google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
220-240 حکمت شرح ابن ابي الحدیدحکمت ها شرح ابن ابي الحدید

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 226 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت 229 صبحی صالح

229-وَ قَالَ ( عليه‏السلام  )كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ‏  نَعِيماً وَ سُئِلَ ( عليه‏السلام  )عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةًفَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ

حکمت 226 شرح ابن ‏أبي ‏الحديد ج 19

226: وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ-  فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً فَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ لا ريب أن الحياة الطيبة هي حياة الغنى-  و قد بينا أن الغني هو القنوع-  لأنه إذا كان الغنى عدم الحاجة-  فأغنى الناس أقلهم حاجة إلى الناس-  و لذلك كان الله تعالى أغنى الأغنياء-  لأنه لا حاجة به إلى شي‏ء-  و على هذا دل النبي بقوله ص ليس الغنى بكثرة العرض إنما الغنى غنى النفس

 و قال الشاعر-

فمن أشرب اليأس كان الغني
و من أشرب الحرص كان الفقيرا

و قال الشاعر-

غنى النفس ما يكفيك من سد خلة
فإن زاد شيئا عاد ذاك الغنى فقرا

و قال بعض الحكماء المخير بين أن يستغني عن الدنيا-  و بين أن يستغني بالدنيا-  كالمخير بين أن يكون مالكا أو مملوكا- . و لهذا قال ع تعس عبد الدينار و الدرهم-  تعس فلا انتعش و شيك فلا انتقش- .

و قيل لحكيم لم لا تغتم-  قال لأني لم أتخذ ما يغمني فقده- .

و قال الشاعر-

فمن سره ألا يرى ما يسوءه
فلا يتخذ شيئا يخاف له فقدا

و قال أصحاب هذا الشأن-  القناعة من وجه صبر و من وجه جود-  لأن الجود ضربان جود بما في يدك منتزعا-  و جود عما في يد غيرك متورعا و ذلك أشرفهما-  و لا يحصل الزهد في الحقيقة إلا لمن يعرف الدنيا ما هي-  و يعرف عيوبها و آفاتها و يعرف الآخرة و افتقاره إليها-  و لا بد في ذلك من العلم أ لا ترى إلى قوله تعالى-  قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا-  يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ-  وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ-  وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً-  وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ- . و لأن الزاهد في الدنيا راغب في الآخرة-  و هو يبيعها بها كما قال الله تعالى-  إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الآية- . و الكيس لا يبيع عينا بأثر-  إلا إذا عرفهما و عرف فضل ما يبتاع على ما يبيع

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حكمت (226)

و سئل عليه السّلام عن قول الله عز و جل: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً»، فقال: هى القناعة. «و از آن حضرت درباره اين آيه «زندگانى دهيم او را زندگانى پاك.» پرسيدند، فرمود: قناعت است.» ابن ابى الحديد درباره اين دو كلمه مطالبى آورده است كه گزينه ‏هايى از آن ترجمه مى ‏شود.

زهد و قناعت نزديك به يكديگرند، جز آنكه زهد غالبا عبارت از فاصله گرفتن از امور دنيايى است با قدرت بر آن و قناعت عبارت است از الزام نفس به صبر از چيزهايى كه مى‏ خواهد و قادر بر آن نيست. بدين سبب برخى از صوفيان گفته ‏اند قناعت آغاز زهد است. و توانگرى حقيقى، قناعت است كه آدميان همگى از دو جهت فقير هستند، نخست آنكه همگان در پيشگاه خداوند متعال فقيرند همان‏گونه كه خداوند فرموده است: «اى مردم شما در پيشگاه خداوند فقيران هستيد و خداوند خود توانگر ستوده است.» دوّم آنكه نيازهاى آدميان بسيار است، بنابراين توانگرتر ايشان كم ‏نيازتر آنان است.

و ترديد نيست كه زندگى پاكيزه، زندگى توانگرى است و گفتيم كه آن كس كه قناعت مى‏ كند همو توانگر است، زيرا توانگرى، بى‏ نيازى است و توانگرتر مردم كسى است كه نيازش به مردم از همه كمتر باشد. به همين سبب خداوند توانگرترين توانگران است كه او را نيازى به هيچ چيز نيست، و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هم ناظر به همين معنى است كه فرموده است: «توانگرى به فراوانى خواسته و كالا نيست، توانگرى بى‏ نيازى نفس است.» شاعر گفته است: «هر كس نااميدى را بياشامد تحمل كند بى‏ نياز و توانگر است، و هر كس آزمندى را بياشامد، بينوا و تنگدست است.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد 8 //دکتر محمود مهدوى دامغانى

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=