باش . (۱۰۱۷)
۱۰۲۴٫ دولت مستضعفان
لتعطفن الدنیا علینا بعد شما عطف الضروس على ولدها، و تلا عقیب ذلک : و نرید اءن نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم اءئمه و نجعلهم الوارثین
دنیا پس از تمرد و چموشى به سوى ما برمى گردد، همان گونه که ماده شترى به سوى فرزندش ، و پس از جمله مزبور این آیه را تلاوت فرمود: و ما مى خواهیم به آنان که در روى زمنى مستضعف شده اند، احسان نماییم ….(۱۰۱۸)
۱۰۲۵٫ کلید رنج و بلا
الرغبه مفتاح النصب و مطیه التعب
رغبت به دنیا، کلید رنج و بلا، و وسیله خستگى و ناراحتى است . (۱۰۱۹)
۱۰۲۶٫ خستگى و رنج روزگار
الدهر یخلق الابدان ، و یجدد الامال ، و یقرب المنیه ، و یباعد الامنیه ؛ من ظفر به نصب ، و من فاته تعب
روزگار، بدن ها را کهنه و آرزوها را نو و مرگ را نزدیک و خواسته ها را درو مى سازد، کسى که به آن دست یابد، خسته گردد و آن که به آن نرسد، رنج برد. (۱۰۲۰)
۱۰۲۷٫ عمل نادانان
الرکون الى الدنیا مع ما تعاین منها جهل
تکیه بر دنیا زدن با آن چه که با چشم خود مى نگرى ناانى است . (۱۰۲۱)
۱۰۲۸٫ از پستى دنیا
من هوان الدنیا على الله ، اءنه لا یعصى الافیها، ولا ینال ما عنده الا بترکها
از پستى دنیاست که خداوند جز در آن نافرمانى نشود و بدانچه در مائده لطف اوست نتوان رسید مگر بر ترک آن . (۱۰۲۲)
۱۰۲۹٫ آفت دلبتسگى به دنیا
من لهج قلبه بحب الدنیا التاط قلبه منها بثلاث : هم لا یغبه ، و حرص لا یترکه ، و اءمل لا یدرکه
هر که دل به دنیا بندد به سه چیز دلبسته گردد: اندوهى دائم ، حرصى که او را وا ننهد و آرزویى که به آن نخواهد رسید. (۱۰۲۳)
۱۰۳۰.رو آوردن دنیا به انسان
اذا اءقبلت الدنیا على اءحد اءعارته محاسن غیره ، و اذا ادبرت عنه سلبته محاسن نفسه
هرگاه دنیا به کسى رو کند، نیکى هاى دیگران را برایش عاریه آورد و هنگامى که پشت کند، نیکى هاى خودش را همه از او سلب مى نماید. (۱۰۲۴)
۱۰۳۱٫ جرعه هاى سختى
مع کل جرعه شرق ، و فى کل اءکله غصص !
همراه هر جرعه آبى (از زندگى ) گلوگیرشدنى است و با هر لقمه اى استخوانى . (۱۰۲۵)
۱۰۳۲٫ غفلت اهل دنیا
اءهل الدنیا کر کب یساربهم و هم نیام
اهل دنیا همچون سوارانى هستند که آن ها را مى برند و آنان در خواب اند.(۱۰۲۶)
۱۰۳۳٫ دنیاى زهر آلود
مثل الدنیا کمثل الحیه لین مسها، و السم الناقع فى جوفها، یهوى الیها الغر الجاهل ، و یحذرها دواللب العاقل !
