نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 123 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی)

۱۲۳-وَ قَالَ ( علیه‏السلام )طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِی نَفْسِهِ وَ طَابَ کَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّهُ وَ لَمْ یُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَهِ

قال الرضی أقول و من الناس من ینسب هذا الکلام إلى رسول الله ( صلى‏ الله ‏علیه‏ وآله‏ وسلم ) و کذلک الذی قبله

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 118 دکتر آیتی:

 از پى جنازه‏اى مى ‏رفت، مردى را ديد كه مى‏ خنديد. امام (ع) به او فرمود: 

گويى كه مرگ بر ديگران مقرر شده، نه بر ما و گويى حق بر غير ما واجب شده و گويى، اين مردگان كه م‏بينيم، مسافرانى هستند كه بزودى به نزد ما باز مى‏ گردند آنها را در گورهايشان مى‏ گذاريم و اموالشان را مى‏ خوريم، پندارى، كه پس از آنها جاودانه خواهيم زيست. سپس، هر اندرز دهنده‏ اى را چه مرد و چه زن فراموش مى‏ كنيم و خود را به دست هر بلا و آفت مى‏ سپاريم.

خوشا به حال كسى كه نفس را به فروتنى وادارد، و كسبش پاك و شايسته و نيتش پسنديده و خلق و خويش نيكو باشد. زيادى مالش را انفاق كند و سركشى زبانش را مهار نمايد و شرّ خود را از مردم دور دارد. و سنت بر او دشوار نيايد و به بدعت نسبتش ندهند. 

من مى ‏گويم بعضى از اين سخن و سخن پيش از آن را به پيامبر (ص) نسبت داده‏ اند.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 479 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی)بدترین دوست

479-وَ قَالَ ( عليه‏السلام )شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ

قال الرضي لأن التكليف مستلزم للمشقة و هو شر لازم عن الأخ المتكلف له فهو شر الإخوان

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 471 دکتر آیتی

471 و فرمود (ع): بدترين دوستان تو، دوستى است كه براى او خود را به رنج و تكلف اندازى.

رضى گويد: تكلّف مستلزم مشقت است و آن شرّى است كه از دوستى كه خود را براى او به تكلّف انداخته‏ اى، مى ‏زايد. پس چنين دوستى، بدترين دوستان توست.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 387 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی)خیر و شر

387-وَ قَالَ ( عليه‏السلام )مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَة

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 380 دکتر آیتی

 و فرمود (ع): خيرى كه پس از آن عذاب آتش باشد، خير نيست و شرّى كه پس از آن نعيم بهشت بود، شر نيست. هر نعمتى جز نعمت بهشت، حقير است و هر بلايى، جز عذاب آتش، عافيت است.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 377 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی)

377-وَ قَالَ ( عليه‏السلام )لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ‏ لِقَوْلِهِ تَعَالَى فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ‏ وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

369 و فرمود (ع): بر بهترين كسان اين امت هم از عذاب خداى ايمن مباش، زيرا خداى تعالى مى‏فرمايد: «از مكر خداوند جز زيانكاران ايمن نيستند»
 و بر بدترين كسان اين امت، از رحمت خداوند مأيوس مباش«» كه خداى تعالى فرموده است: «هر آينه از رحمت خدا جز كافران نوميد نگردند».

ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 327 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی)

327-وَ قَالَ ( عليه‏السلام )مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 319 دکتر آیتی

 و فرمود (ع): پيروزى نيافت، آنكه گناه بر او پيروز شد و كسى كه به پايمردى شر پيروز شود، شكست خورده است.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 314 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی)دفع شر

314-وَ قَالَ ( عليه‏السلام )رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 306 دکتر آیتی

306 و فرمود (ع): سنگ را به همان جا كه از آن آمده است، باز گردانيد. زيرا بدى را جز بدى دفع نكند.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 230 صبحي صالح(عبدالمحمد آیتی)زنان

238-وَ قَالَ ( عليه‏السلام )الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 230 دکتر آیتی

و فرمود (ع):

زن همه ‏اش بدى است و بدترين چيزى كه در اوست اين است كه از او چاره‏اى نيست.

ترجمه عبدالمحمد آیتی 

نامه ۶۹ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۶۹

و من کتاب له ع إ لَى الْحارِثِ الْهَمَدانی :

وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَاسْتَنْصِحْهُ، وَ اءَحِلَّ حَلاَلَهُ، وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ، وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ، وَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا مَا بَقِیَ مِنْهَا، فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضا، وَ آخِرَهَا لاَحِقٌ بِاءَوَّلِهَا، وَ کُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ.

وَ عَظِّمِ اسْمَ اللَّهِ اءَنْ تَذْکُرَهُ إِلا عَلَى حَقِّ، وَ اءَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَ لاَ تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلا بِشَرْطٍ وَثِیقٍ، وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ یُکْرَهُ لِعَامَّهِ الْمُسْلِمِینَ، وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَى مِنْهُ فِی الْعَلاَنِیَهِ، وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ اءَنْکَرَهُ اءَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ، وَ لاَ تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضا لِنِبَالِ الْقَوْلِ، وَ لاَ تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِبا، وَ لاَ تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلاً، وَاکْظِمِ الْغَیْظَ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ القُدْرَهِ وَاحْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَاصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَهِ تَکُنْ لَکَ الْعَاقِبَهُ، وَاسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَهٍ اءَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَیْکَ، وَ لاَ تُضَیِّعَنَّ نِعْمَهً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکَ، وَ لْیُرَ عَلَیْکَ اءَثَرُ مَا اءَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْکَ.

وَاعْلَمْ اءَنَّ اءَفْضَلَ الْمُؤْمِنِینَ اءَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَهً مِنْ نَفْسِهِ وَ اءَهْلِهِ وَ مَالِهِ، وَ إِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ، وَ مَا تُؤَخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ، وَاحْذَرْ صَحَابَهَ مَنْ یَفِیلُ رَاءْیُهُ وَ یُنْکَرُ عَمَلُهُ، فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ، وَاسْکُنِ الْاءَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَاحْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَهِ وَالْجَفَاءِ وَ قِلَّهَ الْاءَعْوَانِ عَلَى طَاعَهِ اللَّهِ، وَاقْصُرْ رَاءْیَکَ عَلَى مَا یَعْنِیکَ، وَ إِیَّاکَ وَ مَقَاعِدَ الْاءَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیْطَانِ وَ مَعَارِیضُ الْفِتَنِ، وَ اءَکْثِرْ اءَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ اءَبْوَابِ الشُّکْرِ، وَ لاَ تُسَافِرْ فِی یَوْمِ جُمُعَهٍ حَتَّى تَشْهَدَ الصَّلاَهَ إِلا فَاصِلاً فِی سَبِیلِ اللَّهِ، اءَوْ فِی اءَمْرٍ تُعْذَرُ بِهِ، وَ اءَطِعِ اللَّهَ فِی جَمِیعِ اءُمُورِکَ فَإِنَّ طَاعَهَ اللَّهِ فَاضِلَهٌ عَلَى مَا سِوَاهَا، وَ خَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَهِ، وَارْفُقْ بِهَا وَ لاَ تَقْهَرْهَا، وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلا مَا کَانَ مَکْتُوبا عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَهِ، فَإِنَّهُ لاَبُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا، وَ إِیَّاکَ اءَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَ اءَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا، وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَهَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ، وَ وَقِّرِ اللَّهَ وَ اءَحْبِبْ اءَحِبَّاءَهُ، وَاحْذَرِ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِیسَ، وَالسَّلاَمُ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

از نامه آن حضرت (ع ) به حارث همدانى :

به ریسمان قرآن چنگ در زن و از آن نصیحت بجوى . حلالش را حلال بدار و حرامش را حرام . حقى را که پیش از این بوده است تصدیق کن . آنچه را از دنیا مانده است به آنچه از آن گذشته است ، قیاس نماى . زیرا آنچه از آن باقى مانده ، همانند گذشته آن است و پایانش پیوسته است به آغاز آن و سراسر آن ناپایدار و رفتنى است .

نام خدا را بزرگ شمار و جز براى حق بر زبانش میاور. فراوان از مرگ و جهان پس از مرگ یاد کن و آروزى مرگ مکن ، مگر به شرطى محکم و استوار. از هر کار که کننده آن انجامش دادنش را از خود مى پسندد و از دیگر مسلمانان ناپسند مى دارد حذر کن .

از هر کار که در نهان انجام گیرد، ولى به آشکارا سبب شرمسارى شود، دورى نماى . از هر کارى که چون از کننده اش پرسند، انکارش کند و عذر آورد بپرهیز. آبروى خود را هدف تیرهاى سخن مردم قرار مده . هر چه شنیدى به دیگران مگوى که همین بس که تو را دروغگو شمرند و هر چه شنیدى ، انکارش مکن که همین بس که تو را نادان شمرند. خشم خود فرو خور و به هنگام قدرت ، گذشت نماى و در وقت غضب بردبار باش ‍ و چون توانایى یافتى گناه دیگران را عفو کن تا عاقبت نیک از آن تو بود.

و سپاس هر نعمتى را که خدا به تو داده به جاى آر تا نعمتت پایدار ماند. هیچیک از نعمتهایى را که خدا به تو عنایت کرده ، تباه منماى و باید که نشان نعمت خداوندى بر تو آشکار بود.

بدان که بهترین مؤ منان کسى است که جان خود و خویشاوندان و دارایى خود را پیش از دیگران در راه خدا تقدیم دارد. زیرا هر خیر که پیشاپیش ‍ فرستى ، اندوخته شده ، براى تو بماند و هر چه واپس نهى ، خیرش به دیگرى رسد. بپرهیز از مصاحبت هر کس که عملش ناپسند باشد، که هر کس را به دوستش شناسند.

در شهرهاى بزرگ سکونت گیر که محل اجتماع مسلمانان است و از جایى که منزلگاه غفلت و ستم است و طاعت خداوند را یاران اندک است ، بپرهیز.

اندیشه خود منحصر به امورى دار که به کارت آید و از نشستن بر سر بازارها حذر کن که جایگاه شیطان است و محل بروز فتنه هاست . بر کسانى که تو را بر آنان برترى است ، فراوان ، نظر کن که نظر کردن تو سپاسگزارى از نعمت است .در روز جمعه سفر مکن تا در نماز جمعه حاضر آیى ، مگر اینکه سفرت در راه خدا باشد یا کارى باشد که در انجام دادنش ناچار باشى . در همه کارها خدا را اطاعت کن ، زیرا اطاعت حق از هر کار دیگر برتر است . نفس را در عبادت بفریب و با او مدارا کن و بر او قهر منماى . و به هنگام فراغت و آسایشش او را دریاب ، مگر در آنچه بر تو واجب است که از به جاى آوردن و مراعات آن در وقت مقرر، چاره اى نیست . بترس که مرگ به سراغت آید و تو در طلب دنیا از خداى گریخته باشى . بپرهیز از مصاحبت بد کاران که شرّ پیوسته به شرّ است .خدا را بزرگ دار و دوستانش را دوست بدار و از خشم بپرهیز که خشم از سپاهیان ابلیس است . والسلام .

ترجمه عبدالحمید آیتی۶۹

نامه ۳۳ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۳۳

و من کتاب له ع إ لى قُثَمِ بْنِ اءلْعَبَاسِ وَ هُوَ عامِلُهُ عَلى مَکَّهَ:

اءَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَیْنِی بِالْمَغْرِبِ کَتَبَ إِلَیَّ یُعْلِمُنِی اءَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى الْمَوْسِمِ اءُنَاسٌ مِنْ اءَهْلِ الشَّامِ، الْعُمْیِ الْقُلُوبِ، الصُّمِّ الْاءَسْمَاعِ، الْکُمْهِ الْاءَبْصَارِ، الَّذِینَ یَلْتَمِسُونَالْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ یُطِیعُونَ الْمَخْلُوقَ فِی مَعْصِیَهِ الْخَالِقِ وَ یَحْتَلِبُونَ الدُّنْیَا دَرَّهَا بِالدِّینِ وَ یَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الْاءَبْرَارِ الْمُتَّقِینَ وَ لَنْ یَفُوزَ بِالْخَیْرِ إِلا عَامِلُهُ وَ لاَ یُجْزَى جَزَاءَ الشَّرِّ إِلا فَاعِلُهُ، فَاءَقِمْ عَلَى مَا فِی یَدَیْکَ قِیَامَ الْحَازِمِ الصَّلِیبِ وَ النَّاصِحِ اللَّبِیبِ التَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ الْمُطِیعِ لِإِمَامِهِ وَ إِیَّاکَ وَ مَا یُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لاَ تَکُنْ عِنْدَ النَّعْمَاءِ بَطِرا وَ لاَ عِنْدَ الْبَأْسَاءِ فَشِلاً، وَ السَّلاَمُ

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى از آن حضرت (ع ) به قثم بن عباس ، عامل خود در مکّه

اما بعد، جاسوس من که در مغرب (۳۴) است به من نوشته و خبر داده که جمعى از مردم شام را براى روزهاى حج به مکه فرستاده اند. مردمى کوردل ، گران گوش و کور دیده ، که حق را از راه باطل مى جویند و با فرمانبردارى از مخلوق ، نافرمانى خالق مى کنند و دین خویش مى دهند و متاع ناچیز دنیا مى ستانند و به بهاى جهان نیکان و پرهیزگاران ، دنیاى دون را مى خرند. و حال آنکه ، به خیر دست نخواهد یافت مگر نیکوکار و کیفر شر نبیند، مگر بدکار. زمام کار خویش به دوراندیشى و سرسختى به دست گیر و چون ناصحان خردمند و پیروان امر حکومت و فرمانبرداران امامت به کار خویش پرداز. زنهار از اینکه مرتکب عملى شوى که نیازت به پوزش افتد. اگرت نعمتى به چنگ افتد، سرمستى منماى و به هنگام بلا سست راءى و دلباخته مباش . والسلام .


۳۴- مردا از مغرب ، مکه است .

ترجمه عبدالحمید آیتی۳۳

نامه ۳۰ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۳۰

و من کتاب له ع إ لى مُعاوِیَهَ: 

فَاتَّقِ اللَّهَ فِیمَا لَدَیْکَ، وَانْظُرْ فِی حَقِّهِ عَلَیْکَ وَارْجِعْ إِلَى مَعْرِفَهِ مَا لاَ تُعْذَرُ بِجَهَالَتِهِ، فَإِنَّ لِلطَّاعَهِ اءَعْلاَما وَاضِحَهً وَ سُبُلاً نَیِّرَهً وَ مَحَجَّهً نَهْجَهً وَ غَایَهً مُطَّلَبَهً، یَرِدُهَا الْاءَکْیَاسُ وَ یُخَالِفُهَا الْاءَنْکَاسُ، مَنْ نَکَبَ عَنْهَا جَارَ عَنِ الْحَقِّ وَ خَبَطَ فِی التِّیهِ وَ غَیَّرَ اللَّهُ نِعْمَتَهُ، وَ اءَحَلَّ بِهِ نِقْمَتَهُ، فَنَفْسَکَ نَفْسَکَ، فَقَدْ بَیَّنَ اللَّهُ لَکَ سَبِیلَکَ، وَ حَیْثُ تَنَاهَتْ بِکَ اءُمُورُکَ، فَقَدْ اءَجْرَیْتَ إِلَى غَایَهِ خُسْرٍ وَ مَحَلَّهِ کُفْرٍ، وَ اِنَّ نَفْسَکَ قَدْ اءَوْلَجَتْکَ شَرّا وَ اءَقْحَمَتْکَ غَیّا، وَ اءَوْرَدَتْکَ الْمَهَالِکَ، وَ اءَوْعَرَتْ عَلَیْکَ الْمَسَالِکَ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

 ترجمه : 

از نامه آن حضرت (ع ) به معاویه : 

پس از خداى بترس . در آنچه به تو ارزانى داشته و در حقى که بر گردن تو نهاده نظر کن و به شناخت چیزهایى که به ناشناختنشان معذور نیستى باز گرد.

زیرا فرمانبردارى را نشانه هایى آشکار است و راههایى روشن و جاده هایى راست و دور از کژى و نهایتى مطلوب همگان . راهى که زیرکان و خردمندان در آن گام نهند و سفلگان سرافکنده از آن دور مى شوند. هر که از آن راه پاى بیرون نهد، از راه حق بیرون شده و در بیابان گمراهى سرگردان گشته است . خدا نعمتش را بر او دگرگون کند و خشم خود را بر سر او فرستد. پس خود را بپاى ، خود را بپاى ، خداوند براى تو راهت را آشکار ساخته . هر جا که هستى ، همانجا بایست که کار را به حد نهایت رسانده اى . نهایتى که خسران است و کفر. نفس تو، تو را به بدى گرفتار ساخته و به گمراهى در انداخته و به مهلکه کشیده و راهها را بر تو دشوار گردانیده است .

