لما أظفره الله بأصحاب الجمل وَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ- وَدِدْتُ أَنَّ أَخِی فُلَاناً کَانَ شَاهِدَنَا- لِیَرَى مَا نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَى أَعْدَائِکَ- فَقَالَ لَهُ ع عَلِیٌّ ع أَ هَوَى أَخِیکَ مَعَنَا
فَقَالَ :نَعَمْ- قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا- وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا قَوْمٌ أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ- وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ- سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الْإِیمَانُ
ترجمه
وقتى که خداوند او را در جنگ جمل بر طلحه و زبیر و یارانشان پیروز گردانید، یکى از اصحاب به آن حضرت عرض کرد: دوست داشتم فلان برادرم این جا مى بود و مى دید که چگونه خداوند تو را بر دشمنانت پیروز گردانید.
امام (ع) به وى فرمود: آیا دل برادرت با ماست عرض کرد بلى. فرمود پس این جا حاضر بوده است، همچنین کسانى در لشکر ما حاضر بوده اند که هنوز در صلب مردان و رحم زنان مى باشند، بزودى زمان آنها را پدید مى آورد و ایمان به وسیله آنها قدرت مى یابد.
شرح
به نظر من (شارح) اهوى اخیک معنا یعنى محبّت و میل او با ماست.
فرموده است: فقد شهدنا
امام (ع) به حضور بالقوّه یا حضور بالفعل و به وسیله همّت و محبّتى که به حضور در صحنه جنگ داشته است حکم فرموده، و چه بسا انسانهایى که با بدنهاى خود حضور ندارند ولى همت آنها حضور دارد و در آن نفع فراوانى است، بدان گونه که انسانها را بسیج مى کنند و یا در پراکندگى دشمنان خدا تأثیر مى گذارند چنان که اولیاى خدا با همّتشان کارى مى کنند که از اشخاص فراوانى ساخته نیست اگر چه قوى و نیرومند باشند.
فرموده است: و لقد شهدنا فى عسکرنا هذا القوم فى اصلاب الرّجال و ارحام النّساء
این سخن امام (ع) تأکید است بر حضور برادر آن شخص صحابى، و اشاره دارد بر این حقیقت که بزودى یاران حق که از آن دفاع خواهند کرد و بندگان خالص خدا هستند و بالقوّه در کنار آن حضرت حضور خواهند داشت پدید مى آیند. یعنى آنها در مواد عالم بالقوّه موجودند و کسى که بالقوّه در جمع یاران خدا حاضر باشد وقتى که بالفعل موجود شود جزو یاران خدا خواهد بود.
فرموده است: سیرعف بهم الزّمان
امام (ع) لفظ «رعاف» را که به معناى خونى است که از بینى انسان خارج مى شود براى وجود یافتن آنها استعاره آورده و زمان را به انسان تشبیه کرده است و به این دلیل وجود آنها را به زمان نسبت داده است که زمان از وسایل مهیّایى است که وجود آنها را مى پذیرد، چنان که شاعر گفته است:
و ما رعف الزمان بمثل عمرو و لا تلد النّساء له ضریبا
معناى سخن امام (ع) که فرمود: و یقوى بهم الایمان، روشن است و نیازى به توضیح ندارد. به نظر من (شارح) این فصل و فصلهاى بعد از آن از خطبه هایى است که امام (ع) بعد از فتح بصره در این شهر ایراد فرموده است. نقل شده که چون امام (ع) از جنگ با اهل جمل (طلحه و زبیر و یارانشان) فارغ شد دستور داد در شهر اعلان کنند که به خواست خدا از فردا بعد از گذشت سه روز، روز چهارم نماز جماعت تشکیل مى شود و عذر هیچ کس در عدم حضور پذیرفته نیست مگر دلیلى داشته و یا بیمار باشد، زمینه مجازات خود را فراهم نکنید.
وقتى که روز موعود فرا رسید مردم اجتماع کردند امام (ع) در مسجد جامع حضور یافته و نماز صبح را برپا داشت. وقتى نماز به پایان رسید به پا خاست و به دیوار قبله، در طرف راست مصلا تکیه فرمود و مردم را مخاطب قرار داد. پس از حمد و ثناى خدا چنان که شایسته بود و درود بر پیامبر (ص) و طلب آمرزش براى مردان و زنان مؤمن و مسلمان فرمود: «اى مردم بصره، سه روز در تب و تاب ماندید، خدا روز چهارم را به خیر کند. اى سپاهیان زن و پیروان شترى که آواز داد و شما به دنبال آن راه افتادید و چون پى شد فرار کردید، اخلاق شما پست و فرومایه و آبتان شور و ناگوار، سرزمین شما گندیده ترین سرزمینها و دورترین شهر از آسمان رحمت خداست. اگر بدیها ده قسمت باشد نُه قسمت آن در سرزمین شماست.
با گناهانتان در این سرزمین زندانى شدید و با عفو خدا ممکن است از آن رها شوید.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم بحرانی)، ج ۱ ، صفحه ۵۷۳- ۵۷۶