حکمت 155 صبحی صالح
155-وَ قَالَ ( عليهالسلام )اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا
حکمت 156 شرح ابن أبي الحديد ج 18
156: اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَارِهَا أي في مظانها و في مركزها- أي لا تستندوا إلى ذمام الكافرين و المارقين- فإنهم ليسوا أهلا للاستعصام بذممهم- كما قال الله تعالى لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً- و قال إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ- . و هذه كلمة قالها بعد انقضاء أمر الجمل- و حضور قوم من الطلقاء بين يديه ليبايعوه- منهم مروان بن الحكم- فقال و ما ذا أصنع ببيعتك أ لم تبايعني بالأمس- يعني بعد قتل عثمان- ثم أمر بإخراجهم و رفع نفسه عن مبايعة أمثالهم- و تكلم بكلام ذكر فيه ذمام العربية و ذمام الإسلام- و ذكر أن لا دين له فلا ذمام له- . ثم قال في أثناء الكلام- فاستعصموا بالذمم في أوتارها- أي إذا صدرت عن ذوي الدين فمن لا دين له لا عهد له
ترجمه فارسی شرح ابن ابی الحدید
حكمت (156)
استعصموا بالذمم فى اوتارها. «به پيمانها در تارهاى اصلى آن دست در آوريد.» يعنى در مركز آن و مظان آن و منظور اين است كه به پيمانهاى كافران و ازدين بيرون شدگان تكيه و اعتماد مكنيد كه آنان شايسته آن نيستند كه به پيمانهاى ايشان اعتماد شود، همان گونه كه خداوند متعال فرموده است: «آنان در مورد هيچ مؤمنى عهد و پيمانى را مراعات نمىكنند.» و هم فرموده است: «آنان را سوگندى نيست.» اين سخن را امير المؤمنين عليه السّلام پس از جنگ جمل كه گروهى از اسيران جنگى آزاد شده براى بيعت به حضورش آمدند و مروان بن حكم هم با آنان بود فرموده است.
امام عليه السّلام چنين فرمود: من با بيعت تو چه كنم مگر ديروز- در گذشته- با من بيعت نكردى يعنى پس از كشته شدن عثمان، آن گاه فرمان داد آنان را بيرون كردند و از بيعت امثال ايشان با خود ترفع كرد و سپس سخنانى درباره عهد و پيمان اسلامى و اعراب بيان داشت و فرمود: كسى كه دين ندارد او را عهد و پيمانى نيست.
ضمن همان سخنان اين سخن را هم گفت: يعنى عهد و پيمان اگر از سوى افراد متدين باشد ارزشمند است و كسى را كه دين نيست عهد و پيمان هم نخواهد بود.
جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۷ //دکتر محمود مهدوى دامغانى