66 از جمله نامه هاى امام ( ع ) به قثم بن عباس كه از طرف او حاكم مكّه بود .
أَمَّا بَعْدُ فَأَقِمْ لِلنَّاسِ اَلْحَجَّ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اَللَّهِ 13 16 14 : 5 وَ اِجْلِسْ لَهُمُ اَلْعَصْرَيْنِ فَأَفْتِ اَلْمُسْتَفْتِيَ وَ عَلِّمِ اَلْجَاهِلَ وَ ذَاكِرِ اَلْعَالِمَ وَ لاَ يَكُنْ لَكَ إِلَى اَلنَّاسِ سَفِيرٌ إِلاَّ لِسَانُكَ وَ لاَ حَاجِبٌ إِلاَّ وَجْهُكَ وَ لاَ تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِهَا وَ اُنْظُرْ إِلَى مَا اِجْتَمَعَ عِنْدَكَ مِنْ مَالِ اَللَّهِ فَاصْرِفْهُ إِلَى مَنْ قِبَلَكَ مِنْ ذَوِي اَلْعِيَالِ وَ اَلْمَجَاعَةِ مُصِيباً بِهِ مَوَاضِعَ اَلْفَاقَةِ وَ اَلْخَلاَّتِ وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ إِلَيْنَا لِنَقْسِمَهُ فِيمَنْ قِبَلَنَا وَ مُرْ أَهْلَ ؟ مَكَّةَ ؟ أَلاَّ يَأْخُذُوا مِنْ سَاكِنٍ أَجْراً فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ سَواءً اَلْعاكِفُ فِيهِ وَ اَلْبادِ 15 19 22 : 25 فَالْعَاكِفُ اَلْمُقِيمُ بِهِ وَ اَلْبَادِي اَلَّذِي يَحُجُّ إِلَيْهِ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ وَفَّقَنَا اَللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ لِمَحَابِّهِ وَ اَلسَّلاَمُ
لغات
ذيدت : بازگردانده شود
خلّة : نيازمندى
ترجمه
« اما بعد ، اعمال حج را با مردم انجام بده ، و ايام اللّه را يادآورى كن و صبح و شب با آنها بنشين و به مسائل شرعى آنها جواب بده و نادان را چيزى بياموز ، و با دانا همصحبت باش . جز زبان خودت مبادا كسى را واسطه پيام قرار دهى ، و مبادا مردم را به جاى چهره خودت با چهره دربانى رو به رو سازى ، هيچ درخواست كنندهاى را از ديدار خود منع نكن ، زيرا آن درخواست اگر از آغاز كار از طريق تو حل نشود ، هر چند كه بعد خواستهاش روا شد ستوده نخواهى بود .
بر آنچه از مال خدا نزد تو جمع مىشود به دقت توجه كن و از آن به افراد عائلهمند و گرسنگانى كه نزد تو هستند بده و به آنان كه تهىدست و نيازمندند برسان و آنچه را كه افزون بود نزد ما بفرست تا بين كسانى كه نزد مايند تقسيم كنيم .
به مردم مكه دستور بده تا از هيچ فردى كه در آن جا فرود مىآيد اجرتى نگيرند ، زيرا خداوند سبحان مىفرمايد : سَواءٌ العاكِفُ فيه و الْباد [ 1 ] . عاكف يعنى كسى كه ساكن مكه است و بادى آن كه به حج مىرود و اهل آن جا نيست خداوند ما و شما را به كارهاى شايسته كه خود دوست دارد موفق كند ، درود بر كسانى كه شايستهاند » .
شرح
در اين نامه چند مطلب است .
1 امام ( ع ) او را مأمور ساخته است تا حج را با مردم به جا آورد و مردم را وادار به انجام اعمال حج كند ، و به نادانان كيفيّت حجّ را بياموزد ، و با آنها انجمن كند .
