google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
مطالب برگزیده علامه جعفری

بحثى درباره بدا به قلم علامه محمد تقی جعفری

 
معناى « بدا » آن نیست که بعضى از عامیان گمان کرده‏اند که : آشکار شدن چیزى که براى خدا مخفى بوده است بلکه معناى « بدا » عین معناى آیه مبارکه است که در بالا آوردیم .میتوان گفت : هیچ اصل و قانونى براى اثبات سلطه مطلقه و اختیار مطلق خداوندى مانند « بدا » نیست که اثبات مى‏کند که خداوند متعال کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِى شَأْنٍ ۲ ( خداوند در هر زمانى کارى انجام مى‏دهد )
 

کل یوم هو فی شان بخوان
مر ورا بی کار و بی‌فعلی مدان

کمترین کاریش هر روزست آن
کو سه لشکر را کند این سو روان

لشکری ز اصلاب سوی امهات
بهر آن تا در رحم روید نبات

لشکری ز ارحام سوی خاکدان
تا ز نر و ماده پر گردد جهان

لشکری از خاک زان سوی اجل
تا ببیند هر کسی حسن عمل

این سخن پایان ندارد هین بتاز
سوی آن دو یار پاک پاک‌باز

بهر این فرمود : ذکر للبشرمولوى پیش از توضیح معناى بدا ، چند بیت از مولوى براى تصور « بدا » در اینجا نقل مى‏کنیم .
مولوى این ابیات را در تفسیر آن حدیث منسوب به پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم سروده است که مى‏گوید : « جفّ القلم بما هو کائن » ( قلم درباره آنچه که به وقوع خواهد پیوست ، خشکیده است ، یعنى همه آنچه که در عالم هستى تحقق پیدا خواهد کرد ، قلم قضا آن را نوشته و تمام شده است . )

هم‌چنین تاویل قد جف القلم
بهر تحریضست بر شغل اهم

پس قلم بنوشت که هر کار را
لایق آن هست تاثیر و جزا

کژ روی جف القلم کژ آیدت
راستی آری سعادت زایدت

ظلم آری مدبری جف القلم
عدل آری بر خوری جف القلم

چون بدزدد دست شد جف القلم
خورد باده مست شد جف القلم

تو روا داری روا باشد که حق
هم‌چو معزول آید از حکم سبق

معناى بیت آخر محکم‏ترین و روشنترین دلیل براى اصل « بدا » است که مى‏گوید : آیا عقل و وجدان تو تجویز مى‏کند که بگویى : خداوند سبحان با ثبت و نوشتن هر آنچه که در جهان هستى به وقوع خواهد پیوست ، قدرت تصرف در هستى را از خود سلب نموده است چنین تصورى مساوى اینست که بگویى : خداوند با ثبت همه آنچه که تحقق خواهد یافت ، [ در لوح محفوظ یا در امّ الکتاب ] خدایى را از خود سلب نموده است زیرا قدرت مطلقه او عین ذات اقدس او است و با سلب قدرت از خویشتن ،در حقیقت خدایى را از خود سلب نموده است بنابر این ، باید بگوییم :
آنچه که در عرصه پهناور هستى به وقوع مى‏پیوندد ، بمقتضاى مشیت و حکمت بالغه آلهى است که بر مبناى واقعیات شایسته تحقق ، واقع مى‏گردد ، ولى از آن جهت که نظم عالم در ارتباط با خداوند ناظم دستگاه آفرینش باز است ( این سیستم باز است ) و هیچ یک از موجودات و قوانین حاکمه در برابر آن قادر مطلق غیر قابل تغییر نیست .
 
همانگونه که « نسخ » یک حکم کشف از محدودیت مقتضى آن حکم و پایان یافتن آن مى‏نماید ، « بدا » نیز کشف از محدودیت مقتضى آن واقعیت مى‏کند که در مجراى هستى قرار گرفته بود . حال میتوانیم بگوییم : امیر المؤمنین علیه السلام که پس از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله عارف‏ترین انسان به مقام شامخ ربوبى بوده است ، بهتر از همه مى‏دانست که مقرر شدن قتل او در آن زمان مخصوص و با دست آن پلید و اشقى الأشقیا ، و در محراب مسجد کوفه بحسب قانون قضا و قدر ، نمیتواند در برابر مشیت بالغه خداوندى بر « محو و اثبات » مقاومت نموده و از نفوذ اراده خداوندى جلوگیرى نماید .
و قطعى است که امیر المؤمنین علیه السلام با اشتیاق شدید که به انکشاف واقعیات داشت ، به کشف مشیت نهائى خداوندى درباره خبر قتل خود که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم به او داده بود ، پرداخته و در صدد آگاهى باین که آیا درباره این حادثه ، « بدا » صورت خواهد گرفت یا نه ؟ بر آمده بود ، ولى خداوند حادثه مزبور را بجهت امکان « بدا » از وى مخفى داشته است .
 
این توجیه درباره علم ائمه علیهم السلام به همه خصوصیات شهادت آنان نیز جریان دارد . و اگر کسى اعتراض کند که همان انتقادى که پیش از این وارد کردیم که « بسیار بعید بنظر مى‏رسد که امیر المؤمنین علیه السلام رازهاى ناگشودنى قضا و قدر را با اسرار گشودنى تشخیص نداده و در صدد شناخت رازهاى ناگشودنى بر آید » باین احتمال نیز وارد است ، پاسخ این اعتراض روشن است ، زیرا لازمه کوشش براى شناخت اینکه آیا قتل امیر المؤمنین علیه السلام با همه خصوصیاتش مشمول « بدا » خواهد گشت یا نه ؟
آن نیست که آن بزرگوار رازهاى ناگشودنى را از اسرار قابل گشودن تشخیص نداده و در صدد شناخت راز ناگشودنى بر آمده است . ۸ ، ۱۲ أمّا وصیّتى : فاللّه لا تشرکوا به شیئاً ، و محمّدا صلّى اللّه علیه و آله فلا تضیّعوا سنّته . أقیموا هذین العمودین ، و أوقدوا هذین المصباحین و خلاکم ذمّ ما لم تشردوا ( اما وصیت من بشما : پس هرگز به خدا شریک قرار ندهید ، و سنت پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله را ضایع مکنید . این دو ستون را برپا دارید ، و این دو چراغ را روشن نگهدارید ، با عمل به این دو تکلیف اساسى سرزنشى براى شما متوجه نیست مادامى که متفرق نشوید . )( ۱ ) الرعد آیه ۳۹ . ( ۲ ) الرحمن آیه ۲۹ .
خطبه شماره ۱۴۹ (ترجمه و شرح فلسفی علامه محمد تقی جعفری)
Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=