google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
100-120 خطبه ها ترجمه عبدالمحمد آیتیخطبه ها ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۱۱۴(نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۱۴

و من خطبه له ع و فیها مواعظ للناس

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْواصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ، وَ النِّعَمَ بِالشُّکْرِ، نَحْمَدُهُ عَلى آلائِهِ، کَما نَحْمَدُهُ عَلى بَلاَئِهِ، وَ نَسْتَعِینُهُ عَلى هَذِهِ النُّفُوسِ الْبِطاءِ عَما اءُمِرَتْ بِهِ، السِّرَعِ إِلَى ما نُهِیَتْ عَنْهُ، وَ نَسْتَغْفِرُهُ ممّا اءَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ، وَ اءَحْصاهُ کِتابُهُ، عِلْمٌ غَیْرُ قاصِرٍ، وَ کِتابٌ غَیْرُ مُغادِرٍ، وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِیمانَ مَنْ عَایَنَ الْغُیُوبَ، وَ وَقَفَ عَلَى الْمَوْعُودِ، إِیمَانا نَفَى إِخْلاَصُهُ الشِّرْکَ، وَ یَقِینُهُ الشَّکَّ، وَ نَشْهَدُ اءَنْ لا إ لهَ إ لا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَ اءَنَّ مُحَمَّدا صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، شَهادَتَیْنِ تُصْعِدانِ الْقَوْلَ، وَ تَرْفَعانِ الْعَمَلَ، لا یَخِفُّ مِیزانٌ تُوضَعانِ فِیهِ، وَ لا یَثْقُلُ مِیزَانٌ تُرْفَعانِ مِنْهُ.

اءُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّتِی هِیَ الزّادُ، وَ بِها الْمَعَاذُ، زادٌ مُبْلِغٌ، وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ، دَعا إِلَیْها اءَسْمَعُ دَاعٍ، وَ وَعاها خَیْرُ واعٍ، فَاءَسْمَعَ دَاعِیها، وَ فازَ واعِیها.
عِبادَ اللَّهِ إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ حَمَتْ اءَوْلِیَاءَ اللَّهِ مَحارِمَهُ، وَ اءَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخافَتَهُ حَتَّى اءَسْهَرَتْ لَیَالِیَهُمْ، وَ اءَظْمَاءَتْ هَواجِرَهُمْ، فَاءَخَذُوا الرَّاحَهَ بِالنَّصَبِ، وَ الرِّیَّ بِالظَّمَإِ، وَ اسْتَقْرَبُوا الْاءَجَلَ، فَبادَرُوا الْعَمَلَ، وَ کَذَّبُوا الْاءَمَلَ، فَلاَحَظُوا الْاءَجَلَ.

ثُمَّ إِنَّ الدُّنْیا دارُ فَناءٍ وَ غِیَرٍ وَ عِبَرٍ، فَمِنَ الْفَنَاءِ اءَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ، لا تُخْطِئُ سِهامُهُ، وَ لا تُؤْسَى جِرَاحُهُ، یَرْمِی الْحَیَّ بِالْمَوْتِ، وَ الصَّحِیحَ بِالسَّقَمِ وَ النَّاجِیَ بِالْعَطَبِ، آکِلٌ لاَ یَشْبَعُ، وَ شارِبٌ لا یَنْقَعُ، وَ مِنَ الْعَناءِ اءَنَّ الْمَرْءَ یَجْمَعُ ما لا یَأْکُلُ، وَ یَبْنِی مَا لاَ یَسْکُنُ، ثُمَّ یَخْرُجُ إ لَى اللَّهِ تَعالى لا مالاً حَمَلَ، وَ لا بِنَاءً نَقَلَ.

وَ مِنْ غِیَرِها اءَنَّکَ تَرَى الْمَرْحُومَ مَغْبُوطا، وَ الْمَغْبُوطَ مَرْحُوما، لَیْسَ ذَلِکَ إ لا نَعِیما زَلَّ، وَ بُؤْسا نَزَلَ.وَ مِنْ عِبَرِها اءَنَّ الْمَرْءَ یُشْرِفُ عَلَى اءَمَلِهِ، فَیَقْتَطِعُهُ حُضُورُ اءَجَلِهِ، فَلا اءَمَلٌ یُدْرَکُ، وَ لا مُؤَمَّلٌ یُتْرَکُ، فَسُبْحانَ اللَّهِ ما اءَعَزَّ سُرُورَها، وَ اءَظْمَاءَ رِیَّها، وَ اءَضْحى فَیْئَها، لا جَاءٍ یُرَدُّ، وَ لا مَاضٍ یَرْتَدُّ، فَسُبْحَانَ اللَّهِ، ما اءَقْرَبَ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ لِلَحاقِهِ بِهِ، وَ اءَبْعَدَ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ لاِنْقِطَاعِهِ عَنْهُ.

إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ بِشَرٍّ مِنَ الشَّرِّ إِلا عِقَابُهُ، وَ لَیْسَ شَیْءٌ بِخَیْرٍ مِنَ الْخَیْرِ إِلا ثَوَابُهُ، وَ کُلُّ شَیْءٍ مِنَ الدُّنْیا سَماعُهُ اءَعْظَمُ مِنْ عِیانِهِ، وَ کُلُّ شَیْءٍ مِنَ الْآخِرَهِ عِیانُهُ اءَعْظَمُ مِنْ سَماعِهِ، فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ الْعِیانِ السَّمَاعُ، وَ مِنَ الْغَیْبِ الْخَبَرُ، وَ اعْلَمُوا اءَنَّ ما نَقَصَ مِنَ الدُّنْیَا وَ زادَ فِی الْآخِرَهِ خَیْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ الْآخِرَهِ وَ زادَ فِی الدُّنْیا، فَکَمْ مِنْ مَنْقُوصٍ رابِحٍ، وَ مَزِیدٍ خاسِرٍ.

إِنَّ الَّذِی اءُمِرْتُمْ بِهِ اءَوْسَعُ مِنَ الَّذِی نُهِیتُمْ عَنْهُ، وَ ما اءُحِلَّ لَکُمْ اءَکْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَیْکُمْ، فَذَرُوا ما قَلَّ لِما کَثُرَ، وَ ما ضاقَ لِمَا اتَّسَعَ، قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ، وَ اءُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ، فَلا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ اءَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ، مَعَ اءَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ، حَتَّى کَاءَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ، وَ کَاءَنَّ الَّذِی فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ، فَبادِرُوا الْعَمَلَ، وَ خافُوا بَغْتَهَ الْاءَجَلِ، فَإِنَّهُ لاَ یُرْجَى مِنْ رَجْعَهِ الْعُمْرِ ما یُرْجَى مِنْ رَجْعَهِ الرِّزْقِ.

ما فاتَ الْیَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِیَ غَدا زِیَادَتُهُ، وَ ما فاتَ اءَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ یُرْجَ الْیَوْمَ رَجْعَتُهُ، الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِی ، وَ الْیَأْسُ مَعَ الْماضِی ، فَ (اتَّقُوا اللّ هَ حَقَّ تُق اتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ إ لاّ وَ اءَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).

  ترجمه : 

خطبه اى از آن حضرت (ع ) که در آن پندهائى براى مردم است  

ستایش و سپاس خداوند را، آنکه پیوند دهنده ستایش است به نعمتها و پیوند دهنده نعمتهاست به سپاس . او را به سبب نعمتهایش مى ستاییم ، همانگونه که به هنگام بلاهایش مى ستاییم . از او یارى مى جوییم در هدایت این مردم کاهل و سهل انگار در انجام اوامر و شتاب کننده در ارتکاب نواهى و امور نکوهیده و مکروه .از او آمرزش مى خواهیم ، براى گناهانى که علم او بر آنها احاطه دارد و کتاب او آنها را بر شمرده است . علمى که قاصر نیست و کتابى که چیزى را فرو نگذارده . به او ایمان آوردیم . ایمان کسى که غیب را به عیان مى بیند و از وعده هایى که داده شده آگاه است . ایمانى که خلوص آن شرک را بزداید و یقین آن شک را از میان بردارد. و شهادت مى دهیم که هیچ خدایى جز اللّه نیست . یکتاست و بدون شریک و اینکه محمد (صلى اللّه علیه و آله ) بنده او و رسول اوست . دو شهادت ، که گفتار و کردار را فرا برند و کفه ترازویى ، که در آن مى گذارندشان ، سبک نمى شود. و کفه ترازویى که در آن نباشند، سنگین نباشد.

اى بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مى کنم که تقوا توشه و پناهگاه است .توشه اى است که ما را به منزل مى رساند و پناهگاهى است ، رستگارى دهنده . بهترین دعوت کنندگان که سخن خود به گوش همگان رسانید، مردم را به تقوا دعوت کرد. و آنکه سخن او دریافت ، بهترین درک کننده بود. پس دعوت کننده ، دعوت خویش به گوشها رسانید و شنوندگان از آن دعوت رستگار شدند.

