google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
100-120 ترجمه و شرح فلسفی خطبه ها علامه جعفریشرح و ترجمه خطبه هاعلامه محمد تقی جعفری

خطبه ها خطبه شماره ۱۱5 (ترجمه و شرح فلسفی علامه محمد تقی جعفری)

115 و من خطبة له عليه السلام

في الاستسقاء 1 اللّهمّ قد انصاحت جبالنا 2 ، و اعبرّت أرضنا 3 ، و هامت دوابّنا 4 ، و تحيّرت في مرابضها 5 ، و عجّت عجيج الثّكالى على أولادها 6 ، و ملّت التّردّد في مراتعها 7 ، و الحنين إلى مواردها 8 اللّهمّ فارحم أنين الآنّة 9 ، و حنين الحانّة 10 اللّهمّ فارحم حيرتها في مذاهبها 11 ، و أنينها في موالجها 12 اللّهمّ خرجنا إليك حين اعتكرت علينا حدابير السّنين 13 ، و أخلفتنا مخايل الجود 14 فكنت الرّجاء للمبتئس 15 ، و البلاغ للملتمس 16 . ندعوك حين قنط الأنام 17 ،و منع الغمام 18 ، و هلك السّوام 19 ، ألاّ تؤاخذنا بأعمالنا 20 ، و لا تأخذنا بذنوبنا 21 .

و انشر علينا رحمتك بالسّحاب المنبعق 22 ، و الرّبيع المغدق 23 ، و النّبات المونق ، سحّا وابلا 24 ، تحيي به ما قد مات 25 ، و تردّ به ما قد فات 26 . اللّهمّ سقيا منك محيية مروية 27 ، تامّة عامّة ، طيّبة مباركة ، هنيئة مريعة 28 ، زاكيا نبتها 29 ، ثامرا فرعها 30 ، ناضرا ورقها 31 ، تنعش بها الضّعيف من عبادك 32 ، و تحيي بها الميّت من بلادك 33 اللّهمّ سقيا منك تعشب بها نجادنا 34 ، و تجري بها وهادنا 35 ، و يخصب بها جنابنا 36 ، و تقبل بها ثمارنا 37 ، و تعيش بها مواشينا 38 ، و تندى بها أقاصينا 39 ، و تستعين بها ضواحينا 40 ،من بركاتك الواسعة ، و عطاياك الجزيلة ، على بريّتك المرملة 41 ،و وحشك المهملة 42 . و أنزل علينا سماء مخضلة 43 ، مدرارا هاطلة 44 ،يدافع الودق منها الودق 45 ، و يحفز القطر منها القطر 46 ،غير خلّب برقها 47 ، و لا جهام عارضها 48 ، و لا قزع ربابها 49 ،و لا شفّان ذهابها 50 ، حتّى يخصب لإمراعها المجدبون 51 ، و يحيا ببركتها المسنتون 52 ، فإنّك « تنزل الغيث من بعد ما قنطوا ، و تنشر رحمتك و أنت الوليّ الحميد » 53 .

تفسير ما في هذه الخطبة من الغريب 54 قال السيد الشريف ، رضي اللّه عنه 55 قوله عليه السلام : ( انصاحت جبالنا ) أي تشقّقت من المحول 56 ، يقال : انصاح الثّوب إذا انشقّ 57 ، و يقال أيضا : انصاح النّبت و صاح و صوّح إذا جفّ و يبس 58 . كلّه بمعنى 59 . و قوله : ( و هامت دوابّنا ) أي عطشت ، و الهيام : العطش 60 و قوله : ( حدابير السّنين ) جمع حدبار ، و هي الناقة التي أنضاها السّير 61 ، فشبّه بها السنة التي فشا فيها الجدب 62 ، قال ذو الرّمّة 63 :

حدابير ما تنفكّ إلاّ مناخة
على الخسف أو نرمي بها بلدا قفرا

64 و قوله : ( و لا قزع ربابها ) 65 ، القزع : القطع الصّغار المتفرّقة من السّحاب 66 . و قوله : ( و لا شفّان ذهابها ) 67 فإنّ تقديره : و لا ذات شفّان ذهابها 68 . و الشّفّان : الرّيح الباردة 69 ، و الذّهاب : الأمطار اللّيّنة 70 ، فحذف ( ذات ) لعلم السّامع به 71

