خطبه157 ترجمه شرح ابن میثم بحرانی

(خطبه158صبحی صالح)

و من خطبة له ( عليه ‏السلام ) ينبه فيها على فضل الرسول الأعظم، و فضل القرآن، ثم حال دولة بني أمية

 

النبي و القرآن‏

 

أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ اَلْأُمَمِ وَ اِنْتِقَاضٍ مِنَ اَلْمُبْرَمِ فَجَاءَهُمْ بِتَصْدِيقِ اَلَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ اَلنُّورِ اَلْمُقْتَدَى بِهِ ذَلِكَ ؟ اَلْقُرْآنُ ؟ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلاَ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ اَلْحَدِيثَ عَنِ اَلْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ

بخش اول
لغات

هجعة: خواب

مبرم: ريسمان محكم

ترجمه

از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است :

«خداوند پيامبرش را به هنگامى فرستاد كه مدّتى بود پيامبرى نيامده، و امّتها در خواب درازى فرو رفته و پايه‏ هاى استوار احكام الهى ويران گشته بود، او با تصديق آنچه در پيش روى او بود و با نورى كه به آن اقتدا شود به سوى آنها آمد، اين نور، قرآن است. پس از او بخواهيد به سخن در آيد كه هرگز سخن نخواهد گفت، و ليكن من شما را از جانب آن خبر دهم، بدانيد علم به آنچه مى‏آيد و اخبار آنچه گذشته، و داروى دردها و مايه نظام اجتماعى شما در قرآن است.»

شرح

هدف از اين خطبه اعلام برترى و فضيلت پيامبر اكرم (ص) است، و منظور از فترت فاصله زمانى ميان دو پيامبر است، عبارت هجعة من الامم اشاره است به‏ خوابيدن مردم در خوابگاه طبيعت و غفلت آنها از آنچه به خاطر آن آفريده شده‏اند در طول زمان فترت، مراد از مبرم نظام اجتماعى و احكام و دستورهايى است كه به وسيله اديان سابق برقرار و مردم از آن پيروى مى‏ كردند و امور آنها بدين سبب منتظم بوده است، و منظور از انتقاض ويرانى و تباهى اين نظام اجتماعى در نتيجه دگرگونى و نابودى شرايع و اديان مذكور است، مقصود از تصديق آنچه در پيش روى پيامبر (ص) بوده، تورات و انجيل است، چنان كه خداوند متعال فرموده است: «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ«»» بايد دانست هر امرى كه مورد انتظار و يا نزديك و در دسترس باشد در باره آن گفته مى‏ شود: «جار بين اليدين» واژه نور را براى قرآن استعاره آورده، و مناسبت آن روشن است، پس از اين امام (ع) دستور مى‏دهد كه از قرآن بخواهيد تا سخن گويد و اين گفته خود را تفسير مى‏كند به اين كه سخن قرآن را از او بشنوند، زيرا او زبان كتاب خدا و سنّت است، و با جمله فلن ينطق يعنى: هرگز قرآن سخن نمى‏گويد توهّم كسانى را كه از گفته آن حضرت داير بر استنطاق قرآن به شگفتى و انكار در آمده ‏اند از ميان برده است، سپس اعلام مى‏كند كه علم پيشينيان و اخبار گذشتگان، و آگاهى به رويدادها و فتنه ‏هاى آينده و احوال رستاخيز و درمان درد شما همه در قرآن است منظور از درد، نقايص و رذايل اخلاقى است، و درمان آنها مواظبت بر فضيلتهاى علمى و عملى است كه قرآن كريم مشتمل بر آنهاست، مقصود از نظام ما بين مردم، قانونهاى شرع و آيينهاى سياسى حكمت ‏آميزى است كه نظام جهان و استقامت امور مردمان بر آنها استوار است.

