خطبه شماره ۱۶۲ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

  خطبه: ۱۶۲

و من کلام له ع لِبَعْضِ اءَصْحابِهِ وَ قَدْ سَاءَلَهُ کَیْفَ دَفَعکُمْ قَوْمُکُمْ عَنْ هذَا الْمَقامِ وَ اءَنْتُمْ اءَحَقُبِهِ؟ فَقالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: 

یَا اءَخَا بَنِی اءَسَدٍ، إِنَّکَ لَقَلِقُ الْوَضِینِ، تُرْسِلُ فِی غَیْرِ سَدَدٍ وَ لَکَ بَعْدُ ذِمَامَهُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْاءَلَهِ وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ.
اءَمَّا الاِسْتِبْدَادُ عَلَیْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الْاءَعْلَوْنَ نَسَبا وَ الْاءَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه نَوْطا فَإِنَّهَا کَانَتْ اءَثَرَهً شَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِینَ وَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَیْهِ الْقِیَامَهِ.

وَ دَعْ عَنْکَ نَهْبا صِیحَ فِی حَجَرَاتِهِ
وَ لَکِنْ حَدِیثا مَا حَدِیثُ الرَّوَاحِلَ

وَ هَلُمَّ الْخَطْبَ فِی ابْنِ اءَبِی سُفْیَانَ، فَلَقَدْ اءَضْحَکَنِی الدَّهْرُ بَعْدَ إِبْکَائِهِ وَ لاَ غَرْوَ وَ اللَّهِ فَیَا لَهُ خَطْبا یَسْتَفْرِغُ الْعَجَبَ وَ یُکْثِرُ الْاءَوَدَ، حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللَّهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ، وَ سَدَّ فَوَّارِهِ مِنْ یَنْبُوعِهِ، وَ جَدَحُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ شِرْبا وَ بِیئا، فَإِنْ تَرْتَفِعْ عَنَّا وَ عَنْهُمْ مِحَنُ الْبَلْوَى اءَحْمِلْهُمْ مِنَ الْحَقِّ عَلَى مَحْضِهِ، وَ إِنْ تَکُنِ الْاءُخْرَى (فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ، إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ).

ترجمه : 

سخنى از آن حضرت (ع ) به یکى از اصحابش که از او پرسید: چگونه قومتان شما را از اینمقام (یعنى خلافت ) باز داشتند، در حالى که ، از دیگران سزاوارتر بدان بودید؟ چنین پاسخداد:  

اى برادر اسدى (۴۶) بر مرکبى سوار شده اى که تنگش سست است و لغزان و، زمام آن رها کرده اى که به هرجاى که خواهد برود. ولى تو را حق خویشاوندى (۴۷) و پرسیدن است . مى خواهى از حقیقتى آگاه شوى ، پس ‍ بدان ، که آن زورگویى و خودکامگى که در امر خلافت با ما نمودند در حالى که ما به نسب برتر از آنها بودیم و با رسول الله (ص ) پیوند استوارترى داشتیم بدان سبب بود، که امر خلافت مقامى رغبت افزاست . گروهى سخت بدان آزمند شدند و گروهى سخاوت ورزیدند و از آن چشم پوشیدند. داورى با خداست و جاى داورى ، بازگشتنگاه قیامت است .

(و دع عنک نهبا صیح فى حجراته )(۴۸)
آن غنیمتها را که گردش هیاهو و جنجال است رها کن ) و از ماجراى بزرگ پسر ابوسفیان یاد کن . روزگار مرا به خنده آورد، پس از آنکه ، گریانم کرده بود. به خدا سوگند، جاى شگفتى نیست که بزرگى حادثه جایى براى شگفت زدگى باقى نگذارد و کژروى و ناراستى را افزون سازد. آن قوم خواستند که نور خدا را در چراغش خاموش سازند و آب را از سرچشمه اش که چون فواره مى جوشید قطع کنند. و آبى را که میان من و ایشان جارى بود، به وبا بیامیزند و فتنه برپا کنند اگر این آزمایش ‍ محنت افزاى از میان ما برداشته شود، آنان را به راهى مى برم که حقیقت محض باشد ولى اگر کار بر منوال دیگر باشد، (نباید که جان تو به خاطر آنها دچار اندوه شود زیرا خدا به کارهایى که مى کنند آگاه است .)(۴۹)

___________________________________________

۴۶-مردى از قبیله بنى اسد.
۴۷-زینب ، بنت حجش ، همسر رسول الله (ص ) از بنى اسد بود.
۴۸-مصراعى است از امرؤ القیس .
۴۹سوره ۳۵، آیه ۳۸٫

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.