نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 275 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)نحویه تسلیت گفتن

شرح ابن‏ ميثم

275- و قال عليه السّلام: و قد عزى الأشعث بن قيس عن ابن له- :
يَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ- فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ‏ذَلِكَ مِنْكَ‏مِنْكَ ذَلِكَ‏اَلرَّحِمُ- وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ- يَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ- جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ- وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ- يَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ- وَ حَزَنَكَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ

المعنى

استدرجه عليه السّلام أوّلا بتحسين الحزن و أنّه في موضعه باعتبار أنّ الرحم يستحقّ من ذي رحمه ذلك. ثمّ عقّبه بما يدلّ على قبح الجزع و الحزن بأنّ الصبر به أولى و ذلك من وجوه: أحدها: قوله: و إن تصبر. إلى قوله: خلف. و هى متّصلة صغرى ضمير تقدير كبراه: و كلّما كان في اللّه خلف عنه فالصبر عنه أولى. و النتيجة إن تصبر على مصيبتك فالصبر عليها أولى.

الثاني: قوله: إن صبرت. إلى قوله: و أنت مأجور: أى على صبرك و هو صغرى ضمير أيضا تقدير كبراه: و كلّ من جرى عليه القدر و هو مأجور على صبره فالصبر به أولى.

الثالث: نفّره عن الجزع بقوله: و إن جزعت: إلى قوله: مأزور: أى على جزعه. و أصله موزور فهمّز لمناسبة القرينة الاولى. و هو ضمير أيضا تقدير كبراه: و كلّ من جرى عليه القدر فهو مأزور، على حزعه دخل النار.

الرابع: قوله: سرّك و هو بلاء و فتنة. و هو تنفير عن إفراط السرور به. و وجه كونه بلاءا أنّ الإفراط في محبّته يستلزم رذايل خلقيّة كالجبن عمّا ينبغي من الجهاد خوف مفارقته، و كالبخل خوف فقره و نظرا له في عاقبته، و كالحزن في في أمراضه و أعراضه كما قال صلّى اللّه عليه و آله: الولد محزنة مجبنة مبخلة. و كذلك بغضه يستلزم رذيلة العقوق و قطع الرحم و صرف المال عنه في غير وجهه.

فبالحرىّ أن يبتلى اللّه الوالد بولده و يطلب منه الوقوف على حدّ العدل في حقّه. و الواو في قوله: و هو. للحال، و هو صغرى ضمير تقدير كبراه: و كلّما كان كذلك فينبغي أن لا يأسف على ما فات من السرور.

الخامسة: قوله: و حزنك. إلى آخره: تنفير عن الحزن عليه بما يلزم تركه من الصبر على المصيبة به من ثواب اللّه و رحمته و هو صغرى ضمير تقدير كبراه: و كلّما هو صبر عن الحزن و هو ثواب و رحمة فينبغى أن يصبر عن الحزن عليه.

مطابق با حکمت 291 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

275- امام (ع) وقتى كه اشعث بن قيس را به خاطر مرگ فرزندش تسليت مى‏ داد فرمود:
يَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ- فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ- وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ- يَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ- جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ- وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ- يَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ- وَ حَزَنَكَ‏وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ

ترجمه

«اى اشعث اگر به حال پسرت غمگينى، اين اندوه به خاطر خويشاوندى كار شايسته ‏اى است، امّا اگر صبر كنى، در نزد خدا هر مصيبتى پاداشى دارد. اى اشعث اگر صبر كنى قضا و قدر در مورد تو جارى شود و تو به اجرت مى‏ رسى، و اگر بى‏ تابى كنى حكم الهى بر تو جارى مى‏ شود و تو گنهكار خواهى بود. [اى اشعث‏] پسرت باعث شادمانى تو بود و در عين حال گرفتارى و بلا بود، باعث غم تو شد، در حالى كه پاداش و رحمت نيز هست».

شرح

امام (ع) نخست اندوه او را [در مصيبت فرزندش‏] ستوده و بجا دانسته است زيرا سزاوار است كه هر خويشاوندى در مصيبت خويش خود غمگين شود. و به دنبال آن، مطالبى را كه دليل بر زشتى بى‏ تابى و غم است و صبر بر آن به جهاتى بهتر است به شرح زير آورده است:

1- عبارت: و ان تصبر… خلف
كه يك قضيه شرطيه متّصله است، صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه در پيشگاه خدا عوض داشته باشد صبر بر آن بهتر است. و نتيجه قياس چنين مى‏شود: اگر بر اين مصيبت صبر كنى، صبر بهتر است.

2- عبارت: ان صبرت… و انت مأجور
يعنى: در برابر صبرت، پاداش مى‏ يابى. اين جمله نيز صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّرش مى‏شود: و هر چه را كه مقدّر شود شكيبايى بر آن اجر دارد، پس شكيبايى بر آن بهتر است.

3- او را از بى‏ تابى بر حذر داشته است، با اين عبارت: و ان جزعت… مأزور
يعنى در بى‏ تابى كردن، گنهكارى اصل مأزور، موزور بوده است، به خاطر اين كه با مأجور هم طراز باشد، با همزه استعمال شده است، و اين جمله نيز قياس مضمرى است كه كبراى مقدّرش چنين است: و هر كه قدر بر او جارى شده، اگر بى‏تابى كند، گنهكار است و وارد آتش جهنّم مى‏شود.

4- عبارت: سرّك و هو بلاء و فتنة
هشدارى است نسبت به زياده روى در شادى و سرور بر وجود فرزند. و دليل بلا بودن آن، اين است كه زياده روى در محبّت فرزند مستلزم خوى ناپسندى چون ترس از جهاد مى‏باشد. از آن رو كه مبادا از فرزندش جدا شود و مانند بخل، به سبب ترس از تنگدستى فرزند و توجه به آينده او، و مثل اندوه و غم در باره بيماريها و حوادث براى او، همان طورى كه پيامبر (ص) فرموده است: فرزند باعث غم، ترس و بخل است. و همچنين كينه و دشمنى با فرزند كه باعث عاق كردن و قطع رحم و محروم داشتن او از مال و ثروت مى‏شود پس سزاوار است كه خداوند پدر را به وسيله فرزند بيازمايد و از وى بخواهد كه نسبت به فرزندش به عدالت رفتار كند.
واو در و هو حاليه است و جمله، صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه اين طور باشد، سزاوار است كه بر شادى از دست رفته آن تأسف نخورند.

5- عبارت: و حزنك…
هشدارى نسبت به اندوه در مصيبت است به دليل آن كه لازمه ترك اندوه، صبر بر مصيبت است كه اجر و رحمت خدا را در پى دارد، و اين عبارت مقدمه صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدر آن چنين است: و هر صبرى بر اندوه، خود اجر و رحمتى در پى دارد، پس سزاوار است كه بر اين اندوه صبر كنند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.