ترجمه عبدالحمید آیتی۳۰

نامه ۲۷ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۲۷

و من عهد له ع إلى مُحَمَّدِ بْنِ اءَبِی بَکْرٍ رَضِىٍَّ اللّهُ عَنْهُ حینَ قَلَّدَهُ مصْرَ: 

فَاخْفِضْ لَهُمْ جَناحَکَ، وَ اءَلِنْ لَهُمْ جانِبَکَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ، وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَهِ وَالنَّظْرَهِ، حَتَّى لا یَطْمَعَ الْعُظَماءُ فِی حَیْفِکَ لَهُمْ، وَ لا یَیْاءَسَ الضُّعَفاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ، وَ إِنَّ اللَّهَ تَعالَى یُسائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبادِهِ عَنِ الصَّغِیرَهِ مِنْ اءَعْمالِکُمْ وَالْکَبِیرَهِ، وَالظَّاهِرَهِ وَالْمَسْتُورَهِ، فَإِنْ یُعَذِّبْ فَاءَنْتُمْ اءَظْلَمُ، وَ إِنْ یَعْفُ فَهُوَ اءَکْرَمُ.

وَاعْلَمُوا عِبادَ اللَّهِ اءَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْیا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ، فَشارَکُوا اءَهْلَ الدُّنْیا فِی دُنْیاهُمْ، وَ لَمْ یُشارِکْهُم اءَهْلَ الدُّنْیا فِی آخِرَتِهِمْ، سَکَنُوا الدُّنْیا بِاءَفْضَلِ ما سُکِنَتْ، وَ اءَکَلُوها بِاءَفْضَلِ ما اءُکِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیا بِما حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ، وَ اءَخَذُوا مِنْها ما اءَخَذَهُ الْجَبابِرَهُ الْمُتَکَبِّرُونَ.

ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْها بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَتْجَرِ الرَّابِحِ، اءَصابُوا لَذَّهَ زُهْدِ الدُّنْیا فِی دُنْیاهُمْ، وَ تَیَقَّنُوا اءَنَّهُمْ جِیرانُ اللَّهِ غَدا فِی آخِرَتِهِمْ لا تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَهٌ، وَ لا یَنْقُصُ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنْ لَذَّهٍ.

فَاحْذَرُوا عِبادَ اللَّهِ الْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ، وَ اءَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ، فَإِنَّهُ یَأْتِی بِاءَمْرٍ عَظِیمٍ، وَ خَطْبٍ جَلِیلٍ، بِخَیْرٍ لا یَکُونُ مَعَهُ شَرُّ اءَبَدا، اءَوْ شَرِّ لا یَکُونُ مَعَهُ خَیْرٌ اءَبَدا.

فَمَنْ اءَقْرَبُ إِلَى الْجَنَّهِ مِنْ عامِلِها، وَ مَنْ اءَقْرَبُ إِلَى النَّارِ مِنْ عامِلِها؟ وَ اءَنْتُمْ طُرَداءُ الْمَوْتِ، إِنْ اءَقَمْتُمْ لَهُ اءَخَذَکُمْ، وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ اءَدْرَکَکُمْ وَ هُوَ اءَلْزَمُ لَکُمْ مِنْ ظِلِّکُمْ!

الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَواصِیکُمْ، وَالدُّنْیا تُطْوَى مِنْ خَلْفِکُمْ، فَاحْذَرُوا نارا قَعْرُها بَعِیدٌ وَ حَرُّها شَدِیدٌ، وَ عَذَابُها جَدِیدٌ.

دارٌ لَیْسَ فِیها رَحْمَهٌ، وَ لا تُسْمَعُ فِیها دَعْوَهٌ، وَ لا تُفَرَّجُ فِیها کُرْبَهٌ وَ إ نِ اسْتَطَعْتُمْ اءَنْ یَشْتَدَّ خَوْفُکُمْ مِنَ اللَّهِ، وَ اءَنْ یَحْسُنَ ظَنُّکُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَیْنَهُما، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّما یَکُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ إِنَّ اءَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّا بِاللَّهِ اءَشَدُّهُمْ خَوْفا لِلَّهِ.

وَاعْلَمْ، یا مُحَمَّدَ بْنَ اءَبِی بَکْرٍ، اءَنِّی قَدْ وَلَّیْتُکَ اءَعْظَمَ اءَجْنادِی فِی نَفْسِی اءَهْلَ مِصْرَ، فَاءَنْتَ مَحْقُوقٌ اءَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِکَ، وَ اءَنْ تُنافِحَ عَنْ دِینِکَ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ لَکَ إِلا سَاعَهٌ مِنَ الدَّهْرِ، وَ لا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضا اءَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ، فَإِنَّ فِی اللَّهِ خَلَفا مِنْ غَیْرِهِ، وَ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ فِی غَیْرِهِ.

صَلِّ الصَّلاهَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَها، وَ لا تُعَجِّلْ وَقْتَها لِفَراغٍ، وَ لا تُؤَخِّرْها عَنْ وَقْتِها لاشْتِغالٍ، وَاعْلَمْ اءَنَّ کُلَّ شَیْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ.

وَ مِنْ هذَا الْعَهْدِ:

فَإِنَّهُ لا سَواءَ إِمامُ الْهُدى وَ إِمامُ الرَّدَى ، وَ وَلِیُّ النَّبِیِّ وَ عَدُوُّ النَّبِیِّ، وَ لَقَدْ قالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ص : (إِنِّی لا اءَخافُ عَلَى اءُمَّتِی مُؤْمِنا وَ لا مُشْرِکا: اءَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ، وَ اءَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکِهِ، وَ لکِنِّی اءَخافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ، عالِمِ اللِّسانِ، یَقُولُ ما تَعْرِفُونَ، وَ یَفْعَلُ ما تُنْکِرُونَ.)

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

 ترجمه : 

عهدنامه اى از آن حضرت به محمد بن ابى بکر(۱۴) هنگامى که او را حکومت مصر داد: 

با ایشان فروتن باش و نرمخوى و گشاده رو. همه را یکسان بنگر. اگر یکى را به گوشه چشم نگریستى به دیگرى رو در رو نگاه مکن تا بزرگان از تو نخواهند که بر ناتوانان ستم کنى و ناتوانان از عدالت تو نومید نشوند. خداوند تعالى ، شما بندگانش را از اعمالتان مى پرسد، چه خرد باشد و چه کلان ، چه آشکار و چه پنهان . پس اگر عذاب کند از ستمکارى شماست ، و اگر ببخشاید از بزرگوارى اوست .

و بدانید، اى بندگان خدا، که پرهیزگاران ، هم در این دنیاى زودگذر سود برند و هم در جهان آینده آخرت . آنها با مردم دنیا در کارهاى دنیوى شریک شدند و مردم دنیا با ایشان در کارهاى اخروى شریک نشدند. در دنیا زیستند، نیکوترین زیستنها و از نعمت دنیا خوردند، بهترین خوردنیها و از دنیا بهره مند شدند آنسان ، که اهل ناز و نعمت بهره مند شدند و از آن کامیاب گردیدند، چونان که جباران خودکامه کام گرفتند. سپس ، رخت به جهان دیگر کشیدند با ره توشه اى که آنان را به مقصد رسانید و با سودایى که سود فراوانشان داد. لذت زهد را در دنیا چشیدند و یقین کردند که در آخرت در جوار خداوندند. اگر دست به دعا بردارند، دستشان را واپس نگرداند و بهره شان از خوشى و آسایش نقصان نگیرد.

اى بندگان خدا، از مرگ و نزدیکى آن بترسید و ساز و برگ آن مهیا دارید، زیرا مرگ کارى بزرگ و حادثه اى خطیر را با خود آورد. مرگ یا هر چه مى آورد خیر است که با آن شرّى همراه نیست یا شرّى است که در آن از خیر نشانى نیست . چه کسى به بهشت نزدیکتر از کسى است که براى بهشت کار مى کند؟ و چه کسى به دوزخ نزدیکتر از کسى است که براى دوزخ کار مى کند؟ مرگ در پى شماست . اگر بایستید، مى گیردتان و اگر بگریزید، باز هم به شما مى رسد. از سایه هایتان به شما نزدیکتر است ، مرگ بر پیشانیهایتان بسته است و دنیا از پشت سرتان چون بساطى پیچیده مى شود.

از آتشى که ژرفاى آن بسیار است و گرمایش سخت است و شکنجه اش ‍ تازه است ، بترسید. خانه اى که در آن نشانى از شفقت و بخشش نیست ، به نداى کسى گوش فرا ندهند و گرهى از اندوه کسى نمى گشایند.

اگر توانستید که میان شدّت خوفتان از خدا و حسن ظن به او جمع کنید، چنین کنید. زیرا بنده خدا باید حسن ظنش به خدا به قدر خوفش از او باشد. از میان بندگان خدا، کسانى حسن ظنشان به خدا بیشتر است که خوفشان بیشتر باشد.

و بدان ، اى محمد بن ابى بکر، تو را بزرگترین سپاهیانم ، یعنى مردم مصر، والى گردانیدم ، پس موظّف هستى که با نفس خود مخالفت کنى و از دین خویش حمایت نمایى . حتى اگر یک ساعت از زندگیت در این جهان باقى نمانده باشد. براى خشنودى یکى از آفریدگان خدا را به خشم میاور. زیرا خشنودى خدا جانشین هر چیز شود و چیزى جانشین خشنودى خدا نشود.

نماز را در وقتى که برایش معین شده به جاى آر و به سبب فراغت از کار نماز را پیش مینداز و به سبب اشتغال به کارهاى دیگر نماز را به تاءخیر میفکن و باید که همه کارهاى تو تابع نماز تو باشد.

هم از این عهدنامه :

برابر نیستید، پیشوایى که مردم را به هدایت خواند و پیشوایى ، که به گمراهى دعوت کند. رسول الله (صلى الله علیه و آله ) فرمود که من بر امت خود از مؤ من و مشرک باک ندارم ، زیرا مؤ من را خدا به سبب ایمانش باز مى دارد و مشرک را به سبب شرکش سرکوب مى سازد، ولى بر شما از آنکه به دل منافق است و به گفتار عالم ، مى ترسم که چیزهایى مى گوید که مى پسندید و کارهایى مى کند که نمى پسندید.


۱۴- محمد بن ابى بکر مورد محبت على (ع ) بود. او را حکومت مصر داد. گرفتار توطئه هاى معاویه شد و معاویه بن حدیج او را در جنگ شکست داد، سپس ، بگرفت و شهیدش کرد.

ترجمه عبدالحمید آیتی۲۷

نامه ۵ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالحمید آیتی)

نامه : ۵

و من کتاب له ع إ لى اءشعث بن قیس و هو عامل اءذربیجان :

وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَهٍ، وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ اءَمَانَهٌ وَ اءَنْتَ مُسْتَرْعىً لِمَنْ فَوْقَکَ لَیْسَ لَکَ اءَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّهٍ، وَ لاَ تُخَاطِرَ إِلا بِوَثِیقَهٍ وَ فِی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ اءَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ وَ لَعَلِّی اءنْ لا اءَکُونَ شَرَّ وُلاَتِکَ لَکَ، وَ السَّلاَمُ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى از آن حضرت (ع ) که به اشعث بن قیس ،عامل خود در آذربایجان نوشته است .

حوزه فرمانرواییت طعمه تو نیست ، بلکه امانتى است بر گردن تو، و از تو خواسته اند که فرمانبردار کسى باشى که فراتر از توست .تو را نرسد که خود هر چه خواهى رعیت را فرمان دهى . یا خود را درگیر کارى بزرگ کنى ، مگر آنکه ، دستورى به تو رسیده باشد. در دستان تو مالى است از اموال خداوند، عزّ و جلّ، و تو خزانه دار هستى تا آن را به من تسلیم کنى . امید است که من براى تو بدترین والیان نباشم . و السلام .

ترجمه عبدالحمید آیتی ۵

خطبه شماره ۲۲۸ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه۲۲۸

و من کلام له ( علیه‏السلام ) یرید به بعض أصحابه

لِلَّهِ بَلادُ فُلانٍ، فَلَقَدْ قَوَّمَ الْاءَوَدَ، وَ داوَى الْعَمَدَ، وَ اءَقامَ السُّنَّهَ، وَ خَلَّفَ الْفِتْنَهَ، ذَهَبَ نَقِیَّ الثَّوْبِ، قَلِیلَ الْعَیْبِ، اءَصابَ خَیْرَها، وَ سَبَقَ شَرَّها، اءَدّى إِلى اللَّهِ طاعَتَهُ وَ اتَّقاهُ بِحَقِّهِ، رَحَلَ وَ تَرَکَهُمْ فِی طُرُقٍ مُتَشَعِّبَهٍ، لا یَهْتَدِی فِیها الضَّالُّ، وَ لا یَسْتَیْقِنُ الْمُهْتَدِی .

ترجمه :

سخنى از آن حضرت (ع ) 

خداوند، سرزمینى را که فلان از آنجا برخاسته ، برکت دهاد. کژیها را راست کرد و بیماریها را علاج نمود و سنت را برپاى داشت و فتنه را پشت سر افکند. پاکدامن و کم عیب از این جهان برفت ، به نیکوییهاى آن دست یافت و از بدیهایش پیشى جست تا بدان نیالاید. اطاعت خدا را به جاى آورد و آنچنانکه باید، از او ترسید. بار سفر بست و خود برفت و مردم را در راههاى گوناگون رها کرد. که گمراهان در آن ، راه نمى یابند و آنکه راه یافته بر سر یقین خویش نمى ماند.

عبدالمحمد آیتی۲۱۹

موضوعات نهج البلاغه(برچسب های)

برچسب ها

خطبه هَمَّام شماره ۱۹۳(نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۹۳

خطبه له ع رُوِیَ اءَنَّ صَاحِبا لِاءَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع یُقالُ لَهُ:هَمَّامٌ کانَ رَجُلاً عابِدا،فَقالَ لَهُ: یااءَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى کَاءَنِّی اءَنْظُرُ إِلَیْهِمْ،فَتَثَاقَلَ ع عَنْ جَوَابِهِ،ثُمَّ قَالَ: 

یا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ اءَحْسِنْ (فَإِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ).
فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامٌ بِذِلِکَ الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَیْهِ،
فَحَمِدَ اللَّهَ وَ اءَثْنَى ، عَلَیْهِ وَصَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ص

ثُمَّ قَالَ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّا عَنْ طاعَتِهِمْ، آمِنا مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ، لِاءَنَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَهُ مَنْ عَصاهُ، وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَهُ مَنْ اءَطاعَهُ، فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعایِشَهُمْ، وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیا مَواضِعَهُمْ، فَالْمُتَّقُونَ فِیها هُمْ اءَهْلُ الْفَضائِلِ، مَنْطِقُهُمُ الصَّوابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصادُ، وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ، غَضُّوا اءَبْصارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ، وَ وَقَفُوا اءَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، نُزِّلَتْ اءَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخاءِ، وَ لَوْ لا الْاءَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اءَرْواحُهُمْ فِی اءَجْسادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقا إِلَى الثَّوابِ، وَ خَوْفا مِنَ الْعِقابِ، عَظُمَ الْخالِقُ فِی اءَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُونَهُ فِی اءَعْیُنِهِمْ، فَهُمْ وَ الْجَنَّهُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِیها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِیها مُعَذَّبُونَ، قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ، وَ شُرُورُهُمْ مَاءْمُونَهٌ، وَ اءَجْسادُهُمْ نَحِیفَهٌ، وَ حاجاتُهُمْ خَفِیفَهٌ، وَ اءَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ، صَبَرُوا اءَیَّاما قَصِیرَهً اءَعْقَبَتْهُمْ راحَهً طَوِیلَهً، تِجارَهٌ مُرْبِحَهٌ یَسَّرَها لَهُمْ رَبُّهُمْ، اءَرادَتْهُمُ الدُّنْیا فَلَمْ یُرِیدُوها، وَ اءَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا اءَنْفُسَهُمْ مِنْهَا.

اءَمَّا اللَّیْلَ فَصافُّونَ اءَقْدامَهُمْ تالِینَ لِاءَجْزاءِ الْقُرْآنِ، یُرَتِّلُونَها تَرْتِیلاً، یُحَزِّنُونَ بِهِ اءَنْفُسَهُمْ، وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ، فَإِذا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیها تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْها طَمَعا، وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْها شَوْقا، وَ ظَنُّوا اءَنَّها نُصْبَ اءَعْیُنِهِمْ، وَ إِذا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیها تَخْوِیفٌ اءَصْغَوْا إِلَیْها مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا اءَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَها فِی اءُصُولِ آذانِهِمْ، فَهُمْ حانُونَ عَلَى اءَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجَباهِهِمْ وَ اءَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ وَ اءَطْرافِ اءَقْدَامِهِمْ، یَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعالى فِی فَکاکِ رِقابِهِمْ.

وَ اءَمَّا النَّهارَ فَحُلَماءُ عُلَماءُ اءَبْرارٌ اءَتْقِیَاءُ، قَدْ بَراهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِداحِ، یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ ما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ، وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خالَطَهُمْ اءَمْرٌ عَظِیمٌ، لا یَرْضَوْنَ مِنْ اءَعْمالِهِمُ الْقَلِیلَ، وَ لا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ، فَهُمْ لِاءَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ، وَ مِنْ اءَعْمالِهِمْ مُشْفِقُونَ، إِذا زُکِّیَ اءَحَدٌ مِنْهُمْ خافَ مِمَّا یُقالُ لَهُ، فَیَقُولُ: اءَنَا اءَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی ، وَ رَبِّی اءَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی ؛ اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِی بِما یَقُولُونَ، وَ اجْعَلْنِی اءَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْ لِی ما لا یَعْلَمُونَ.

فَمِنْ عَلامَهِ اءَحَدِهِمْ: اءَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِینٍ، وَ حَزْما فِی لِینٍ وَ إِیمَانا فِی یَقِینٍ، وَ حِرْصا فِی عِلْمٍ، وَ عِلْما فِی حِلْمٍ، وَ قَصْدا فِی غِنًى ، وَ خُشُوعا فِی عِبادَهٍ، وَ تَجَمُّلاً فِی فاقَهٍ، وَ صَبْرا فِی شِدَّهٍ، وَ طَلَبا فِی حَلالٍ، وَ نَشاطا فِی هُدىً، وَ تَحَرُّجا عَنْ طَمَعٍ، یَعْمَلُ الْاءَعْمالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ، یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ، وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ، یَبِیتُ حَذِرا، وَ یُصْبِحُ فَرِحا: حَذِرا لَمَّا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَهِ، وَ فَرِحا بِما اءَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَهِ، إِن اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیما تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِها سُؤْلَها فِیما تُحِبُّ، قُرَّهُ عَیْنِهِ فِیما لا یَزُولُ، وَ زَهادَتُهُ فِیما لا یَبْقَى ، یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ، وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ.

تَراهُ قَرِیبا اءَمَلُهُ، قَلِیلاً زَلَلُهُ، خاشِعا قَلْبُهُ، قانِعَهً نَفْسُهُ، مَنْزُورا اءَکْلُهُ، سَهْلاً اءَمْرُهُ، حَرِیزا دِینُهُ، مَیِّتَهً شَهْوَتُهُ، مَکْظُوما غَیْظُهُ، الْخَیْرُ مِنْهُ مَاءْمُولٌ، وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَاءْمُونٌ، إِنْ کانَ فِی الْغافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ، وَ إِنْ کانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغافِلِینَ، یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ، وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ، بَعِیدا فُحْشُهُ، لَیِّنا قَوْلُهُ، غَائِبا مُنْکَرُهُ، حاضِرا مَعْرُوفُهُ، مُقْبِلاً خَیْرُهُ، مُدْبِرا شَرُّهُ، فِی الزَّلازِلِ وَقُورٌ، وَ فِی الْمَکارِهِ صَبُورٌ، وَ فِی الرَّخاءِ شَکُورٌ، لا یَحِیفُ عَلَى مَنْ یُبْغِضُ، وَ لا یَاءْثَمُ فِیمَنْ یُحِبُّ، یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ اءَنْ یُشْهَدَ عَلَیْهِ، لا یُضِیعُ مَا اسْتُحْفِظَ، وَ لا یَنْسَى ما ذُکِّرَ، وَ لا یُنابِزُ بِالْاءَلْقابِ، وَ لا یُضارُّ بِالْجارِ، وَ لا یَشْمَتُ بِالْمَصائِبِ، وَ لا یَدْخُلُ فِی الْباطِلِ وَ لا یَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ.

إِنْ صَمَتَ لَمْ یَغُمَّهُ صَمْتُهُ، وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ، وَ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ، نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَناءٍ، وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی راحَهٍ، اءَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ، وَ اءَراحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ، بُعْدُهُ عَمَّنْ تَباعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزاهَهٌ، وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَهٌ، لَیْسَ تَباعُدُهُ بِکِبْرٍ وَ عَظَمَهٍ، وَ لا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَ خَدِیعَهٍ.

قالَ :
فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَهً کانَتْ نَفْسُهُ فِیها،

فَقالَ اءَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع :
اءَما وَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ اءَخافُها عَلَیْهِ، ثُمَّ قالَ: هَکذا تَصْنَعُ الْمَواعِظُ الْبالِغَهُ بِاءَهْلِها.

فَقالَ لَهُ قَائِلٌ :
فَما بالُکَ یا اءَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟

فَقالَ ع :
وَیْحَکَ! إِنَّ لِکُلِّ اءَجَلٍ وَقْتا لا یَعْدُوهُ، وَ سَبَبا لا یَتَجاوَزُهُ، فَمَهْلاً لا تَعُدْ لِمِثْلِها، فَإِنَّما نَفَثَ الشَّیْطانُ عَلَى لِسانِکَ.

 ترجمه :  

   خطبه اى از آن حضرت (ع ) گویند که امیرالمؤ منین (ع ) را مصاحبى بود به نام همام که مردىعبادت پیشه بود. روزى گفتش که اى امیرالمؤ منین ، پرهیزگاران را برایم وصف کن . آنسان کهگویى در آنها مى نگرم . على (ع ) در پاسخش درنگ کرد، سپس گفت :

اى همّام از خدا بترس و نیکوکار باش که خدا با کسانى است که پرهیزگارى کنند و نیکوکارند.
همّام بدین سخن قانع نشد و على (ع ) را سوگند داد.
على (ع ) حمد و ثناى خداى به جاى آورد و بر محمد (ص ) و خاندانش درود فرستاد

سپس فرمود:

اما بعد، خداوند، سبحانه و تعالى ، موجودات را بیافرید، و چون بیافرید از فرمانبرداریشان بى نیاز بود و از نافرمانیشان در امان . زیرا نه نافرمانى نافرمایان او را زیانى رساند و نه فرمانبردارى فرمانبرداران سودى . آنگاه روزیهایشان را میانشان تقسیم کرد و جاى هر یک را در این جهان معین ساخت . پس پرهیزگاران را در این جهان فضیلتهاست .

گفتارشان به صواب مقرون است و راه و رسمشان بر اعتدال و رفتارشان با فروتنى آمیخته . از هر چه خداوند بر آنها حرام کرده است ، چشم مى پوشند و گوش بر دانستن چیزى نهاده اند که آنان را سودى رساند. آنچنان به بلا خو گرفته اند که گویى در آسودگى هستند. اگر مدت عمرى نبود که خداوند برایشان مقرر داشته ، به سبب شوقى که به پاداش نیک و بیمى که از عذاب روز بازپسین دارند، چشم بر هم زدنى جانهایشان در بدنهایشان قرار نمى گرفت . تنها آفریدگار در نظرشان بزرگ است و جز او هر چه هست در دیدگانشان خرد مى نماید. با بهشت چنان اند که گویى مى بینندش و غرق نعمتهایش هستند. و با دوزخ چنانند که گویى مى بینندش و به عذاب آن گرفتارند.

دلهایشان اندوهگین است و مردمان از آسیبشان در امان اند. بدنهاشان لاغر است و نیازهاشان اندک است و نفسهایشان به زیور عفت آراسته است . روزى چند در بلا پاى مى فشرند و از پى آن آسایشى ابدى دارند. این معاملت ، که پروردگارشان نیز برایشان آسانش ساخته است ، سود بسیار دهد. دنیا در طلب آنهاست و آنها از دنیاگریزان اند. به اسارتشان مى گیرد ولى جانهاى خویش به فدیه دهند تا از اسارت برهند.

اما شبها، همچنان برپاى ایستاده اند تا جزء جزء کتاب خدا را بخوانند. مى خوانند و آرام و با تاءنّى و تدبّر مى خوانند. به هنگام خواندنش خود را اندوهگین مى سازند و داروى درد خویش از آن مى جویند. چون به آیتى رسند که در آن بشارتى باشد، بدان میل کنند و در آن طمع بندند و چنانکه گویى در برابر چشمانشان جاى دارد، جانهاشان به شوق دیدار سر مى کشد و چون به آیتى رسند که در آن وعید عذاب باشد گوش دل بدان مى سپارند و پندارند که اکنون بانگ جوش و خروش جهنم در گوششان پیچیده است . در برابر پروردگارشان میان خم کرده اند و پیشانى و کف دست و زانو و نوک پاى بر زمین نهاده اند و از خداوند تعالى مى طلبند که آزادیشان بخشد.

اما در روزها، عالمان اند، بردباران اند، نیکوکاران اند، پرهیزکاران اند. بیم خداوندشان چنان تراشیده که تیرگران تیر را بتراشند. چون بیننده اى در آنان نگرد، پندارد که بیمارند و حال آنکه ، بیمار نیستند و گوید بى شک در عقلشان خللى است .آرى ، کارى بزرگشان به خود مشغول داشته .

از اعمال خویش چون اندک باشد، ناخشنودند و چون بسیار باشد در نظرشان اندک نماید، که اینان پیوسته خود را متهم مى دارند و از آنچه مى کنند بیمناک اند.چون یکیشان را به پاکى بستایند، از آنچه درباره اش ‍ مى گویند بیمناک مى شود و مى گوید که من خود به خویشتن آگاهترم و پروردگار من به من از من آگاهتر است . اى پروردگار من ، مرا به آنچه مى گویند مؤ اخذت مکن ، مرا بهتر از آنچه مى پندارند بگردان و گناهان مرا که از آن بى خبرند، بیامرز.از نشانه هاى یکیشان این است که مى بینى که در کار دین نیرومند است و در عین دوراندیشى نرمخوى و ایمانش ‍ همراه با یقین است و به علم آزمند و علمش آمیخته به حلم و توانگریش ‍ همراه با میانه روى است و عبادتش پیوسته با خشوع . در عین بینوایى محتشم است و در عین سختى ، صابر. در طلب حلال است و در جستجوى هدایت شادمان . از آزمندى به دور است . در آن حال ، که به کارهاى شایسته مى پردازد، دلش بیمناک است . سپاسگویان روز را به شب مى آورد و ذکرگویان شب را به روز مى رساند. شب را در عین هراس مى گذراند و شادمانه دیده به دیدار صبح مى گشاید. هراسش از غفلتى است که مبادا گریبانگیرش شود و شادمانیش از فضل و رحمتى است که نصیبش گشته .اگر نفسش در طلب چیزى ناخوشایند سرکشى کند، پاى مى فشرد تا خواهشش را برنیاورد. شادمانى دلش ، چیزى است که پایدار است و پرهیزش ، از چیزى که نمى پاید. دانش را به بردبارى آمیخته است و گفتار را با کردار. او را بینى که آرزویش کوتاه است و خطایش اندک . دلش خاشع است و نفسش قانع . خوردنش اندک است و کارهایش آسان و، دینش محفوظ و، امیالش مرده و خشمش ، فرو خورده .به خیرش امید است و از شرش ایمنى . اگر در جمع غافلان باشد، نامش را در زمره ذاکران نویسند و اگر در میان ذاکران باشد، در شمار غافلانش نیاورند.اگر بر او ستمى رود، عفو کند و به آن کس ، که محرومش داشته ، بخشش نماید. و با هر که از او ببرد، پیوند کند. زشتگویى از او دور است . گفتارش نرم است . ناپسندى در او ناپیداست و نیکوکارى در او هویدا. همواره خیرش روى آورده و شرش پشت کرده باشد. در شدایدى که دیگران را مى لرزاند، او از جاى نمى شود و در مکاره شکیبایى را از دست نمى هلد و چون در امن و راحت باشد، سپاس ‍ حق به جاى آورد. بر کسى که دشمن دارد ستم روا ندارد و محبت دیگران به گناهش نکشاند.پیش از آنکه بر زیانش شهادت دهند، او خود به حقیقت اعتراف مى کند. و چون به پاسدارى امرى وادارندش ، ضایعش ‍ نمى گذارد. آنچه را که خواهند که به خاطر بسپارد از یاد نمى برد. دیگران را با القاب زشت نمى خواند.به همسایه زیان نمى رساند. به هنگام مصایب شماتت روا نمى دارد. به باطل وارد نمى شود و از حق پاى بیرون نمى نهد. اگر خاموش باشد از خاموشى خویش غمگین نمى گردد. صدا به خنده بلند نمى کند. چون بر او ستمى رود صبر مى کند تا خدا انتقامش ‍ را بستاند. خود را به رنج مى افکند و مردم از او در راحت اند.براى روز بازپسین ، خویشتن به مشقت مى اندازد و مردم را راحت مى رساند. از هر که دورى گزیند به سبب پارسایى و پاکى است و به هر که نزدیک شود به سبب نرمخویى و رحمت است . نه دورى گزیدنش از روى تکبر است و نه نزدیک شدنش از روى مکر و خدعه .

گوید که :
همّام از این سخن بیهوش شد و در آن بیهوشى جان داد.

امیرالمؤ منین گفت :
که بر جانش بیمناک بودم .

سپس فرمود:
آرى ، اندرزهاى رسا به هر که اهلش باشد چنین کند.

یکى گفت یا امیرالمؤ منین تو خود چگونه اى ؟ گفت :
واى بر تو، مرگ هر کس را زمانى است که از او در نگذرد و سببى است که از آن بیرون نرود از اینگونه سخنان بازایست که شیطان بر زبان تو دمیده است .

عبدالمحمد آیتی خطبه ۱۸۴

خطبه شماره ۱۷۳ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۷۳

و من خطبه له ع 

اءَمِینُ وَحْیِهِ، وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ، وَ بَشِیرُ رَحْمَتِهِ، وَ نَذِیرُ نِقْمَتِهِ.

اءَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اءَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْاءَمْرِ اءَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ، وَ اءَعْلَمُهُمْ بِاءَمْرِ اللَّهِ فِیهِ، فَإِنْ شَغَبَ شاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ اءَبَى قُوتِلَ، وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کانَتِ الْإِمَامَهُ لا تَنْعَقِدُ حَتَّى تَحْضُرَها عَامَّهُ النَّاسِ فَما إِلَى ذلِکَ سَبِیلٌ، وَ لَکِنْ اءَهْلُها یَحْکُمُونَ عَلَى مَنْ غابَ عَنْها، ثُمَّ لَیْسَ لِلشَّاهِدِ اءَنْ یَرْجِعَ، وَ لا لِلْغائِبِ اءَنْ یَخْتارَ.
اءَلا وَ إِنِّی اءُقاتِلُ رَجُلَیْنِ: رَجُلاً ادَّعَى مَا لَیْسَ لَهُ، وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِی عَلَیْهِ.

اءُوصِیکُمْ عِبادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّها خَیْرُ ما تَواصَى الْعِبَادُ بِهِ، وَ خَیْرُ عَواقِبِ الْاءُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ، وَ قَدْ فُتِحَ بابُ الْحَرْبِ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اءَهْلِ الْقِبْلَهِ، وَ لا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلا اءَهْلُ الْبَصَرِ وَالصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَواضِعِ الْحَقِّ، فَامْضُوا لِما تُؤْمَرُونَ بِهِ، وَقِفُوا عِنْدَ، مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ، وَ لا تَعْجَلُوا فِی اءَمْرٍ حَتَّى تَتَبَیَّنُوا، فإِنَّ لَنا مَعَ کُلِّ اءَمْرٍ تُنْکِرُونَهُ غِیَرا.

اءَلا وَ إِنَّ هذِهِ الدُّنْیَا الَّتِی اءَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَها وَ تَرْغَبُونَ فِیهَا، وَ اءَصْبَحَتْ تُغْضِبُکُمْ وَ تُرْضِیکُمْ، لَیْسَتْ بِدارِکُمْ وَ لا مَنْزِلِکُمُ الَّذِی خُلِقْتُمْ لَهُ، وَ لا الَّذِی دُعِیتُمْ إِلَیْهِ، اءَلا وَ إِنَّهَا لَیْسَتْ بِباقِیَهٍ لَکُمْ، وَ لا تَبْقَوْنَ عَلَیْها، وَ هِیَ وَ إِنْ غَرَّتْکُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْکُمْ شَرَّها، فَدَعُوا غُرُورَها لِتَحْذِیرِها، وَ اءَطْماعَها لِتَخْوِیفِها، وَ سابِقُوا فِیها إِلَى الدَّارِ الَّتِی دُعِیتُمْ إِلَیْها وَانْصَرِفُوا بِقُلُوبِکُمْ عَنْها.

