خطبه : ۱۸۴
و من کلام له ع قالَهُ لِلْبُرْجِ بْنِ مُسْهِرٍ الطَائِىٍِّّ وَ قَدْ قالَ لَهُ بِحَیْثُ یَسْمَعُهُ: (لا حُکْمُ إِلالِلّهِ)،وَ کانَ مِنَ الْخَوارِج :
اسْکُتْ قَبَحَکَ اللَّهُ یَا اءَثْرَمُ فَوَاللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ الْحَقُّ فَکُنْتَ فِیهِ ضَئِیلاً شَخْصُکَ خَفِیّا صَوْتُکَ، حَتَّى إِذَا نَعَرَ الْبَاطِلُ نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ الْمَاعِزِ.
ترجمه :
سخنى از آن حضرت (ع ) به برج بن مسهر طایى فرمود، هنگامى که برج به گونه اى که امام بشنود گفت : (لا حکم الا للّه ) هیچ دارویى جز از آن خدا نیست . و برج از خوارج بود.
خاموش شو، اى مردى که دندانهاى پیشین تو افتاده است . خدا چهره ات را زشت گرداند. به خدا سوگند، حق آشکار شد و در آن وقت حقیر و ناتوان و پوشیده آواز بودى . تا آنگاه که باطل نعره زد، آشکار شدى آنسان که شاخ بز نر آشکار شود.
نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی