خطبه 199 شرح ابن ابی الحدید (با ترجمه فارسی کتاب جلوه های تاریخ دکتر دامغانی)

199 و من كلام له ع- و قد سمع قوما من أصحابه يسبون أهل الشام أيام حربهم بصفين

إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ- وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ- كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ- وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ- اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ- وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ- حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ- وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِه‏

مطابق خطبه 206 نسخه صبحی صالح

شرح وترجمه فارسی

(199) : از سخنان على (ع ) به هنگامى كه روزهاى جنگ صفين شنيد كه گروهى از يارانش شاميان را دشنام مى دهند

اين خطبه با عبارت انى اكره لكم ان تكونوا سبابين (بدرستى كه براى شما خوش نمى دارم كه دشنام دهندگان باشيد) شروع مى شود.
ابن ابى الحديد پس از توضيح درباره لغت سب و تفاوت آن با لعن و اينكه على عليه السلام از دشنام دادن و بدزبانى ناراحت بوده است بحث زير را ايراد كرده است كه هر چند جنبه تاريخى ندارد ولى ترجمه آن براى خوانندگان سودبخش است .

مى گويم : اين موضوع آن چنان نيست كه برخى از حشويه پنداشته و گفته اند لعن هيچ كس كه بر او مسلمان بگويند جايز نيست  و بر هر كس كه كسى را لعنت مى كند خرده مى گيرند حتى برخى از ايشان در آن باره چنان تندروى كرده اند كه مى گويند كافر و ابليس را هم لعنت نمى كنم زيرا حق تعالى روز قيامت به هيچ كس نمى گويد چرا لعن نكردى بلكه مى فرمايد چرا لعنت كردى .
اين انديشه مخالف با نص كتاب خداوند است كه خدا فرموده است خداوند كافران را لعنت فرموده و براى آنان آتش دوزخ مهيا كرده است. 

همچنين خداوند متعال در مورد كافران فرموده است آنان را خداوند لعنت مى كند و لعنت كنندگان نيز ايشان را لعنت مى كنند  و خداوند متعال درباره ابليس مى فرمايد همانا لعنت من تا روز دين بر تو خواهد بود. نيز فرموده است آنان لعنت شدگان اند هر كجا درآيند و در قرآن مجيد از اين نمونه ها بسيار است . وانگهى چگونه ممكن است مسلمان منكر تبرى شود آن هم از كسانى كه تبرى از ايشان واجب است ؟ مگر اين قوم اين سخن خداوند متعال را نشنيده اند كه فرموده است همانا براى شما در ابراهيم و كسانى كه همراه او بودند سرمشقى است كه آنان به قوم خود گفتند ما از شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد بيزاريم ، ما به شما كفر مى ورزيم و ميان ما و شما براى هميشه كينه و دشمنى آشكار است .

بديهى است در مورد كسى كه حالش مشتبه است بايد دقت كرد؛ اگر مرتكب گناهى كبيره شده باشد به آن وسيله مستحق لعن و بى زارى جستن است و هيچ اشكالى براى كسى كه چنان شخصى را لعنت كند و از او بى زارى جويد نيست . و اگر مرتكب گناه كبيره نشده باشد لعن كردن و تبرى جستن از او جايز نيست .

و از آياتى كه دلالت بر آن دارد كه كسى كه نام مسلمانى بر اوست اگر مرتكب گناه كبيره شود لعنت او جايز و گاهى واجب است گفتار خداوند متعال در داستان لعان است كه مى فرمايد گواهى يكى از ايشان چهار مرتبه سوگند خداوند است كه او از راستگويان است و مرتبه پنجم بگويد لعنت خداوند بر او باد اگر از دروغگويان باشد.خداوند متعال درباره كسى كه به ناحق به ديگران تهمت زند مى فرمايد كسانى كه بر زنان باايمان و غافل و پاكدامن تهمت زنند در دنيا و آخرت لعنت شده اند و براى آنان عذابى بزرگ است  دو آيه فوق درباره مسلمانان مكلف است و آيات پيش از آن دو در مورد كافران و منافقان است . به همين سبب بود كه اميرالمومنين عليه السلام ، معاويه و گروهى از ياران او را در قنوت نماز و پس از نماز لعن و نفرين مى كرد.

حال اگر بگويى : بنابراين ، آن سبى كه على عليه السلام از آن نهى فرموده چيست ؟ مى گويم : آنان نسبت به پدر و مادر ناسزا مى گفتند و گاه در نسب آنان طعنه مى زدند و گاه آنان را به پستى نسبت مى دادند يا به ترس و بخل متهم ساختند و انواع هجوم هاى ديگر كه شاعران آنها را بكار مى برند و اسلوب آن معلوم است .

اميرالمومنين عليه السلام آنان را از آن كار نهى فرموده است دوست نمى دارم كه شما اين گونه دشنام دهيد، بلكه بهتر آن است كه اعمال واقعى و احوال حقيقى ايشان را بگوييد و سپس فرموده است به جاى اينكه آنان را دشنام دهيد بگوييد: بارخدايا خونهاى ما و خونهاى ايشان را حفظ فرماى . 

جلوه‏ تاریخ‏ درشرح‏ نهج‏ البلاغه ‏ابن‏ ابى‏ الحدید، ج 5 //ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.