142 متن خطبة صد و چهل و دوم
ترجمه خطبه صد و چهل و دوم
و از سخنان آن حضرت است كه درباره نيكويى در غير مورد آن فرموده است 1 و براى كسى كه نيكوئى را در غير مورد شايسته به غير اهلش انجام بدهد 2 ، بهرهاى در آن نيكوكارى نيست مگر سپاسگزارى مردمان پست 3 و شكر گزارى اشرار 4 و سخن نادانان مادامى كه احسان و نيكوكارى او بآنان استمرار دارد 5 چه دست بازى دارد 6 آن كسى كه در انفاق در راه خدا بخيل است 7 موارد نيكوكارى 8 پس هر كسى كه خدا به او مالى داد ، به نزديكان خود بپردازد 9 و مهماننوازى كند 10 و اسير را آزاد كند و زجر ديده را با آن مال نوازش بدهد 11 و از آن مال به مستمند بدهد و وام وامداران را بپردازد 12 و براى تحصيل شايستگى پاداش نفس خود را براى اداى حقوق و مقاومت در برابر مصائب بزرگ دنيا به صبر و شكيبائى وادار كند 13 زيرا موفقيت به وصول به اين خصلتها ، شرف كرامتهاى دنيا است و دريافت فضائل سراى ابدى انشاء اللّه 14
نيكوكارى در غير موردش نتيجهاى جز تباه شدن آن ندارد .
از سياق جملات مبارك امام ( ع ) چنين بر مىآيد كه منظور آن حضرت ، توبيخ كسانى است كه كرامت و احسان را براى بدست آوردن شكر و سپاسگزارى مردم پست و اشرار و سخنان خوشايند مردم نادان انجام مىدهند .
بايد ما اين حقيقت را در نظر بگيريم كه احسان و كرم و لطف و محبت حتى براى انسانها در موارد شايسته نيز نبايد جنبه سوداگرى به خود گرفته ، و بطور داد و ستد انجام بگيرد ، چه رسد باينكه طرف اين معامله مردم پست و اشرار و يا مواردى باشد كه جز تباهى نيكوكارى نتيجهاى در بر نداشته باشد .
دو جمله اخير ( ما أجود يده و هو عن ذات اللّه بخيل ) دو احتمال دارد :
احتمال يكم اينست كه حرف « ما » براى تعجب استهزايى باشد ، بنابر اين احتمال ،معنى چنين مىشود : « چه دست بخشندهاى دارد آن كسى كه از انفاق مال در راه خدا استنكاف و بخل مىورزد » لازمه اين معنى ، چنين است كه شخصى كه در راه خدا نيكوكارى نمىكند و احسان در راه خدا روا نمىدارد ، در حقيقت نيكوكارى و احسان نمىنمايد .
احتمال دوم كلمه « ما » نافيه باشد ، بنابر اين احتمال ، معنى چنين مىشود كه هر كس كه در راه خدا نيكوكارى نكند ، دست او دست بخشش نيست . اگر قاعده ادبى مساعد اين احتمال بود ، تفسير مزبور صحيح بود ، ولى بدانجهت كه صيغه « أجود » فعل نيست كه بوسيله حرف « ما » منفى شود ، بلكه صيغة افعل التفضيل است ، در نتيجه حرف « ما » براى تعجب بوده و همان احتمال اول را تقويت مىنمايد . و اگر ما نافيه بود ، مىبايست با جمله فعليه « ما اجاد » طرح شود .
حال بر مىگرديم به شرح فرموده امام عليه السلام . از اين كلام معلوم مىشود كه در آن دوران هم ، انجام دادن نيكوكارىها و كرامت و احسان در راه اغراض فاسد مانند رياكارى و جلب حمد و ثناى متملقها و چاپلوسها و همچنين براى مطرح ساختن بعنوان نقل مجالس ، شيوع داشته است .