دنیا همانند مار است : لمس کردن آن ، نرم و ملایم است ، اما درونش از زهر آکنده است ، لذا فریب خورده نادان به آن میل مى کند و هوشیار عاقل از آن حذر مى کند. (۱۰۲۷)
۱۰۳۴٫ دنیا در نظر دوستان و دشمنان خدا
لم یصفها الله تعالى لاولیائه ، ولم یضن بها على اءعدائه
خداوند متعال این دنیا را براى اولیاء خود صاف (و بدون مشکلات ) مقرر نفرموده و براى دشمنانش امساک از آن ننموده است . (۱۰۲۸)
۱۰۳۵٫ پاداش براى اولیاء عذاب براى دشمنان
لم یرضها ثوابا الاولیائه ، و لا عقابا لاعدائه
خداوند به این دنیا به عنوان پاداش براى اولیاء خود و عذابى براى دشمنان خود راضى نشده است . (۱۰۲۹)
۱۰۳۶٫ دنیاى نیرنگباز
فاحذروا الدنیا فانها غدارهُ عراره خدوع
از رزق و برق دنیا برحذر باشید که غدار و گول زننده و نیز نگباز است . (۱۰۳۰)
۱۰۳۷٫ سراى خشم خدا
اءقرب دار من سخط الله ، و اءبعدها من رضوان الله . فغضوا عنکم – عباد الله – غمومها و اشغالها لما قد اءیقنتم به من فراقها و تصرف حالاتها
دنیا نزدیک ترین سراى است به خشم خدا و دورترین سراى از خشنودى خدا. پس اى بندگان خدا! از گرفتارى ها و اندوه هاى آن چشم فرو پوشید، پون از جدایى و دگرگونى هاى آن نیک آگاهید. (۱۰۳۱)
۱۰۳۸٫ تصاحب دنیا و آخرت با هم
الناس فى الدنیا عاملان : عامل عمل فى الدنیا للدنیا؛ قد شغلته دنیاه عن آخرته ، یخشى على من یخلفه الفقر و یاءمنه على نفسه فیفنى عمره فى منفعه غیره ، و عامل عمل فى الدنیا لما بعدها، فجاءه الذى به من الدینا بغیر عمل ، فاءحرز الحظین معا، و ملک الدارین جمیعا، فاءصبح وجیها عند الله ، لا یسال الله حاجه فیمنعه
مردم در دنیا دو گروه اند: گروهى تا ان جا براى دنیا عمل مى کنند که دنیا آن ها را از آخرتشان باز مى دارد که مى ترسند بازماندگانشان فقیر گردند و خود را (از فقر معنوى اخروى ) در امان مى دانند، لذا عمر خود را براى سود دیگران تباه مى کنند و گورهى دیگر در دنیا براى آخرت عمل مى کنند، اما سهم آن ها از دنیا، بدون کار به آن ها مى رسد، پس آن ها بهره دنیا و آخرت را با هم مى برند و هر دو سرا را با هم تصاحب مى کنند در درگاه خداوند آبرومند خواهند بود، در نتیجه هر حاجتى را از خدا بخواهند خداوند از آنهادریغ نیم دارد. (۱۰۳۲)
۱۰۳۹٫ کلید رنج و بلا
من اقتصر على بلغه الکفاف فقد انتظم الراحه ، و تبوا خفض الدعه و الرغبُ مفتاح النصب ، و مطیه التعب
هر کسى که به اندزاه معاش اکتفا کند، به آسایش و راحتى دست یافته و وسعت و آرامش را به دست اورده است ، دنیاپرستى کلید رنج و بلا و مرکب سختى است . (۱۰۳۳)
۱۰۴۰٫ توانگرى و نیازمندى دنیا
من استغنى فیها فتن ، و من افتقر فیها حزن
هر که در دنیا توانگر شد، به فتنه افتاد و هر کس نیازمند شد، به اندوه گرفتار آمد. (۱۰۳۴)
۱۰۴۱٫ اعراض از دنیا
اءوصیکم بالرفض لهذه الدنیا التارکه لکم ، و اءن لم تحبوا ترکها
شما را به اعراض از این دنیا توصیه مى کنم که شما را رها خواهد ساخت ، اگر چه شما جدایى از ان را دوست ندارید. (۱۰۳۵)
۱۰۴۲٫ نفع دنیوى
لا یترک الناس شیئا من اءمر دینهم لاستصلاح دنیاهم الافتح الله علیهم ما هو اضر منه
مردم چیزى از امور دینشان را براى نفع دنیایشان ترک نمى کنند، مگر آن که خداوند زیانبارتر از آن را به رویشان خواهد گشود. (۱۰۳۶)
۱۰۴۳٫ جایگاه نزول وحى
مهبط وحى الله ، و متجر اولیاء الله اکتسبوا فیها الرحمه و ربحوافیها الجنه
دنیا جایگاه نزول وحى خداوند و تجارتگاه اولیاء الله است . انسان هاى خردمند و عارف رحمت خداوندى را در این دنیا اندوختند و بهشت را از آنان سود بردند. (۱۰۳۷)
۱۰۴۴٫ پرهیز از دلبستگى به دنیا
کان لى فیما مضى اخ فى الله و کان یعظمه فى عینى صغر الدنیا فى عینه
در گذشته برادرى دینى داشتم که ناچیزى دنیا در نگاهش ، او را در نظرم بزرگ کرده بود. (۱۰۳۸)
۱۰۴۵٫ مهرورزى با دنیا
اءقبلوا على جیفه قد افتضحوا باءکلها، و اصطلحوا على حبها
به مردارى روى آوردند که با خوردن آن رسوا شدند و بر سر دوستى و عشق به آن با یکدیگر سازش کردند. (۱۰۳۹)
۱۰۴۶٫ وصف دنیا از دیدگاه امام (ع )
قال له علیه السلام رجل -: صف لنا الدنیا!
