434-وَ قَالَ ( عليه السلام )اخْبُرْ تَقْلِهِ
قال الرضي و من الناس من يروي هذا للرسول ( صلى الله عليه وآله وسلم ) و مما يقوي أنه من كلام أمير المؤمنين ( عليه السلام ) ما حكاه ثعلب عن ابن الأعرابي قال المأمون لو لا أن عليا قال اخبر تقله لقلت اقله تخبر
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
426 و فرمود (ع): امتحان كن تا دشمن گردى.
رضى گويد: بعضى اين عبارت را به رسول الله (ع) نسبت دادهاند. ولى از دلايلى كه نسبتش را به على (ع) قوت مى بخشد، مطلبى است كه ثعلب از ابن الاعرابى روايت كرده كه مى گويد: مأمون مى گفت كه اگر على نگفته بود «اخبر تقله» من مى گفتم «اقله تخبر» با آنها دشمنى كن تا امتحانشان كرده باشى.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
*******************************************
شرح ابن ميثم
409- امام (ع) فرمود: اخْبُرْ تَقْلِهِ
ترجمه
«او را آزمايش كن تا دشمنش بدارى».
شرح
سيد رضى مىگويد: بعضى از مردم اين سخن را از پيامبر (ص) نقل كرده اند، امّا آنچه تأييد مى كند كه اين سخن از امير المؤمنين است آن است كه ثعلب از ابن اعرابى نقل كرده كه مأمون گفت: اگر نبود كه على (ع) فرمود: اخبر تقله (بيازما تا دشمن بدارى)، من مى گفتم: اقله تخبر، (مردم را دشمن بدار تا بيازمايى).
قلاه يقليه، قلّى به كسر (قاف) و قلاء، به فتح به معنى: دشمن داشت او را. هاى آخر براى سكت اضافه شده است. اين جمله امرى است در معناى خبر و به منزله ضرب المثل به اين معنى كه باطن هر كس را بيازمايى، دشمنش مى دارى. و اين حكم به غالب است چون بيشتر مردم از نظر باطن و اخلاق ناروا چنينند. و آنچه را كه از مأمون نقل كرده اند بر عكس سخن امام (ع) است يعنى اظهار دشمنى با شخص باعث فاش شدن باطن او مى گردد، زيرا كه او يا در برابر، دشمنى مى كند و يا نمى كند، در هر صورت خوبى و بدى او روشن مى كردد. و نظير اين سخن از ابو بكر اصفهانى نقل شده است كه گفت: اگر اعتراض برگذشتگان در زمره نادانى و اسراف تلقّى نمى شد، مى گفتم: دشمنى، سپس آزمون، تا اين كه انسان عمرش را تلف نكرده و بيجا با كسى دشمنى نمى ورزد.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده
*******************************************
شرح ابن ابى الحديد
حكمت (443)
و قال عليه السّلام: اخبر تقله. قال الرضى رحمة الله تعالى: و من الناس من يروى هذا لرسول الله صلّى اللّه عليه و آله، و ممّا يقوى انه من كلام امير المؤمنين عليه السّلام ما حكاه ثعلب، قال: حدثنا ابن الاعرابىّ قال: قال المأمون: لو لا انّ عليا عليه السّلام قال: اخبر تقله لقلت انا، اقله تخبر. «و فرمود: بيازماى، سپس او را دشمن دار.» سيد رضى كه خدايش رحمت كناد مىگويد: برخى از مردم اين سخن را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده اند، ولى از جمله چيزها كه تأييد مى كند اين سخن از سخنان امير المؤمنين عليه السّلام است، چيزى است كه ثعلب از قول ابن اعرابى روايت مى كند كه مأمون گفته است: اگر نه اين بود كه على عليه السّلام فرموده است:
«بيازماى سپس او را دشمن بدار.» من مى گفتم: «او را دشمن بدار و سپس بيازماى.» معنى اين سخن اين است كه مردم را بيازماى و تجربه كن تا آنان را دشمن دارى كه تجربه براى تو بديها و بدخوييهاى ايشان را آشكار مى سازد و اين به صورت ضرب المثل به كار مى رود درباره كسى كه به او گمان خير برده مى شود و چنان نيست.
سخن مأمون هم كينه و بغض نيست بلكه مراد دورى كردن و بريدن است. مى گويد: براى تجربه از دوست و برادر خود ببر ببين آيا به دوستى و پيمان خود با تو باقى مى ماند يا آن را مى شكند و از تو باز مى گردد.
از جمله سخنان عتبة بن ابى سفيان است كه مى گفته است: نخست جوانان را خشمگين سازيد و خون به چهره شان بدوانيد، اگر بردبارى كردند و پاسخ پسنديده دادند آنان لايق و درخور خواهند بود و گرنه بر آنان طمع مبنديد.
جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديدجلد8 //دكتر محمود مهدوى دامغانى
*******************************************
شرح ملا فتح الله کاشانی
حكمت 420
(و قال عليه السّلام: اخبر تقلّه) آزمايش كن مردمان را تا دشمن دارى ايشان را به سبب ظهور رذايل و قبح بواطن ايشان كه ظاهر شود از اختبار اين ضرب المثلى است از براى استلزام اختبار مردمان مر اجتناب نمودن را از ايشان به سبب ظاهر شدن قبح بواطن. و اين امرى است به معناى اخبار كقوله تعالى: «فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا» اى «مدّه الرّحمن مدّا» و غرض، ذمّ مردمان است در بدى معاشرت ايشان. و اصل معنى آن است كه اختبار مى كنند مردمان يكديگر را به واسطه افعال رذيله و بواطن قبيحه كه از اختبار ظاهر مى شود دشمن مىدارند يكديگر را (و من النّاس) و بعضى از مردمان (من يروى هذا الكلام) آن كسى است كه روايت مى كنند اين كلام را (عن النّبىّ صلّى اللَّه عليه و آله) از حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه عليه و آله (و ممّا يقوّى) و آنچه قوّت مى دهد (انّه من كلام امير المؤمنين) آنكه اين كلام امير المؤمنين عليه السّلام است (ما حكاه ثعلب) چيزى است كه حكايت كرد آنرا ثعلب كه راوى است از روات ثقات.
و آن اين است كه: (قال حدثنى ابن الاعرابىّ) گفت حديث كرد به من پسر اعرابى (قال) كه گفت: (قال المأمون) گفت مأمون (لو انّ عليّا عليه السّلام قال اخبر تقله») اگر نمىبود كه على عليه السّلام فرمود «اخبر تقله» (لقلت انا) هر آينه مى گفتم من كه (اقله تخبر) دشمن دار مردمان را تا آزمايش كنى نيك و بد ايشان را در حين عداوت.
تنبيه الغافلين وتذكرة العارفين، ج2 //ملا فتح الله کاشانی