۴۶۳-وَ قَالَ ( علیهالسلام )الدُّنْیَا خُلِقَتْ لِغَیْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۴۵۵ دکتر آیتی
و فرمود (ع): دنیا براى دیگرى آفریده شده، براى خود آفریده نشده.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۹۶
۴۶۳-وَ قَالَ ( علیهالسلام )الدُّنْیَا خُلِقَتْ لِغَیْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۴۵۵ دکتر آیتی
و فرمود (ع): دنیا براى دیگرى آفریده شده، براى خود آفریده نشده.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۹۶
۴۵۷-وَ قَالَ ( علیهالسلام )مَنْهُومَانِ لَا یَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْیَا
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۴۴۹ دکتر آیتی
۴۴۹ و فرمود (ع): دو گرسنه اند که هیچگاه سیر نشوند: طالب علم و طالب دنیا.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۴۵
۴۳۲-وَ قَالَ ( علیهالسلام )إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِینَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْیَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا –فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ یُمِیتَهُمْ وَ تَرَکُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَیَتْرُکُهُمْ وَ رَأَوُا اسْتِکْثَارَ غَیْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا وَ دَرَکَهُمْ لَهَا فَوْتاً –أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ وَ سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ بِهِمْ عُلِمَ الْکِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا وَ بِهِمْ قَامَ الْکِتَابُ وَ بِهِ قَامُوا –لَا یَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا یَرْجُونَ وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا یَخَافُونَ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۴۲۴ دکتر آیتی
و فرمود (ع): دوستان خدا کسانى اند که به باطن دنیا نگریستند، در حالى که، دیگران به ظاهر آن مى نگرند. آنان به کار آخرت پرداختند ، در حالى که، دیگران به کار دنیا پردازند.
از دنیاى خود دور کردند، آنچه را که مى ترسیدند، سبب هلاکتشان شود و ترک کردند، آنچه را که مى دانند که سرانجام ترکشان خواهد کرد. بهرهمند شدن فراوان دیگران را از دنیا، بى مقدار شمردند و به دست آوردنش را با از دست دادن آن یکى دانستند. با آنچه مردم دیگر دوست هستند، دشمناند و با آنچه مردم دیگر دشمناند، دوست هستند.
قرآن به آنان دانسته شد و خود داناى آن هستند. کتاب خدا به ایشان بر پاست و آنان به کتاب خدا بر پایند. بیش از آنکه بدان امید بسته اند، نمى بینند و از چیزى، جز آنچه باید از آن بترسند، نمى ترسند.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۲۱۵
۴۳۱-وَ قَالَ ( علیهالسلام )الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْیَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى یُخْرِجَهُ عَنْهَا وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَهَ طَلَبَتْهُ الدُّنْیَا حَتَّى یَسْتَوْفِیَ رِزْقَهُ مِنْهَا
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۴۲۳ دکتر آیتی
و فرمود (ع): روزى بر دو گونه است: یکى آنکه او تو را طلب مى کند و دیگرى آنکه تو در طلبش هستى. هر که دنیا را طلب کند، مرگ در طلب اوست تا از دنیا بیرونش برد و هر که آخرت را طلب کند، دنیا او را طلب کند و روزیش را بتمامى به او رساند.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۱۷۶
۴۳۰-وَ قَالَ ( علیهالسلام )إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَهً وَ أَخْیَبَهُمْ سَعْیاً رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِی طَلَبِ مَالِهِ وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِیرُ عَلَى إِرَادَتِهِ فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَى الْآخِرَهِ بِتَبِعَتِهِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۴۲۲ دکتر آیتی
و فرمود (ع): زیانکارترین مردم در داد و ستد و نومیدترین آنها در سعى و کوشش مردى است که جسم خود را در طلب مال فرسوده سازد و قضا او را در رسیدن به خواستهایش یارى نکرده باشد، پس حسرت زده از دنیا برود و با بار گناهانش به سراى دیگر در آید.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۱۲۴
۴۲۳-وَ قَالَ ( علیهالسلام )مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ
وَ مَنْ عَمِلَ لِدِینِهِ کَفَاهُ اللَّهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ
وَ مَنْ أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَحْسَنَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۴۱۵ دکتر آیتی
و فرمود (ع): هر که باطن خود را نیکو سازد، خداوند هم ظاهرش را نیکو جلوه دهد.