فقال علیه السلام -: ما اءصف من دار اءولها عناء، و آخرها فناء! فى حلالها حساب ، و ف حرامها عقاب . من استغنى فیها فتن ، و من افتقر فیها حزن .
شخصى به امام علیه السلام گفت : دنیا را برایم وصف کن !
فرمود: چگونه برایت توصیف کنم منزلى را که آغازش سختى و پایانش فنا ونیستى است ، در حلال آن حساب و در حرامش عقاب است ، سالمش در امان و بیمارش پشیمان است ، ثروتمندش فریب خورده و فقیر و تهیدستش غمگین گردد. (۱۰۴۰)
۱۰۴۷٫ لغزشگاه هاى دنیا
من وطى دحضک زلق ، و من رکب لججک غرق ، و من ازور عن حبائلک وفق
هیهات ! هر کس که به لغزشگاه تو (دنیا) قدم گذاشت لغزید و هر کس که به دریاهى تو فرو رفت غرق گشت و هر کس که از تو رها شد، توفیق یافت . (۱۰۴۱)
۱۰۴۸٫ مهمانى موقت
اءنکم – و ما تاءملون من هذه الدنیا – اءثویاء موجلون
همانا شماو آرزوهاى شما در این دنیا، میهمانانى موقت هستید. (۱۰۴۲)
۱۰۴۹٫ مقاسه بهره دنیوى و اخروى
ما المغرور الذى ظفر من الدنیا باعلى همته کالاخر الذى ظفر من الاخره بادنى سهمته
شخص فریب خورده اى که با عالى ترین همتش بر دنیا پیروز شده است ، مانند کسى دیگرى نیست که از آخرت به مقدرا نصیب خود دست یافته است . (۱۰۴۳)
۱۰۵۰٫ دنیاى بى وفا
اءلستم فى مساکن من کان قبلکم اءطول اءعمارا، و اءبقى اءثارا… تعبدوا للدنیا اءى تعبد، و آثروها اءى ایثار. ثم ظعنوا عنها بغیر زاد مبلغ و لا ظهر قاطع .
آیا شما در جاى گذشتگان خود به سر نمى برید؟که عمرشان از شما طولانى تر و آثارشان بادوام تر بود؟دنیا را چگونه پرستیدند و آن را چگونه بر خود گزیدند؟سپس از آن رخت بر بستند و رفتند، بى توشه اى که آنان را براى رسیدن به منزلگاه کفایت کند و بى مرکبى که آن ها را به منزلشان برساند.(۱۰۴۴)
۱۰۵۱٫ دنیا اینگونه نیکوست !
لنعم دار من لم یرض بها دارا، و محل من لم یوطنها محلا!
دنیا چه سراى نیکویى است براى کسى که ان را خانه (همیشگى ) خویش نداند و چه جایگاه خوبى است براى کسى که آن را وطن خود قرار ندهد. (۱۰۴۵)
۱۰۵۲٫ شادى و اندوهگینى
ما بالکم تفرحون بالیسیر من الدنیا تدرکونه ، و لا یحزنکم الکثیر من الاخزه تحرمونه ؟!
