google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
140-160 ترجمه و شرح فلسفی خطبه ها علامه جعفریشرح و ترجمه خطبه هاعلامه محمد تقی جعفری

خطبه ها خطبه شماره ۱۴2 (ترجمه و شرح فلسفی علامه محمد تقی جعفری)

142 متن خطبة صد و چهل و دوم

ترجمه خطبه صد و چهل و دوم

و از سخنان آن حضرت است كه درباره نيكويى در غير مورد آن فرموده است 1 و براى كسى كه نيكوئى را در غير مورد شايسته به غير اهلش انجام بدهد 2 ، بهره‏اى در آن نيكوكارى نيست مگر سپاسگزارى مردمان پست 3 و شكر گزارى اشرار 4 و سخن نادانان مادامى كه احسان و نيكوكارى او بآنان استمرار دارد 5 چه دست بازى دارد 6 آن كسى كه در انفاق در راه خدا بخيل است 7 موارد نيكوكارى 8 پس هر كسى كه خدا به او مالى داد ، به نزديكان خود بپردازد 9 و مهمان‏نوازى كند 10 و اسير را آزاد كند و زجر ديده را با آن مال نوازش بدهد 11 و از آن مال به مستمند بدهد و وام وامداران را بپردازد 12 و براى تحصيل شايستگى پاداش نفس خود را براى اداى حقوق و مقاومت در برابر مصائب بزرگ دنيا به صبر و شكيبائى وادار كند 13 زيرا موفقيت به وصول به اين خصلت‏ها ، شرف كرامت‏هاى دنيا است و دريافت فضائل سراى ابدى انشاء اللّه 14

نيكوكارى در غير موردش نتيجه‏اى جز تباه شدن آن ندارد .

از سياق جملات مبارك امام ( ع ) چنين بر مى‏آيد كه منظور آن حضرت ، توبيخ كسانى است كه كرامت و احسان را براى بدست آوردن شكر و سپاسگزارى مردم پست و اشرار و سخنان خوشايند مردم نادان انجام مى‏دهند .

بايد ما اين حقيقت را در نظر بگيريم كه احسان و كرم و لطف و محبت حتى براى انسانها در موارد شايسته نيز نبايد جنبه سوداگرى به خود گرفته ، و بطور داد و ستد انجام بگيرد ، چه رسد باينكه طرف اين معامله مردم پست و اشرار و يا مواردى باشد كه جز تباهى نيكوكارى نتيجه‏اى در بر نداشته باشد .

دو جمله اخير ( ما أجود يده و هو عن ذات اللّه بخيل ) دو احتمال دارد :

احتمال يكم اينست كه حرف « ما » براى تعجب استهزايى باشد ، بنابر اين احتمال ،معنى چنين مى‏شود : « چه دست بخشنده‏اى دارد آن كسى كه از انفاق مال در راه خدا استنكاف و بخل مى‏ورزد » لازمه اين معنى ، چنين است كه شخصى كه در راه خدا نيكوكارى نمى‏كند و احسان در راه خدا روا نمى‏دارد ، در حقيقت نيكوكارى و احسان نمى‏نمايد .

احتمال دوم كلمه « ما » نافيه باشد ، بنابر اين احتمال ، معنى چنين مى‏شود كه هر كس كه در راه خدا نيكوكارى نكند ، دست او دست بخشش نيست . اگر قاعده ادبى مساعد اين احتمال بود ، تفسير مزبور صحيح بود ، ولى بدانجهت كه صيغه « أجود » فعل نيست كه بوسيله حرف « ما » منفى شود ، بلكه صيغة افعل التفضيل است ، در نتيجه حرف « ما » براى تعجب بوده و همان احتمال اول را تقويت مى‏نمايد . و اگر ما نافيه بود ، مى‏بايست با جمله فعليه « ما اجاد » طرح شود .

حال بر مى‏گرديم به شرح فرموده امام عليه السلام . از اين كلام معلوم مى‏شود كه در آن دوران هم ، انجام دادن نيكوكارى‏ها و كرامت و احسان در راه اغراض فاسد مانند رياكارى و جلب حمد و ثناى متملق‏ها و چاپلوس‏ها و همچنين براى مطرح ساختن بعنوان نقل مجالس ، شيوع داشته است .

