google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
140-160 حکمت ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 150 صبحي صالح(ترجمه دکتر آیتی)مواعظ

۱۵۰-وَ قَالَ ( علیه‏السلام )لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ یَعِظَهُ

لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَهَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ یُرَجِّی التَّوْبَهَ بِطُولِ الْأَمَلِ یَقُولُ فِی الدُّنْیَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِینَ وَ یَعْمَلُ فِیهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ‏

إِنْ أُعْطِیَ مِنْهَا لَمْ یَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ یَقْنَعْیَعْجِزُ عَنْ شُکْرِ مَا أُوتِیَ وَ یَبْتَغِی الزِّیَادَهَ فِیمَا بَقِیَ یَنْهَى وَ لَا یَنْتَهِی وَ یَأْمُرُ بِمَا لَا یَأْتِی یُحِبُّ الصَّالِحِینَ وَ لَا یَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ یُبْغِضُ الْمُذْنِبِینَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ یَکْرَهُ الْمَوْتَ لِکَثْرَهِ ذُنُوبِهِ وَ یُقِیمُ عَلَى مَا یَکْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ

إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِیاً یُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِیَ وَ یَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِیَ إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا یَظُنُّ وَ لَا یَغْلِبُهَا عَلَى مَا یَسْتَیْقِنُ

یَخَافُ عَلَى غَیْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ یَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَکْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَیُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ یُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَهٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِیَهَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَهَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَهٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّهِ

یَصِفُ الْعِبْرَهَ وَ لَا یَعْتَبِرُ وَ یُبَالِغُ فِی الْمَوْعِظَهِ وَ لَا یَتَّعِظُ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ یُنَافِسُ فِیمَا یَفْنَى وَ یُسَامِحُ فِیمَا یَبْقَى یَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً یَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا یُبَادِرُ الْفَوْتَیَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِیَهِ غَیْرِهِ مَا یَسْتَقِلُّ أَکْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَ یَسْتَکْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا یَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَهِ غَیْرِهِ فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌاللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِیَاءِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الذِّکْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ یَحْکُمُ عَلَى غَیْرِهِ لِنَفْسِهِ‏

وَ لَا یَحْکُمُ عَلَیْهَا لِغَیْرِهِ یُرْشِدُ غَیْرَهُ وَ یُغْوِی نَفْسَهُ فَهُوَ یُطَاعُ وَ یَعْصِی وَ یَسْتَوْفِی وَ لَا یُوفِی وَ یَخْشَى الْخَلْقَ فِی غَیْرِ رَبِّهِ وَ لَا یَخْشَى رَبَّهُ فِی خَلْقِهِ

قال الرضی و لو لم یکن فی هذا الکتاب إلا هذا الکلام لکفى به موعظه ناجعه و حکمه بالغه و بصیره لمبصر و عبره لناظر مفکر

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 142 دکتر آیتی

در پاسخ مردى كه از او خواسته بود اندرزش دهد، چنين فرمود:

همانند آن كس مباش كه بى‏ آنكه كارى كرده باشد به آخرت اميد مى ‏بندد و به آرزوى دراز خود توبه را به تأخير مى‏ افكند. گفتارش به گفتار زاهدان ماند و كردارش به كردار دنياپرستان. هر چه از دنيا بهره‏ اش دهند، سير نگردد و اگر بى ‏بهره ‏اش دارند، قناعت نكند.

نعمتى را كه به او ارزانى داشته ‏اند، سپاس نتواند گفت، باز هم، خواهان باز مانده آن است. ديگران را از زشتكارى منع مى‏ كند و خود از كارهاى زشت باز نمى ايستد. از ديگران كارهايى را مى‏ طلبد كه خود انجام نمى‏ دهد. نيكان را دوست‏ دارد ولى عمل نيكان ندارد. با گنهكاران دشمنى مى‏ ورزد و خود يكى از آنهاست. به سبب بسيارى گناهانش از مرگ بيزار است، ولى در انجام دادن كارهايى كه سبب بيزارى او از مرگ شده، پاى مى ‏فشرد.

چون بيمار شود از كرده خود پشيمان شود و چون تندرستى خويش بازيابد به لهو و شادى روى نهد. اگر از بيمارى بهبود يابد بر خود مى‏ بالد و چون بيمار گردد نوميد مى ‏شود. هرگاه بلايى به او رسد، خدا را بزارى مى‏ خواند و اگر به آسايشى رسد، چون مغروران، رخ برمى‏ تابد. نفسش در پندارها بر او چيره شود و آنجا كه پاى يقين در ميان مى ‏آيد بر نفس خود چيرگى نيابد.

اگر ديگران گناهى كنند، خردتر از گناه او، بر آنان بيمناك شود و براى خود پاداشى بيش از عملش مى‏ طلبد. اگر بى‏ نياز شود، سرمست و مغرور شود و اگر بينوا گردد، نوميد و ناتوان در عمل كوتاه آيد و در خواستن مبالغت ورزد. اگر محنتى بر او عارض شود از جاده شريعت پاى بيرون نهد.

سخنان عبرت‏ آميز گويد و خود عبرت نگيرد. اندرز مى ‏دهد و خود اندرز نپذيرد. در گفتار بر خود ببالد و به كردار از همه كمتر باشد. در آنچه ناپايدار است با ديگران رقابت كند و در آنچه پايدار است به مسامحت بگذرد.

غنيمت در نظرش غرامت است و غرامت را غنيمت انگارد. از مرگ مى ‏ترسد و پيش از آنكه فرصت از دست بشود، به كار نيك نمى‏ شتابد.

گناه ديگران را بزرگ مى‏ شمارد و بزرگتر از گناه آنان را، اگر خود مرتكب شود، خرد مى‏ انگارد. طاعت و عبادت خود را بسيار مى‏ شمارد، هر چند، اندك باشد و طاعت و عبادت ديگران را حقير مى‏ انگارد، هر چند، بسيار باشد. بر مردم طعن مى ‏زند و خويشتن را مى‏ ستايد.

در نزد او لذت‏جويى و لهو با توانگران دوست داشتنى‏ تر است از ذكر گفتن با فقيران. به زيان ديگران و سود خود داورى كند ولى به سود ديگران و زيان خود داورى نمى‏ كند.

ديگران را راه مى‏ نمايد ولى خود را به گمراهى مى‏ كشد. مى ‏خواهد كه همگان فرمانبردار او باشند و حال آنكه، خود همواره راه عصيان در پيش مى‏ گيرد. مى‏ خواهد كه حق او را بكمال ادا كنند و خود، حق كسى را بكمال ادا نمى‏ كند. از مردم مى ‏ترسد ولى نه به خاطر خدا ولى از خدا در كارهاى بندگان او نمى‏ ترسد.

سيد رضى گويد: اگر در تمام اين كتاب جز اين سخن نمى ‏بود، پند سودمند و حكمت رسا و بصيرت، صاحب بصر و عبرت نگرنده صاحب انديشه را كافى بود.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=