چه شده به شما که از اندکى از دنیا که مى یابید شادمان مى شوید، ولى بسیارى از آخرت که از آن محروم مى گردید شما را اندوهگین نمى سازد؟! (۱۰۴۶)
۱۰۵۳٫ خیر در دنیا براى دو کس
لا خیر فى الدنیا الا لرجلین : رجل اءذنب ذنوبا فهو یتدارکها بالتوبه و رجل یسارع فى الخیرات
در دنیا خیرى نیست مگر براى دو نفر: کسى که گناه کرده و با تو به جبران مى کند و کسى که با سرعت به سوى کارهاى خیر مى شتابد (۱۰۴۷)
۱۰۵۴٫ تلاش دنیا براى آخرت
علیکم بالجد و الاجتهاد و التاهب و الاستعداد، و التزود فى منزل الزاد. و لا تعرنکم الحیاه الدنیا کما غرت من کان قبلکم من الامم الماضیه ، و القرون الخالیه
بر شما باد به تلاش و سخت کوشى و مهیا شدن و آماده گشتن و توشه برداشتن از سراى توشه (دنیا مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد، چنان که ملت هاى گذشته و اقوام پیشین را فریفت . (۱۰۴۸)
۱۰۵۵٫ سراى جنگ و هلاکت
دار حرب و سلب و نهب و عطب اءهلها على ساق و سیاق ، ولحاق و فراق . قد تحیرت مذاهبها
دنیا سریا جنگ و تاراج و خرابى و هلاکت است . مردمش آماده رفتن و یا رفتنى اند و در حال پیوستن (به گذشتگان ) و جدا شدن (از ماندگان ) راه هایش گیج کننده و حیرت زا است . (۱۰۴۹)
۱۰۵۶٫ فریبکارى دنیا
تغر و تضر و تمر، اءن الله تعالى لم یرضها ثوابا لاولیائه ، و لا عقابا لا عدائه
دنیا مى فریبد و زیان مى رساند و مى گذرد. خداى تعالى راضى نشده است که دنیا را پاداش دوستان خود و کیفر دشمنانش قرار دهد. (۱۰۵۰)
۱۰۵۷٫ برق گول زننده دنیا
لا ترفعوا من رفعته الدنیا. و لا تشیموا بارقها و لا تسمعوا ناطقها… فان برقها خالب ، و نطقها کاذب
کسى را که دنیا او را بالا برده بالا نبرید و برق درخشنده دنیا شما را خیره نکند و سخن ستاینده دنیا را نشنوید؛ زیرا برق دنیاى حرام بى فروغ است و سخنش دورغ (۱۰۵۱)
۱۰۵۸٫ نعمت هاى دنیا مى فریبد!
لا یغرنکم . اءصبح فیه اءهل الغرور فانما هو ظل ممدود، الى اءجل معدود .
مبادا آن چه فریفتگان را مى فریبد، شما را بفریبد؛ زیرا نعمت هاى فریبند۰ (دنیا) چون سایه اى است که تا زمان معینى پهن است . (۱۰۵۲)
۱۰۵۹٫ نباید فریب دنیا را خورد!
