موضوع فرشتگان در ادیان گذشته هم با اصطلاحات گوناگون و تعریفات مختلف مطرح بوده است . در دین اسلام با نظر به قرآن و احادیث معتبر وجود فرشتگان هیچگونه جاى تردید نیست . در قرآن مجید در ۱۳ مورد کلمه ملک و در دو مورد ملکین که تثنیه ملک است آمده و در حدود ۷۳ مورد کلمه ملائکه وارد شده است .
بعضى از اندیشمندان دوران معاصر براى اینکه هر حقیقتى را با چهره طبیعى آن بپذیرند ، فرشتگان را انواعى از نیروها و قواى مخفى طبیعت تلقى نموده ، می خواهند استبعاد افرادى را که در طبیعت نمى توانند واقعیت دیگرى را بپذیرند ، منتفى بسازند .
ولى این یک سطحى نگرى در شناسایى ها است که ناشى از تفسیر نابجاى علم و طبیعت است .
مگر آنان که عناصر را در چهار نوع منحصر مى دانستند علمگرایان نبوده اند ؟
مگر آنان که صوت را از پدیده هاى عرضى دانسته ، آن را غیر قابل انتقال تلقى مى کردند چهره دانشمندى نداشتند ؟ آرى ، آنان کسانى بودند که با طرفدارى جدّى از علم ، بقاى اعراض مانند صوت را پس از بوجود آمدن امکان ناپذیر می دانستند نیز متفکرانى که از علم دفاع مى کردند و کمترین اطلاعى از جریانات ذرات بنیادین طبیعت نداشتند ، اندک نبوده اند .
اگر طول تاریخ را در نظر بگیریم ، همواره با این پدیده روبرو مىگردیم که علم در هر دوره و هر جامعه اى مقدارى از واقعیتها را در اختیار دانشمندان میگذاشته است دانشمندان در برابر این جریان مستمر بر دو گروه بودند .
گروه یکم مردم بى گنجایشى بودند که توقع داشتند که همان مقدار محدود از مسائل علم ، تمامى سطوح طبیعت و روابط اجزاى آن را در اختیارشان قرار داده است . اینان نه تنها از حرکت به پیش محروم بوده اند ، بلکه از پیشروى دیگران نیز جلوگیرى مى کرده اند .
گروه دوم متفکران هشیارى بودند که با عبارات و بیانات مختلف محدودیت علم خود را درک کرده ، راه پیشروى را بروى خود و دیگران نمى بسته اند . این عبارت از نیوتن مشهور است :
« مانند کودک خردسالى هستم که در ساحل اقیانوس بیکرانى ایستاده ، تنها چند عدد سنگریزه رنگارنگ در جلو چشمانش زیر آب مىبیند ، ولى اقیانوس بیکرانى با محتویات نامحدودش در مقابل دیدگان آن کودک خردسال مجهول است » .
