google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
80-100 حکمت شرح ابن ابي الحدیدحکمت ها شرح ابن ابي الحدید

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 96 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت 100 صبحی صالح

100-وَ قَالَ ( عليه‏السلام )وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ
فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ
اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا يَعْلَمُونَ

حکمت 96 شرح ابن ‏أبي ‏الحديد ج 18   

96: وَ قَالَ ع وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ- اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي- وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ- اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ قد تقدم القول في كراهية مدح الإنسان في وجهه-

و في الحديث المرفوع إذا مدحت أخاك في وجهه- فكأنما أمررت على حلقه موسى وميضة
و قال أيضا لرجل مدح رجلا في وجهه- عقرت الرجل عقرك الله
و قال أيضا لو مشى رجل إلى رجل بسيف مرهف- كان خيرا له من أن يثني عليه في وجهه
و من كلام عمر المدح هو الذبح- قالوا لأن المذبوح ينقطع عن الحركة و الأعمال- و كذلك الممدوح يفتر عن العمل- . و يقول قد حصل في القلوب و النفوس- ما استغنى به عن الحركة و الجد- . و من أمثال الفلاحين- إذا طار لك صيت بين الحصادة فاكسر منجلك- .

و قال مطرف بن الشخير ما سمعت من ثناء أحد علي- أو مدحة أحد لي إلا و تصاغرت إلي نفسي- و قال زياد بن أبي مسلم ليس أحد سمع ثناء أحد عليه- إلا و تراءى له شيطان و لكن المؤمن يراجع- . فلما ذكر كلامهما لابن المبارك قال صدقا- أما قول زياد فتلك قلوب العوام- و أما قول مطرف فتلك قلوب الخواص

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حكمت (96) 

گروهى آن حضرت را در حضورش ستودند، چنين فرمود: اللّهم انّك اعلم بى من نفسى، و انا اعلم بنفسى منهم. اللهم اجعلنى خيرا ممّا يظنّون، و اغفر لى ما لا يعلمون.

«بار خدايا تو از من به خودم داناترى و من هم به خودم از ايشان داناترم، خدايا مرا بهتر از آنچه گمان مى‏ كنند قرار بده و آنچه را كه نمى ‏دانند براى من بيامرز.» سخن در باره ناپسند بودن ستودن انسان در حضور او، گذشت، و در حديث مرفوع آمده است «هنگامى كه برادرت را در حضورش مى‏ ستايى، گويى فرمان داده ‏اى تيغ درخشان برنده بر گردنش كشند.» و به مردى كه مرد ديگرى را روياروى ستوده بود فرمود: «آن مرد را درمانده كردى خدايت درمانده كناد.» و نيز فرموده است: «اگر مردى با تيغ آخته به مردى حمله كند بهتر از آن است كه رويا روى ستوده شود.» از جمله سخنان عمر اين است كه ستايش همان بريدن گردن است، چه آن كس كه گردنش بريده مى‏شود از حركت و كار باز مى‏ ماند و كسى را كه مى‏ ستايند از عمل‏ باز مى‏ ماند و سستى مى‏ كند. و گفته شده است ستايش در دل و نفس حالتى پيش مى ‏آورد كه ستايش شده در خود از كار و كوشش احساس بى نيازى مى‏  كند.
از مثالهاى كشاورزان است كه مى‏ گويند: چون ميان درو كنندگان نام‏ آور شدى داس خود را بشكن.

مطرف بن شخّير گفته است: هرگز از كسى مدح و ستايشى در باره خود نشنيدم مگر اينكه نفس من در نظرم كوچك شد. زياد بن ابى مسلم گفته است: هيچ كس مدح و ستايشى در باره خود نمى ‏شنود مگر اينكه شيطان بر او آشكار مى‏ شود، ولى مؤمن زود به حقيقت باز مى‏ گردد.

و چون سخن اين دو را براى ابن مبارك گفتند، گفت: راست گفته ‏اند، آنچه زياد گفته است در مورد دلهاى عوام مردم است و آنچه مطرف گفته است در مورد دلهاى خواص مردم است.

جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديدجلد 7 //دكتر محمود مهدوى دامغانى

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=