هر که براى دینش کار کند، خداوند کار دنیایش را کفایت کند
و هر که رابطه خود را با خدا نیکو گرداند، خداوند، رابطه او را با مردم نیکو گرداند.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۹۱
۴۱۶-وَ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ ( علیهماالسلام )لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَکَ شَیْئاً مِنَ الدُّنْیَا فَإِنَّکَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَیْنِ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِیهِ بِطَاعَهِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِیتَ بِهِ وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِیهِ بِمَعْصِیَهِ اللَّهِ فَشَقِیَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ فَکُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِیَتِهِ وَ لَیْسَ أَحَدُ هَذَیْنِ حَقِیقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِکَ
قَالَ الرَّضِیُّ وَ یُرْوَى هَذَا الْکَلَامُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَ هُوَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الَّذِی فِی یَدِکَ مِنَ الدُّنْیَا قَدْ کَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَکَ وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَکَ وَ إِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَیْنِ رَجُلٍ عَمِلَ فِیمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَهِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِیتَ بِهِ أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِیهِ بِمَعْصِیَهِ اللَّهِ فَشَقِیتَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ وَ لَیْسَ أَحَدُ هَذَیْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِکَ فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَهَ اللَّهِ وَ لِمَنْ بَقِیَ رِزْقَ اللَّهِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۴۰۸ دکتر آیتی
به فرزند خود حسن (ع) فرمود: اى فرزند بعد از خود مالى برجاى مگذار. زیرا آنچه مى نهى براى یکى از این دو خواهد بود،
یا کسى که آن مال را در طاعت خدا به کار مى برد، پس او به چیزى که سبب بدبختى تو شده، نیکبخت مى گردد یا کسى است که آن مال را در معصیت خدا صرف مى کند، پس به آنچه تو برایش نهاده اى، بدبخت شود. و تو او را در معصیت یار باشى و این دو هیچیک شایسته آن نیستند که او را بر خود برگزینى.
و این معنى را به گونه دیگرى هم آورده اند: اما بعد آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو صاحبانى داشته و بعد از تو به دیگران خواهد رسید.
مالى که گرد آورده اى به یکى از این دو خواهد رسید: یکى آنکه مال تو را در راه طاعت خدا به کار برد، پس او به چیزى که تو بدان بدبخت شده اى، خوشبخت گردد، یا کسى است که آن را در راه معصیت خدا مصرف کند، پس به سبب مالى که براى او گرد آورده اى، بدبخت شود.
هیچیک از این دو، سزاوار آن نیستند که او را بر خود برگزینى یا بار او را بر دوش کشى. پس براى آنها که رفته اند، امید آمرزش داشته باش و براى آنان که مانده اند، امید روزى خداوند را.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۲۲۱
۳۹۳-وَ قَالَ ( علیهالسلام )خُذْ مِنَ الدُّنْیَا مَا أَتَاکَ وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْکَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِی الطَّلَبِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۸۷ دکتر آیتی
و فرمود (ع): از دنیا همان را برگیر که نزد تو آید و از آنچه روى از تو بر مى تابد، روى برتاب. اگر چنین نتوانى، اندازه نگه دار.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۳۶
۳۹۱-وَ قَالَ ( علیهالسلام )ازْهَدْ فِی الدُّنْیَا یُبَصِّرْکَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْکَ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
۳۸۳ و فرمود (ع): در دنیا پرهیزگارى پیشه کن تا خدا نیز دیده تو را به عیبهاى آن بینا سازد. غافل مباش که از تو غافل نیستند.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
*******************************************
شرح ابن میثم
۳۷۱- امام (ع) فرمود: ازْهَدْ فِی الدُّنْیَا یُبَصِّرْکَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا- وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْکَ
ترجمه
«در دنیا پارسا باش، تا خداوند تو را به زشتیهاى آن آگاه سازد، و بىخبر مباش که از تو بى خبر نیستند.»
