اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً- وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً- فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ- وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ- فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ- فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ- فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ- وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ
لغات
ملاک الامر: چیزى که شیء به آن استوار مى شود، مانند این که مى گویند القلب ملاک الجسد، دل ملاک تن است.
اشراک: ممکن است جمع شریک باشد مثل شریف و اشراف و ممکن است جمع شرک باشد که به معناى ریسمان صید است، مانند حبل و احبال.
دبیب: رفتن آهسته.
درج: راه رفتن تندتر از دبیب.
خطل: گفتار فاسد.
شرکه: شرکت کرد با او
ترجمه
«شیطان را براى خود الگو قرار دادند و شیطان آنها را شریک خود قرار داد و در سینه آنها جا و مکان گرفت و با ملایمت با آنها آمیزش کرد و با چشم آنها نگریست و با زبان آنها صحبت کرد و به وسیله آنها بر لغزشها مسلّط و سوار شد و زشت ترین خطاها را در نظر آنها زیبا جلوه داد. فعل آنها مانند فعل کسى است که شیطان در قدرت او شریک شده باشد و با زبان او باطل را بر زبان آورد».
شرح
این بخش از کلام امام (ع) براى بیان تنفّر است و آن نکوهش کسانى است که از روى دشمنى از حق کناره گیرى و با آن حضرت مخالفت کردند. در آغاز اشاره به این واقعیت دارد که نفس آنها به حدّى مطیع شیطان شده است که شیطان را همه کاره امور خود کرده اند و زندگى خود را با دستور شیطان مى چرخانند و عقل خود را از کار انداخته و دوستان شیطان شده اند، همچنان که خداوند متعال فرموده است: «یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما» پس از آن که امام (ع) آنان را فرمانبردار شیطان معرفى مى کند به بعضى از امورى که شیطان در آن دخالت مى کند اشاره مى فرماید که شیطان آنها را شریک خود مى گرداند و وقتى شیطان بر کارهاى آنها مسلّط شود و نظام امر آنها را به دست گیرد به دلخواه خود، آنها را به هر طرف که بخواهد مى کشاند. به کار بردن کلمه «اشراک» در این مورد به شرط این که جمع «شرک» (دام صید) باشد استعاره زیبایى است، چون فایده دام شکارى است که صیاد قصد صید او را کرده است و آن گروه به این لحاظ که تحت تسلّط شیطان قرار دارند و به دستورات او عمل مى کنند اسباب وسیله اى هستند که شیطان توسط آنها مردم دیگر را به مخالفت با امام وقت و خلیفه خدا در زمین برمى انگیزد. آنها شباهت به دامى دارند که شیطان به وسیله اموال و زبان آنها فریب داده به باطل مى کشاند و مردم پیرو شیطان همچون ابزارى براى باطل در دست شیطانند و با زبان آنها مردم را به باطل دعوت مى کند، به همین سبب امام (ع) کلمه اشراک را براى پیروان شیطان استعاره آورده است.
و اگر «اشراک» را به معناى شریک بگیریم مفهوم آن روشن است و نیازى به توضیح ندارد. پس از توضیح فوق، امام (ع) همراهى شیطان با پیروان گمراهش را به پرندهاى تشبیه کرده است که در لانه خود جا گرفته، تخم مى گذارد و سپس جوجه مى کند، و جاگزینى شیطان در سینه آنها و همراهى تنگاتنگ آنها با شیطان را به پرنده و لانه گرفتن و تخمگذارى و جوجه دار شدنش تشبیه کرده است، همچنین تربیت و نموّ شیطان در دامن آنها کنایه و استعاره است براى تربیت آنها با باطل و همراهى ابلیس با آنها و جدا نشدنش از آنان، به نحوى که کودک در دامن پدر و مادر تربیت یافته و رشد مى کند. امام (ع) در دو جمله اوّل سجع مطرّف را رعایت کرده و در دو جمله بعدى سجع متوازى را.
فرموده است: فنظر باعینهم و نطق بالسنتهم
جمله فوق امام (ع) به این معنى است که مخالفان حضرت اختیار امورشان را به شیطان واگذاشتند و عقل خود را به کار نگرفتند، مگر به متابعت از شیطان و مشارکت او. قوله فرکب بهم الزلل و زیّن لهم الخطل اشاره به نتیجه پیروى از شیطان است که به وسیله آنها به مقاصدش مى رسد، آنها را در کارهایشان از دستورات خدا بیرون مى آورد و گفتار آنها را از فرمان خدا خارج مى کند که مقصد از «تزیّن لهم الخطل» همین است، بدین سبب شیطان به وسیله آنها بر کار انحراف مسلّط شده و امور فاسد و زشت را در نظر آنها مى آراید و ثمره پیروى از شیطان این است که شیطان به وسیله آنها به امیال خود دست مى یابد و آن عبارت است از افتادن به لغزشها و خطاها در افعال، و مجذوب شدن به گفتار زشت در اقوال.
فرموده است: فعل من قد شرّکه الشّیطان فى سلطانه و نطق بالباطل على لسانه
جمله بالا اشاره به این است که افعال و اقوالى که از آنها بر خلاف دستورات خدا صادر مى شود به خاطر این است که به پیروى از شیطان و مشارکت او صادر مى شود.
ضمیر سلطانه، به کسى برمى گردد که شیطان را در اراده و اختیارى که خدا در اعمالش به او داده شریک کرده است.
کلمه «فعل» به عنوان مصدر، منصوب است یا ممکن است مفعول فعل مقدّر فعلوا باشد، یا مفعول «اتّخذوا» در جمله ما قبل، که در این صورت «فعل» در معنى با «اتّخذوا» موافق است نه در لفظ. در این دو جمله آخر رعایت سجع مطرّف شده است. خدا به حقّ داناتر است.