وَ لا یَخِنَّنَّ اءَحَدُکُمْ خَنِینَ الْاءَمَهِ عَلى ما زُوِیَ عَنْهُ مِنْها، وَاسْتَتِمُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طاعَهِ اللَّهِ، وَالْمُحافَظَهِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَکُمْ مِنْ کِتابِهِ.

اءَلا وَ إِنَّهُ لا یَضُرُّکُمْ تَضْیِیعُ شَیْءٍ مِنْ دُنْیاکُمْ بَعْدَ حِفْظِکُمْ قائِمَهَ دِینِکُمْ، اءَلا وَ إِنَّهُ لا یَنْفَعُکُمْ بَعْدَ تَضْیِیعِ دِینِکُمْ شَیْءٌ حافَظْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ اءَمْرِ دُنْیاکُمْ، اءَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنا وَ قُلُوبِکُمْ إِلَى الْحَقِّ، وَ اءَلْهَمَنا وَ إِیَّاکُمُ الصَّبْرَ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع )  

محمد (صلى الله علیه و آله ) امین وحى اوست و خاتم پیامبران اوست و بشارت دهنده رحمت اوست و ترساننده از خشم و کیفر اوست .

اى مردم سزاوارترین مردم به خلافت ، کسى است که بر آن تواناتر از همگان باشد و داناتر از همه به اوامر خداى تعالى . هرگاه ، فتنه انگیزى فتنه اى آغازد از او خواهند که به حق بازگردد، اگر نپذیرد و سر برتابد، کشتنش واجب آید. به جان خودم سوگند، که اگر امامت جز با حضور همه مردم صورت نبندد، پس هرگز تحقق نخواهد یافت . ولى کسانى که اهل آن هستند و آن را پذیرفته اند، کسانى را که هنگام تعیین امام حاضر نبوده اند به پذیرفتن آن وامى دارند. سپس روا نیست کسى که حاضر بوده از بیعت خود باز گردد و آنکه غایب بوده دیگرى را اختیار کند.

آگاه باشید که من با دو کس پیکار کنم . یکى کسى که چیزى را ادعا کند که حق او نباشد و دیگر کسى که از اداى حقى که به گردن اوست سر برتابد.

اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى کنم و آن بهترین چیزى است که بندگان خدا باید یکدیگر را به آن سفارش کنند. بهترین کارها در نزد خدا آن است که با پرهیزکارى انجام پذیرد.

جنگ میان شما و اهل قبله آغاز شده است و این پرچم را حمل نتواند کرد، مگر کسى که بینا و شکیبا باشد و جاى حق را بشناسد. به هر چه به آن ماءمور شده اید، عمل کنید و از هر چه شما را نهى کرده اند، دست بدارید. در کارى شتاب مکنید، مگر آنگاه ، که به حقیقت آن آگاه گردید. بسا شما کارى را ناخوش دارید و راءى ما در آن چیز دیگر باشد. بدانید که این دنیایى که همواره در آرزوى آن هستید و بدان رغبت مى ورزید و سبب خشم و خشنودى شماست نه خانه شماست و نه منزلى است که براى آن آفریده شده اید، یا شما را بدان دعوت کرده باشند. بدانید که دنیایتان را بقایى نیست و در آن جاویدان نخواهید زیست . اگر از سویى بفریبدتان از دیگر سو از شر خود برحذرتان مى دارد. پس در برابر برحذر داشتنش ، فریبندگیش را واگذارید و در برابر ترساندنش ، از طمع بستن به آن باز ایستید. تا در دنیا هستید، به سوى سرایى که شما را بدان فراخوانده اند، بر یکدیگر سبقت گیرید و دل از دنیا برکنید. وقتى که دنیا چیزى را از شما مى ستاند چون کنیزان مویه مکنید. به شکیبایى بر طاعت خداوند، و به نگهدارى از کتابش ، که شما را به پاسدارى از آن فرمان داده بود، بخواهید تا نعمت را بر شما تمام کند.

بدانید که تباه شدن نعمت دنیا شما را زیان نرساند، هرگاه ، اساس دین خویش استوار دارید و اگر دین را ضایع گذارید آنچه از نعمت دنیا فرا چنگ آورده اید سودتان نکند.

خداوند دلهاى ما و شما را به حق رهنمون گرداند و شکیبایى را به دلهاى ما و شما اندازد.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۱۶۷ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۶۷

و من خطبه له ع فی اءَوِّلِ خِلافَتِه : 

إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اءَنْزَلَ کِتَابا هَادِیا بَیَّنَ فِیهِ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ فَخُذُوا نَهْجَ الْخَیْرِ تَهْتَدُوا وَ اصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا.الْفَرَائِضَ الْفَرَائِضَ اءَدُّوهَا إِلَى اللَّهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَى الْجَنَّهِ.

إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ حَرَاما غَیْرَ مَجْهُولٍ وَ اءَحَلَّ حَلاَلاً غَیْرَ مَدْخُولٍ وَ فَضَّلَ حُرْمَهَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ کُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْإِخْلاَصِ وَ التَّوْحِیدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِینَ فِی مَعَاقِدِهَا، فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ إِلا بِالْحَقِّ وَ لاَ یَحِلُّ اءَذَى الْمُسْلِمِ إِلا بِمَا یَجِبُ.

بَادِرُوا اءَمْرَ الْعَامَّهِ وَ خَاصَّهَ اءَحَدِکُمْ وَ هُوَ الْمَوْتُ، فَإِنَّ النَّاسَ اءَمَامَکُمْ وَ إِنَّ السَّاعَهَ تَحْدُوکُمْ مِنْ خَلْفِکُمْ.
تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا، فَإِنَّمَا یُنْتَظَرُ بِاءَوَّلِکُمْ آخِرُکُمْ، اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلاَدِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ اءَطِیعُوا اللَّهَ وَ لاَ تَعْصُوهُ وَ إِذَا رَاءَیْتُمُ الْخَیْرَ فَخُذُوا بِهِ وَ إِذَا رَاءَیْتُمُ الشَّرَّ فَاءَعْرِضُوا عَنْهُ.

  ترجمه : 

خطبه اى از آن حضرت (ع ) در آغاز خلافتش فرمود: 

خداى سبحان ، کتابى هدایت کننده نازل کرد و در آن نیکیها و بدیها را بیان فرمود. پس به راه نیکى روید تا هدایت شوید و از بدى اعراض کنید تا به راه راست افتید.

بر شما باد به واجبات . آنها را براى خداى به جاى آرید تا شما را به بهشت برد. خداوند چیزهایى را، که ناشناخته نیست ، بر شما حرام کرده (و چیزهایى را که در آنها عیبى نیست بر شما حلال نموده .) حرمت مسلمان را از هر حرمتى برتر داشته . حقوق مسلمانان را به اخلاص و یکتاپرستى پیوند داده . پس مسلمان کسى است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند، مگر پاى حق در میان باشد که گزند بر مسلمان جز در موردى که واجب باشد روا نیست .

سبقت گیرید به واقعه اى که همگان را در برگیرد و یک یک شما را از آن چاره نیست ، یعنى مرگ . مردم پیش روى شمایند، و به عیان مرگشان را مى بینید و مرگ از قفایتان شما را مى خواند. سبکبار شوید تا برسید. آنان که پیشتر رفته اند، در انتظار از پس آمدگانند. از خدا بترسید، در حق بندگانش و بلادش ، زیرا شما مسئول هستید حتى در برابر زمینها و ستوران . خدا را فرمان برید و سر از فرمان او برمتابید. خیر را هر جاى ، که دیدید، برگیرید و شر را هر جاى ، که دیدید، از آن اعراض کنید.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۱۶۶ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۶۶

و من خطبه له ع 

لِیَتَاءَسَّ صَغِیرُکُمْ بِکَبِیرِکُمْ، وَ لْیَرْاءَفْ کَبِیرُکُمْ بِصَغِیرِکُمْ، وَ لا تَکُونُوا کَجُفَاهِ الْجَاهِلِیَّهِ: لا فِی الدِّینِ یَتَفَقَّهُونَ، وَ لا عَنِ اللَّهِ یَعْقِلُونَ، کَقَیْضِ بَیْضٍ فِی اءَدَاحٍ، یَکُونُ کَسْرُها وِزْرا، وَ یُخْرِجُ حِضانُها شَرّا.

مِنْهَا:

افْتَرَقُوا بَعْدَ اءُلْفَتِهِمْ، وَ تَشَتَّتُوا عَنْ اءَصْلِهِمْ، فَمِنْهُمْ آخِذٌ بِغُصْنٍ، اءَیْنَما مَالَ مَالَ مَعَهُ، عَلَى اءَنَّ اللَّهَ تَعالَى سَیَجْمَعُهُمْ لِشَرِّ یَوْمٍ لِبَنِی اءُمَیَّهَ کَما یَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِیفِ، یُؤَلِّفُ اللَّهُ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَجْمَعُهُمْ رُکَاما کَرُکامِ السَّحَابِ، ثُمَّ یَفْتَحُ لَهُمْ اءَبْوابا یَسِیلُونَ مِنْ مُسْتَثارِهِمْ کَسَیْلِ الْجَنَّتَیْنِ، حَیْثُ لَمْ تَسْلَمْ عَلَیْهِ قارَهٌ وَ لَمْ تَثْبُتْ عَلَیْهِ اءَکَمَهٌ، وَ لَمْ یَرُدَّ سُنَنَهُ رَصُّ طَوْدٍ وَ لا حِدابُ اءَرْضٍ.

یُذَعْذِعُهُمُ اللَّهُ فِی بُطُونِ اءَوْدِیَتِهِ، ثُمَّ یَسْلُکُهُمْ یَنابِیعَ فِی الْاءَرْضِ، یَاءْخُذُ بِهِمْ مِنْ قَوْمٍ حُقُوقَ قَوْمٍ، وَ یُمَکِّنُ لِقَوْمٍ فِی دِیارِ قَوْمٍ، وَ ایْمُ اللَّهِ لَیَذُوبَنَّ مَا فِی اءَیْدِیهِمْ بَعْدَ الْعُلُوِّ وَ التَّمْکِینِ کَما تَذُوبُ الْاءَلْیَهُ عَلَى النَّارِ.

اءَیُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِینِ الْباطِلِ، لَمْ یَطْمَعْ فِیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ، وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوِیَ عَلَیْکُمْ، لَکِنَّکُمْ تِهْتُمْ مَتاهَ بَنِی إِسْرائِیلَ، وَ لَعَمْرِی لَیُضَعَّفَنَّ لَکُمُ التِّیهُ مِنْ بَعْدِی اءَضْعَافا بِما خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، وَ قَطَعْتُمُ الْاءَدْنَى ، وَ وَصَلْتُمُ الْاءَبْعَدَ، وَ اعْلَمُوا اءَنَّکُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِیَ لَکُمْ سَلَکَ بِکُمْ مِنْهاجَ الرَّسُولِ، وَ کُفِیتُمْ مَؤ ونَهَ الاِعْتِسَافِ، وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفادِحَ عَنِ الْاءَعْناقِ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع )

باید که خردسالتان به بزرگسالتان اقتدا کند و باید که بزرگسالتان بر خردسالتان مهربان باشد. همچون مردم درشت خوى عهد جاهلیت مباشید که نه چیزى مى فهمیدند و نه درباره خدا مى اندیشیدند. مانند تخم پرنده اى در گودالى در ریگستان که شکستن آن گناه است و اگر نشکنندش بسا از درون آن مارى زاید.

از این خطبه :

نخست میانشان الفت بود و اکنون جدا از یکدیگرند و از اصل خود پراکنده شده اند. بعضى از آنان به شاخه اى چسبیده اند، هر سو که آن شاخه متمایل گردد، متمایل گردند. تا آنکه خداى تعالى بار دیگرشان گرد آورد تا بنى امیه را به بدترین روزشان بنشانند، همانگونه که قطعات ابر در فصل خزان به هم مى پیوندند، خدا میانشان الفت افکند، تا همچون ابرها انبوه و متراکم شوند. سپس ، درها بگشاید و آنان از آنجا که خاستگاه ایشان است در حرکت آیند و سیل وار فرو ریزند. چونان سیلى که دو باغ قوم سبا را ویران ساخت .(۵۵) پس چیزى بر روى زمین برقرار نماند، تپه ها را از جاى برکند و کوههاى استوار و زمینهاى مرتفع راه آن نتوانند بست . خداوند آنان را در درون درهها پراکنده مى سازد و آنگاه ، چون چشمه ها بر زمین جارى مى سازد. به نیروى آنان ، حق قومى را از قومى دیگر بستاند و قومى را در خانه هاى قومى دیگر جاى دهد. به خدا سوگند، پس ‍ از آن قدرت و اعتلایى که مى داشتند، هر چه گردآورده اند از دستشان برود، مانند دنبه اى که بر آتش نهند و ذوب شود.

اى مردم ، اگر از یارى حق باز نمى نشستید و در خوار ساختن باطل سستى نمى ورزیدید، کسانى که همپایه شما نبودند، در شما طمع نمى کردند. و مدّعیان نیرومندى ، بر شما سرورى نمى یافتند. ولى ، شما چون قوم بنى اسرائیل ، سرگردان شدید. به جان خودم سوگند، که پس از این ، سرگردانى شما چند برابر افزون خواهد شد. زیرا حق را پس پشت افکندید و از آنکه نزدیکتر است به رسول خدا (ص ) بریدید و به آنکه دورتر است ، پیوستید. بدانید، که اگر از کسى پیروى کنید که اینک شما را فرا مى خواند، شما را به راه پیامبر (ص ) خواهد برد و از آن پس ، از رنج بیراهه رفتن آسوده شوید و آن بار سخت و سنگین را از گردن بر زمین افکنید.

_________________________________

۵۵-اشاره به این آیه است : اعراض کردند ما نیز سیل ویرانگر را بر آنها فرستادیم و دو بوستانشان را به دو بوستان بدل کردیم و با میوه هاى تلخ و شوره گز و اندکى سدر. (سوره ۲۴، آیه ۱۶).

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۱۶۴ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۶۴

و من کلام له ع لَمّا اجْتَمَعَ النّاسُ اِلَیْهِ وَ شَکَوْا ما نَقْمُوهُ عَلى عُثْمانَ، وَ سَاءَلُوهُ مُخاطَبَهُ عَنْهُمْوَاسْتَعتابَهُ لَهُمْ، فَدْخَلَ ع عَلى عُثْمانَ فَقالَ: 

إِنَّ النَّاسَ وَرَائِی ، وَ قَدِ اسْتَسْفَرُونِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ، وَ وَاللَّهِ مَا اءَدْرِی مَا اءَقُولُ لَکَ؟ مَا اءَعْرِفُ شَیْئا تَجْهَلُهُ، وَ لا اءَدُلُّکَ عَلى اءَمْرٍ لا تَعْرِفُهُ، إِنَّکَ لَتَعْلَمُ ما نَعْلَمُ، ما سَبَقْنَاکَ إِلَى شَیْءٍ فَنُخْبِرَکَ عَنْهُ، وَ لا خَلَوْنَا بِشَیْءٍ فَنُبَلِّغَکَهُ، وَ قَدْ رَاءَیْتَ کَما رَاءَیْنا، وَ سَمِعْتَ کَما سَمِعْنا، وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه کَما صَحِبْنَا.

وَ مَا ابْنُ اءَبِی قُحَافَهَ وَ لا ابْنُ الْخَطَّابِ بِاءَوْلَى بِعَمَلِ الْحَقِّ مِنْکَ، وَ اءَنْتَ اءَقْرَبُ إِلَى اءَبِی رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَشِیجَهَ رَحِمٍ مِنْهُمَا، وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ یَنَالا، فَاللَّهَ اللَّهَ فِی نَفْسِکَ فَإِنَّکَ وَاللَّهِ ما تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى ، وَ لا تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ، وَ إِنَّ الطُّرُقَ لَوَاضِحَهٌ، وَ إِنَّ اءَعْلاَمَ الدِّینِ لَقَائِمَهٌ.