شرح
چون علاقه به دنیا باعث پوشیده ماندن معایب آن از نظر دلبستگان به آن است، همان طورى که گفتهاند: محبّت به چیزى [انسان را] کور و کر مىسازد«». دشمنى با دنیا و پارسایى در آن باعث از بین بردن آن پوشش و ظاهر کردن عیبها و زشتیهایى است که زیر پوشش بوده است. بنا بر این امام (ع) به خاطر همان نتیجه قابل احتراز، دستور به پارسایى در دنیا داده است آن گاه از غفلت در دنیا از ماوراى این دنیا به وسیله قیاس مضمرى بر حذر داشته است که صغراى آن جمله فلست بمغفول عنک، بوده و کبراى مقدر نیز چنین است: و هر چه که غیر مغفول عنه باشد، شایسته نیست که از هدف آن غفلت شود.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج۵ // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده
*******************************************
شرح ابن ابى الحدید
حکمت (۳۹۷)
ازهد فى الدنیا یبصّرک الله عوراتها، و لا تغفل فلست بمغفول عنک. «در دنیا زاهد و بى رغبت باش تا خداوند عیبهاى آن را به تو فرا نماید و غافل مباش که از تو غفلت نمى شود.» جمله اوّل را شرط و جمله دوّم را جواب و جزاى شرط قرار داده است و این سخنى بر حق است که رغبت کننده به دنیا، عاشق آن است و عاشق، عیب معشوق خود را نمى بیند، آن چنان که شاعر چنین سروده است: چشم رضا از هر عیبى چشم پوش است ولى چشم خشم نکوهیده ها را آشکار مى سازد.
و چون به دنیا بىرغبت شود، آن را خوش نمى دارد و در آن صورت به چشم خویش عیبهاى دنیا را مى بیند نه به طریق نقل دیگران.
جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى
*******************************************
شرح ملا فتح الله کاشانی
حکمت ۳۸۱
(و قال علیه السّلام: ازهد فى الدّنیا) بى رغبت باش در متاع دنیا (یبصّرک اللّه فى عوراتها) نابینا گرداند خداى تعالى تو را بر عیوب آن زیرا که راغب به دنیا کور است دیده بصیرت او از عیوب آن (و لا تغفل) و غافل مشو از اطاعت و عبادات (فلست بمغفول عنک) تا نباشى که غافل باشد از تو در جمیع حالات.
تنبیه الغافلین وتذکره العارفین، ج۲ //ملا فتح الله کاشانی
بازدیدها: ۱۳۸
۳۸۵-وَ قَالَ ( علیهالسلام )مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَا یُعْصَى إِلَّا فِیهَا وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِتَرْکِهَا
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۷۷ دکتر آیتی
و فرمود (ع): نشان خوار و بى ارج بودن دنیا در نزد خدا، این است که وى را جز در آنجا نافرمانى نکنند و به آنچه در نزد اوست، نتوان رسید، مگر به ترک کردن آن.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۶۰
۳۸۴-وَ قَالَ ( علیهالسلام )الرُّکُونُ إِلَى الدُّنْیَا مَعَ مَا تُعَایِنُ مِنْهَا جَهْلٌ وَ التَّقْصِیرُ فِی حُسْنِ الْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَیْهِ غَبْنٌ وَ الطُّمَأْنِینَهُ إِلَى کُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۷۶ دکتر آیتی
و فرمود (ع): گرایش به دنیا، با آنچه از آن مى.بینى، نادانى است و قصور در انجام کردار نیک، اگر به ثواب آن اطمینان دارى، زیانکارى است و اعتماد به هر کس، پیش از آزمایش او، نشان عجز و ناتوانى در کارهاست.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۱۴۹
۳۷۲-وَ قَالَ ( علیهالسلام )لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ یَا جَابِرُ قِوَامُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا بِأَرْبَعَهٍ عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ وَ جَاهِلٍ لَا یَسْتَنْکِفُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ جَوَادٍ لَا یَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ وَ فَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ
فَإِذَا ضَیَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْکَفَ الْجَاهِلُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِیُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ
یَا جَابِرُ مَنْ کَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَیْهِ کَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَیْهِ فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِیهَا بِمَا یَجِبُ فِیهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ یَقُمْ فِیهَا بِمَا یَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۶۴ دکتر آیتی
به جابر بن عبد الله الانصارى فرمود: اى جابر، قوام دنیا بر چهار کس است: عالمى که علم خود را به کار دارد. جاهلى که از فرا گرفتن علم سر بر نتابد، بخشنده اى که در بخشش بخل نورزد و فقیرى که دنیا را به آخرتش نفروشد.
هرگاه، عالم، علم خود را به کار ندارد، جاهل از آموختن سر بر تابد و هرگاه، توانگر از بخشیدن مال خود بخل ورزد، فقیر آخرتش را به دنیا خواهد فروخت.