از اين خطبه است:

فَعِنْدَ ذَلِكَ لَا يَبْقَى بَيْتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ- إِلَّا وَ أَدْخَلَهُ الظَّلَمَةُ تَرْحَةً وَ أَوْلَجُوا فِيهِ نِقْمَةً- فَيَوْمَئِذٍ لَا يَبْقَى لَهُمْ فِي السَّمَاءِ عَاذِرٌ- وَ لَا فِي الْأَرْضِ نَاصِرٌ- أَصْفَيْتُمْ بِالْأَمْرِ غَيْرَ أَهْلِهِ وَ أَوْرَدْتُمُوهُ غَيْرَ مَوْرِدِهِ- وَ سَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِمَّنْ ظَلَمَ- مَأْكَلًا بِمَأْكَلٍ وَ مَشْرَباً بِمَشْرَبٍ- مِنْ مَطَاعِمِ الْعَلْقَمِ وَ مَشَارِبِ الصَّبِرِ وَ الْمَقِرِ- وَ لِبَاسِ شِعَارِ الْخَوْفِ وَ دِثَارِ السَّيْفِ- وَ إِنَّمَا هُمْ مَطَايَا الْخَطِيئَاتِ وَ زَوَامِلُ الْآثَامِ- فَأُقْسِمُ ثُمَّ أُقْسِمُ- لَتَنْخَمَنَّهَا أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدِي كَمَا تُلْفَظُ النُّخَامَةُ- ثُمَّ لَا تَذُوقُهَا وَ لَا تَطْعَمُ بِطَعْمِهَا أَبَداً- مَا كَرَّ الْجَدِيدَانِ

لغات

ترحة: اندوه

زاملة: شترى كه در حمل بار و بنه مورد استفاده قرار مى‏گيرد

تنخّمت النّخامة: آب بينى را به دور انداخت

مقر: تلخ

ترجمه

«در آن هنگام كلبه و خيمه‏اى باقى نمى ‏ماند مگر اين كه ستمكاران غم و اندوه را به آن وارد كنند، و سختى و بدبختى را در آن جاى دهند، در اين زمان براى مردم نه در آسمان عذر پذيرى است و نه در زمين يار و ياورى، شما كسانى را كه شايستگى اين امر را نداشتند برگزيديد، و آن را در غير مورد خود قرار داديد، بزودى خداوند از آنانى كه ستم كردند انتقام خواهد كشيد، خوردنى را به خوردنى و آشاميدنى را به آشاميدنى، در برابر هر لقمه كه از راه ستم خورده يا هر جرعه كه ظالمانه نوشيده باشند، خوراك زهرآگين و آشاميدنى تلخ برايشان مهيّاست، ترس را پيراهن جان آنها و شمشير را جامه تن آنان خواهد ساخت، به راستى اينان همان مركب‏هاى باربر و شتران توشه كشند كه بار خطاها و گناهان را بر پشت دارند، پس سوگند ياد مى‏ كنم و باز سوگند ياد مى‏ كنم كه بنى اميّه پس از من خلافت را همچون اخلاطى كه از سينه بيرون انداخته مى‏ شود از دست خواهند داد و پس از آن تا شب و روز تكرار مى‏ شودهرگز طعم آن را نخواهند چشيد و مزه آن را نخواهند يافت.»

شرح

اين سخنان در زمينه آگاهى دادن از احوال بنى اميّه و ستمهايى است كه در دوران حكمرانى خود مرتكب مى‏شوند بيت مدر و وبر اشاره به خانه گلى شهرنشينان و خيمه مويى صحرانشينان است، امام (ع) خبر مى‏ دهد هنگامى كه بنى اميّه اين كارها را مرتكب شدند مستحقّ آن مى‏شوند كه اوضاع آنها دگرگون و دولتشان سرنگون گردد، و در آسمان عذر پذيرى و در روى زمين يار و ياورى نداشته باشند. پس از اين شنوندگان را سرزنش مى‏كند كه خلافت را ويژه كسانى ساختند كه اهل آن نبوده و شايستگى آن را نداشتند، اين خطاب اختصاص به شنوندگان ندارد و همه كسانى را كه به حكومت معاويه و خاندانش خشنودند فرا مى‏گيرد، و بسا آنانى را كه از جنگ با معاويه سرباز زده و آن حضرت را يارى و همراهى نكردند نيز شامل گردد، زيرا دست باز داشتن از دفع ستمكار و خوددارى از پيكار با او، موجب تقويت وى، و در حكم يارى و نصرت او، و به منزله كمك به وى در ظلم و ستمگرى است هر چند كسى كه اقدام به دفع ستمكار نكرده چنين قصدى نداشته باشد، سپس آن حضرت اعلام مى‏كند كه خداوند از آنان انتقام خواهد گرفت، واژه‏ هاى مأكلا و مشربا به فعل مضمرى منصوبند كه تقدير آن و يبدّلهم مأكلا بمأكل مى‏باشد، واژه علقم (حنظل) و صبر و مقر (تلخ) را براى كشتار و سختيهايى كه دشمن بر آنها وارد خواهد كرد و تلخيهاى زوال دولت و نعمت استعاره فرموده است، همچنين واژه شعار براى ترس استعاره است و ذكر لباس ترشيح آن است، واژه دثار براى شمشير استعاره گرديده است، مناسبت استعاره نخستين روشن است و مناسبت استعاره دوّم چيرگى و پيوستگى ترس بر آنهاست همچون جامه زيرين كه بر بدن چسبيده و پيوسته مى‏باشد.

