وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا- وَ مَعَ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ الْفَشَلُ- وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّى نُمْطِرَ
لغات
المفشل: ترس و ناتوانى، در این جا منظور طلحه و زبیر و پیروان آنهاست و این کلام براى نکوهش طلحه و زبیر است.
ترجمه
«[طلحه و زبیر و یاورانشان] براى ترسانیدن من مانند ابر غریدند و براى برخورد جرقّهاى ایجاد کردند و با این حال شکست خوردند ولى ما تا کارى را نکنیم کسى را نمىترسانیم و تا باران نباریم سیل جارى نمىکنیم (یعنى گفتار و کردارمان یکى است)».
شرح
امام (ع) لفظ «ارعاد» و «ابراق» را براى ترساندن از جنگ استعاره آورده است، در مثل گفته مى شود: ارعد الرّجل و ابرق، یعنى تهدید کرد و ترساند. در همین رابطه کمیت شاعر گفته است: ارعد و ابرق یا یزید فما وعیدک لى بضائر«»
مناسبت استعاره این است که تهدید از امور ناراحت کننده است، چنان که رعد و برق انسان را مى ترساند.
فرموده است: و مع هذین الامرین الفشل.
این کلام امام (ع) به رذالت طلحه و زبیر اشاره دارد با این توضیح که تهدید کردن و ترساندن قبل از واقع شدن جنگ، و سر و صدا راه انداختن نشانه ترس و ناتوانى است، چنان که سکوت نشانه شجاعت است. امام (ع) در آموزش کیفیّت جنگ به این حقیقت اشاره کرده و به اصحابش مى فرماید: «صدایتان را آهسته کنید زیرا این عمل ترس و ضعف را کنار مى زند.» روایت شده که ابو طاهر جبائى سر و صداى لشکریان مقتدر عباسى را شنید با این که او ۱۵۰۰ نفر جنگجو داشت و مقتدر عباسى ۲۰ هزار سپاهى، ابو طاهر به یکى از یاران گفت این سر و صداى بلند چیست او در پاسخ گفت نشانه ضعف است. ابو طاهر گفت آرى چنین است. در این کارزار پیروزى با ابو طاهر شد. امام (ع) با همین علامت بر ضعف و ناتوانى طلحه و زبیر استدلال کرده است.
فرموده است: و لسنا نرقد حتّى نوقع و لا نسیل حتّى نمطر.
این جمله امام (ع) اشاره به نفى این رذیلت از خود و یارانش و اثبات فضیلت براى یارانش دارد. همان گونه که فضیلت ابر این است که همراه رعد و برق باران داشته باشد و بعد از باران سیل به بار آورد.
گفتار امام (ع) نیز مقرون به کردار بوده و خلافى در آن نیست و سیل عذابش همراه بارانش مى باشد. مفهوم ضمنى کلام این است که دشمن بدون داشتن قدرت نفسانى و انجام کار، امام (ع) را به جنگ تهدید مى کند و چنین دشمنى مانند رعد بدون باران و سیل است مثل این است که فرموده باشد چنان که سیل بدون باران ممکن نیست کسى را بترساند و تهدید به جنگ بدون شجاعت و قدرت نیز ممکن نیست و در این حالت نوعى مبارزه طلبى تو خالى است.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج ۱ ، صفحه ۵۶۶ – ۵۶۷