اینان در ضمن اینکه راه علم را براى آیندگان هموار مىکردند ، عظمت گنجایش مغز آدمى را هم اثبات مىنمودند . بهر حال این یک روش بنیانکن است که :
ما نخست علم و جهان هستى را محدود مى کنیم و سپس در دریایى از وحشت و اضطراب غوطه ور مى گردیم آیا کسى نیست از ما بپرسد که با مشاهدات فراوان در طول تاریخ درباره قالب ناپذیرى اصول و مسائل علمى از یک طرف ، و با شناسائى انسان و بیکرانه جویى هایش از طرف دیگر ، و نامحدود بودن روابط و اجزاى طبیعت با سیستم باز که رو به ماوراى طبیعت ( متافیزیک به معناى عمومى آن ) دارد ، چگونه به خود اجازه مىدهید که علم و جهان هستى را محدود نموده ، در برابر مفاهیم و مسائل عالى و با اهمیت به وحشت و اضطراب و نیهیلیستى دچار شوید ؟ کدامین دلیل شما را وادار کرده است که تارهایى از چند رشته قضایاى محدود ، مانند عنکبوت دور خود بتنید و سپس بگوئید :
جهان هستى همین است که من با همین مفاهیم و قضایا آن را شناخته و با آن ارتباط برقرار کردهام ؟ باصطلاح معمولى باید گفت : خوشا بحالشان ، که خیلى راحت و در آسایشند ما در مباحث آینده علم و جهان هستى ، و نوع سیستم آن دو را از نظر باز و بسته بودن ، مطرح خواهیم کرد . اکنون مى پردازیم به اصل موضوع بحث :
مى گوئیم فرشتگان وجود دارند [ ایمان بوجود فرشتگان در ردیف ایمان بخدا و روز قیامت شمرده شده است :وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاالْلَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ .البقره آیه ۱۷۷ ( و لکن نیکوکارى از آن کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان ایمان آورده است )] و اگر نامحسوس بودن وجود فرشتگان را دلیل نیستى آنان بدانیم ، نیمه اساسى معلومات خود را که عبارت است از واقعیات نامحسوس منکر شده ایم . و هیچ متفکر خردمند نمىتواند این قضیه ( نمىبینم پس وجود ندارد ) را زمینه جهانبینى خود قرار داده و حکم به نیستى بیرون از منطقه حواسّ نماید .
ما مىدانیم که ارتعاشات صوتى بایستى بحدّ معینى برسد تا ما آن را بشنویم اجسام و اشکال و رنگها در فاصلههاى معینى براى ما مطرح مىشوند . دانهاى از الکترون و انرژى را تاکنون ندیدهایم . جاذبیت محسوس نیست . هیچیک از پدیدهها و نیروهاى درونى مانند اندیشه و تخیل و اراده و آن حقیقتى که مدیریت آنها را در اختیار دارد و « من » نامیده مىشود ، وارد منطقه حواس نمىشوند ، و حتى تسلیم حساسترین وسایل نمى گردند . این فرشتگان از جنس و نوع اجزاء و پدیدههاى عالم طبیعت نیستند ، بلکه موجودات مقدس و داراى ماهیتهاى مخصوصى می باشند .
توصیفات ما درباره فرشتگان مستند به منبع وحى است یا بطور مستقیم که قرآن است و یا بطور غیر مستقیم که از زبان ولىّ اللّه اعظم امیر المؤمنین و سایر ائمه معصومین ( ع ) مى باشد . ما نخست مقدارى از توصیفات قرآن را درباره فرشتگان مىآوریم و سپس به توصیف امیر المؤمنین ( ع ) مى پردازیم :
۱ فرشتگان شایسته مخاطب بودن خدا هستند
وَ اِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ اِنّى جاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلیفَهً [ دلایل این گفتگو میان خدا و فرشتگان در تفسیر جملات مربوط از همین خطبه مطرح خواهد گشت . البقره آیه ۳۰ ] .( و موقعى که پروردگار تو به فرشتگان گفت : من خلیفه اى در روى زمین قرار مى دهم ) .
از این آیه مقام والاى فرشتگان روشن مى شود که خداوند سبحان آنان را از شروع خلقت انسان که حادثه بسیار با عظمتى در جهان هستى است اطلاع مىدهد .
۲ از فرشتگان رسولانى انتخاب مى شوند
یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهُ بِالرُّوحِ مِنْ اَمْرِهِ عَلى مَنْ یَشاء مِنْ عِبادِهِ [ النحل ۲ ] .( فرشتگان را به همراه روح [ یا با روحى ] که از امر او است بر کسانى از بندگانش که مى خواهد نازل می کند ) .
اَلْلَّهُ یَصْطَفى مِنَ الْمَلائِکَهِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ [الحج آیه ۷۵].( خداوند از فرشتگان و مردم رسولانى را برمى گزیند ) .
در رسالت فرشتگان دو هدف ممکن است وجود داشته باشد .
هدف یکم مأموریت براى رسانیدن وحى به پیامبران الهى
این هدف در جملات بعدى این خطبه تذکر داده شده است .
هدف دوم مأموریت براى الهام نمودن به انسانها و توجیه آنان به سوى خیر و کمال
بعنوان مثال :
وَ اِذْ قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ اِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ [ آل عمران آیه ۴۲] .
( هنگامى که فرشتگان گفتند : اى مریم ، خداوند ترا برگزیده ، پاکیزهات گردانیده است ) .
اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ [فصلت آیه ۳۰] .
( آنانکه گفتند : پروردگار ما خدا است ، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند ) .
۳ فرشتگان درباره توحید شهادت می دهند .
شَهِدَ اللَّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ اُولُو الْعِلْمِ [ آل عمران آیه ۱۸] .
( خدا و فرشتگان و دارندگان علم شهادت مىدهند که خدایى جز او وجود ندارد ) .
۴ فرشتگان خدا را تسبیح و تقدیس مى کنند
وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ [ البقره آیه ۳۰] .
( فرشتگان بخدا گفتند : و ما با ستایشت تسبیح مى گوئیم و ترا تقدیس مى نمائیم ) .
وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فىِ السَّماواتِ وَ ما فىِ الْأَرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ الْمَلائِکَهُ [ النحل آیه ۴۹] .
( و بر خدا سجده مى کنند هر چه که در آسمانها و زمین است و فرشتگان ) .
۵ فرشتگان واسطه هائى براى اجراى مشیت الهى در امورند
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ [القدر آیه ۴] .( فرشتگان و روح [ که از امر الهى است ] با اذن خداوندى در شب قدر فرود مىآیند و همه واقعیات عالم هستى را با خود مى آورند ) .
توضیح فرشتگان و روح که عظمتى بالاتر از فرشتگان دارد ، در هر شب قدر واقعیات مربوط به امر الهى را در روى زمین ثبت مىکنند ، چنانکه در آیه دیگر توضیح داده شده است :
فیْها یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکیمٍ [الدخان آیه ۳] .( هر امر حکیمانه در آن شب مبارک مشخص مى گردد ) .
۶ از فرشتگان مأمورانى براى کارهاى معینى هستند
اِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمى اَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فىِ الْأَرْضِ قالُوا اَلَمْ تَکُنْ اَرْضُ الْلَّهِ واسِعَهً فَتُهاجِرُوا فیها [ النحل آیه ۲۸] .
( کسانى را که فرشتگان درمى یابند که ستم بخویشتن کرده اند ، به آنان می گویند :
در چه حال بودید ؟ مى گویند : ما بینوایانى در روى زمین بودیم . فرشتگان می گویند :
مگر زمین خداوندى پهناور نبود که در آن مهاجرت نمایید ) .
در قرآن مجید فعالیتهاى دیگرى هم براى فرشتگان در عالم طبیعت و در جهان دیگر تذکر داده شده است .
اَلَنْ یَکْفِیَکُمْ اَنْ یَمُدّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ الآفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُنْزَلینَ . [ آل عمران آیه ۱۲۴] ( آیا بشما کفایت نخواهد کرد که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشتهاى که فرود مىآیند ، کمک کند ) . مسئله مهم دیگرى که درباره این موجودات مقدس مورد بحث است ، اینست که :
آیا فرشتگان هم از اختیارى که انسانها دارند ، بهرهمند هستند یا نه ؟
گفته شده است که فرشتگان نیز از نوعى اختیار بهرهمند مى باشند ، اگر چه جنبه قدس و نورانیت آنها غلبه دارد ، بطوریکه از بعضى مآخذ چنین استفاده می شود که فرشتگان نفس امّاره ندارند و محض عقل و نور هستند . ولى این امتیازات منافاتى با داشتن تکلیف و مسئولیت ندارد . امر خداوندى به سجده بر آدم تکلیفى بود که به فرشتگان متوجه شد . و اگر آن موجودات مقدس مانند جمادات محض باشند که هیچگونه آگاهى و اختیارى نداشته باشند ، نمى توانند شایسته آن امتیازات و عظمتها بوده باشند . البتّه به جهت تقرب و ارتباط نزدیکترى که فرشتگان با مقام شامخ ربوبى دارند ، بهره بردارى آنان از اختیارى که دارند همواره در راه خیر و کمال مى باشد .
با بیان دیگر بطور قطع فرشتگان از عالم جمادات و نباتات و حیوانات ( غیر از انسانهاى رشد یافته ) والاتر و باعظمت ترند . در آیه اى از قرآن چنین آمده است :فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً اَوْ کَرْهاً قالَتا اَتَیْنا طائِعینَ [فصلت آیه ۱۱] .( خداوند به آسمان و زمین فرمود : بیائید ( در جریان فعالیّت قرار بگیرید ) چه از روى اختیار و چه از روى اکراه ، آن دو گفتند ما با اختیار آمدیم ) .
از این آیه معلوم مى شود که حرکات دستورى آسمان و زمین که جنبه آلى و تسلیم محض بودن آنها بیش از فرشتگان است ، منحصر بیک بعد اجبارى نبوده و دو راه براى آنها مطرح بوده است ، یا قرار گرفتن اختیارى در حرکات دستورى و یا قرار گرفتن اکراهى .
یعنى اگر چه آسمان و زمین به قرار گرفتن مطلق در جریان دستورى مجبور بودند ، ولى کیفیت آن بسته به درک و اختیار آن دو بوده است . و مسلم است که انتخاب راه درک و اختیار با عظمت تر بوده است که آن دو انتخاب کردند . بنابراین ،بجهت مقام والایى که فرشتگان دارند ، نیروى اختیار آنها قوى تر خواهد بود .
۶۳ ، ۶۴ منهم سجود لا یرکعون و رکوع لا ینتصبون ( برخى از فرشتگان سجده کنندگانى هستند که رکوعى ندارند ، برخى دیگر براى رکوع خمیده اند و قامت براى قیام راست نمى کنند ) .
سجده و رکوع فرشتگان
در این جملات این خطبه سه مسئله درباره فرشتگان مطرح شده است :
مسئله یکم کیفیت فعالیت و عبادت گروههاى فرشتگان
۱ سجده .
۲ رکوع .
۳ صف کشیدن .
۴ تسبیح .
۵ امین وحى بودن .
۶ زبانهایى براى پیامبران .
۷ فعالیت در اجراى قضا و امر الهى .
۸ نگهبانى بندگان .
۹ نگهبانى درهاى بهشت .
مسئله دوم مشخصات وجودى گروههاى فرشتگان
مانند :گسترشى به طول و عرض زمین و آسمانها .
توضیح ممکن است این موجودات مجرد که هیچگونه تزاحم وجودى در قرارگاه خود ندارند ، عوامل مستقیم جریان موجودات و رویدادهاى زمین و آسمانها بوده باشند . مخصوصا با نظر بارتباط آنها با عرش الهى ، که بنا به بعضى از روایات نیروى بنیادین آسمانها و زمین است . . .
مسئله سوم وضع درونى فرشتگان
۱ خسته نمى شوند .
۲ نمى خوابند .
۳ عقول آنها دچار سهو نمى شود .
۴ فراموشى راهى به آنها ندارد .
۵ درباره خداوند توهم تصویر ندارند .
۶ صفات مخلوقات را به خداوند نسبت نمى دهند .
۷ خدا را محدود در مکانها نمى کنند .
۸ و با مثل و نظیر به او اشاره نمىنمایند . ۸۳ ، ۸۴ ثمّ جمع سبحانه من حزن الأرض و سهلها و عذبها و سبخها تربه سنّها بالماء حتّى خلصت و لاطها بالّبله حتّى لزبت . . . ( سپس خداوند سبحان از خاک زمین مقدارى سخت و نرم و شیرین و شور را جمع نموده آبى در آن پاشید و تصفیهاش کرد ، آنگاه خاک تصفیه شده را با رطوبت آب به شکل گل چسبان درآورد . . . )
شرح وترجمه نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری خطبه۱ جلد۲