و بديهى است كه اين تبهكاريها كه شكل نيكوكارى هم دارد ، جز ضايع كردن مال و آلوده ساختن درون هيچ نتيجهاى ندارد ، بلكه بديهى است اين گونه تبهكاريها موجب ورود اختلالات مخرب در زندگى اجتماعى نيز مىگردد و معناى نيكوكارى و احسان و كرامت و محبت و امثال اينگونه حقائق ارزشى مشوش مىگردد ، انسانهاى شريف و فاقد شرافت در جامعه حدود و هويتهاى ارزشى و ضد ارزشى خود را از دست مىدهند . و بطور كلى ، بر سر جامعه همان آيد كه مىبينيد و مىبينيم .
عالىترين وجه نيكوكارى و كرامت و احسان همان است كه خداوند سبحان در قرآن مجيد درباره احسان و اطعامى كه اهل بيت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم در سه روز متوالى انجام دادند ، فرموده است : وَ يُطْعِمُونَ الْطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسيِراً . إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ الْلَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً 1 ( و آنان طعام را در راه محبت خداوندى به فقير و يتيم و اسير مىبخشند . [ و هدفى جز اين ندارند كه ] ( جز اين نيست كه ما براى خدا شما را اطعام مىكنيم و از شما هيچگونه پاداش و سپاسى را نمىخواهيم ) و با توجه به محتواى اين دو آيه شريفه يك انسان با ايمان و با تقوى هرگز براى تحصيل مدح و ثنا و حتى تشويق مردم اعم از خوب و بد ، احسان و كرامت نمىكند ، زيرا او به خوبى مىداند كه لطف و نيكوكارى و احسان و كرامت با معامله بازىها بهر شكل كه باشند ، سازش ندارند .
همانگونه كه گل براى عطر افشانى و برخوردار ساختن مردم از زيبايى خود ، توقع پاداش و حمد و ثنا ندارد و ماه بآن جمال و آفتاب به نورافشانى خود هيچ مزدى از كسى نمىخواهند ،
گل خندان كه نخندد چه كند
علم از مشك نبندد چه كند
ماه تابان بجز از خوبى و ناز
چه نمايد چه پسندد چه كند
آفتاب ار ندهد تابش و نور
پس بدين نادره گنبد چه كند
8 ، 14 مواضع المعروف : فمن آتاه اللّه مالا فليصل به القرابة ، و ليحسن منه الضّيافة ، و ليفكّ به الأسير و العانى ، و ليعط منه الفقير و الغارم ، و ليصبر نفسه على الحقوق و النّوائب ابتغاء الثّواب ، فأنّ فوزا بهذه الخصال شرف مكارم الدّنيا و درك فضائل الآخرة أنشاء اللّه ( موارد نيكوكارى : پس هر كسى كه خدا به او مالى داد ، به نزديكان خود بپردازد و مهمان نوازى كند ، و اسير آزاد كند و زجر ديده را با آن مال نوازش بدهد ، و از آن مال به مستمند بدهد و وام وامداران را بپردازد و براى تحصيل شايستگى پاداش ، نفس خود را براى اداى حقوق و مقاومت در برابر مصائب بزرگ دنيا به صبر و شكيبائى وادار كند ،زيرا موفقيت به وصول به اين خصلتها ، شرف كرامتهاى دنيا است و دريافت فضائل سراى ابدى انشاء اللّه )
( 1 ) الانسان آيه 8 و 9
بايد در نيكوكارى اهم و مهم مراعات گردد .
كلام مبارك امير المؤمنين عليه السلام ، موارد و مصاديق اكرام و احسان را بيان مىدارد ،و ترتيب آنها در اين كلام ترتيب اهم و مهم نيست . بديهى است كه اگر نزديكان خود انسان نيازمند باشند و نياز آنان حياتى باشد بر ديگران مقدم مىباشند . و همچنين اگر مهماننوازى [ مخصوصا با آن شرايط كه مردم جامعه در دوران گذشته ، مهمان را مانند عضو خانواده خود تلقى مىكردند . ] از اهميت اساسى برخوردار باشد . بهمين ترتيب تقدم هر موردى را كه بر موارد ديگر اهميت داشته باشد ، بايد مراعات نمود .
شرح وترجمه نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری جلد ۲۴