اى جابر، هر کس که از نعمت خدا بسیار بهرهمند شود، نیازهاى مردم به او افزون باشد. هرکس که در نعمتى که خدا به او ارزانى داشته به گونه اى که بر او واجب است عمل کند، خداوند نعمت او را دوام بخشد و باقى گذارد و هر که چنین نکند، داراییش را به فنا و زوال کشاند.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۳۰۵
۳۷۰-وَ رُوِیَ أَنَّهُ ( علیهالسلام )قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَهِ
أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَیَلْهُوَ وَ لَا تُرِکَ سُدًى فَیَلْغُوَ
وَ مَا دُنْیَاهُ الَّتِی تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍ مِنَ الْآخِرَهِ الَّتِی قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ
وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِی ظَفِرَ مِنَ الدُّنْیَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ کَالْآخَرِ الَّذِی ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَهِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۶۲ دکتر آیتی
گویند کمتر اتفاق مى افتاد که امام بر منبر نشیند و پیش از اداى سخن، مردم را چنین اندرزى ندهد:
اى مردم، از خداى بترسید. هیچکس به عبث آفریده نشده تا سرگرم لهو و بازیچه گردد و او را به خود وانگذاشته اند تا به کارهاى لغو و بیهوده پردازد.
مباد که دنیا در نظرش به گونه اى آراسته آید که آن را جانشین آخرت، که زشتش انگاشته، قرار دهد.
آن فریب خورده اى که در دنیا به بالاترین پیروزى رسیده، هرگز به پایه کسى که از آخرت اندک سهمى یافته، نرسد.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۲۱۱
۳۶۷-وَ قَالَ ( علیهالسلام )یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْیَا حُطَامٌ مُوبِئٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ قُلْعَتُهَا أَحْظَى مِنْ طُمَأْنِینَتِهَا وَ بُلْغَتُهَا أَزْکَى مِنْ ثَرْوَتِهَا
حُکِمَ عَلَى مُکْثِرٍ مِنْهَا بِالْفَاقَهِ وَ أُعِینَ مَنْ غَنِیَ عَنْهَا بِالرَّاحَهِ
مَنْ رَاقَهُ زِبْرِجُهَا أَعْقَبَتْ نَاظِرَیْهِ کَمَهاً
وَ مَنِ اسْتَشْعَرَ الشَّغَفَ بِهَا مَلَأَتْ ضَمِیرَهُ أَشْجَاناً لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَى سُوَیْدَاءِ قَلْبِهِ هَمٌّ یَشْغَلُهُ وَ غَمٌّ یَحْزُنُهُ کَذَلِکَ حَتَّى یُؤْخَذَ بِکَظَمِهِ فَیُلْقَى بِالْفَضَاءِ مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُ هَیِّناً عَلَى اللَّهِ فَنَاؤُهُ وَ عَلَى الْإِخْوَانِ إِلْقَاؤُهُ
وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْیَا بِعَیْنِ الِاعْتِبَارِ وَ یَقْتَاتُ مِنْهَا بِبَطْنِ الِاضْطِرَارِ وَ یَسْمَعُ فِیهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِ وَ الْإِبْغَاضِ
إِنْ قِیلَ أَثْرَى قِیلَ أَکْدَى وَ إِنْ فُرِحَ لَهُ بِالْبَقَاءِ حُزِنَ لَهُ بِالْفَنَاءِ هَذَا وَ لَمْ یَأْتِهِمْ یَوْمٌ فِیهِ یُبْلِسُونَ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۵۹ دکتر آیتی
و فرمود (ع): اى مردم، متاع این جهانى همانند گیاهى است خشک و بیمارى انگیز. پس، از چراگاهى دورى گزینید که رخت بر بستن از آن خوشتر است از قرار گرفتن در آن و به اندک روزى آن خرسند شدن، بهتر است از ثروت آن.
آنکه مال فراوان اندوخته، محکوم به فقر است و هر که از آن بى نیازى جسته به آسودگى رسیده.
کسى را که به زیورها و آرایه هایش فریفته شود، نابینایى در پى است.
