google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
60 نامه ها ترجمه شرح ابن میثمنامه ها ترجمه شرح ابن میثم

نامه 60 ترجمه شرح ابن میثم بحرانی

60 از جمله نامه‏هاى امام ( ع ) به كميل بن زياد نخعى كه از طرف آن بزرگوار كارگزار شهر هيت [ 1 ] بود ، در سرزنش او به خاطر بازنداشتن سپاه دشمن از تاخت و تاز كه از قلمرو او عبور كرده بودند .

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ تَضْيِيعَ اَلْمَرْءِ مَا وُلِّيَ وَ تَكَلُّفَهُ مَا كُفِيَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْيٌ مُتَبَّرٌ وَ إِنَّ تَعَاطِيَكَ اَلْغَارَةَ عَلَى أَهْلِ ؟ قِرْقِيسِيَا ؟ وَ تَعْطِيلَكَ مَسَالِحَكَ اَلَّتِي وَلَّيْنَاكَ لَيْسَ بِهَا مَنْ يَمْنَعُهَا وَ لاَ يَرُدُّ اَلْجَيْشَ عَنْهَا لَرَأْيٌ شَعَاعٌ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ اَلْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِكَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ غَيْرَ شَدِيدِ اَلْمَنْكِبِ وَ لاَ مَهِيبِ اَلْجَانِبِ وَ لاَ سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لاَ كَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْكَةً وَ لاَ مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لاَ مُجْزٍ عَنْ أَمِيرِهِ

لغات

متبّر : نابود و تباه

شعاع : پراكنده

ترجمه

« امّا بعد اين كه انسان چيزى را كه بر آن گمارده شده از دست بدهد و در كارى كه درخور آن نيست به زحمت بيفتد ، خود نشان ناتوانى آشكار و رأى و انديشه ويرانگر و مرگ‏آور است .

براستى كه تاخت و تاز تو نسبت به قرقيسيا [ 2 ] و رها گذاشتن مرزهايى كه مأمور حفاظت آنها بودى ، در حالى كه كسى آنها را حفظ نمى‏كرد و سپاه دشمن را از آنها دور نمى‏ساخته ، تدبيرى آشفته است .

در حقيقت تو پلى براى عبور دشمنانت براى چپاول دوستانت گشته‏اى ، در حالى كه نه پشتوانه محكمى بودى و نه كسى از تو ترس داشت . نه گذرگاه غارتگران را بستى و نه شكوه دشمن را درهم شكستى ، و نه كسى بودى كه مردم شهر خود را بى‏نياز كنى و نه از جانب فرمانده خود كارى انجام دادى و السلام » .

شرح عبارت : امّا بعد . . . متبّر

بدان كه در آغاز نامه همان طور كه روش يك گوينده است ، به طور اجمال ،مى‏ خواهد او را به خاطر انجام كارى و مسامحه‏اى كه از او سرزده و مهمتر از آن بوده است ، سرزنش كند . آنگه هدف خود را از نامه به طور تفصيل بيان كرده است

با اين عبارت : و انّ تعاطيك . . . شعاع وانگهى او را از چنين انديشه‏اى به دليل پيامدهاى فاسد و نارواييها برحذر داشته است :

1 بودن او به صورت پلى ، لفظ : پل را به اعتبار عبور دشمن از قلمرو او به سمت هدفش استعاره آورده است . و بعضى : به جاى جسرا ، حسرا روايت كرده‏اند ، آن نيز مجاز است ، از آن جهت كه پادگانهاى او از سربازهايى كه دشمن را تعقيب كند ، تهى است ، پس وى مانند پوشش و لباس جنگ بى‏فايده است .

2 پشت استوارى ندارد ، كنايه از اين كه او ناتوان است ، و هم چنين هيبتى 3 كسى كه گذرگاه مرز را نبسته .

4 شكوه دشمن را درهم نشكسته .

5 مردم شهرش را در دفع دشمنانشان بى‏نياز نكرده ( اسباب دفاع از مردم را فراهم نساخته ) .

6 و از جانب فرمانده خود كارى را انجام نداده .

ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم جلد ۵

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=