يكى از شارحان گفته است اين كه ترس به شعار تعبير شده براى اين است كه ترس در درون دل جاى دارد و تعبير سيف به دثار از اين جهت است كه شمشير بر ظاهر اندام پوشيده مى ‏شود همچنان كه شعار جامه زيرين و متّصل به بدن است و دثار جامه ‏اى است كه بر بالاى آن پوشيده مى‏ شود و در ظاهر قرار دارد، واژه ‏هاى مطايا (مركب‏هاى سوارى) و زوامل (شتران باركش) را بدين مناسبت كه آنان بار گناهان را به دوش مى‏ كشند استعاره آورده است، واژه انّما كه ادات حصر است اشاره به اين است كه همگى حركات و اعمال آنها بر خلاف قانون شرع بوده و جز خطا و گناه نمى‏ باشد، پس از اين آن بزرگوار سوگند ياد مى ‏كند كه پس از او بنى اميّه خلافت را ناگزير رها مى‏كنند و در اين جا لفظ تنخّم (آب بينى يا اخلاط سينه را بيرون افكندن) را استعاره فرموده است كه بيانگر زوال حكومت از آنهاست و گويى آنان حكمرانى را قى مى‏كنند، و يا مانند اخلاط سينه آن را بيرون مى‏افكنند و اين به ملاحظه شباهت حكومت و خلافت آنها به اخلاط و آب بينى است، اين كه فرموده است آن را نخواهند چشيد و طعم آن را نخواهند يافت اشاره است به اين كه پس از اين ديگر حكومت به آنها باز نخواهد گشت، كلمه ما در جمله ما كرّ الجديدان به معناى مدّت است، و مراد از جديدان شب و روز است و ذكر اين عبارت كنايه از طول مدّت است و هم آگاهى دادن است از آنچه در آينده واقع خواهد شد، از پيامبر گرامى (ص) نقل شده است كه آن حضرت خبر داد كه بنى اميّه پس از او خلافت را تصاحب خواهند كرد و آنها را نكوهش فرمود. به همين گونه مفسّران در تفسير قول خداوند متعال: «… وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً…«»» از آن حضرت روايت كرده‏اند كه در اين رؤيا پيامبر (ص) مشاهده كرد كه بنى اميه مانند بوزينگان بر منبر او جست و خيز مى‏كنند و پس از نزول آيه مذكور آن حضرت به همين گونه آن را تفسير فرمود، و اين امر او را اندوهگين ساخت و به دنبال آن فرمود: شجره ملعونه، بنى اميّه و بنى مغيره ‏اند، همچنين از آن حضرت روايت شده كه فرموده است:
هنگامى كه فرزندان ابى العاص به سى نفر برسند مال خدا را ميان خود دست به دست مى‏گردانند و بندگان خدا را برده خود مى‏سازند و نيز در تفسير آيه شريفه «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» از آن حضرت روايت شده است كه اين هزار ماهى است كه بنى اميه در آن پادشاهى مى‏كنند، و نيز فرموده است: مبغوضترين اسمها نزد خداوند متعال اسامى حكم و هشام و وليد است، و هم روايات ديگرى در اين باره نقل شده است.

ترجمه‏ شرح ‏نهج ‏البلاغه ابن ‏ميثم بحرانی ج 3 ،

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.