لغات
شدّة : حمله كردن
وفر : مال
ضئيل : كوچك و حقير
ترجمه
« من صادقانه به خدا سوگند ياد مىكنم كه اگر به من خبر رسد كه در بيت المال مسلمين چيزى اندك يا بسيار به خيانت برداشته اى ، آن چنان بر تو سخت بگيرم كه تو را ، كم مايه و سنگين بار و ناچيز و ناتوان كند ، و السلام . »
شرح
زياد بى پدر ، پسر سميه است كه مادر ابى بكره نيز مى باشد ، و زنازاده ابو سفيان است ،بعضى اوقات جزء اولاد او خوانده مى شد بدون اين كه شرعا فرزندش باشد .روايت شده است وقتى درباره پدر زياد از عايشه سؤال شد او نخستين كسى بود كه وى را پسر پدرش ناميد .
زياد ، در اوايل امر ، نويسنده مغيرة بن شعبه بود ، و بعد نويسنده ابو موسى و سپس نويسنده ابن عامر و پس از آن ، منشى ابن عباس شده يك زمانى هم با امير المؤمنين بود و حضرت او را والى فارس قرار داد و در اين حال معاويه نامهاى به او نوشت و تهديدش كرد ،زياد هم در پاسخ به معاويه چنين نوشت : آيا مرا تهديد مى كنى و حال آن كه ميان من و تو ، پسر ابو طالب قرار دارد ؟ به خدا سوگند اگر نزد من بيايى ضربت شمشير مرا سختترين چيز خواهى يافت ، اما ، پس از به شهادت رسيدن امير المؤمنين ،معاويه او را برادر خود خواند ، و ، والى بصره و اطراف آن قرارش داد و پس از مغيرة بن شعبه كه از ولايت كوفه برداشته شد ، زياد را بر بصره و كوفه حاكم كرد ،و او نخستين كسى بود كه حكومت اين دو استان نصيبش شد .
امير المؤمنين ( ع ) با اين نامه ، زياد را از خيانتى كه ممكن است نسبت به اموال مسلمانان انجام دهد بر حذر داشته و او را از عقوبت و كيفر آن در صورتى كه چنين خيانتى واقع شود بيم مىدهد و از اين عقوبت بطور كنايه تعبير به حمله كرده و شدت آن را چنين بيان داشته است كه اين عقوبت و مجازات سهام در پى خواهد داشت كه در اثر آن تمام كمالات دنيا و آخرت او را نابود مىكند :
1 نخست اين كه ثروت اندوخته وى را مى گيرد و مبتلا به نقصان و كمبود مال مىشود .
2 كم آبرو مى شود ، عبارت : ضئيل الامر ، كنايه از همين معناست .اين دو امر ، مربوط به سلب كمال دنيوى است .
3 بارهاى گناه پشت وى را سنگين مى كند . اين مطلب مربوط به از بين رفتن سعادت اخروى او مى باشد . حال اگر اشكال شود كه سنگينى پشت وى زير بار گناه ، امرى است كه خود او انجام داده نه اين كه عقوبت و كيفر امام ، آن را به وجود آورده باشد ، پاسخ آن است كه مجموع اين سه امر ، گرفتن مال و مقام همراه با سنگينى بار گناه ، يك حالت و موقعيت خطرناك براى او ايجاد مىكند كه خودش باعث آن بوده و امام او را از اين وضع بر حذر مى دارد ، اگرچه بعضى اجزايش فعل خود او نباشد .
مى توان گفت : سرانجام اين حالات براى او پديد مىآيد و لازم نيست كه هر حالتى از فعل خود صاحب حالت باشد ، احتمال ديگر اين كه سنگينى پشت كنايه از ناتوانى و عدم قدرت بر حركت براى تامين حوايج دنياييش باشد ، يعنى تو را در امور دنيايت ناتوان و عاجز مىكند . داناى حقيقى خداست .