فَاعْلَمْ اءَنَّ اءَفْضَلَ عِبادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عادِلٌ هُدِیَ وَ هَدَى ، فَاءَقامَ سُنَّهً مَعْلُومَهً، وَ اءَماتَ بِدْعَهً مَجْهُولَهً، وَ إِنَّ السُّنَنَ لَنَیِّرَهٌ لَها اءَعْلاَمٌ، وَ إِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَهٌ لَها اءَعْلاَمٌ، وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ، فَاءَمَاتَ سُنَّهً مَأْخُوذَهً، وَ اءَحْیا بِدْعَهً مَتْرُوکَهً، وَ إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ: (یُؤْتَى یَوْمَ الْقِیَامَهِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَ لَیْسَ مَعَهُ نَصِیرٌ وَ لاَ عَاذِرٌ فَیُلْقَى فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَیَدُورُ فِیهَا کَمَا تَدُورُ الرَّحَى ، ثُمَّ یَرْتَبِطُ فِی قَعْرِها) وَ إِنِّی اءَنْشُدُکَ اللَّهَ اءَلا تَکُونَ إِمَامَ هَذِهِ الْاءُمَّهِ الْمَقْتُولَ، فَإِنَّهُ کَانَ یُقَالُ: یُقْتَلُ فِی هَذِهِ الْاءُمَّهِ إِمَامٌ یَفْتَحُ عَلَیْهَا الْقَتْلَ وَالْقِتَالَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ، وَ یَلْبِسُ اءُمُورَهَا عَلَیْهَا، وَ یَبُثُّ الْفِتَنَ فِیهَا، فَلا یُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ، یَمُوجُونَ فِیهَا مَوْجا، وَ یَمْرُجُونَ فِیها مَرْجا، فَلا تَکُونَنَّ لِمَرْوانَ سَیِّقَهً یَسُوقُکَ حَیْثُ شاءَ بَعْدَ جَلالِ السِّنِّ، وَ تَقَضِّی الْعُمُرِ.

فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ :

کَلِّمِ النَّاسَ فِی اءَنْ یُؤَجِّلُونِی حَتَّى اءَخْرُجَ إِلَیْهِمْ مِنْمَظَالِمِهِمْ.

فَقَالَ ع :

مَا کَانَبِالْمَدِینَهِ فَلا اءَجَلَ فِیهِ، وَ مَا غَابَ فَاءَجَلُهُ وُصُولُ اءَمْرِکَ إِلَیْهِ.

ترجمه :

سخنى از آن حضرت (ع ) هنگامى که مردم نزد او گرد آمدند و، در آنچه از عثمان ناپسندشانافتاده بود، به وى شکایت کردند و خواستند که از سوى آنها با عثمان سخن گوید و بخواهدتا خشنودشان سازد، نزد عثمان شد و چنین گفت : 

مردم پشت سر من هستند و مرا چون سفیرى از سوى خود به نزد تو فرستاده اند. به خدا سوگند، ندانم که تو را چه گویم ؟ من از چیزى آگاه نیستم که تو خود آن را ندانى . و تو را به چیزى راه ننمایم که آن را نشناسى . هر چه ما مى دانیم تو نیز مى دانى . ما، در چیزى از تو پیشى نگرفته ایم که اکنون تو را از آن خبر دهیم . و در جایى با یکدیگر خلوت نکرده ایم که تو را از ماجراى آن بیاگاهانیم . تو دیده اى ، چنانکه ما دیده ایم و شنیده اى آنسان که ما شنیده ایم . با رسول الله (صلى الله علیه و آله ) صحبت داشته اى ، همانگونه ، که ما صحبت داشته ایم . فرزند ابو قحافه و فرزند خطّاب ، به کار حق و صواب سزاوارتر از تو نبودند. تو به خویشاوندى از آن دو، به رسول الله (صلى الله علیه و آله ) نزدیکترى (۵۰) تو به دامادى او مرتبتى یافته اى که آن دو نیافته اند.(۵۱) پس خداى را، بر جان خود بترس . نابینا نیستى که چشمانت بگشایند و نادان نیستى که چیزى به تو آموزند. راه ها روشن است و نشانه هاى دین برپاى .

بدان ، که بهترین مردم در نزد خداوند، پیشواى دادگرى است که خود هدایت یافته و مردم را هدایت نماید. سنت شناخته شده را برپاى دارد و بدعت ناشناخته را بمیراند. سنتها روشن است و نشانه هایش برپاست و بدعتها آشکار است و نشانه هایش برپا. بدترین مردم در نزد خداوند پیشوایى ستمگر است که خود گمراه است و سبب گمراهى دیگران شود. سنتى را، که مردم فرا گرفته اند، بمیراند و بدعتى را که متروک افتاده زنده کند. من از رسول الله (صلى الله علیه و آله ) شنیدم که مى گفت در روز قیامت پیشواى ستمگر را مى آورند، هیچ یاورى ندارد و کس ‍ عذرخواه او نیست ، در جهنمش مى افکنند و او چون سنگ آسیابى که مى چرخد در جهنم بچرخد. سپس ، در قعر جهنم به زنجیرش مى کشند. به خدا سوگندت مى دهم ، چنان مکن که پیشواى مقتول این امت گردى . زیرا گفته مى شد از رسول الله (ص ) که (در این امّت پیشوایى کشته مى شود و در کشت و کشتار تا روز قیامت به روى امّت گشوده مى شود و کارها را بر آنان مشتبه مى کند. پس بذر فتنه ها پراکنده گردد و مردم حق از باطل نشناسند و در کشاکش آن فتنه ها با یکدیگر بستیزند و آشوب کنند و کارشان به هرج و مرج کشد.) در این سالهاى پیرى و سراشیب عمر براى مروان (۵۲) چون مرکبى مباش ، که به هر سو که خواهد، تو را براند.

عثمان گفت :

با مردم سخن بگوى و بخواه که مرا مهلت دهند. تا از عهده ستمى که بر آنان رفته است برآیم .

على (ع ) گفت :

آنچه در مدینه است نیازى به مهلت ندارد و آنچه در خارج مدینه است چندان مهلت باید که فرمان تو به آنجا رسد.

_______________________________________

۵۰-نسب عثمان ، در چهار پدر به عبد مناف جد رسول خدا (ص ) مى رسد و ابوبکر ددر شش پدر و عمر در هفت پدر (فیض . ص ۵۱۹).
۵۱-عثمان ، نخست شوى رقیه دختر پیامبر (ص ) بود و پس از مرگ او دختر دیگر آن حضرت ، ام کلثوم را به زنى گرفت .
۵۲-مروان بن حکم مستشار عثمان بود.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۱۵۷ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۵۷

و من خطبه له ع یحث الناس على التقوى

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحا لِذِکْرِهِ وَ سَبَبا لِلْمَزِیدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِیلاً عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ.

عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ الدَّهْرَ یَجْرِی بِالْبَاقِینَ کَجَرْیِهِ بِالْمَاضِینَ لاَ یَعُودُ مَا قَدْ وَلَّى مِنْهُ وَ لاَ یَبْقَى سَرْمَدا مَا فِیهِ، آخِرُ فَعَالِهِ کَاءَوَّلِهِ مُتَشَابِهَهٌ اءُمُورُهُ مُتَظَاهِرَهٌ اءَعْلاَمُهُ، فَکَاءَنَّکُمْ بِالسَّاعَهِ تَحْدُوکُمْ حَدْوَالزَّاجِرِ بِشَوْلِهِ فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَیْرِ نَفْسِهِ تَحَیَّرَ فِی الظُّلُمَاتِ وَ ارْتَبَکَ فِی الْهَلَکَاتِ وَ مَدَّتْ بِهِ شَیَاطِینُهُ فِی طُغْیَانِهِ وَ زَیَّنَتْ لَهُ سَیِّئَ اءَعْمَالِهِ، فَالْجَنَّهُ غَایَهُ السَّابِقِینَ وَ النَّارُ غَایَهُ الْمُفَرِّطِینَ.

اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ، اءَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِیزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِیلٍ لاَ یَمْنَعُ اءَهْلَهُ وَ لاَ یُحْرِزُ مَنْ لَجَاءَ إِلَیْهِ اءَلاَ وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَهُ الْخَطَایَا وَ بِالْیَقِینِ تُدْرَکُ الْغَایَهُ الْقُصْوَى .

عِبَادَ اللَّهِ، اللَّهَ اللَّهَ فِی اءَعَزِّ الْاءَنْفُسِ عَلَیْکُمْ وَ اءَحَبِّهَا إِلَیْکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ اءَوْضَحَ لَکُمْ سَبِیلَ الْحَقِّ وَ اءَنَارَ طُرُقَهُ فَشِقْوَهٌ لاَزِمَهٌ اءَوْ سَعَادَهٌ دَائِمَهٌ فَتَزَوَّدُوا فِی اءَیَّامِ الْفَنَاءِ لِاءَیَّامِ الْبَقَاءِ، قَدْ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ وَ اءُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ حُثِثْتُمْ عَلَى الْمَسِیرِ فَإِنَّمَا اءَنْتُمْ کَرَکْبٍ وُقُوفٍ لاَ یَدْرُونَ مَتَى یُؤْمَرُونَ بِالسَّیْرِ.

اءَلاَ فَمَا یَصْنَعُ بِالدُّنْیَا مَنْ خُلِقَ لِلاْخِرَهِ؟ وَ مَا یَصْنَعُ بِالْمَالِ مَنْ عَمَّا قَلِیلٍ یُسْلَبُهُ وَ تَبْقَى عَلَیْهِ تَبِعَتُهُ وَ حِسَابُهُ؟!

عِبَادَ اللَّهِ، إِنَّهُ لَیْسَ لِمَا وَعَدَ اللَّهُ مِنَ الْخَیْرِ مَتْرَکٌ، وَ لاَ فِیمَا نَهَى عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مَرْغَبٌ.
عِبَادَ اللَّهِ احْذَرُوا یَوْما تُفْحَصُ فِیهِ الْاءَعْمَالُ، وَ یَکْثُرُ فِیهِ الزِّلْزَالُ وَ تَشِیبُ فِیهِ الْاءَطْفَالُ.

اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ، اءَنَّ عَلَیْکُمْ رَصَدا مِنْ اءَنْفُسِکُمْ وَ عُیُونا مِنْ جَوَارِحِکُمْ وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ یَحْفَظُونَ اءَعْمَالَکُمْ وَ عَدَدَ اءَنْفَاسِکُمْ، لاَ تَسْتُرُکُمْ مِنْهُمْ ظُلْمَهُ لَیْلٍ دَاجٍ وَ لاَ یُکِنُّکُمْ مِنْهُمْ بَابٌ ذُو رِتَاجٍ وَ إِنَّ غَدا مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ.

یَذْهَبُ الْیَوْمُ بِمَا فِیهِ وَ یَجِی ءُ الْغَدُ لاَحِقا بِهِ فَکَاءَنَّ کُلَّ امْرِئٍ مِنْکُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْاءَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ فَیَا لَهُ مِنْ بَیْتِ وَحْدَهٍ وَ مَنْزِلِ وَحْشَهٍ وَ مَفْرَدِ غُرْبَهٍ! وَ کَاءَنَّ الصَّیْحَهَ قَدْ اءَتَتْکُمْ وَ السَّاعَهَ قَدْ غَشِیَتْکُمْ وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ قَدْ زَاحَتْ عَنْکُمُ الْاءَبَاطِیلُ وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْکُمُ الْعِلَلُ وَ اسْتَحَقَّتْ بِکُمُ الْحَقَائِقُ وَ صَدَرَتْ بِکُمُ الْاءُمُورُ مَصَادِرَهَا فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْغِیَرِ، وَ انْتَفِعُوا بِالنُّذُرِ.

ترجمه : 

خطبه اى از آن حضرت (ع ) که در آن مردم را به پرهیزگارى مى خواند

حمد خدایى را که حمد را کلید یاد خود و سبب افزونى فضل خود و دلیل شناخت نعمت ها و عظمت خود گردانید.

اى بندگان خدا، روزگار بر باقیماندگان چنان گذرد که بر گذشتگان گذشته است .
آنچه رفته ، باز نگردد و آنچه بر جاى مانده ، جاودانه نخواهد ماند. کردارش در پایان ، همان است که در آغاز بود. حوادثش ، بر یکدیگر پیشى گرفته ، در مى رسند و نشانه هاى آن همراه یکدیگرند.

گویى که در قیامت حاضر آمده اید و همانند ساربانى ، که کره شتر تند رفتارش را مى راند، شما را مى راند. هر کس که غافل از خود، خویشتن را به دیگرى مشغول دارد، در تاریکیهاى حیرت زده بماند و در ورطه هاى هلاکت افتد و شیطانهاى درون او به طغیانش وادارند و کارهاى ناپسندش را در چشمش بیارایند. پس ، بهشت ، پایان راه پیشى گیرندگان است و آتش ، پایان راه تقصیر کنندگان .

بدانید، این بندگان خدا، که پرهیزگارى سرایى است چون دژى استوار و بزهکارى ، سرایى است خوار مایه و نا استوار، که ساکنان خود را از بلا نگه نتواند داشت و هر که بدان پناه برد از آسیب در امان نخواهد بود.

بدانید، که تقوا نیش زهرآگین خطاها را از آدمى دور مى کند و شما به نیروى یقین به آن هدف عالى توانید رسید.

اى بندگان خدا، خدا را در نظر آورید، درباره عزیزترین و محبوبترین کسان در نزد شما. خداى تعالى راه حق را برایتان آشکار نموده و روشن ساخته یا به شقاوتى جدا ناشدنى و درمان ناپذیر افتید یا به سعادتى جاودانه خواهید رسید. در این جهان فانى ، براى آخرت ، که جهان باقى است ، توشه برگیرید. شما را به توشه آخرت راه نموده اند و هم فرمان کوچ داده اند و بر رفتن تعجیل کنند. و شما همانند کاروانى هستید، منتظر، در راه ایستاده که نمى داند که چه وقت به حرکت فرمانش ‍ دهند.
براستى ، کسى را که براى آخرت آفریده شده ، با دنیا چه کار؟ و چه سود از مال و خواسته ، وقتى که پس از اندکى مى ربایندش و او در گرو بازخواست و حساب آن بماند.

اى بندگان خدا، آنچه خداوند، از پاداشهاى نیکو، وعده داده ، شایان ترک کردن و واگذاشتن نیست و آنچه از آن نهى کرده ، از بدیها، شایسته رغبت نباشد.

اى بندگان خدا، بترسید از روزى که از اعمالتان بازجست کنند. در آن روز، چنان لرزش و تشویشى بر شما چیره گردد که کودکان از وحشت آن پیر شوند.

بدانید، اى بندگان خدا، شما را از خود نگهبانانى و از اعضایتان جاسوسانى و حافظانى راستین است ، که اعمالتان را مى نویسند و حتى شماره نفسهایتان را ضبط مى کنند. تاریکى شبهاى ظلمانى شما را از آنان فرو نپوشد، یا اگر در پشت درهاى بسته پنهان گردید از دیده آنها نهان نخواهید ماند.

فردا به امروز نزدیک است و امروز هر چه با خود دارد مى برد و فردا از پى آن مى آید و به آن مى رسد.

گویى هر یک از شما را مى بینم که به سراى تنهایى و گورگاه خود رسیده اید. و اى ، که چه خانه اى تنها و چه منزلى وحشت زا و چه غربتى و چه جدایى از همگنان . گویى صیحه قیامت به گوش مى رسد و ساعت رستاخیز فراز آمده است و شما از گورها بیرون آمده اید تا به محکمه عدل الهى حاضر آیید. دیگر آن گفتارهاى باطل به کارتان نیاید و، بهانه ها زایل شده و حقایق آشکار گردیده و اعمالتان شما را به آنجا که باید، برده است . پس ، از آنچه مایه عبرت است ، موعظت پذیرید و از اینهمه ، دگرگونى عبرت گیرید و از هشدارها سود ببرید.

 

خطبه شماره ۱۲۹(نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۲۹

و من خطبه له ع فِی ذِکْرِ الْمَکایِیلِ وَالْمَوازِینِ:  

عِبادَ اللَّهِ، إِنَّکُمْ وَ ما تَأْمُلُونَ مِنْ هَذِهِ الدُّنْیا اءَثْوِیاءُ مُؤَجَّلُونَ، وَ مَدِینُونَ مُقْتَضَوْنَ، اءَجَلٌ مَنْقُوصٌ، وَ عَمَلٌ مَحْفُوظٌ، فَرُبَّ دَائِبٍ مُضَیَّعٌ، وَرُبَّ کادِحٍ خَاسِرٌ، وَ قَدْ اءَصْبَحْتُمْ فِی زَمَنٍ لا یَزْدادُ الْخَیْرُ فِیهِ إِلا إِدْبارا، وَلاالشَّرُّ فِیهِ إِلا إِقْبالاً، وَلاالشَّیْطَانُ فِی هَلاکِ النَّاسِ إ لا طَمَعا؛ فَهذا اءَوانٌ قَوِیَتْ عُدَّتُهُ، وَ عَمَّتْ مَکِیدَتُهُ، وَ اءَمْکَنَتْ فَرِیسَتُهُ.