هر که دوستیش را شعار خود سازد، دل خود را از اندوه پر ساخته و این اندوه در اعماق قلبش بماند، اندوهى بر او چیره شود و به خود مشغولش دارد و اندوهى محزونش نماید و همچنان، با او در ستیز و کشاکش بود تا راه نفسش بسته آید و او را در گورستانى افکنند، در حالى که، شاهرگ حیاتش بریده شده است. گرفتن جانش بر خداوند آسان بود و به گورستان بردنش براى یارانش سهل.
مؤمن دنیا را به دیده عبرت مى نگرد، و به هر چه روزى روزانه اوست، خرسند است و با خشم و کینه، سخن دنیا را مى شنود، اگر گویند که توانگر شد، بى درنگ، بانگ برآید که تهى دست گردید و اگر به زندگیش شادمان شوند باید به سوگ مردنش نشست. چنین است حال آدمى در این جهان و حال آنکه، روزى که در آن نومید شوند هنوز در نرسیده است.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۷۳
۳۴۹-وَ قَالَ ( علیه السلام )مَنْ نَظَرَ فِی عَیْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ
وَ مَنْ رَضِیَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ
وَ مَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْیِ قُتِلَ بِهِ
وَ مَنْ کَابَدَ الْأُمُورَ عَطِبَ
وَ مَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ
وَ مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ
وَ مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ
وَ مَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ فَأَنْکَرَهَا ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِکَ الْأَحْمَقُ بِعَیْنِهِ
وَ الْقَنَاعَهُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ
وَ مَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ
وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلَامُهُ إِلَّا فِیمَا یَعْنِیهِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۴۱ دکتر آیتی
۳۴۱ و فرمود (ع): هر که به عیب خود نگریست از نگریستن در عیب دیگران بازماند
هر که به روزیى که خدا به او داده، خرسند باشد، بر آنچه از دستش رفته، محزون نگردد.
هر که تیغ ستم بیرون کشد، سرانجام، خونش به آن بریزد.
هر که با کارها پنجه در افکند هلاک شود.
هر که خود را به گردابها افکند، غرق گردد.
هر که به جایهاى ناشایست قدم نهد، متهم شود.
هر که سخنش بسیار باشد، خطاهایش بسیار باشد و هر که خطایش افزونتر، آزرمش کمتر و هر که آزرمش کم باشد، پارساییش اندک بود و هر که پارساییش اندک باشد، قلبش بمیرد و هر که قلبش بمیرد به آتش دوزخ داخل گردد.
هر که به عیبهاى مردم بنگرد و آنها را ناخوش دارد، ولى خود مرتکب آنها گردد، بى تردید احمق است.
قناعت ثروتى است پایان ناپذیر.
هر که فراوان یاد مرگ کند، به اندکى از دنیا راضى باشد
و هر که بداند گفتارش همان کردار اوست، در آنچه به کارش نیاید چیزى نگوید.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۲۰۲
۳۴۴-وَ قَالَ ( علیهالسلام )مَعَاشِرَ النَّاسِ اتَّقُوا اللَّهَ فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا یَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لَا یَسْکُنُهُ وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ یَتْرُکُهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً قَدْ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۳۶ دکتر آیتی
و فرمود (ع): اى مردم، از خداى بترسید، چه بسا، آرزومندى که به آرزویش نرسد و چه بسا کسى که بنایى برآورد و در آن زیستن نتواند و چه بسا، گرد آورنده اى که بگذارد و بگذرد. شاید آن را به ناروا گرد آورده است یا حق کسى است که آن را به او نداده، یا از حرام به دستش آورده و گناهش به گردن اوست و بارش بر دوش او. به پیشگاه پروردگارش حاضر مى شود، با تأسف و دریغ «زیانکار در دنیا و آخرت و این زیانکارى آشکار است».