احذر کم الدنیا، فانهادار شخوص و محله تنغیص ، ساکنها ظاعن ، و قاطنها بائن
شما را از دنیا بر حذر مى دارم ؛ زیرا دینا سراى کوچیدن و جایگاه کدورت و سختى است . ساکن در آن بار سفر بر مى بندد و مقیمش از آن جدا مى شود. (۱۰۵۳)
۱۰۶۰٫ چون مهر فرزند به مادر
الناس اءبناء الدنیا، و لا یلام الرجل على حب اءمه
مردم فرزندان دنیایند و هیچ کس براى دوست داشتن مادرش سرزنش نمى شود. (۱۰۵۴)
۱۰۶۱٫ هدف خلقت دنیا
الدنیا خلقت لغیرها، و لم تخلق لنفسها
دنیا نه براى خودش که براى جز خود آفریده شده است . (۱۰۵۵)
۱۰۶۲٫ دنیا مزرعه آخرت
اءلا اءن الدنیادار لا یسلم منها الا فیها و لا ینجى بشى ء کان لها: ابتلى الناس بها فتنه . فما اخذوه منها لها اخرجوا منه و حوسبوا علیه . و ما اخذوه منها لغیرها، قدموا علیه و اءقاموا فیه
بدانید که دنیا سرایى است که هیچ کس از ان و هیچ کس به واسطه کارى که براى دنیا کند نجات نمى یابد. مردم براى آزمایش گرفتار دنیا شده اند. آن چه را از دنیا به خاطر دنیا برگرفتند، از کفشان برود و باید حساب پس دهند و آن چه را از دنیا براى غیر آن (آخرت ) به دست آوردند به آن برسند و همیشه با آن ها است . (۱۰۵۶)
۱۰۶۳٫ حکایت مردم دنیا
اءنما مثلکم و مثلها کسفر سلکوا سبیلا فکانهم قد قطعوه ، و اءموا علما فکانهم قد بلغوه
همانا حکایت شما و دینا همچون حکایت مسافرانى است که در راهى مى روند و گویى راه را به آخر رسانده اند و آهنگ رسیدن به علامت و نشانه اى مى کنند و گویى به آن رسیده اند. (۱۰۵۷)
۱۰۶۴٫ دنیا در پى تو مى آید اگر…
من ساعاها فاتته ، و من قعد عنها واتته
هر که در طلب دنیا بکوشد به آن نرسد و هر که دست بکشد دنیا خود نزد اوآید. (۱۰۵۸)
۱۰۶۵٫ نظر بصیرت به دنیا
اءنما الدنیا منتهى بصر الاعمى ، لا یبصر مما وراءها شیئا، و البصیر ینفذها بصره ، و یعلم اءن الدار وراءها. فالبصیر منها شاخص ، و الاعمى الیها شاخص . و البصیر منها متزود، و الا عمى لها متزود
همانا دنیا آخرین دیدرس کور است و فراتر از ان را نمى بیند؛ اما شخص بینا و با بصیرت نگاهش را از دنیا فراتر مى برد و مى داند که سراى حقیقى در وراى این دنیاست . پس بینا از آن دل برمى کند و کور به آن روى مى کند. شخص با بصیرت ان توشه بر مى دارد، کور براى ان توشه فراهم مى آورد. (۱۰۵۹)
۱۰۶۶٫ حقارت دنیا
فلتکن الدنیا فى اءعینکم اءصغر من حثاله القرظ، و قراضه الجلم
دنیا باید در دیده شما حقیرتر از پر کاه خشکیده و خرده هاى دم قیچى باشد.(۱۰۶۰)
۱۰۶۷٫ بهاى جان آدمى
اءلا حر یدع هذه اللماظه لاهلها؟اءنه لیس لا نفسکم ثمن الا الجنه ، فلا تبیعوها الا بها
آیا آزاده اى نیست که این خرده ریزه هاى لاى دندان ها (دنیا) را براى اهلش واگذارد؟ بدانید که جان هاى شما را بهایى جز بهشت نیست ، پس آن ها را جز به این بها مفروشید. (۱۰۶۱)
۱۰۶۸٫ بى اهمیتى دنیا
دارها هانت على ربها، فخط حلالها بحرامها، و خیرها بشرها، و حیاتها بموتها، و حلوها بمرها. لم یصفها الله تعالى لاولیائه ، و لم یضن بها على اءعدائه
سراى دنیا نزد پروردگارش خوار و بى ارزش است و از این رو حلال آن را با حرامش آمیخت و خوبى اش را با بدى و زندگى اش را با مرگ و شیرینى آن با تلخى . خداوند بزرگ دنیا را براى دوستان خود صاف و گوارا نفرمود و در دادن آن به دشمنانش بخل نورزید. (۱۰۶۲)
۱۰۶۹٫ پستى دنیا
احذروا الدنیا فانها غداره غراره خدوع ، معطیه منوع ، ملبسه نزوع .
