
حکمت ۱۹۲ صبحی صالح
۱۹۲-وَ قَالَ ( علیهالسلام )یَا ابْنَ آدَمَ مَا کَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِکَ فَأَنْتَ فِیهِ خَازِنٌ لِغَیْرِکَ
حکمت ۱۸۸ شرح ابن أبی الحدید ج ۱۹
۱۸۸: یَا ابْنَ آدَمَ مَا کَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِکَ- فَأَنْتَ فِیهِ خَازِنٌ لِغَیْرِکَ أخذ هذا المعنى بعضهم فقال-
ما لی أراک الدهر تجمع دائبا
أ لبعل عرسک لا أبا لک تجمع
و عاد الحسن البصری عبد الله بن الأهتم- فی مرضه الذی مات فیه- فأقبل عبد الله یصرف بصره إلى صندوق فی جانب البیت- ثم قال للحسن یا أبا سعید فیه مائه ألف- لم یؤد منها زکاه و لم توصل بها رحم- قال الحسن ثکلتک أمک فلم أعددتها- قال لروعه الزمان- و مکاثره الإخوان و جفوه السلطان- ثم مات فحضر الحسن جنازته- فلما دفن صفق بإحدى راحتیه الأخرى و قال- إن هذا تاه شیطانه فحذره روعه زمانه- و جفوه سلطانه و مکاثره إخوانه- فیما استودعه الله إیاه فادخره- ثم خرج منه کئیبا حزینا- لم یؤد زکاه و لم یصل رحما- ثم التفت فقال أیها الوارث کل هنیئا- فقد أتاک هذا المال حلالا فلا یکن علیک وبالا- أتاک ممن کان له جموعا منوعا- یرکب فیه لجج البحار و مفاوز القفار- من باطل جمعه و من حق منعه- لم ینتفع به فی حیاته و ضره بعد وفاته- جمعه فأوعاه و شده فأوکاه- إلى یوم القیامه یوم ذی حسرات- و إن أعظم الحسرات أن ترى مالک فی میزان غیرک- بخلت بمال أوتیته من رزق الله أن تنفقه فی طاعه الله- فخزنته لغیرک فأنفقه فی مرضاه ربه- یا لها حسره لا تقال و رحمه لا تنال- إنا لله و إنا إلیه راجعون
ترجمه فارسی شرح ابن ابی الحدید
حکمت (۱۸۸)
یا بن آدم، ما کسبت فوق قوتک، فانت فیه خازن لغیرک. «آى آدمى زاده، آنچه بیش از روزى خود به دست آوردى همانا که در آن گنجور دیگرى هستى.» این معنى را یکى از شاعران گرفته و چنین سروده است:
چه شده است که مى بینمت به تمام روزگارت جمع مى کنى، اى بى پدر آیا براى شوهر آینده همسرت گرد مى آورى حسن بصرى از عبد اللّه بن اهتم در بیمارى که به مرگ او منجر شد، عیادت کرد.
عبد اللّه شروع به نگاه کردن صندوقى که کنار خانه بود کرد و به حسن بصرى گفت: اى ابا سعید در این صندوق صد هزار درهم است که نه زکاتش پرداخت شده است و نه با آن رعایت پیوند خویشاوندى شده است. حسن گفت: مادرت بر سوگت بگرید پس به چه منظورى فراهم ساخته اى گفت: از بیم روزگار و ترس ستم سلطان و بیشى طلبى نسبت به برادران.
عبد الله بن اهتم مرد، حسن بصرى به تشییع جنازه اش آمد و چون او را به خاک سپردند، دست بر هم زد و گفت: این مرد را شیطانش به سرگردانى افکند و او را از بیم روزگار و سلطان و فزونخواهى برادرانش در آنچه خدایش به او امانت داده بود بر حذر داشت و او آن را اندوخته ساخت و سپس اندوهگین و افسرده بدون اینکه زکاتى بدهد یا رعایت پیوند خویشاوندى کند از آن برون شد.
حسن سپس روى به وارثان او کرد و گفت: گوارا بخور که این مال به حلال در اختیار تو قرار گرفت و مبادا که بر تو وبال شود، این مال از کسى به دست تو رسید که آن را گرد آورد و سخت حفاظت کرد و به شدّت از هزینه آن خوددارى کرد. براى فراهم ساختن آن امواج سهمگین دریاها و بیابانهاى خطرناک را درنوردید، از راه باطل آن را جمع کرد و از راه حق آن را باز داشت. در زندگى خویش از آن سودى نبرد و پس از مرگش او را زیان رساند. آن را جمع و نگهدارى کرد و استوار داشت تا روز قیامت که روز اندوههاست، و بزرگترین حسرتها آن است که مال خود را در ترازوى دیگرى ببینى، بدین معنى که تو در مورد اموالى که خداوند از روزى خود به تو ارزانى فرمود بخل و امساک ورزیدى و آن را در راه فرمانبردارى از خدا هزینه نکردى و براى دیگرى اندوختى و او آن را در راه رضایت خداى خود هزینه کرد. چه حسرت بزرگى که زدوده نمىشود و از چه رحمت بزرگى باز مىماند، الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا
جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى
بازدیدها: ۴۲۸
دیدگاهها