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۵۴
۳۰۳-وَ قَالَ ( علیهالسلام )النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۲۹۵ دکتر آیتی
و فرمود (ع): مردم، فرزندان دنیا هستند و آدمى را به سبب دوست داشتن مادرش سرزنش نمى کنند.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۳۷
۲۶۹-وَ قَالَ ( علیهالسلام )النَّاسُ فِی الدُّنْیَا عَامِلَانِ عَامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیَا لِلدُّنْیَا قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْیَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ یَخْشَى عَلَى مَنْ یَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ یَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ فَیُفْنِی عُمُرَهُ فِی مَنْفَعَهِ غَیْرِهِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۲۶۱ دکتر آیتی
و فرمود (ع): مردم در دنیا دو گونه کار کنند: یکى در دنیا، براى دنیا کار مى کند و دنیا چنانش به خود مشغول داشته که به آخرتش نمى پردازد و مى ترسد که بازماندگانش گرفتار فقر شوند و حال آنکه، خود از دنیا در امان است. چنین کسى عمر خود را براى سود دیگران تباه مى کند
و آن دیگر در دنیا براى آخرتش کار مى کند، پس بهره او از دنیا بىهیچ رنجى به دستش مى آید. چنین کسى نصیب خود از دنیا و آخرت فراهم آورد و مالک دو سراى شود. در نزد خداى هم آبرومند است و هر حاجت، که از او خواهد، برآورد.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۱۲۶
۲۵۱-وَ قَالَ ( علیهالسلام )مَرَارَهُ الدُّنْیَا حَلَاوَهُ الْآخِرَهِ وَ حَلَاوَهُ الدُّنْیَا مَرَارَهُ الْآخِرَهِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۲۴۳ دکتر آیتی
و فرمود (ع):
تلخکامى دنیا، شیرینکامى آخرت است و شیرینکامى دنیا، تلخکامى آخرت.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۴۸
نامه : ۷۸
و من کتاب له ع اءَجابَ بِهِ اءبَا مُوسَى الا شْعَرِىَّ عَنْ کِتابٍ کَتَبَه الَیْهِ مِنْ الْمَکانِ الَّذِى اُقْعِدُوافِیهِ لِلْحُکُومَهِ، وَ ذَکَرِ هذا الْکِتابِ سَعِیدُ بْنُ یَحْیَى الا مَوِىٍُّّ فِی کِتابِ الْمَغازِی :
فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ تَغَیَّرَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ عَنْ کَثِیرٍ مِنْ حَظِّهِمْ، فَمَالُوا مَعَ الدُّنْیَا وَ نَطَقُوا بِالْهَوَى وَ إِنِّی نَزَلْتُ مِنْ هَذَا الْاءَمْرِ مَنْزِلاً مُعْجِبا اجْتَمَعَ بِهِ اءَقْوَامٌ اءَعْجَبَتْهُمْ اءَنْفُسُهُمْ، فَاِنِّى اءُدَاوِی مِنْهُمْ قَرْحا اءَخَافُ اءَنْ یَعُودَ عَلَقا وَ لَیْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ اءَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَهِ اءُمَّهِ مُحَمَّدٍ ص وَ اءُلْفَتِهَا مِنِّی .
اءَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ کَرَم الْمَآبِ وَ سَاءَفِی بِالَّذِی وَاءَیْتُ عَلَى نَفْسِی وَ إِنْ تَغَیَّرْتَ عَنْ صَالِحِ مَا فَارَقْتَنِی عَلَیْهِ، فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا اءُوتِیَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَهِ وَ إِنِّی لَاءَعْبَدُ اءَنْ یَقُولَ قَائِلٌ بِبَاطِلٍ وَ اءَنْ اءُفْسِدَ اءَمْرا قَدْ اءَصْلَحَهُ اللَّهُ، فَدَعْ مَا لاَ تَعْرِفُ، فَإِنَّ شِرَارَ النَّاسِ طَائِرُونَ إِلَیْکَ بِاءَقَاوِیلِ السُّوءِ، وَالسَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) به ابو موسى اشعرى در پاسخ امر حکمین . آن را سعید بن یحیى الاموى در کتاب المغازى نقل کرده است :