اى بندگان خدا، تقوا دوستان خدا را از ارتکاب حرامها نگه داشته و ترس ‍ از خدا را در دلهایشان نشانده است ، به گونه اى که ، شبها بیدارشان مى دارد و وامى داردشان که روزهاى گرم را در تشنگى سپرى سازند. اینان راحت آن جهان را با رنج این جهان به دست آورده اند و اگر در این سراى تشنه اند، در آن سراى سیراب اند. مرگ را نزدیک انگاشتند و به انجام دادن عمل نیکو مبادرت ورزیدند و آرزوها را دروغ شمردند و مرگ را از نظر دور نداشتند.

دنیا سراى فنا و رنج و دگرگونیها و عبرتهاست . سراى فناست ، زیرا که همواره کمان خود را به زه کرده ، تیرهایش خطا نمى رود و زخمش بهبود نمى یابد. زنده را به تیر مرگ مى زند و تندرست را به تیر بیمارى و، آن را که رهایى یافته ، به تیر شور بختى و ناتوانى . خورنده اى است سیرى ناپذیر و نوشنده اى سیراب ناشدنى . سراى رنج است ، زیرا آدمى گرد مى آورد آنچه را که نمى خورد و بنا مى کند آنچه را که در آن سکنا نمى گزیند. سپس ، مى میرد و به سوى خدا مى رود. در حالى که ، نه از آن مال ، پشیزى با خود مى برد و نه از آن بنا، خشتى .سراى دگرگونیهاست ، زیرا یکى را بینى که روزگارى بر نعمت و مال او رشک مى بردند و امروز به بیچارگایش ترحم مى کنند و یکى را بینى که روزگارى بر بیچارگیش ‍ ترحم مى کردند و امروز بر نعمت و مالش رشک مى برند. آرى ، این ترحم به سبب نعمتى است که از دستش رفته و فقرى است که گریبان او را گرفته .

دنیا سراى عبرتهاست ، زیرا انسان را آرزویى است و آن آرزو را رویاروى مى بیند، بناگاه مرگ در مى رسد و آرزو را بر باد مى دهد. نه دیگر آرزو فراچنگ مى آید و نه آرزومند از چنگ مرگ رهایى مى یابد.

منزه است خدا، چه فریبنده است شادمانى دنیا و چه عطش افزاست سیراب کردنش و چه گرم است سایه آن . آن را که مى آید باز نتوان گردانید و گذشته را باز نتوان آورد.

منزه است خدا. چه نزدیک است زنده به مرده تا به او پیوندد و چه دور است مرده از زنده به سبب بریدن از او. از بد، بدترى نیست ، مگر کیفر بد آن و از خوب ، خوب ترى نیست ، مگر پاداش نیک آن . هر چه دنیایى است ، شنیدنش بزرگتر از دیدن اوست و هر چه آخرتى است ، دیدنش ‍ بزرگتر از شنیدن آن . شما را شنیدن از دیدن بسنده است و خبر دادن از آنچه در نهان است ، شما را بس . بدانید، که کاستن از دنیا و افزودن به آخرت بهتر است از کاستن از آخرت و افزودن به دنیا. چه بسا آنچه کاسته شده سودمند افتد و آنچه افزون شده زیان آور.

آنچه شما را بدان امر کرده اند، وسیعتر و آسانتر از چیزهایى است که شما را از آن نهى کرده اند و آنچه بر شما حلال شده ، بیشتر از چیزهایى است که بر شما حرام گردیده . پس اندک را به خاطر بسیار فرو گذارید و تنگ و دشوار را به خاطر وسیع و آسان رها کنید.

خداوند روزى شما را بر عهده گرفته و شما را به عمل فرمان داده . مبادا طلب چیزى که براى شما بر عهده گرفته اند، از چیزى که بر شما فریضه کرده اند سزاوارتر جلوه کند. به خدا سوگند، که شک روى آورده و یقین به شک آلوده شده ، تا آنجا که پندارید، که تحصیل رزق تعهد شده ، بر شما واجب است و به جاى آوردن واجبات ، از شما ساقط. به عمل روى آورید و از ناگهانى رسیدن مرگ بیمناک باشید، زیرا امیدى به بازگشتن عمر از دست رفته نیست و حال آنکه روزى از دست رفته باز خواهد گشت . هر چه از روزى شما که امروز فوت شود، امید است که فردا به زیادت باز آید ولى عمرى که دیروز از دست رفته ، امروز باز آمدنش را امید نخواهد بود. پس امید همراه چیزى است که مى آید و نومیدى همراه چیزى است که گذشته است . (پس از خدا بترسید آنسان که شایان ترس از اوست و جز بر دین اسلام نمیرید.)

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=