220 و من دعاء له ع
اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِي بِالْإِقْتَارِ- فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِي رِزْقِكَ وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِكَ- وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي- وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ كُلِّهِ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ- إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير
مطابق خطبه 225 نسخه صبحی صالح
شرح وترجمه فارسی
(220) : از دعاهاى آن حضرت (ع )
اين دعا با عبارت اللهم صن وجهى باليسار و لا تبذل جاهى بالاقتار، فاسترزق طالبى رزقك … (بارخدايا آبروى مرا با توانگرى نگهدار و حرمت مرا با تنگدستى بر باد مده كه ناچار از كسانى كه خود خواهان روزى تو هستند روزى طلب كنم …) شروع مى شود (ابن ابى الحديد پس از شرح و تفسير يكى دو نكته لطيف ذكر كرده است كه در چهار چوبه تاريخ مى گنجد و در خور توجه است .)
روايت شده است كه عبدالله بن جعفر بن ابى طالب كه معروف به جواد است در پايان عمر تنگدست شد و اين بدان سبب بود كه عبدالملك بن مروان به او ستم ورزيد. عبدالله روز جمعه يى به نماز جمعه رفت و دعا كرد و عرضه داشت :
پروردگارا، تو مرا به كارى عادت داده اى كه من هم بر آن رفتار كرده ام اينك اگر آن موضوع سپرى شده است مرا پيش خود فرو گير، عمر عبدالله به جمعه آينده نرسيد.
امام حسن بن على عليهماالسلام هم دعا مى كرد و مى گفت پروردگارا بر من وسعت ارزانى فرماى كه جز بسيار چيزى مرا در نمى گنجد.
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 5 //ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى