google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
140-160 ترجمه و شرح فلسفی خطبه ها علامه جعفریشرح و ترجمه خطبه هاعلامه محمد تقی جعفری

خطبه شماره ۱۵9 (ترجمه و شرح فلسفی علامه محمد تقی جعفری)

159

ومن خطبة له عليه السلام

[يبيّن فيها حسن معاملته لرعيّته]

وَلَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ، وَأَحَطْتُ بِجُهْدِي مِنْ وَرَائِكُمْ، وَأَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رَبَقِزك الذُّلِّ، وَحَلَقِالضَّيْمِ، شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ، وَإِط الْبَصَرُ، وَشَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ.

خطبه 159

امير المؤمنين (ع) در اين خطبه نيكى ارتباط زمامدارى خود را با مردم‏ جامعه خود توضيح مى‏دهد

من به طور قطع در همسايگى با شما بهترين ارتباطات را برگزيدم[مانند چوپان‏دلسوز]به دنبال شما افتاده تمام كوششم را[براى اصلاح حال و سعادت دنيوى واخروى شما]به كار انداختم‏و شما را از زنجيرهاى ذلت و از حلقه‏هاى ظلم آزادكردم‏اين تلاش و تكاپو[به اضافه احساس برين تكليف خداوندى]براى سپاسگذارى‏در برابر نيكويى اندك بود كه از شما مشاهده نمودم‏در حالى كه چشم پوشى كردم ازآن منكرات فراوان شما كه چشم آن را ديده‏و بدن با آن تماس داشته است.

 

 

خطبه 159

علت آن همه عدالت و نيكويى‏ها كه امير المؤمنين(ع)درباره مردم تحت زمامدارى خود،انجام داده است

علت اصلى آن همه خدمات و نيكى‏ها و رفتار دادگرانه و عفو و اغماض از ظلم‏هايى كه درباره شخص خود صورت مى‏گرفت،در اين جمله مبارك نهفته است كه مى‏فرمود:و ليس امرى و امركم واحدا انى اريدكم لله و انتم تريدوننى لانفسكم (1) امر وضع من با شما يكى نيست،من شما را براى خدا مى‏خواهم و شما مرا براى خودتان)لذا هرگز ما در يك مسير و براى يك هدف حركت نمى‏كنيم.و اينكه در اين كلام مختصر مى‏فرمايد (براى سپاسگزارى به نيكويى اندكى است كه از شما در كمك به مديريت من در اداره زندگى اجتماعى صورت گرفته است.) در حقيقت‏براى تشويق آنها و تفهيم اين اصل است كه يكى از وظائف زمامداران،قدردانى از شهروندان است در صورتيكه در امور (1) خير سياسى آنان را يارى كنند.

امير المؤمنين عليه السلام در خطبه 182 مى‏فرمايد:«اى مردم،من آن مواعظ و پندهايى را در ميان شما منتشر كردم كه پيامبران به وسيله آنها امتهاى خود را ارشاد كرده‏اند.و براى شما ادا كردم آنچه را جانشينان آن پيشوايان الهى به انسانهاى بعد از زندگى خود ادا نموده‏اند و با اين تازيانه سازنده شما را تاديب و تربيت كردم،ولى تادب نپذيرفتيد!

و با آن نواهى كه شما را از آلودگى‏ها نجات مى‏داد،شما را به جلو راندم،به حركت [در راه حيات معقول]راه نيافتاديد.شما را به خدا،آيا پيشوايى غير از من انتظار داريد كه جاده را براى شما هموار سازد و شما را به راه راست ارشاد نمايد!

من بجهت ناتوانى ‏ها كه در شما ديده‏ام درباره شما چشم پوشى‏ ها كرده ام

اگر اى مردم بخاطر بياوريد،در آن هنگام كه شما خواستيد با من بيعت كنيد.با كمال صراحت‏بشما گفتم:دعونى و التمسوا غيرى…(مرا رها كنيد و كسى ديگر را براى اين كار پيدا كنيد)من عدالت‏خواهم كرد.من از سياست‏بازى‏هاى معمولى كه هيچ قضيه دينى و اخلاقى در برابر آن،توانايى مقاومت ندارد،متنفرم.

من انسان را مى‏ شناسم و با آن خدايى كه اين انسان را آفريده است نيايشها و تعلم‏ها دارم و لذا من مى‏دانم دواى دردهاى بشرى اين ياست‏بازى‏ها و اين تخدير سازيها بنام فرهنگ پردازيها نيست. بهمين جهت نهايت كوشش و تلاش را براى هموار كردن طريق سعادت زير پاى شما صرف كردم و مى‏دانيد كه من در اجراى دادگرى،هيچ فرقى ميان دوست و دشمنم نگذاشتم،ولى آن ناتوانى‏ ها كه در شما وجود دارد نتوانستم همه آن عدالت و نظم و اصلاحى كه در ابعاد گوناگون وجود شما در نظر داشتم،اجرا بدارم،شما خيلى زود شكن،ضعيف،شتابزده هستيد،شما از آن گروه مردمانيد كارى انجام نداده توقع نتيجه داريد!

بهر حال،اين پديده‏هاى روانى شما بود كه باعث ‏شد من درباره شما چشم پوشى‏ها داشته باشم.اين است پاسخ آن عده از مردم ساده لوح كه گمان مى‏كنند: امير المؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام توانايى كشور دارى را مانند ديگران نداشت!اين يك توهم ناشى از سطح نگرى است.او در نهايت توانايى بر اصلاح انسانها به عنوان هدف از كشور دارى و مديريت جامعه،دست اندر كار شده بود.اين ناتوانى مردم آن جامعه بد آموخته بود كه نتوانست از اين نماينده رسالت كلى الهى بهره‏مند گردد.

________________________

1.خطبه 136.

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=