google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
240-260 حکمت شرح ابن میثمحکمت ها شرح ابن ميثمنهج البلاغه حکمت هاشرح ابن ميثم 240تا450

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 259 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)طمع

شرح ابن‏ ميثم

259- و قال عليه السّلام: إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ- وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ- وَ كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْ‏ءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ- عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ- وَ الْأَمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ- وَ الْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لَا يَأْتِيهِ

نفّر عن الطمع في الدنيا و الحرص في طلبها و تمنّيها و اقتنائها بوجوه:

الأوّل: ضمير صغراه قوله: إن الطمع. إلى قوله: وفىّ
أى يورد الطامع موارد الهلكة و لا يصدره عنها. و استعار له لفظ الضامن غير الوفىّ باعتبار أنّه يرغب‏ في الطلب و يدعو إليه مع أنّه قد يكون كاذبا كمن يضمن شيئا و يخلف فيه، و تقدير كبراه: و كلّما كان كذلك فلا ينبغي أن يتّبع و يوثق به.

الثاني: قوله: و ربّما. إلى قوله: ريّه
و هو تنبيه على أنّه لا يجوز الاسترسال في طلب الدنيا بضمير كنّى عن صغراه بذلك، و تقديرها: أنّ المسترسل في طلبها قد يخترم و يقتطع دون بلوغ أمله فيها. و تقدير الكبرى: و كلّ من كان كذلك فلا ينبغي له الاسترسال في طلبها.

الثالث: نفّر عن المنافسة فيما عظم قدره من متاعها
بضمير صغراه قوله: و كلّما. إلى قوله: لفقده. و الرزيّة: المصيبة. و تقدير الكبرى: و كلّما عظمت الرزيّة لفقده فلا ينبغي اقتناؤه. إذ كان من ضرورته فقده و فناؤه.

الرابع: نفّر عن الأمانىّ بضمير صغراه قوله: و الأمانىّ تعمى أعين البصائر
و ذلك أنّها تشغل الفكر بما لا يعنى عن طلب ما يعنى من الكمالات العقليّة. و استعار لفظ الأعين للأفكار باعتبار إدراكهما. و تقدير الكبرى: و كلّما كان كذلك وجب اجتنابه.

الخامس: نبّه على ترك طلب الحظّ من الدنيا بقوله: و الحظّ يأتي من لا يأتيه:
أى الحظّ لمن كان له حظّ يصل إليه و إن لم يسع في طلبه، و هو في قوّة صغرى ضمير، و تقدير كبراه: و كلّما كان كذلك فلا حاجة إلى طلبه و إتيانه.

مطابق با حکمت 275 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

259- امام (ع) فرمود: إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ- وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ- وَ كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْ‏ءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ- عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ- وَ الْأَمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ- وَ الْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لَا يَأْتِيهِ

ترجمه

«طمع، انسان را تا لب آب مى ‏آورد بدون اين كه برگرداند و ضمانت مى ‏كند بدون اين كه وفا كند، بسا نوشنده آب كه پيش از سيراب شدن، گلوگير شود. هر چه ارزش شي‏ء دلخواه بيشتر باشد، مصيبت از دست دادنش بزرگتر است. آرزوها چشم بصيرت را كور كنند، و بهره و برخوردارى به كسى مى ‏رسد كه در پى آن نيست.»

شرح

امام (ع) از طمع در دنيا و آزمندى در طلب دنيا و آرزو داشتن و در پى دنيا رفتن به چند دليل بر حذر داشته است:

1- قياس مضمرى كه صغراى آن عبارت: «إنّ الطمع… و فىّ» است يعنى: طمع آدمى را بر موارد هلاكت مى‏برد امّا از آنجا باز نمى‏گرداند. عبارت الضامن غير الوفىّ را- به دليل اين كه انسان را علاقمند به كسب دنيا مى‏كند و به طرف دنيا مى‏خواند، و با اين حال دروغ مى‏گويد، هم چون كسى كه ضامن چيزى شود و وفا نكند- براى طمع استعاره آورده است، و كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه اين طور باشد، سزاوار پيروى و اطمينان نيست.

2- عبارت: و ربّما… ريّه هشدار بر اين مطلب است كه در پى دنيا به طور مداوم بودن روا نيست، به دليل قياس مضمرى كه از صغراى آن به كنايه ياد كرده است و در تقدير چنين است: هر كه همواره در پى دنيا باشد گاهى نااميد مى‏شود و بدون رسيدن به آرزو، اميدش قطع مى‏شود، و كبراى مقدّر آن نيز چنين است: و هر چه اين طور باشد، شايسته نيست كه هميشه در پى آن بود.

3- از شتافتن در پى آنچه از متاع دنيا كه پر ارزش است، به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن عبارت: و كلّما… لفقده است. رزيّة به معنى مصيبت است.
و كبراى مقدّر آن نيز چنين است، و هر چه كه مصيبت فقدان آن بزرگ باشد پس شايسته بر گرفتن نيست، زيرا ناگزير از دست خواهد رفت، و فنا پذير است.

4- از آرزوها به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن عبارت: و الأمانىّ تعمى اعين الابصار است، توضيح آن كه آرزوها فكر را به چيزى كه هدف نيست مشغول مى‏سازد و از هدف يعنى كمالات عقلى باز مى‏دارد.
كلمه. اعين را استعاره براى افكار آورده است از آن رو كه هر دو ادراك مى‏كنند. و كبراى مقدر نيز چنين است: و هر چه اين طور باشد، اجتناب از آن لازم است.

5- بر ترك بهره بردارى از دنيا توجّه داده است. با اين عبارت: و الحظّ يأتي‏ من لا يأتيه يعنى: بهره آن كسى كه نصيبى از دنيا دارد به او مى ‏رسد، هر چند كه در پى دنيا نباشد، و اين عبارت به منزله صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه كه اين طور باشد، نيازى به رفتن در پى آن و جستن آن نيست.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=