هر آینه بسیارى از مردم از بسیارى از نصیب خود بى بهره ماندند. به دنیا گرویدند و سخن از روى هوا گفتند. و من در این کار در شگفت شده ام . در آنجا گروهى مردم خود پسند گرد آمدند و من اکنون زخمى را معالجه خواهم کرد که ترسم به صورت خون لخته در آید. و بدان ، که هیچکس آزمندتر از من به گرد آمدن امت محمد (صلى الله علیه و آله ) و الفت و مهربانى آنها با یکدیگر نیست . من در این کار خواستار پاداش نیکو و باز گشت به جایگاه نیکو هستم . بزودى بر آنچه بر خود مقرر داشته ام ، وفا خواهم کرد، هر چند، که تو آن شایستگى را که به هنگام جدا شدن داشتى ، از دست داده باشى . بدبخت آنکه از سود عقل و تجربتى که او را داده اند، بى بهره ماند. من نمى توانم سخن باطل و نادرست را تحمل کنم ، یا کارى را که خدا به صلاح آورده ، تباه سازم . پس آنچه را که نمى دانى چیست رها کن ، زیرا مردم بد کردار با این سخنان نابکارانه تو به سوى تو خواهند شتافت . والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی۷۸
بازدیدها: ۷۹
نامه :۷۲
و من کتاب له ع إ لى عَبْدِ اللَه بْنِ الْعَبَاسِ، رَحِمَهُ اللَهُ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّکَ لَسْتَ بِسَابِقٍ اءَجَلَکَ، وَ لاَ مَرْزُوقٍ مَا لَیْسَ لَکَ، وَ اعْلَمْ بِاءَنَّ الدَّهْرَ یَوْمَانِ: یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ وَ اءَنَّ الدُّنْیَا دَارُ دُوَلٍ، فَمَا کَانَ مِنْهَا لَکَ اءَتَاکَ عَلَى ضَعْفِکَ، وَ مَا کَانَ مِنْهَا عَلَیْکَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِکَ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به عبد الله بن عباس :
اما بعد، تو بر اجلت پیشى نخواهى گرفت و آنچه روزى تو نیست به تواش ندهند و بدان که دنیا دو روز است روزى به سود تو و روزى به زیان تو. و دنیا سرایى است که پیوسته دست به دست مى گردد. آنچه از آن تو باشد، سرانجام ، به تو خواهد رسید، هر چند، ناتوان باشى و آنچه بر زیان توست ، دفعش نتوانى کرد، هر چند، نیرومند باشى .
ترجمه عبدالحمید آیتی۷۲
بازدیدها: ۶۲
نامه : ۷۱
و من کتاب له ع إ لَى الْمُنْذِرِ بْنِ الْجارُودِ الْعَبْدی ، وَ قَدْ کانَ اسْتَعْمَلَهُ عَلى بَعْضِ النَّواحِىفَخانَ الامانَهَ فِى بَعْضِ ما وَلاهُ مِنْ اءَعْمالِهِ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ صَلاَحَ اءَبِیکَ غَرَّنِی مِنْکَ، وَ ظَنَنْتُ اءَنَّکَ تَتَّبِعُ هَدْیَهُ، وَ تَسْلُکُ سَبِیلَهُ، فَإِذَا اءَنْتَ فِیمَا رُقِّیَ إِلَیَّ عَنْکَ لاَ تَدَعُ لِهَوَاکَ انْقِیَادا، وَ لاَ تُبْقِی لِآخِرَتِکَ عَتَادا، تَعْمُرُ دُنْیَاکَ بِخَرَابِ آخِرَتِکَ، وَ تَصِلُ عَشِیرَتَکَ بِقَطِیعَهِ دِینِکَ.
وَلَئِنْ کَانَ مَا بَلَغَنِی عَنْکَ حَقّا لَجَمَلُ اءَهْلِکَ وَ شِسْعُ نَعْلِکَ خَیْرٌ مِنْکَ وَ مَنْ کَانَ بِصِفَتِکَ فَلَیْسَ بِاءَهْلٍ اءَنْ یُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ، اءَوْ یُنْفَذَ بِهِ اءَمْرٌ، اءَوْ یُعْلَى لَهُ قَدْرٌ، اءَوْ یُشْرَکَ فِی اءَمَانَهٍ، اءَوْ یُؤْمَنَ عَلَى خِیانَهٍ، فَاءَقْبِلْ إِلَیَّ حِینَ یَصِلُ إِلَیْکَ کِتَابِی هَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
قال الرضى :
وَ الْمُنْذِرُ هذا هُوَ الَّذِی قالَ فِیهِ اءَمِیرُ الْمؤ مِنِین ع : إ نَّهُ لَنَظَارُ فِی عِطْفَیْهِ، مُخْتالْ فِی بُرْدَیْهِ، تَفَالْ فِی شِراکَیْهِ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) به منذر بن الجارود العبدى که در پاره اى از آنچه او را بر آن ولایتداده بود، خیانت کرد:
اما بعد، درستکارى پدرت مرا در انتصاب تو بفریفت و پنداشتم که تو از روش او پیروى مى کنى و به راه او مى روى . ولى ، آنسان ، که به من خبر رسیده تو فرمانبردارى از نفس خود را فرو نمى هلى و براى آخرتت اندوخته اى نمى نهى و با ویران ساختن آخرتت مى خواهى دنیایت را آبادان سازى و به بهاى بریدن از دینت به عشیره خود مى پیوندى .