از دنیا حذر کنید که دنیا بیوفا و پر مکر و فریب است ، عطا کننده اى است خسیس و پوشاننده اى است که برهنه مى سازد (چیزى را که بدهد پس مى گیرد). (۱۰۶۳)
۱۰۷۰٫ خانه مشکلات
اءعلم ! اءن الدنیادار بلیه یفرغ صاحبها فیها قط ساعه الا کانت فرغته علیه حسره یوم القیامه
توجه داشته باش که دنیا خانه مشکلات است و اگر انسان یک ساعت در مشکلات نباشد، روز قیامت افسوس مى خورد که چرا لحظه اى در آسایش بودم . (۱۰۶۴)
۱۰۷۱٫ پرهیز از دنیا
اءحذر کم الدنیا فانها منزل قلعه . و لیست بدار نجعه
شما را از دنیا پرهیز مى دهم ؛ زیرا دنیا منزلى است که باید از آن کوچ کرد و سراى ماندن نیست . (۱۰۶۵)
۱۰۷۲٫ دنیا جاودانه نیست !
اءوصیکم بالرفص لهذه الدنیا التارکه لکم ، و اءن لم تحبوا ترکها… فلا تنافسوا فى عز الدنیا و فخرها، و لا تعجبوا بزینتها و نعیمها، و لا تجزعوا من ضرائها و بوسها، فان عزها و فخرها اءلى انقطاع ، و اءن زینتها و نعیمها اءلى زوال ، و ضراءها و بوسها الى نفاذ
شما را به دور افکندن این دنیا سفارش مى کنم ، دنیایى که اگر هم نخواهید ترکش کنید او شما را ترک مى کند… پس ، در کسب عزت و افتخارات دنیوى با یکدیگر رقابت نکنید و زرق و برق و نعمت هاى آن شما را پسند نیفتد و از سختى و زنج آن بى تابى مکنید، زیرا که عزت ها و افتخارات آن به پایان مى رسد و زرق و برق و نعمت هاى آن به سر مى آید و سختى و رنج آن تمام مى شود. (۱۰۶۶)
۱۰۷۳٫ آن چه جاى شگفتى دارد!؟
عجبت لعامردار الفناء، و تارک دار البقاء
تعجب مى کنم از آباد کنندگان سراى فانى و فروگذارندگان سراى باقى . (۱۰۶۷)
۱۰۷۴٫ موارد عبرت آموز
اءن الدنیادار فناء و عناء و غیر و عبر… و من غیرها اءنک ترى المرحوم مغبوطا، والمغبوط مرحوما؛ لیس ذلک الا نعیما زل ، و بوسا نزل . و من عبرها اءن المرء یشرف على اءمله فیقتطعه حضور اءجله
دنیا سراى نیستى و رنج و دگرگونى ها و عبرت هاست … نمونه دگرگونى هایش این است که شخصى را مى بینى که (تا دیروز) قابل ترحم بود و (امروز) بر او رشک برده مى شود و دیگرى را مى بینى که (تا دیروز) بر او رشک برده مى شد و امروز قابل ترحم است و این نیست مگر بدان سبب که نعمتى از چنگش بیرون رفته و بینوایى و مسکنتى بدو رسیده است . نمونه عبرت هاى آن این است که آدمى به آرزوى خود نزدیک مى شود، اما فرا رسیدن مرگ مانع رسیدن او به آرزویش مى گردد. (۱۰۶۸)
۱۰۷۵٫ زایل کننده عقول
قد خرقت الشهوات عقله ، و اءماتت الدنیا قلبه
شهوت ها عقل (دنیا پرست ) را از میان مى برند و دنیا دل او را مى میراند. (۱۰۶۹)
۱۰۷۶٫ حذر از دنیا
اءحذر کم الدنیا، فانها حلوه خصره ، حفت بالشهوات
شما را از دنیا برحذر مى دارم ؛ زیرا آن شیرین و با طروات است و پوشیده در خواهش هاى نفسانى است . (۱۰۷۰)
۱۰۷۷٫ دنیا فانى است !