ترجمه خطبه صد و پانزدهم

اين خطبه نيايشى است از آنحضرت در حال مسئلت باران از خدا 1 خداوندا ، نباتات كوههاى ما از خشكسالى افسرده و خشكيدند 2 و خاك تيره روى زمين ما را از بى آبى پوشانده است 3 حيوانات ما سخت تشنه‏اند 4 و در جايگاه‏هاى استراحت خود حيرت زده 5 همانند زنان بچه مرده مى‏نالند 6 و از رفت و برگشت با لب تشنه در چراگاه‏ها 7 و آبشخورها در ملالند 8 پروردگارا ، بر ناله ناله كنندگان 9 و سوزش دلسوختگان عنايتى 10 و بر اين جانداران در مسير حركتها 11 و مدخل آسايشگاه‏هايشان ترحمى فرما 12 بار خدايا ، ما در حالى رو به سوى تو آورديم كه شترهاى لاغر ما از قحطى آب و علف بهمراه ما در حركتند 13 [ و هنگامى به رحمت واسعه تو روى آورديم ] كه ابرها با علامت بارش باران نهال اميد در درون ما كاشتند ،ولى اين نهال را به ثمر نرسانده از فضاى ما دور شدند 14 بارالها ، تنها توئى اميد غوطه‏وران در سختى‏ها 15 و كفايت كننده التماس كنندگان از بارگاهت 16 [ آفريدگارا ، ] ترا ميخوانيم در موقعى كه نوميدى مردم را در خود فرو برده 17 و ابرها از باريدن ممنوع گشته 18 و چرندگان به هلاكت افتاده‏اند 19 از تو مسئلت مى‏داريم ما را به نتائج اعمال ناشايست‏مان مؤاخذه منما 20 و ما را بسبب گناهانمان گرفتار مفرما 21 خداوندا ، رحيما ، رحمت واسعه‏ات را بوسيله ابرى بر ما بگستران كه باز شود و بر ما ببارد 22 و بهارى ثمر بخش در زمين ما بشكفاند 23 و با روئيدنى‏هاى زيبا چشمان ما را بنوازد بارشى تند و انبوه 24 تا آنچه را كه در روى زمين ما مرده است زنده گرداند 25 و آنچه را كه از آن فوت شده است جبران نمايد 26 خداوندا ،كريما [ از كرم و لطف بيچونت ] ما را چنان مورد لطف و عنايتت قرار بده كه زمين مرده احياء گردد و تشنه‏ها سيراب شوند 27 بارشى فراگير و تمام ، پاكيزه و مبارك و گوارا و باعث فراوانى 28 گياهش روينده 29 و شاخه‏هايش ثمر بخش 30 و برگهايش زيبا و با طراوت 31 تا بندگان ناتوانت را بوسيله اين نعمت عظمى نيرومند و پر نشاط 32 و شهرهاى ترا كه خشكسالى رمق از آنها گرفته است احياء فرمائى 33 بار پروردگارا ،باران رحمتت را چنان بگستران كه نباتات بلنديهاى زمين ما سرسبز و خرم شود 34 و بر نشيب‏هاى زمين ما سرازير گردد 35 و با آن بارش رحمت محيط ما پر حاصل شود 36 و ميوه‏ها سر بر آورند 37 و جانداران بار ديگر طعم زندگى را دريابند 38 و اثر اين رحمت ربانى تو بر همه آنان هم كه از ما بدورند برسد 39 و اراضى و مردم پيرامون ما از آن رحمت حيات بخش تو كمك بگيرند . 40 خداوندا ، از بركات گسترده و عطاهاى بزرگ خود بر بندگان بينوا 41 و حيواناتى كه بحال خود رها گشته‏اند عنايتى فرما 42 و بارانى طراوت بخش براى ما نازل نما 43 بارانى چنان انبوه و شديد 44 كه قطره‏هايش بيكديگر فشار آورند 45 و هر يكى ديگرى را به جلو دفع نمايد 46 برقى كه از ابرش ،بجهد ، فريبا نباشد 47 و ابرى كه در پهنه فضا ، گسترده است خالى از باران 48 و قطعاتش گسيخته از هم مباد 49 ابرى پر باران نه بارانهائى نرم همراه با بادهائى خنك 50 باشد كه به جهت سر بر آوردن روئيدنى‏ها بندگان و جانداران و زمينهاى قحط زده از نعمتى فراوان برخوردار 51 و ببركت آن موجودات در مشقت افتاده احياء گردند 52 زيرا توئى كه باران را پس از آنكه مردم در نوميدى فرو رفتند نازل نموده و رحمتت را بر آنان مى‏گسترانى و توئى ولى نعمت‏ها و ستوده در همه صفات و افعال 53 تفسير بعضى از كلمات غير متداول در اين نيايش از سيد شريف رضى 54 سيد شريف [ كه خدا از او راضى باد ] گفته است 55 اينكه امير المؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد : انصاحت جبالنا يعنى كوههاى ما از خشكسالى شكافته شد 56 گفته ميشود : انصاح الثوب يعنى لباس شكافت 57 و نيز گفته ميشود : انصاح النبت و صاح و صوح هنگامى كه همه گياه خشك شود 58 ، همه اين كلمات بيك معنى است .