و بديهى است كه اين تبهكاريها كه شكل نيكوكارى هم دارد ، جز ضايع كردن مال و آلوده ساختن درون هيچ نتيجه‏اى ندارد ، بلكه بديهى است اين گونه تبهكاريها موجب ورود اختلالات مخرب در زندگى اجتماعى نيز مى‏گردد و معناى نيكوكارى و احسان و كرامت و محبت و امثال اينگونه حقائق ارزشى مشوش مى‏گردد ، انسانهاى شريف و فاقد شرافت در جامعه حدود و هويت‏هاى ارزشى و ضد ارزشى خود را از دست مى‏دهند . و بطور كلى ، بر سر جامعه همان آيد كه مى‏بينيد و مى‏بينيم .

عالى‏ترين وجه نيكوكارى و كرامت و احسان همان است كه خداوند سبحان در قرآن مجيد درباره احسان و اطعامى كه اهل بيت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم در سه روز متوالى انجام دادند ، فرموده است : وَ يُطْعِمُونَ الْطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسيِراً . إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ الْلَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً 1 ( و آنان طعام را در راه محبت خداوندى به فقير و يتيم و اسير مى‏بخشند . [ و هدفى جز اين ندارند كه ] ( جز اين نيست كه ما براى خدا شما را اطعام مى‏كنيم و از شما هيچگونه پاداش و سپاسى را نمى‏خواهيم ) و با توجه به محتواى اين دو آيه شريفه يك انسان با ايمان و با تقوى هرگز براى تحصيل مدح و ثنا و حتى تشويق مردم اعم از خوب و بد ، احسان و كرامت نمى‏كند ، زيرا او به خوبى مى‏داند كه لطف و نيكوكارى و احسان و كرامت با معامله بازى‏ها بهر شكل كه باشند ، سازش ندارند .

همانگونه كه گل براى عطر افشانى و برخوردار ساختن مردم از زيبايى خود ، توقع پاداش و حمد و ثنا ندارد و ماه بآن جمال و آفتاب به نورافشانى خود هيچ مزدى از كسى نمى‏خواهند ،

گل خندان كه نخندد چه كند
علم از مشك نبندد چه كند

ماه تابان بجز از خوبى و ناز
چه نمايد چه پسندد چه كند

آفتاب ار ندهد تابش و نور
پس بدين نادره گنبد چه كند

8 ، 14 مواضع المعروف : فمن آتاه اللّه مالا فليصل به القرابة ، و ليحسن منه الضّيافة ، و ليفكّ به الأسير و العانى ، و ليعط منه الفقير و الغارم ، و ليصبر نفسه على الحقوق و النّوائب ابتغاء الثّواب ، فأنّ فوزا بهذه الخصال شرف مكارم الدّنيا و درك فضائل الآخرة أنشاء اللّه ( موارد نيكوكارى : پس هر كسى كه خدا به او مالى داد ، به نزديكان خود بپردازد و مهمان نوازى كند ، و اسير آزاد كند و زجر ديده را با آن مال نوازش بدهد ، و از آن مال به مستمند بدهد و وام وامداران را بپردازد و براى تحصيل شايستگى پاداش ، نفس خود را براى اداى حقوق و مقاومت در برابر مصائب بزرگ دنيا به صبر و شكيبائى وادار كند ،زيرا موفقيت به وصول به اين خصلت‏ها ، شرف كرامت‏هاى دنيا است و دريافت فضائل سراى ابدى انشاء اللّه )

( 1 ) الانسان آيه 8 و 9

بايد در نيكوكارى اهم و مهم مراعات گردد .

كلام مبارك امير المؤمنين عليه السلام ، موارد و مصاديق اكرام و احسان را بيان مى‏دارد ،و ترتيب آنها در اين كلام ترتيب اهم و مهم نيست . بديهى است كه اگر نزديكان خود انسان نيازمند باشند و نياز آنان حياتى باشد بر ديگران مقدم مى‏باشند . و همچنين اگر مهمان‏نوازى [ مخصوصا با آن شرايط كه مردم جامعه در دوران گذشته ، مهمان را مانند عضو خانواده خود تلقى مى‏كردند . ] از اهميت اساسى برخوردار باشد . بهمين ترتيب تقدم هر موردى را كه بر موارد ديگر اهميت داشته باشد ، بايد مراعات نمود .

شرح وترجمه نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری  جلد ۲۴

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=