غراره غرور ما فیها، فانیه ، فان من علیها لا خیر فى شى ء من اءزوادها الا التقوى
دنیا بس فریبنده است و هر آنچه در ان است فریب باشد، نابود شدنى است و هر که در آن مى زید فانى مى شود، در هیچ یک از توشه هاى آن خیر و خوبى نیست مگر در توشه تقوا (۱۰۷۱)
۱۰۷۸٫ سخن على علیه السلام در وصف دنیا
حکم عل مکثر منها بالفاقه ، و اءعین من غنى عنها بالراحه
فزونخواه دنیا، محکوم به نیازمندى و درویشى است و کسى که از آن بى نیازى جوید، آسایش یارش باشد. (۱۰۷۲)
۱۰۷۹٫ زیانکارى در دنیا و آخرت
معاشر الناس ! اتقو الله فکم من مؤ مل ما لا یبلغه ، و بان ما لا یسکنه ، و جامع ما سوف یترکه ، و لعله من باطل جمعه ، و من حق منعه : اءصابه حراما، و احتمل به آثاما، فباء بوزره ، و قدم على ربه آسفا لا هفا، قد خسر الدنیا و الاخره ، ذلک هو الخسران المبین
اى مردم ! از خدا بترسید؛ چه بسیار آرزومندى که به آرزوى خود نرسد و سازنده عمارتى که در آن ساکن نشود و مال اندوزى که همه را واگذارد و شاید که ان مال را از راه ناروا گرد آورده و یا با نپرداختن حقى ، یا از راه رسیدن به حرامى که به خاطر آن زیر بار گناه رفته است ؛ پس گناه آن را به دوش کشد و با دریغ و اندوه نزد پروردگارش رود. چنین کسى (در دنیا و آخرت زیانکار باشد و این همان زیان آشکار است .) (۱۰۷۳)
۱۰۸۰٫ پرهیز از دنیاپرستى
اءو صیکما بتقوى الله ، و اءلا تبغیا الدنیا و اءن بغتکما
شما را به پرهیزگارى و ترس از خداوند سفارش مى کنم ، در پى دنیاپرستى مباشید اگر چه او شما را طلب کند. (۱۰۷۴)
۱۰۸۱٫ سراى گذر
الدنیادار ممر، لادار مقر، و الناس فیها رجلان : رجل باع فیها نفسه فاوبقها، و رجل ابتاع نفسه فاءعتقها
دنیا سراى گذر است نه خانه قرار؛ و مردم در آن دو گونه اند: قسمتى خود را به آن بفروشند و هلاک شوند؛ و قسمتى دیگر خود را بخرند و آزاد سازند. (۱۰۷۵)
۱۰۸۲٫ سراى درد
دار بالبلاء محفوفه ، و بالغدر معروفه لا تدوم احوالها، ولا یسلم نزالها .
این جهان سرایى است پر از درد و رنج ، به مکر و خیانت و نادرستى معروف که همیشه بر یک حال باقى نمى ماند و ساکنانش جان سالم به در نمى برند. (۱۰۷۶)
۹۸۱- حکمت ۱۲۶٫
۹۸۲- خطبه ۱۴۷٫
۹۸۳- خطبه ۲۰۴٫
۹۸۴- خطبه ۱۸۳٫
۹۸۵- خطبه ۱۸۳ .