اضْرِبْ بِطَرْفِکَ حَیْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلاّ فَقِیرا یُکابِدُ فَقْرا، اءَوْ غَنِیّا بَدَّلَ نِعْمَهَ اللَّهِ کُفْرا، اءَوْ بَخِیلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْرا، اءَوْ مُتَمَرِّدا کَاءَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَواعِظِ وَقْرا؟

اءَیْنَ خِیارُکُمْ وَ صُلَحاؤُکُمْ، وَ اءَیْنَ اءَحْرارُکُمْ وَ سُمَحاؤُکُمْ؟ وَ اءَیْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فی مَکاسِبِهِمْ، وَالْمُتَنَزِّهُونَ فِی مَذاهِبِهِمْ؟ اءَلَیْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِیعا عَنْ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ، وَالْعاجِلَهِ الْمُنَغِّصَهِ؟ وَ هَلْ خُلِقْتُمْ إِلاّ فِی حُثالَهٍ لا تَلْتَقِی إ لا بِذَمِّهِمُ الشَّفَتانِ اسْتِصْغارا لِقَدْرِهِمْ، وَ ذَهابا عَنْ ذِکْرِهِمْ؟ فَإِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ.

ظَهَرَ الْفَسادُ فَلا مُنْکِرٌ مُغَیِّرٌ، وَ لا زاجِرٌ مُزْدَجِرٌ، اءَفَبِهذا تُرِیدُونَ اءَنْ تُجاوِرُوا اللَّهَ فِی دارِ قُدْسِهِ، وَ تَکُونُوا اءَعَزَّ اءَوْلِیائِهِ عِنْدَهُ؟ هَیْهاتَ لا یُخْدَعُ اللَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ، وَ لا تُنالُ مَرْضاتُهُ إِلا بِطاعَتِهِ، لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِینَ بِالْمَعْرُوفِ التّارِکِینَ لَهُ، وَالنّاهِینَ عَنِ الْمُنْکَرِ الْعامِلِینَ بِهِ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع ) درباره پیمانه ها و ترازوها:  

اى بندگان خدا، شما و آرزوهایتان در این دنیا، همانند مهمانانى هستید که زمان درنگش معین شده یا همانند وامدارى هستید که مدت وامش ‍ سرآمده و اکنون طلبکاران به مطالبه آمده اند. زمان کوتاه است و اعمالتان را ثبت کرده اند. چه بسا، کسانى در کارى مى کوشند و سرانجام ، تباهش ‍ مى کنند و چه بسا، کسانى که در کارى رنج مى برند و سرانجام ، زیان مى بینند.

شما در زمانى زندگى مى کنید که نیکى از آن رخت بر بسته و پیوسته دورتر مى رود و بدى بدان روى نهاده است و پیوسته پیشتر مى آید. شیطان ، طمع در هلاکت مردم بسته و اکنون زمانى است که اسباب کارش ‍ نیک مهیا شده و مکر و فریبش به همه جا راه یافته است و شکارش در چنگال اوست . به هر کجا که خواهى چشم بگردان و مردم را بنگر، آیا جز درویشى ، که از درویشى اش رنج مى برد یا توانگرى که نعمت خدا را کفران مى کند یا بخیلى ، که در اداى حق خدا بخل مى ورزد تا بر ثروتش ‍ بیفزاید، یا متمردى ، که گوشش براى شنیدن اندرزها گران شده است ، چیز دیگرى خواهى دید.

اخیار و صالحان کجایند؟ آزادگان و بخشندگان چه شده اند؟ کجایند آنان که در داد و ستد پارسایى مى کردند و راه و روشى پاکیزه داشتند. آیا نه چنین است ، که همگى از این جهان پست و زودگذر و آمیخته به تیرگى و رنج رخت به جهان دیگر برده اند؟و شما به جاى آنها مانده اید. در میان گروهى فرومایگان ، که لبها از به هم خوردن و بردن نامشان و نکوهش اعمالشان ننگ دارد.در این حال باید گفت : انا لله و انا الیه راجعون .

فساد آشکار شده ، کسى نیست که زشتکاریها را دگرگون سازد و کسى نیست که بزهکاران را مهار کند. با چنین اعمالى مى خواهید که در جوار خداوندى در سراى قدس او به سر برید یا از گرامیترین دوستان او به شمار آیید. آرزویى محال است .
خداوند را براى رفتن به بهشت نتوان فریفت و خشنودى او جز به اطاعت و بندگى حاصل نشود. خدا لعنت کند کسانى را که امر به معروف مى کنند و خود به جاى نمى آورند یا نهى از منکر مى نمایند و خود به جاى مى آورند.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۱۲۶(نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۲۶

و من کلام له ع لَمَّا عُوتِبَ عَلى التَّسوِیَهَ فی الْعَطاءِ:  

اءَ تَأْمُرُونِّی اءَنْ اءَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ؟ وَ اللَّهِ لاَ اءَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ، وَ اءَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْما، وَ لَوْ کَانَ الْمالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ، فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ؟!

ثُمَّ قالَ ع :

اءَلا وَ إِنَّ إِعْطاءَ الْمالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرافٌ، وَ هُوَ یَرْفَعُ صاحِبَهُ فِی الدُّنْیا، وَ یَضَعُهُ فِی الْآخِرَهِ، وَ یُکْرِمُهُ فِی النّاسِ، وَ یُهِینُهُ عِنْد اللَّهِ، وَ لَمْ یَضَع امْرُؤٌ مالَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ وَ لا عِنْدَ غَیْرِ اءَهْلِهِ إِلا حَرَمَهُ اللَّهُ شُکْرَهُمْ، وَ کانَ لِغَیْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإ نْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ یَوْما فَاحْتاجَ إ لى مَعُونَتِهِمْ، فَشَرُّ خَدِینٍ وَ اءَلْاءَمُ خَلِیلٍ .

 

ترجمه :

سخنى از آن حضرت (ع ) هنگامى که او را مورد عتاب قرار دادند که چرا عطایا را به تساوى تقسیم مى کند.

 آیا مرا فرمان مى دهید که پیروزى را طلب کنم ، به ستم کردن بر کسى که زمامدار او شده ام به خدا سوگند، چنین نکنم تا شب و روز از پى هم مى آیند و در آسمان ستاره اى از پس ستاره دیگر طلوع مى کند. اگر این مال از آن من مى بود، باز هم آن را به تساوى به میانشان تقسیم مى کردم . پس چگونه چنین نکنم ، در حالى که ، مال از آن خداوند است .

سپس ، فرمود:

بخشیدن مال به کسى که حق او نباشد، خود گونه اى تبذیر و اسراف است که بخشنده را در این جهان بر مى افرازد و در آن دنیا پست مى سازد. در میان مردم مکرّمش مى دارد و در نزد خدا خوار مى گرداند. هرکس دارایى خود را بیجا صرف کند و به نااهلش ببخشد، خداوند از سپاسگزارى آنها محرومش گرداند. آنان به جاى او، دیگرى را به دوستى خواهند گرفت و اگر روزى او را حادثه اى پیش آید و به یاریشان نیاز افتد، آنها را بدترین یاران و سرزنش کننده ترین کسان خود خواهد یافت .

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۱۱۴(نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۱۴

و من خطبه له ع و فیها مواعظ للناس

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْواصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ، وَ النِّعَمَ بِالشُّکْرِ، نَحْمَدُهُ عَلى آلائِهِ، کَما نَحْمَدُهُ عَلى بَلاَئِهِ، وَ نَسْتَعِینُهُ عَلى هَذِهِ النُّفُوسِ الْبِطاءِ عَما اءُمِرَتْ بِهِ، السِّرَعِ إِلَى ما نُهِیَتْ عَنْهُ، وَ نَسْتَغْفِرُهُ ممّا اءَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ، وَ اءَحْصاهُ کِتابُهُ، عِلْمٌ غَیْرُ قاصِرٍ، وَ کِتابٌ غَیْرُ مُغادِرٍ، وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِیمانَ مَنْ عَایَنَ الْغُیُوبَ، وَ وَقَفَ عَلَى الْمَوْعُودِ، إِیمَانا نَفَى إِخْلاَصُهُ الشِّرْکَ، وَ یَقِینُهُ الشَّکَّ، وَ نَشْهَدُ اءَنْ لا إ لهَ إ لا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَ اءَنَّ مُحَمَّدا صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، شَهادَتَیْنِ تُصْعِدانِ الْقَوْلَ، وَ تَرْفَعانِ الْعَمَلَ، لا یَخِفُّ مِیزانٌ تُوضَعانِ فِیهِ، وَ لا یَثْقُلُ مِیزَانٌ تُرْفَعانِ مِنْهُ.

اءُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّتِی هِیَ الزّادُ، وَ بِها الْمَعَاذُ، زادٌ مُبْلِغٌ، وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ، دَعا إِلَیْها اءَسْمَعُ دَاعٍ، وَ وَعاها خَیْرُ واعٍ، فَاءَسْمَعَ دَاعِیها، وَ فازَ واعِیها.
عِبادَ اللَّهِ إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ حَمَتْ اءَوْلِیَاءَ اللَّهِ مَحارِمَهُ، وَ اءَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخافَتَهُ حَتَّى اءَسْهَرَتْ لَیَالِیَهُمْ، وَ اءَظْمَاءَتْ هَواجِرَهُمْ، فَاءَخَذُوا الرَّاحَهَ بِالنَّصَبِ، وَ الرِّیَّ بِالظَّمَإِ، وَ اسْتَقْرَبُوا الْاءَجَلَ، فَبادَرُوا الْعَمَلَ، وَ کَذَّبُوا الْاءَمَلَ، فَلاَحَظُوا الْاءَجَلَ.

ثُمَّ إِنَّ الدُّنْیا دارُ فَناءٍ وَ غِیَرٍ وَ عِبَرٍ، فَمِنَ الْفَنَاءِ اءَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ، لا تُخْطِئُ سِهامُهُ، وَ لا تُؤْسَى جِرَاحُهُ، یَرْمِی الْحَیَّ بِالْمَوْتِ، وَ الصَّحِیحَ بِالسَّقَمِ وَ النَّاجِیَ بِالْعَطَبِ، آکِلٌ لاَ یَشْبَعُ، وَ شارِبٌ لا یَنْقَعُ، وَ مِنَ الْعَناءِ اءَنَّ الْمَرْءَ یَجْمَعُ ما لا یَأْکُلُ، وَ یَبْنِی مَا لاَ یَسْکُنُ، ثُمَّ یَخْرُجُ إ لَى اللَّهِ تَعالى لا مالاً حَمَلَ، وَ لا بِنَاءً نَقَلَ.

وَ مِنْ غِیَرِها اءَنَّکَ تَرَى الْمَرْحُومَ مَغْبُوطا، وَ الْمَغْبُوطَ مَرْحُوما، لَیْسَ ذَلِکَ إ لا نَعِیما زَلَّ، وَ بُؤْسا نَزَلَ.وَ مِنْ عِبَرِها اءَنَّ الْمَرْءَ یُشْرِفُ عَلَى اءَمَلِهِ، فَیَقْتَطِعُهُ حُضُورُ اءَجَلِهِ، فَلا اءَمَلٌ یُدْرَکُ، وَ لا مُؤَمَّلٌ یُتْرَکُ، فَسُبْحانَ اللَّهِ ما اءَعَزَّ سُرُورَها، وَ اءَظْمَاءَ رِیَّها، وَ اءَضْحى فَیْئَها، لا جَاءٍ یُرَدُّ، وَ لا مَاضٍ یَرْتَدُّ، فَسُبْحَانَ اللَّهِ، ما اءَقْرَبَ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ لِلَحاقِهِ بِهِ، وَ اءَبْعَدَ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ لاِنْقِطَاعِهِ عَنْهُ.

إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ بِشَرٍّ مِنَ الشَّرِّ إِلا عِقَابُهُ، وَ لَیْسَ شَیْءٌ بِخَیْرٍ مِنَ الْخَیْرِ إِلا ثَوَابُهُ، وَ کُلُّ شَیْءٍ مِنَ الدُّنْیا سَماعُهُ اءَعْظَمُ مِنْ عِیانِهِ، وَ کُلُّ شَیْءٍ مِنَ الْآخِرَهِ عِیانُهُ اءَعْظَمُ مِنْ سَماعِهِ، فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ الْعِیانِ السَّمَاعُ، وَ مِنَ الْغَیْبِ الْخَبَرُ، وَ اعْلَمُوا اءَنَّ ما نَقَصَ مِنَ الدُّنْیَا وَ زادَ فِی الْآخِرَهِ خَیْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ الْآخِرَهِ وَ زادَ فِی الدُّنْیا، فَکَمْ مِنْ مَنْقُوصٍ رابِحٍ، وَ مَزِیدٍ خاسِرٍ.

إِنَّ الَّذِی اءُمِرْتُمْ بِهِ اءَوْسَعُ مِنَ الَّذِی نُهِیتُمْ عَنْهُ، وَ ما اءُحِلَّ لَکُمْ اءَکْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَیْکُمْ، فَذَرُوا ما قَلَّ لِما کَثُرَ، وَ ما ضاقَ لِمَا اتَّسَعَ، قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ، وَ اءُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ، فَلا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ اءَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ، مَعَ اءَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ، حَتَّى کَاءَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ، وَ کَاءَنَّ الَّذِی فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ، فَبادِرُوا الْعَمَلَ، وَ خافُوا بَغْتَهَ الْاءَجَلِ، فَإِنَّهُ لاَ یُرْجَى مِنْ رَجْعَهِ الْعُمْرِ ما یُرْجَى مِنْ رَجْعَهِ الرِّزْقِ.

ما فاتَ الْیَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِیَ غَدا زِیَادَتُهُ، وَ ما فاتَ اءَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ یُرْجَ الْیَوْمَ رَجْعَتُهُ، الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِی ، وَ الْیَأْسُ مَعَ الْماضِی ، فَ (اتَّقُوا اللّ هَ حَقَّ تُق اتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ إ لاّ وَ اءَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).

  ترجمه : 

خطبه اى از آن حضرت (ع ) که در آن پندهائى براى مردم است  

ستایش و سپاس خداوند را، آنکه پیوند دهنده ستایش است به نعمتها و پیوند دهنده نعمتهاست به سپاس . او را به سبب نعمتهایش مى ستاییم ، همانگونه که به هنگام بلاهایش مى ستاییم . از او یارى مى جوییم در هدایت این مردم کاهل و سهل انگار در انجام اوامر و شتاب کننده در ارتکاب نواهى و امور نکوهیده و مکروه .از او آمرزش مى خواهیم ، براى گناهانى که علم او بر آنها احاطه دارد و کتاب او آنها را بر شمرده است . علمى که قاصر نیست و کتابى که چیزى را فرو نگذارده . به او ایمان آوردیم . ایمان کسى که غیب را به عیان مى بیند و از وعده هایى که داده شده آگاه است . ایمانى که خلوص آن شرک را بزداید و یقین آن شک را از میان بردارد. و شهادت مى دهیم که هیچ خدایى جز اللّه نیست . یکتاست و بدون شریک و اینکه محمد (صلى اللّه علیه و آله ) بنده او و رسول اوست . دو شهادت ، که گفتار و کردار را فرا برند و کفه ترازویى ، که در آن مى گذارندشان ، سبک نمى شود. و کفه ترازویى که در آن نباشند، سنگین نباشد.

اى بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مى کنم که تقوا توشه و پناهگاه است .توشه اى است که ما را به منزل مى رساند و پناهگاهى است ، رستگارى دهنده . بهترین دعوت کنندگان که سخن خود به گوش همگان رسانید، مردم را به تقوا دعوت کرد. و آنکه سخن او دریافت ، بهترین درک کننده بود. پس دعوت کننده ، دعوت خویش به گوشها رسانید و شنوندگان از آن دعوت رستگار شدند.

اى بندگان خدا، تقوا دوستان خدا را از ارتکاب حرامها نگه داشته و ترس ‍ از خدا را در دلهایشان نشانده است ، به گونه اى که ، شبها بیدارشان مى دارد و وامى داردشان که روزهاى گرم را در تشنگى سپرى سازند. اینان راحت آن جهان را با رنج این جهان به دست آورده اند و اگر در این سراى تشنه اند، در آن سراى سیراب اند. مرگ را نزدیک انگاشتند و به انجام دادن عمل نیکو مبادرت ورزیدند و آرزوها را دروغ شمردند و مرگ را از نظر دور نداشتند.

دنیا سراى فنا و رنج و دگرگونیها و عبرتهاست . سراى فناست ، زیرا که همواره کمان خود را به زه کرده ، تیرهایش خطا نمى رود و زخمش بهبود نمى یابد. زنده را به تیر مرگ مى زند و تندرست را به تیر بیمارى و، آن را که رهایى یافته ، به تیر شور بختى و ناتوانى . خورنده اى است سیرى ناپذیر و نوشنده اى سیراب ناشدنى . سراى رنج است ، زیرا آدمى گرد مى آورد آنچه را که نمى خورد و بنا مى کند آنچه را که در آن سکنا نمى گزیند. سپس ، مى میرد و به سوى خدا مى رود. در حالى که ، نه از آن مال ، پشیزى با خود مى برد و نه از آن بنا، خشتى .سراى دگرگونیهاست ، زیرا یکى را بینى که روزگارى بر نعمت و مال او رشک مى بردند و امروز به بیچارگایش ترحم مى کنند و یکى را بینى که روزگارى بر بیچارگیش ‍ ترحم مى کردند و امروز بر نعمت و مالش رشک مى برند. آرى ، این ترحم به سبب نعمتى است که از دستش رفته و فقرى است که گریبان او را گرفته .

دنیا سراى عبرتهاست ، زیرا انسان را آرزویى است و آن آرزو را رویاروى مى بیند، بناگاه مرگ در مى رسد و آرزو را بر باد مى دهد. نه دیگر آرزو فراچنگ مى آید و نه آرزومند از چنگ مرگ رهایى مى یابد.

منزه است خدا، چه فریبنده است شادمانى دنیا و چه عطش افزاست سیراب کردنش و چه گرم است سایه آن . آن را که مى آید باز نتوان گردانید و گذشته را باز نتوان آورد.

منزه است خدا. چه نزدیک است زنده به مرده تا به او پیوندد و چه دور است مرده از زنده به سبب بریدن از او. از بد، بدترى نیست ، مگر کیفر بد آن و از خوب ، خوب ترى نیست ، مگر پاداش نیک آن . هر چه دنیایى است ، شنیدنش بزرگتر از دیدن اوست و هر چه آخرتى است ، دیدنش ‍ بزرگتر از شنیدن آن . شما را شنیدن از دیدن بسنده است و خبر دادن از آنچه در نهان است ، شما را بس . بدانید، که کاستن از دنیا و افزودن به آخرت بهتر است از کاستن از آخرت و افزودن به دنیا. چه بسا آنچه کاسته شده سودمند افتد و آنچه افزون شده زیان آور.

آنچه شما را بدان امر کرده اند، وسیعتر و آسانتر از چیزهایى است که شما را از آن نهى کرده اند و آنچه بر شما حلال شده ، بیشتر از چیزهایى است که بر شما حرام گردیده . پس اندک را به خاطر بسیار فرو گذارید و تنگ و دشوار را به خاطر وسیع و آسان رها کنید.

خداوند روزى شما را بر عهده گرفته و شما را به عمل فرمان داده . مبادا طلب چیزى که براى شما بر عهده گرفته اند، از چیزى که بر شما فریضه کرده اند سزاوارتر جلوه کند. به خدا سوگند، که شک روى آورده و یقین به شک آلوده شده ، تا آنجا که پندارید، که تحصیل رزق تعهد شده ، بر شما واجب است و به جاى آوردن واجبات ، از شما ساقط. به عمل روى آورید و از ناگهانى رسیدن مرگ بیمناک باشید، زیرا امیدى به بازگشتن عمر از دست رفته نیست و حال آنکه روزى از دست رفته باز خواهد گشت . هر چه از روزى شما که امروز فوت شود، امید است که فردا به زیادت باز آید ولى عمرى که دیروز از دست رفته ، امروز باز آمدنش را امید نخواهد بود. پس امید همراه چیزى است که مى آید و نومیدى همراه چیزى است که گذشته است . (پس از خدا بترسید آنسان که شایان ترس از اوست و جز بر دین اسلام نمیرید.)

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۱۱۳(نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۱۳

و من خطبه له ع فی ذم الدنیا

وَ احَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّها مَنْزِلُ قُلْعَهٍ، وَ لَیْسَتْ بِدارِ نُجْعَهٍ، قَدْ تَزَیَّنَتْ بِغُرُورِها، وَ غَرَّتْ بِزِینَتِهَا، دارٌ هانَتْ عَلَى رَبِّها، فَخَلَطَ حَلالَها بِحَرامِها، وَ خَیْرَها بِشَرِّها، وَ حَیَاتَها بِمَوْتِها، وَ حُلْوَها بِمُرِّهَا، لَمْ یُصْفِها اللَّهُ تَعالَى لِاءَوْلِیائِهِ، وَ لَمْ یَضِنَّ بِها عَلَى اعْدائِهِ، خَیْرُها زَهِیدٌ، وَ شَرُّها عَتِیدٌ، وَ جَمْعُها یَنْفَدُ، وَ مُلْکُها یُسْلَبُ، وَ عامِرُها، یَخْرَبُ.

فَما خَیْرُ دارٍ تُنْقَضُ نَقْضَ الْبِناءِ وَ عُمُرٍ یَفْنَى فِیهَا فَنَاءَ الزَّادِ، وَ مُدَّهٍ تَنْقَطِعُ انْقِطَاعَ السَّیْرِ؟ اجْعَلُوا ما افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلَبِکُمْ، وَاسْالُوهُ مِنْ ادَاءِ حَقِّهِ ما سَالَکُمْ، وَ اسْمِعُوا دَعْوَهَ الْمَوْتِ آذانَکُمْ قَبْلَ انْ یُدْعَى بِکُمْ.

إِنَّ الزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیا تَبْکِی قُلُوبُهُمْ وَإِنْ ضَحِکُوا، وَ یَشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا، وَ یَکْثُرُ مَقْتُهُمْ انْفُسَهُمْ وَ إ نِ اغْتَبَطُوا بِمَا رُزِقُوا.قَدْ غابَ عَنْ قُلُوبِکُمْ ذِکْرُ الْآجالِ، وَ حَضَرَتْکُمْ کَوَاذِبُ الْآمالِ، فَصارَتِ الدُّنْیَا امْلَکَ بِکُمْ مِنَ الْآخِرَهِ، وَ الْعَاجِلَهُ اذْهَبَ بِکُمْ مِنَ الْآجِلَهِ، وَ إِنَّما انْتُمْ إِخْوانٌ عَلَى دِینِ اللَّهِ، ما فَرَّقَ بَیْنَکُمْ إ لا خُبْثُ السَّرائِرِ وَ سُوءُ الضَّمائِرِ، فَلاتَوازَرُونَ، وَ لا تَناصَحُونَ، وَ لا تَباذَلُونَ، وَ لا تَوَادُّونَ.

ما بالُکُمْ تَفْرَحُونَ بِالْیَسِیرِ مِنَ الدُّنْیَا تُدْرِکُونَهُ، وَ لا یَحْزُنُکُمُ الْکَثِیرُ مِنَ الْآخِرَهِ تُحْرَمُونَهُ؟ وَ یُقْلِقُکُمُ الْیَسِیرُ مِنَ الدُّنْیا یَفُوتُکُمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ ذَلِکَ فِی وُجُوهِکُمْ وَ قِلَّهِ صَبْرِکُمْ عَمّا زُوِیَ مِنْها عَنْکُمْ کَاءَنَّها دَارُ مُقَامِکُمْ، وَ کَاءَنَّ مَتاعَها باقٍ عَلَیْکُمْ وَ ما یَمْنَعُ احَدَکُمْ انْ یَسْتَقْبِلَ اءَخاهُ بِما یَخَافُ مِنْ عَیْبِهِ إ لا مَخافَهُ انْ یَسْتَقْبِلَهُ بِمِثْلِهِ.

قَدْ تَصافَیْتُمْ عَلَى رَفْضِ الْآجِلِ، وَ حُبِّ الْعَاجِلِ، وَ صارَ دِینُ احَدِکُمْ لُعْقَهً عَلَى لِسانِهِ، صَنِیعَ مَنْ قَدْ فَرَغَ مِنْ عَمَلِهِ، وَ احْرَزَ رِضَى سَیِّدِهِ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع ) در نکوهش دنیا

شما را از دنیا برحذر مى دارم ، که سرایى است ناپایدار، نه جایى که در آن بار توان گشود و دل در آن بست . به زیورهاى فریبنده خود را آراسته است و به آن آرایش فریبکارانه دیگران را مى فریبد. خداوند دنیا را خوار شمرد، از اینرو، حلالش را به حرام و خیرش را به شر و زندگیش را به مرگ و شیرینیش را به تلخى درآمیخت . دنیا را به کام دوستانش گوارا نساخت و از اینکه به دشمنانش ارزانى دارد بخل نورزید.

خیرش اندک است و شرش مهیّاست . جمعش فناپذیر است و ملکش نه بر دوام و آبادیش را خرابى در پى است .
چه خیرى است در سرایى که چون بنایى شکسته فرو مى ریزد یا چه فایده در عمرى که چون توشه اى پایان یافتنى به سر مى رسد چه سودى در روزگارى ، که سرانجام چون راهى که پیموده مى شود، پایان مى یابد. در پى چیزى روید که خداوند بر شما فریضه ساخته و از او بخواهید تا شما را در اداى آنچه از شما خواسته توفیق دهد. دعوت مرگ را به گوشهاى خود برسانید، پیش از آنکه شما را دعوت کنند.

پارسایان در این دنیا، اگر لبشان مى خندد، دلشان مى گرید و اگر به ظاهر شادمان اند به باطن ، سخت ، محزون اند. اگر به سبب بهره مندى و نیکویى حال مورد رشک و غبطه اند خود با نفس خود در خشم و ستیزند.

یاد مرگ از دلهایتان رخت بر بسته و آرزوهاى دروغین شما را در برگرفته ، تا آنجا که ، دنیا بیش از آخرت دلهایتان را تسخیر کرده است . آرى ، دنیاى زودگذر، شما را از آخرت ، که بى شک آمدنى است ، دور کرده است . هر آینه ، شما برادران دینى هستید، چیزى جز ناپاکى درون و زشتى باطن میان شما جدایى نیفکنده است . از این روست که یکدیگر را در امور یارى نمى کنید و خیر یکدیگر را نمى خواهید و به یکدیگر چیزى نمى بخشید و با هم دوستى نمى ورزید. چیست که به اندک چیزى از دنیا، که به دست مى آورید، شادمان مى شوید و از آن همه ، که از آخرت از دست مى دهید، اندوهگین نمى گردید به اندک متاعى دنیایى ، که از دستتان مى رود، مضطرب مى شوید، آنسان که نشان آن بر چهره هایتان هویدا مى گردد و به سبب اندک مایه اى که از کف مى نهید، صبر و قرار از دلتان رخت بر مى بندد. به گونه اى که گویى دنیا جاى درنگ همیشگى شماست و نعمت دنیا برایتان ماندنى است .

هیچ چیز شما را از گفتن عیب برادرتان ، که از آن بیم دارد، به هنگام دیدار او، بازنمى دارد، مگر آنکه بیم دارید که او نیز عیب شما را رو در رویتان بر زبان آرد. در ترک آخرت و دوستى دنیا یکدله شده اید. دین شما اقرار است به زبان نه به دل . در بى التفاتى و آسودگى خاطر نسبت به اوامر خدا، همانند کارگرى هستید که کار خود به پایان رسانده و خشنودى سرور خویش حاصل کرده است .

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۹۸ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۹۸

و من کلام له ع

  وَ اللَّهِ لا یَزالُونَ حَتَّى لا یَدَعُوا لِلَّهِ مُحَرَّما إِلا اسْتَحَلُّوهُ، وَ لا عَقْدا إِلا حَلُّوهُ، وَ حَتَّى لا یَبْقَى بَیْتُ مَدَرٍ وَ لا وَبَرٍ إ لا دَخَلَهُ ظُلْمُهُمْ، وَ نَزَلَ بِهِ عَیْثُهُمْ وَ نَبا بِهِ سُوءُ رَعْیِهِمْ، وَ حَتَّى یَقُومَ الْبَاکِیانِ یَبْکِیَانِ: بَاکٍ یَبْکِی لِدِینِهِ؛ وَ بَاکٍ یَبْکِی لِدُنْیَاهُ، وَ حَتَّى تَکُونَ نُصْرَهُ اءَحَدِکُمْ مِنْ اءَحَدِهِمْ کَنُصْرَهِ الْعَبْدِ مِنْ سَیِّدِهِ، إِذا شَهِدَ اءَطَاعَهُ، وَ إ ذا غابَ اغْتَابَهُ، وَ حَتَّى یَکُونَ اءَعْظَمَکُمْ فِیها عَناءً اءَحْسَنُکُمْ بِاللَّهِ ظَنّا، فَإ نْ اءَتَاکُمُ اللَّهُ بِعَافِیَهٍ فَاقْبَلُوا، وَ إ نِ ابْتُلِیتُمْ فَاصْبِرُوا، فَإ نَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ.

ترجمه :

 سخنى از آن حضرت (ع ) 

به خدا سوگند، بنى امیه ، همچنان بمانند تا هر چه را که خدا حرام کرده است ، حلال شمارند و هر پیمانى را بگسلند و هیچ خانه و خیمه اى نماند، جز آنکه ، ظلمشان در آن داخل گردد و تبهکاریشان در آن فرود آید. رفتار زشتشان مردم را از مساکنشان گریزان سازد و دو گروه بگریند گروهى براى دینشان و گروهى براى دنیایشان . و بمانند تا آنگاه که یارى یکى از شما، یکى از آنان را، همچون یارى بنده اى باشد خداوندش را، که چون ببیندش ، اطاعتش کند و چون غایب گردد، زبان به بد او گشاید و تا آنگاه که آنانکه حسن ظنشان به خدا بیشتر است رنج و محنتشان بیشتر گردد. اگر خداوند شما را از شرشان سلامت داد به سوى او روى آورید و اگر به بلایى گرفتار ساخت ، شکیبایى ورزید که سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است .

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۷۰ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه: ۷۰

و قال ع فِی سِحره الیَوم الْذی ضُرِبَ فِیه : 

مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ اءَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ص فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَا لَقِیتُ مِنْ اءُمَّتِکَ مِنَ الْاءَوَدِ وَ اللَّدَدِ فَقَالَ: ادْعُ عَلَیْهِمْ فَقُلْتُ: اءَبْدَلَنِی اللَّهُ بِهِمْ خَیْرا لی مِنْهُمْ وَ اءَبْدَلَهُمْ بِی شَرّا لَهُمْ مِنِّی .

قال الشریف :


وَ یَعْنی بالا ود الاعوجاج وَ باللدد الخَصام وَ هَذا مَن اءَفْصَح الْکَلامِ.

ترجمه : 

آن حضرت در سحرگاه روزى که ضربتش زدند فرمود :  

همچنان که نشسته بودم به خواب رفتم . رسول الله (ص )، بر من گذر کرد. گفتم یا رسول الله از امّت تو چه ناراستیها و کینه توزیها دیده ام . گفت نفرینشان کن . گفتم خداوند به جاى آنها به من بهتر از ایشان را دهد و به جاى من بدترین کسان را بر ایشان گمارد.
شریف رضى گوید :
(اود) به معنى کژى است و (لدد) به معنى خصومت و کینه توزى و، این از فصیحترین عبارات است .

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۳۲ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۳۲

 و من خطبه له ع  

فِی دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ کَنُودٍ یُعَدُّ فِیهِ الْمُحْسِنُ مُسِیئا وَ یَزْدادُ الظّالِمُ فِیهِ عُتُوّا لاَ نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا وَ لا نَسْاءَلُ عَمّا جَهِلْنَا وَ لا نَتَخَوَّفُ قَارِعَهً حَتّى تَحُلَّ بِنا فَالنَّاسُ عَلَى اءَرْبَعَهِ اءَصْنَافٍ:

مِنْهُمْ مَنْ لاَ یَمْنَعُهُ الْفَسادَ فِی الْاءَرْضِ إ لا مَهانَهُ نَفْسِهِ وَ کَلالَهُ حَدِّهِ وَ نَضِیضُ وَفْرِهِ.

وَ مِنْهُمُ الْمُصْلِتُ لِسَیْفِهِ وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ وَ الْمُجْلِبُ بِخَیْلِهِ وَ رَجِلِهِ.

قَدْ اءَشْرَطَ نَفْسَهُ وَ اءَوْبَقَ دِینَهُ لِحُطَامٍ یَنْتَهِزُهُ اءَوْ مِقْنَبٍ یَقُودُهُ اءَوْ مِنْبَرٍ یَفْرَعُهُ وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ اءَنْ تَرَى الدُّنْیَا لِنَفْسِکَ ثَمَنا وَ مِمَّا لَکَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضا، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَطْلُبُ الدُّنْیا بِعَمَلِ الْآخِرَهِ وَ لا یَطْلُبُ الْآخِرَهَ بِعَمَلِ الدُّنْیا قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ وَ قارَبَ مِنْ خَطْوِهِ وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلْاءَمَانَهِ وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللَّهِ ذَرِیعَهً إ لَى الْمَعْصِیَهِ.

وَ مِنْهُمْ مَنْ اءَقْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ ضُئُولَهُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلى حالِهِ فَتَحَلّى بِاسْمِ الْقَنَاعَهِ وَ تَزَیَّنَ بِلِبَاسِ اءَهْلِ الزَّهادَهِ وَ لَیْسَ مِنْ ذَلِکَ فِی مَرَاحٍ وَ لا مَغْدىً، وَ بَقِیَ رِجَالٌ غَضَّ اءَبْصَارَهُمْ ذِکْرُ الْمَرْجِعِ وَ اءَراقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ فَهُمْ بَیْنَ شَرِیدٍ نَادِّ وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ وَ سَاکِتٍ مَکْعُومٍ وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ وَ ثَکْلانَ مُوجَعٍ.

قَدْ اءَخْمَلَتْهُمُ التَّقِیَّهُ وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّهُ فَهُمْ فِی بَحْرٍ اءُجَاجٍ اءَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَهٌ وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَهٌ، قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا، وَ قُهِرُوا حَتّى ذَلُّوا وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا، فَلْتَکُنِ الدُّنْیَا اءَصْغَرَ فِی اءَعْیُنِکُمْ اءَصْغَرَ مِنْ حُثَالَهِ الْقَرَظِ، وَ قُرَاضَهِ الْجَلَمِ، وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، قَبْلَ اءَنْ یَتَّعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ ارْفُضُوها ذَمِیمَهً فَإ نَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ کانَ اءَشْغَفَ بِها مِنْکُمْ.

اءَقُولُ :
وَ هَذه الخُطبه رَبُّما نَسَبُها مِن لا عِلْمُ لَه إ لى مُعاویهَ، وَ هِی مِنْ کَلام اءمیرالمؤ منین ع الّذی لا یَشک فِیه وَ اءَین الذهب مَن الرَغام ؟ وَ اءین العذب مِن الا جاج ؟ وَ قَدْ دَل عَلى ذلِک الدلیل الخَریت ،َو نَقده الناقِد البَصیر عمرو بن بَحر الجاحظ، فَإ نهُ ذِکر هذِه الخطبه فِی کِتاب البیانِ وَالتبیین ، وَ ذِکر مِن نسَبَها إ لى مُعاویه ، ثُمّ قالَ:

هى بِکلام عَلی ع اءشبه ، وَ بِمذهبه فی تَصنیف الناس وَ بالا خبار عَمّا هُم عَلَیه مِن القهر والا ذلال وَ مَنْ التقیه وَالْخَوف اءلیق قالَ: وَ مَتى وَجدنا مُعاویه فِی حال من الا حوال یَسلک فِی کَلامه مسلک الزهاد وَ مَذاهب العباد؟!

  ترجمه : 

خطبه اى از آن حضرت (ع ) 

اى مردم ، ما، در روزگارى کنیه توز و در زمانه اى ناسپاس به سر مى بریم . نیکوکار، بدکار شمرده مى شود و ستمکار هر دم بر ستمش مى افزاید. از آنچه آموخته ایم ، بهره نمى گیریم و از آنچه نمى دانیم نمى پرسیم . از حوادث باک نداریم تا آنگاه که ما را در خود فرو گیرد. پس مردم چهار گروه اند: کسى است که اگر در زمین فساد نمى کند، سببش بیچارگى اوست و کندى شمشیرش و اندک بودن مال و خواسته اش .

و کسى است ، که شمشیر از نیام برکشیده و شرّ خویش آشکار کرده و سواران و پیادگان خود برانگیخته و خود را مهیاى فتنه گرى و فساد ساخته ، و تا به اندک متاع دنیا رسد، دینش را تباه کرده ، سوارى چند خواهد که سرداریشان را بر عهده گیرد و منبرى خواهد که از آن فرا رود. چه بد معامله اى است که خود را به دنیا بفروشى و این سراى ناپایدار را به عوض آن نعمتها، که خدا در آن جهان مهیا کرده است بستانىو کسى است ، که دنیا را طلب مى کند، با اعمالى که از آن آخرت است ولى آخرت را نمى طلبد با اعمالى که از آن دنیاست . چنین کسى خود را چون فرودستان جلوه مى دهد، به هنگام راه رفتن گامهاى خرد برمى دارد، و دامن جامه کوتاه مى کند و خویشتن به زیور صلاح و امانت مى آراید و پرده پوشى خدا را وسیله معصیت ها قرار مى دهد.

و کسى است که حقارت نفس و فقدان وسیلت موجب آن شده که به طلب فرمانروایى برنخیزد، بلکه به همان حال که بوده است بماند. چنین کسى خود را به حلیه قناعت مى آراید و جامه اهل زهد و پرهیز مى پوشد و حال آنکه ، نه روزى را در زهد به شب آورده و نه شبى را با پرهیزگارى به روز رسانیده است .
از اینان که بگذریم ، مردمى هستند که یاد قیامت چشمانشان را فرو بسته و ترس از روز محشر سرشکشان جارى ساخته است . اینان گاه گریزان اند و تنها، گاه مقهورند و ترسان ، گاه خاموش اند و دهان بسته . خدا را به اخلاص مى خوانند و همواره گریان و دردمندند. در گمنامى زیسته اند تا خود را از آسیب حکام ستمکار در امان دارند.

نامرادى و مذلت ایشان را در میان گرفته ، گویى در دریاى نمک غرقه اند. آوازى برنمى آورند و دلهایشان ریش است ، از اندرزهاى پیاپى ملول شده اند و از قهر جاهلان به ستوه آمده اند. کشته شده اند تا شمارشان روى در نقصان نهاده .
باید که دنیا در نظرتان بى مقدارتر باشد از ریزه هاى قرظو(۱۶) آن خرد و ریزها که از مقراض ریزد. از آنان که پیش از شما بوده اند پند گیرید، پیش ‍ از آنکه خود عبرت آیندگان شوید. دنیا را نکوهیده انگارید و ترکش ‍ گویید، زیرا دنیا آن را که مشتاقتر و شیفته تر از شما بود، از خود رانده است .

من مى گویم :


کسانى که از علم بى بهره اند، این خطبه را به معاویه نسبت داده اند. و حال آنکه ، بى تردید کلام على (ع ) است . زر را با خاک چه شباهت و آب شیرین را با آب شور چه نسبت .

عمرو بن بحر جاحظ که در این باب راهنمایى حاذق است و ناقدى بینا، در کتاب البیان و التبیین گفته است که چه کسى آن را به معاویه نسبت داده و سپس مطالبى مى آورد که خلاصه اش این است : این سخن به سخن على شباهت تام دارد و در بیان اصناف مردم به شیوه و روش او ماند. در هیچ حالى ندیده ایم که معاویه در کلام خود راه زاهدان سپرد و در طریق عابدان گام زند.

_________________________________________________

۱۶-گونه اى درخت است که برگ آن در دباغى به کار رود.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه شماره ۲ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۲

وَ مِنْ خُطْبَهٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ بَعْدَ انْصِرافِهِ مِن صِفِّینَ: 

اءَحْمَدُهُ اسْتِتْماما لِنِعْمَتِهِ، وَ اسْتِسْلاما لِعِزَّتِهِ، وَ اسْتِعْصاما مِنْ مَعْصِیَتِهِ، وَ اءَسْتَعِینُهُ فاقَهً الى کِفایَتِهِ انَّهُ لا یَضِلُّ مَنْ هَداهُ. وَ لا یَئِلُ مَنْ عاداهُ وَ لا یَفْتَقِرُ مَنْ کَفاهُ، فَانَّهُ اءَرْجَحُ ما وُزِنَ وَ اءَفْضَلُ ما خُزِنَ وَ اءَشْهَدُ اءَنْ لا الهَ الا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، شَهادَهً مُمْتَحَنا اخْلاصُها، مُعْتَقَدا مُصاصُهِّا، نَتَمَسَّکُ بِها اءَبَدا ما اءبْقانا، وَ نَدَّخِرُها لاَهاوِیلِ ما یَلْقانا فِانَّها عَزِیمَهُ الایمانِ، وَ فاتِحَهُ الاحْسانِ وَ مَرْضاهُ الرّحمنِ، وَ مَدْحَرَهُ الشِّیْطانِ.

وَ اءَشْهَدُ اءَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اءَرْسَلَهُ بِالدِّینِ الْمَشْهُورِ، وَ الْعِلْمِ المَاءثُورِ وَ الْکِتابِ الْمَسْطُورِ، وَ النُّورِ السّاطِعِ، وَ الضِّیاءِ اللامِعِ، وَ الْاءَمْرِ الصّادِعِ. اِزاحَهً لِلشُّبُهاتِ، وَ احْتِجاجا بِالبَیِّناتِ، وَ تَحْذِیرا بِالْآیاتِ، وَ تَخْوِیفا بِالمُثلاتِ وَ النّاسُ فِى فِتَنٍ انْجَذَمَ فِیها حَبْلُ الدّینِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوارِى الْیَقینِ، وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْاءَمْرُ، وَ ضاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِىَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدى خامِلٌ، وَ الْعَمى شامِلٌ. عُصِىَ الرَّحْمنُ، وَ نُصِرَ الشَّیْطانُ، وَ خُذِلَ الْإ یمانُ، فَانْهارَتْ دَعائِمُهُ، وَ تَنَکَّرَتْ مَعالِمُهُ، وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ، وَ عَفَتْ شُرُکُهُ.

اءَطاعُوا الشَّیْطانَ فسَلکَُوا مَسالِکَهُ، وَوَرَدُوا مَناهِلَهُ، بِهِمْ سارَتْ اءَعْلامُهُ، وَ قامَ لِواؤُهُ فِى فِتَنٍ داسَتْهُمْ بِاءَخْفافِها، وَ وَطِئَتْهُمْ بِاءَظْلافِها وَ قامَتْ عَلى سَنابِکِها، فَهُمْ فِیها تائِهُونَ حائِرونَ جاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِى خَیْرِ دارٍ وَ شَرِّ جِیرانٍ، نَوْمُهُمْ سُهُودٌ، وَ کُحْلُهُمْ دُمُوعٌ، بِاءَرْضٍ عالِمُها مُلْجَمٌ وَ جاهِلُها مُکْرَمٌ.

وَ مِنْها وَ یَعْنِى آلَ النَّبِىَ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم :

هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَاءُ اءَمّرِهِ وَ عَیْبَهُ عِلْمِهِ وَ مَوئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ، وَ جِبالُ دِینِه ، بِهِمْ اءَقامَ انْحِناءَ ظَهْرِهِ وَ اءَذْهَبَ ارْتِعادَ فَرائِصِهِ.

مِنْها فى الْمُنافِقین :

زَرَعُوا الْفُجُورَ، وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ، وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ، لا یُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ هذِهِ الامَّهِ اءَحَدٌ وَ لا یُسوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ اءَبَدا، هُمْ اءَساسُ الدِّینِ، وَ عِمادُ الْیَقینِ، إ لَیْهِمْ یَفِى ءُ الْغالِى ، وَ بِهِمْ یِلْحَقُ التّالِى وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلایَهِ، وَ فِیهِمْ الْوَصِیَّهُ وَ الْوِراثَهُ، الآنَ اذْ رَجَعَ الْحَقُّ الى اءهلِهِ وَ نُقِلَ الى مُنتَقَلِهِ.

ترجمه : 

خطبه اى از آن حضرت (ع ) پس از بازگشتش از صفین :

او را سپاس مى گویم و خواستار فزونى نعمت او هستم و بر آستان عزتش سر تسلیم نهاده ام و خواهم که مرا از گناه در امان نگه دارد. از او یارى مى جویم که نیازمند آنم که نیازم برآورد. هر کس را که او راه بنماید، گمراه نگردد و هر کس را که با او دشمنى ورزد، کس زینهار ندهد، هرکس را که تعهد کند، بى چیز نشود که تعهدش از هر چه به سنجش ‍ آید، افزون است و از هر چه اندوختنى است برتر. و شهادت مى دهم که خداوندى جز اللّه ، خداى یکتا نیست . یگانه است و بى هیچ شریکى .

شهادت مى دهم ، شهادتى که خلوصش از بوته آزمایش نیکو برآمده باشد و اعتقاد به آن با صفاى نیت همراه بود. بدان چنگ در مى زنم ، همواره تا آنگاه که ما را زنده مى دارد و مى اندوزیم آن را براى روزهاى هولناکى که در پیش داریم . چنین شهادتى نشان عزم جزم ما در ایمان است و سرلوحه نیکوکارى و خشنودى خداوند است و، سبب دور ساختن شیطان .

و شهادت مى دهم که محمد (صلى اللّه علیه و آله ) بنده او و پیامبر اوست که او را فرستاد با آیینى چون آفتاب تابنده ، پرآوازه و دانشى برتر و کتابى نوشته شده و فروغى تابان و پرتوى درخشان و فرمانى قاطع تا حق از باطل بازشناساند؛ و زنگ شبهت از دلها بزداید. محمد (صلى اللّه علیه و آله ) براى اثبات پیامبرى خویش حجتها آورد و مردمان را با آیات کتاب خود بیم داد و با ذکر عقوبتها و کیفرها که بر امتهاى پیشین رفته بود، بترسانید.

مردمان در فتنه هایى گرفتار بودند، که در آن رشته دین گسسته بود و پایه یقین شکست برداشته و مى لرزید. هرکس به چیزى که خود اصل مى پنداشت چنگ زده بود. کارها پراکنده و درهم ، راه بیرون شدن از آن فتنه ها باریک ، طریق هدایت مسدود و کورى و بى خبرى آنسان شایع و همه گیر که هدایت را آوازه اى نبود. خدا را گناه مى کردند و شیطان را یار و یاور بودند. ایمان خوار و ذلیل بود، ستونهایش از هم گسیخته و نشانه هایش دگرگون و راههایش ویران و جاده هایش محو و ناپدید.

همگان در راه شیطان گام مى زدند و از آبشخور او مى نوشیدند. به یارى این قوم بود که شیطان پرچم پیروزى برافراشت و فتنه ها برانگیخت و آنان را در زیر پاهاى خود فرو کوفت و پى سپر سمهاى خود نمود. آنان ، در آن حال ، حیرت زده و نادان و فریب خورده بودند و بهترین خانه ها(۲) را بدترین همسایه . شبها خواب به چشمانشان نمى رفت و سرمه دیدگانشان سرشک خونین بود. آنجا سرزمینى بود که بر دانایش چون ستوران لگام مى زدند و نادانش را بر اورنگ عزت مى نشاندند.

و از این خطبه (در وصف آل محمد ص ):

آل محمد امینان اسرار خداوندند و پناهگاه اوامر او و معدن علم او و مرجع حکمت او و خزانه کتابهاى او و قله هاى رفیع دین او. قامت خمیده دین به پایمردى آنان راستى گرفت ، و لرزش اندامهایش به نیروى ایشان آرامش یافت .

و از این خطبه درباره منافقین

گناه مى کارند و کشته خویش به آب غرور آب مى دهند و هلاکت مى دروند. در این امّت هیچ کس را با آل محمد (صلى اللّه علیه و آله ) مقایسه نتوان کرد. کسانى را که مرهون نعمتهاى ایشان اند با ایشان برابر نتوان داشت ، که آل محمد اساس دین اند و ستون یقین که افراط کاران به آنان راه اعتدال گیرند و واپس ماندگان به مدد ایشان به کاروان دین پیوندند. ویژگیهاى امامت در آنهاست و بس . و وراثت نبوّت منحصر در ایشان . اکنون حق به کسى بازگشته که شایسته آن است و به جایى باز آمده که از آنجا رخت بر بسته بود.

_______________________________________________________

۲-مراد خانه کعبه است .

 

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

 

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 158 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی)نحويه برخورى بادوست ورفیق

۱۵۸-وَ قَالَ ( علیه‏السلام )عَاتِبْ أَخَاکَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْهِ

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 150 دکتر آیتی

و فرمود (ع):

دوست خود را با نيكى كردن در حق او سرزنش كن و با بخشش به او گزندش را باز گردان.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 32 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی) خیر وشر

۳۲-وَ قَالَ ( علیه‏السلام )فَاعِلُ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 31 دکتر آیتی:

نيكوكار از كار نيكويش بهتر است و، بدكار از كار بدش بدتر.

 

ترجمه عبدالمحمد آیتی