59 و اينكه فرموده است : و هامت دوابّنا يعنى تشنه شده است حيوانات ما . و هيام بمعناى عطش است 60 و اينكه فرموده است : حدابير السّنين ، حدابير جمع حدبار است بمعناى شتر ماده‏ايست كه راه رفتن او را لاغر كرده است 61 امير المؤمنين عليه السلام سالى را كه قحطى آنرا فرا گرفته است ، به آن شتر لاغر تشبيه فرموده است . 62 ذو الرّمّة گفته است : 63 « شترهائى لاغر كه نمى‏نشينند و آسايشى ندارند و جائى براى زندگى ندارند جز زمين فرو رفته و خراب و يا شهرى بى آب و علف كه ما آنها را بآن شهر مى‏رانيم » 64 و اينكه فرموده است و لا قزع ربابها 65 القزع بمعناى قطعه‏هائى گسيخته از ابر است 66 و اينكه فرموده است : « و لا شفّان ذهابها » 67 تقديرش چنين است : « و لا ذات شفّان ذهابها » 68 و شفان بمعناى باد خنك است 69 و الذهاب بمعناى بارانهاى نرم . 70 كلمه ذات را كه آن حضرت حذف فرموده است براى اينست كه شنونده آن را مى‏داند . 71 [ ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه در شرح اين نيايش و صبحى صالح در قسمت تفسير لغات ص 618 كلمه آنه را گوسفند و حانه را شتر ماده تفسير كرده‏اند . تفسيرى كه ما درباره دو كلمه مزبور نموديم ، از مرحوم هاشمى خوئى در منهاج البراعه است كه بجهت عموميت مفهوم آن دو كلمه مناسبتر بنظر ميرسد ، مگر اينكه گفته شود : اسم فاعل براى دو كلمه انين و حنين ، آنه و حانه نيامده است .]

تفسير عمومى خطبه صد و پانزدهم

1

نماز استسقاء

بدانجهت كه معانى جملات خطبه مباركه كاملا روشن است ، نيازى به تفسير ديده نشد . لذا به بيان خود نماز استسقاء پرداختيم مسائلى را درباره اين نماز متذكر ميشويم :