۹۸۶- خطبه ۳۴٫
۹۸۷- خطبه ۱۵۳٫
۹۸۸- خطبه ۱۱۴٫
۹۸۹- خطبه ۱۱۴٫
۹۹۰- نامه ۳٫
۹۹۱- نامه ۳۲٫
۹۹۲- خطبه ۸۳٫
۹۹۳- خطبه ۸۶٫
۹۹۴- خطبه ۸۶٫
۹۹۵- خطهب )۹۹
۹۹۶- خطبه ۷۶٫
۹۹۷- خطبه ۱۱۱٫
۹۹۸- خطبه ۱۶۱٫
۹۹۹- خطبه ۴٫
۱۰۰۰- نامه ۳۱٫
۱۰۰۱- حکمت ۱۳۱٫
۱۰۰۲- خطبه ۲۸٫
۱۰۰۳- حکمت ۱۹٫
۱۰۰۴- نامه ۳۱٫
۱۰۰۵- خطبه ۱۳۳٫
۱۰۰۶- خطبه ۱۳۳٫
۱۰۰۷- نامه ۳۱٫
۱۰۰۸- خطبه ۲۲۶٫
۱۰۰۹- خطبه ۳۲٫
۱۰۱۰- نامه ۳۱٫
۱۰۱۱- خطبه ۱۰۳٫
۱۰۱۲- خطبه ۱۹۱٫
۱۰۱۳- نامه ۴۹٫
۱۰۱۴- خطبه ۸۲٫
۱۰۱۵- حکمت ۳۹۵٫
۱۰۱۶- خطبه ۹۹
۱۰۱۷- حکمت ۳۹۶٫
۱۰۱۸- حکمت ۲۰۹٫
۱۰۱۹- حکمت ۳۷۱٫
۱۰۲۰- حکمت ۷۲٫
۱۰۲۱- حکمت ۳۸۴٫
۱۰۲۲- حکمت ۳۸۵٫
۱۰۲۳- حکمت ۲۲۸٫
۱۰۲۴- حکمت ۹٫
۱۰۲۵- حکمت ۱۹۱٫
۱۰۲۶- حکمت ۶۴٫
۱۰۲۷- حکمت ۱۱۹٫
۱۰۲۸- خطبه ۱۱۳٫
۱۰۲۹- حکمت ۴۱۵٫
۱۰۳۰- خطبه ۲۳۰٫
۱۰۳۱- خطبه ۱۶۱٫
۱۰۳۲- حکمت ۲۶۹٫
۱۰۳۳- حکمت ۳۷۱٫
۱۰۳۴- خطبه ۸۲٫
۱۰۳۵- خطبه ۹۹
۱۰۳۶- حکمت ۱۰۶٫
۱۰۳۷- حکمت ۱۰۶٫
۱۰۳۸- حکمت ۲۸۹٫
۱۰۳۹- خطبه ۱۰۹٫
۱۰۴۰- خطبه ۸۲٫
۱۰۴۱- نامه ۴۵٫
۱۰۴۲- خطبه ۱۲۹٫
۱۰۴۳- حکمت ۳۷۰٫
۱۰۴۴- خطبه ۱۱۱٫
۱۰۴۵- خطبه ۲۲۳٫
۱۰۴۶- خطبه ۱۱۳٫
۱۰۴۷- حکمت ۹۴٫
۱۰۴۸- خطبه ۲۳۰٫
۱۰۴۹- خطبه ۱۹۱٫
۱۰۵۰- حکمت ۴۱۵٫
۱۰۵۱- خطبه ۱۹۱٫
۱۰۵۲- خطبه ۸۹٫
۱۰۵۳- خطبه ۱۹۶٫
۱۰۵۴- حکمت ۳۰۳٫
۱۰۵۵- حکمت ۴۳۶٫
۱۰۵۶- خطبه ۶۳٫
۱۰۵۷- خطبه ۹۹
۱۰۵۸- خطبه ۸۲٫
۱۰۵۹- خطبه ۱۳۳٫
۱۰۶۰- خطبه ۳۲٫
۱۰۶۱- حکمت ۴۵۶٫
۱۰۶۲- خطبه ۱۱۳٫
۱۰۶۳- خطبه ۲۳۰٫
۱۰۶۴- نامه ۵۹٫
۱۰۶۵- خطبه ۱۱۳٫
۱۰۶۶- خطبه ۹۹
۱۰۶۷- حکمت ۱۲۶٫
۱۰۶۸- خطبه ۱۱۴٫
۱۰۶۹- خطبه ۱۰۹٫
۱۰۷۰- خطبه ۱۱۱٫
۱۰۷۱- خطبه ۱۱۱٫
۱۰۷۲- حکمت ۳۶۷٫
۱۰۷۳- حکمت ۳۴۴٫
۱۰۷۴- نامه ۴۸٫
۱۰۷۵- حکمت ۱۳۳٫
۱۰۷۶- خطبه ۲۲۶٫
نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی