google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
300-320 حکمت شرح ابن میثمحکمت ها شرح ابن ميثمنهج البلاغه حکمت هاشرح ابن ميثم 240تا450

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 317 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)صفات مومن

شرح ابن‏ ميثم

317- و قال عليه السّلام فى صفة المؤمن: الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ- أَوْسَعُ شَيْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْ‏ءٍ نَفْساً- يَكْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ يَشْنَأُ السُّمْعَةَ- طَوِيلٌ غَمُّهُ بَعِيدٌ هَمُّهُ- كَثِيرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ- شَكُورٌ صَبُورٌ- مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ- سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَيِّنُ الْعَرِيكَةِ- نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ- وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ

اللغة

يشنأ: يبغض.

المعنى و ذكر له في معرض التعريف و المدح ستّة عشر وصفا:

أحدها: أنّ بشره في وجهه.
و ذلك من تمام فضيلة التواضع و لين الجانب.

الثاني: و حزنه في قلبه
و ذلك من خشية اللّه و نظره إلى ما عساه فرّط في جنب اللّه.

الثالث: أوسع صدرا.
و قد علمت أنّ سعة الصدر فضيلة للقوّة الغصبيّة، و قد يعبّر عنها برحب الذراع. أراد أنّه مستكمل لهذه الفضيلة.

الرابع، و أذّلّ شي‏ء نفسا
أى لتواضعه للّه و نظر نفسه إلى محلّها و مقدارها من الحاجة إلى اللّه. و صدرا و نفسا تميزان.

الخامس: كراهيّته للرفعة
لأنّها مبدء الرذائل كالعجب و الكبر، و كذلك بغضه للسمعة احتراز من تلك الرذائل.

السادس: طول غمّه.
لنظره دائما إلى ما بين يديه من الموت و ما بعده.

السابع: و بحسب ذلك كان بعد همّته
و علوّها عن دنايا الدنيا و نظره إلى المطلوب الأكمل من السعادة الاخرويّة الباقية.

الثامن: كثير صمته.
و ذلك لكمال عقله فهو لا ينطق إلّا بما يحتاج إليه ممّا فيه حكمة و صلاح.

التاسع: قد شغل وقته
أى بعبادة ربّه.

العاشر: كونه شكورا
أى كثير الشكر للّه.

الحادي عشر: صبور
أى على بلاء اللّه.

الثاني عشر: مغمور بفكرته
في ملكوت السماوات و الأرض و استنباط آيات اللّه و عبره منها.

الثالث عشر: ضنين بخلّته.
لترصّده مواقع الخلّة و أهلها الّذين هم إخوان الصدق في اللّه و هم قليلون فلا يضعها كيف اتّفق و مع كلّ من طلب مودّته و خلّته، و يحتمل أن يريد أنّه إذا خالّ أحدا ضنّ بخلّته أن يضيّعها أو يهمل خليله. و روى بفتح الخاء. و الخلّة: الحاجة: أى إذا عرضت له حاجة ضنّ بها أن يسأل أحدا فيها.

الرابع عشر: سهل الخليقة
أى لا جفاوة في طباعه و لا خشونة.

الخامس عشر: ليّن العريكة.
و هو كناية عن سهولة تناول ما يراد منه. و أصله الجلد من الأديم يكون ليّنا عند العرك من الدباغ، سهلا على دابغه.

السادس عشر: نفسه أصلب من الصلد
بشجاعته و ثباته في طاعة اللّه، و هو أذلّ من العبد لتواضعه و معرفته بقدره عند قدرة باريه. و الواو للحال.

مطابق با حکمت 333 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

317- امام (ع) در تعريف مؤمن فرمود: الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ- أَوْسَعُ شَيْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْ‏ءٍ نَفْساً- يَكْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ يَشْنَأُ السُّمْعَةَ- طَوِيلٌ غَمُّهُ بَعِيدٌ هَمُّهُ- كَثِيرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ- شَكُورٌ صَبُورٌ- مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ- سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَيِّنُ الْعَرِيكَةِ- نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ- وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ

لغت

يشنأ: دشمن مى‏ دارد

ترجمه

«شادمانى مؤمن در چهره و غم وى در دل است، سعه صدرش از هر چيز بيشتر، و نفسش از هر چيز خوارتر است، از گردنفرازى بيزار است و خودنمايى را دشمن مى ‏دارد. غمش طولانى، همتّش والا، خاموشى ‏اش بسيار، و تمام وقتش مشغول است سپاسگزار، و بسى بردبار و در انديشه فرو رفته است، در دوستى با ديگران امساك مى‏ ورزد، خلق و خويش نرم و طبعش رام است. اراده ‏اش از سنگ سخت محكمتر است با اين كه از برده‏ اى متواضع تر است.»

شرح

امام (ع) در مقام تعريف مؤمن شانزده صفت را ياد كرده است:

1- شاديش در چهره است، و اين خود، در رابطه با فضيلت تواضع و فروتنى است

2- غمش در دل است، و اين از ترس خداست، و توجّه بر اين كه شايد در برابر امر خدا كوتاهى كرده باشد.

3- از هر چيز بيشتر سعه صدر دارد، و قبلا دانستى كه سعه صدر فضيلتى براى قوه غضبيّه است و گاهى از آن تعبير به «رحب الذراع دست باز» مى‏ كنند. مقصود امام (ع) آن است كه مؤمن اين فضيلت را به طور كامل دارد.

4- نفسش از هر چيز خوارتر است، يعنى به خاطر تواضعش در برابر خدا و با توجّه به موقعيّت و ارزش نفس خود كه چه قدر به خدا نيازمند است. كلمه:صدرا و نفسا هر دو تميزند.

5- از گردنفرازى بيزار است. چون اين صفت مانند خودبينى و خودپسندى ريشه تمام پستيهاست. و همچنين دشمنى‏اش با رياكارى به خاطر دورى از اين صفت ناپسند است.

6- غم طولانى ‏اش به خاطر نگرش مداوم بر مرگ و پس از مرگ است كه در پيش روى اوست.

7- والا همتى ‏اش از آن روست كه والا همّتى و دورى از پستيهاى دنيا و توجه به هدف نهايى يعنى سعادت جاودانه اخروى از ويژگيهاى مؤمن است.

8- خاموشى بسيار او به خاطر كمال عقلش مى ‏باشد و جز به مقدار نياز و براى گفتن سخنى كه حكمت و مصلحت دارد، دم بر نمى ‏آورد.

9- اوقات زندگى‏ اش را به عبادت پروردگارش مشغول است.

10- سپاسگزار است، يعنى خدا را فراوان سپاس مى‏ گويد.

11- بردبار است، يعنى در برابر آزمون الهى صبور است.

12- در انديشه ملكوت آسمانها و زمين و دريافت آيات خدا و بينشى كه از آنها كسب مى ‏كند، فرو رفته است.

13- در دوست شدن با هر كسى امساك مى‏ورزد، از آن رو كه وى براى مراتب دوستى و دوستان ارزش قائل است. و اينان دوستان راستين در راه خدايند، و بسى اندكند، بنا بر اين، دوستى را به دست پيشامدها نمى‏ سپارد و همين طور با هر كسى كه خواهان محبت و دوستى با اوست دوستى نمى‏ كند. و احتمال دارد مقصود آن باشد كه هرگاه كسى را به دوستى گرفت، امساك مى‏ورزد تا مبادا دوستى‏اش را تباه سازد و يا با دوست خود سهل انگارى كند. و بعضى به فتح خاء روايت كرده ‏اند: الخلّة: حاجت يعنى وقتى كه براى او حاجتى پيش آيد، از اين كه حاجت خويش را از كسى درخواست كند، خوددارى مى‏ ورزد.

14- نرم خوست، يعنى در طبع او سختگيرى و خشونت وجود ندارد.

15- طبعش رام است، كنايه از اين كه در برخورد با ديگران نرم و هموار است. اصل اين كلمه: ليّن العريكة آن پوست چرمى است كه موقع دباغى نرم بوده و براى دباغ مشكل نباشد.

16- اراده ‏اش استوار و از سنگ سختتر است به دليل شجاعت و پايدارى در راه خدا، در حالى كه به خاطر تواضع، و معرفتى كه نسبت به قدرت آفريدگار دارد از برده‏اى خواتر است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا
-+=