مسئله يكم نماز استسقاء در موقع خشكسالى مستحب است . صاحب مدارك گفته است : اين فتواى همه علماء شيعه است . علامه حلى نيز در تذكره چنين گفته است .در منتهى گفته است : استحباب نماز استسقاء فتواى هر عالمى است كه علم از او فرا گرفته ميشود ، مگر ابو حنيفه كه گفته است : نمازى براى استسقاء مقرر نشده است ، بلكه آنچه كه هست دعا است براى طلب باران . اين فتواى ابو حنيفه مردود است به آنچه شيعه و سنى از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله نقل كرده‏اند كه آن حضرت دو ركعت نماز براى استسقاء خوانده‏اند . در خبر طلحة بن زيد از امام صادق عليه السلام و او از پدرش ( امام محمد باقر عليه السلام ) نقل فرموده است كه : رسولخدا صلى اللّه عليه و آله دو ركعت براى نماز استسقاء خواند و نماز را پيش از خطبه خواند و در ركعت اول هفت تكبير و در ركعت دوم پنج تكبير گفته و نماز را با صداى بلند ( آشكار ) خواند اخبار فراوانى كه به حد استفاضه ميرسد در استحباب اين نماز وارد شده است از آنجمله : صحيحه هشام بن الحكم يا حسنه هشام از امام صادق عليه السلام . خبر مره منسوب به محمد بن خالد از امام صادق عليه السلام . روايت ابن المغيرة . مرسله صدوق ابن بابويه . موثقه عبد اللّه بن بكير . . . [مصباح الفقيه الصلوة ص 514 فقيه محقق مرحوم حاج آقا رضا همدانى و جواهر الكلام فقيه محقق ، مرحوم شيخ محمد حسن نجفى مجلد الصلوة ص 133 مى‏گويد : هم پيامبر ما و هم پيامبران پيش از او استسقاء نموده‏اند . ]

مسئله دوم كيفيت نماز استسقاء است . عدد ركعات اين نماز و تكبيراتى كه در آن بايد گفته شود ، مانند نماز عيد فطر است ، با اين تفاوت كه در قنوت اين نماز دعاهائى خوانده ميشود كه موجب جلب لطف و عنايت خداوندى بوده باشد .

مسئله سوم صاحب جواهر قدس سره مى‏گويد : وقت معينى براى نماز استسقاء معين نشده است ، البته بهتر است كه وقت شريفى براى اين نماز انتخاب شود ،مانند پس از عبور آفتاب از نصف النهار ( پس از ظهر ) .

مسئله چهارم مستحب است كه مردم پيش از استسقاء سه روز روزه بگيرند .و مستحب است كه اين نماز در بيابان خوانده شود نه در مساجد و خانه ‏ها . در روايت ابو البخترى از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود : « سنت بر اين استقرار يافته است كه نماز استسقاء خوانده نميشود مگر در بيابانها كه مردم بآسمان نگاه كنند ،مگر مكه ( مسجد الحرام در مكه ) .

مسئله پنجم مستحب است كه انسانهاى با تقوى و با صلاحيت را براى اين نماز حركت بدهند ، همچنين مستحب است كهنسالان و كودكان و پير زنان را كه دعاهاى آنان به استجابت نزديك است ، به نماز استسقاء ببرند .

مسئله ششم مشهور در ميان فقهاء اينست كه كودكان را از مادرانشان جدا كنند كه موجب بلند شدن ناله‏ها و فريادهاى طرفين شود .

مسئله هفتم وقتى كه امام از نماز فارغ شد عباى خود را دگرگون مى‏پوشد يعنى طرف راست آن را به چپ و طرف چپ آن را به راست بر مى‏گرداند . بعضى از فقهاء گفته‏اند : اگر با اينحال بالاى عبا را به پائين و پائين آنرا به بالا ببرد و بپوشد بهتر است .

مسئله هشتم پس از دگرگون پوشيدن عبا بالاى منبر ميرود و رو به قبله با صداى بلند صد بار تكبير مى‏گويد . سپس از طرف راست رو به مردم نموده و صد بار با صداى بلند سبحان اللّه مى‏گويد . و سپس از طرف چپ رو به مردم مى‏كند و صد بار با صداى بلند لا اله الا اللّه ميگويد و سپس رو به مردم ايستاده و صد بار با صداى بلند الحمد للّه ميگويد .

عده‏اى از فقهاء گفته‏اند : مامومين هم با صداى بلند در اذكار مزبوره از امام پيروى مى‏كنند مانند كيدرى و قاضى و غيرهما .

مسئله نهم سپس امام خطبه را ميخواند و التماس و مسئلت بسيار از درگاه الهى مينمايد ، همانطور كه در اين نيايش كه مورد تفسير ما است ، ملاحظه كرديم . [ جواهر الكلام ج 12 از ص 133 به بعد]

شرح وترجمه نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری  جلد ۲۱

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=