2 ايام اللّه را به خاطر آنها بياورد ، يعنى مجازاتى را كه به پيشينيان رسيده از كسانى كه سزاوار عذاب شدند خاطرنشان سازد تا به وسيله اطاعت امر خدا از امثال آن مجازات دورى كنند ، و از آن مجازات تعبير به ايام اللّه كرده است از باب اطلاق نام متعلّق بر متعلّق .
3 هر دو وقت با آنها بنشيند ، يعنى صبح و شام ، چون بهترين اوقات در حجاز اين دو وقت است ، و به مهمترين فايده نشست در اين دو وقت يعنى فائده علم اشاره كرده است ، و راههاى نياز مردم را به او منحصر كرده و به وى دستور مسدود كردن اين راهها را نيز داده است توضيح انحصار ، اين است كه مردم يا نادانند و يا دانا ، و نادان هم يا مقلّد است و يا در صدد آموزش ، و دانا هم يا خود اوست و يا ديگرى ، بنابر اين چهار دستهاند .
امّا نياز دسته اوّل يعنى نادانى كه مقلّد است ، آن است كه مسائلش را بپرسد ، پس دستور داده است كه بدانها پاسخ دهد ، و جهت نياز دسته دوم ، يعنى دانشجويى كه آگاهى ندارد آنست كه بياموزد ، امام ( ع ) او را دستور داده است تا به وى تعليم دهد ، و جهت نياز دسته سوم ، وابسته به دسته چهارم ، يعنى داناست كه با هم مذاكره نمايند و امام ( ع ) نيز او را مأمور ساخته است تا با چنين كسى مذاكره كند .
4 او را نهى كرده است از اين كه بين خود و مردم ، كسى را به جز زبان خودش واسطه پيام قرار دهد ، تا مقصود او را به مردم برساند ، و دربانى قرار ندهد ، تا مردم جز با خودش روبرو نشوند . زيرا اينها موارد احتمال خودخواهى و ناآگاهى از حالات مردم است كه بر فرمانروا لازم است تا در حدّ امكان از آنها مطّلع باشد . الاّ حرف حصر است ، و كلمات پس از آن خبر كان است .
5 او را منع كرده است از اين كه كسى را كه حاجتى دارد از ملاقات خود محروم سازد ، از باب تأكيد مطلب قبل و به وسيله قياس مضمرى او را وادار به ملاقات نيازمندان كرده است كه صغراى آن ، عبارت : فانّها . . . قضائها يعنى هر چند كه بعد حاجتش را برآورى جاى ستايش نخواهى داشت ، كبراى مقدّر آن نيز چنين است : هر كارى كه اين طور باشد ، سزاوار نيست كه صاحب آن كار را از ديدار خود محروم كنى و او از درهاى خانهات در نخستين مرحله ورودش بازگردد .
6 دستور داده است بيت المال مسلمين را مورد توجّه قرار دهد ، و آن را با در نظر گرفتن اولويتها براى برآوردن حوائج نيازمندان مصرف كند و باقيمانده را نيز به نزد امام ( ع ) بفرستد . كلمه : مصيبا ، حال است . بعضى عبارت را : مواضع المفاقر نقل كردهاند ، و به صورت اضافه به دليل مغايرت دو لفظ خوانده اند .
7 او را مأمور داشته است تا مردم مكّه را از گرفتن اجرت از كسانى كه ساكن خانههاى آنها مىشوند ، منع كند ، و در آن مورد به آيه مباركه استدلال كرده ،و آن را تفسير نموده است . اين بخش از سخن امام ( ع ) صغراى قياس مضمرى است ، و كبراى مقدّر آن اين است : و هر چيزى را كه خداوند متعال درباره آن چنين گويد ، مخالفت با آن روا نيست . و سرانجام ، نامه را با اين دعا براى خويشتن و او پايان داده است كه خداوند آنان را بر آنچه خود دوست مىدارد موفّق كند . و توفيق براى اين كار به دست اوست .
__________________________________
[ 1 ] سوره حج ( 22 ) آيه ( 25 ) يعنى : در آن ، مردم اهل آن جا و غريبه يكسانند .
ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم جلد ۵