اگر آنچه مرا خبر داده اند، درست باشد، پس اشتر قبیله ات و بند کفشت از تو بهتر توانند بود. کسانى همانند تو هیچ مرزى را استوار نتوانند داشت و لایق آن نیستند که بر رتبه و مقامشان افزوده شود یا در امانتى شریکشان سازند یا از خیانتشان در امان تواند بود. این نامه من که به تو رسید بر فور به نزد من در حرکت آى . ان شاء الله .
شریف رضى گوید :
این منذر همان است که امیرالمؤ منین درباره او فرمود از روى خودپسندى پیوسته به چپ و راست خود مى نگرد و در دو برد گرانبهاى خود مى خرامد و کفشهاى خود را فوت مى کند که گرد از آنها بزداید:
ترجمه عبدالحمید آیتی۷۱
بازدیدها: ۷۸
نامه : ۷۰
و من کتاب له ع إ لى سَهْلِ بْنِ حُنَیفٍ الا نصاری ، وَ هُوَ عامِلُهُ، عَلَى الْمَدینَهِ فِی مَعْنى قَوْمٍ مِنْاءَهْلِها لَحِقوا بِمُعاویَهَ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَلَغَنِی اءَنَّ رِجَالاً مِمَّنْ قِبَلَکَ یَتَسَلَّلُونَ إِلَى مُعَاوِیَهَ، فَلاَ تَأْسَفْ عَلَى مَا یَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ، وَ یَذْهَبُ عَنْکَ مِنْ مَدَدِهِمْ، فَکَفَى لَهُمْ غَیّا وَ لَکَ مِنْهُمْ شَافِیا فِرَارُهُمْ مِنَ الْهُدَى وَالْحَقِّ، وَ إِیضَاعُهُمْ إِلَى الْعَمَى وَالْجَهْلِ، وَإِنَّمَا هُمْ اءَهْلُ دُنْیَا مُقْبِلُونَ عَلَیْهَا، وَ مُهْطِعُونَ إِلَیْهَا، وَ قَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ وَ رَاءَوْهُ وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ وَ عَلِمُوا اءَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِی الْحَقِّ اءُسْوَهٌ، فَهَرَبُوا إِلَى الْاءَثَرَهِ، فَبُعْدا لَهُمْ وَ سُحْقا، إِنَّهُمْ وَاللَّهِ لَمْ یَنْفِرُوا مِنْ جَوْرٍ، وَ لَمْ یَلْحَقُوا بِعَدْلٍ، وَ إِنَّا لَنَطْمَعُ فِی هَذَا الْاءَمْرِ اءَنْ یُذَلِّلَ اللَّهُ لَنَا صَعْبَهُ، وَ یُسَهِّلَ لَنَا حَزْنَهُ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ، وَالسَّلاَمُ عَلَیْکَ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به سهل بن حنیف انصارى که از سوى آن حضرت حاکم مدینه بود. دراین باب که شمارى ازکسانى که نزد او بودند به معاویه پیوستند:
اما بعد، به من خبر رسید که برخى از مردانى که در فرمان تواند، پنهانى ، به نزد معاویه مى گریزند. غمگین مباش اگر از شمار سپاهیانت کاسته مى شود یا یارى شمارى از ایشان را از دست مى دهى . کیفر ایشان همین بس که به گمراهى افتاده اند و تو از زحمتشان رهایى یافته اى . آنان از هدایت و حق گریخته اند و به نابینایى و نادانى افتاده اند. اینان ، یاران دنیا بودند و به دنیا روى آوردند و به سوى آن شتافتند. حکومت عدل ما را دیدند و شناختند و آوازه آن را شنیدند و به گوش سپردند. دریافته بودند که در اینجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند. پس گریختند تا مگر خود به سودى برسند. خداوند ایشان را از رحمت خود دور گرداند. اینان از ستم نگریخته اند و به عدل نیز نخواهند رسید و در این کار از خدا مى خواهیم ، دشواریها را برایمان آسان سازد. و ناهمواریها را هموار گرداند. ان شاء الله . والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی۷۰
بازدیدها: ۳۱
نامه : ۶۹
و من کتاب له ع إ لَى الْحارِثِ الْهَمَدانی :
وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَاسْتَنْصِحْهُ، وَ اءَحِلَّ حَلاَلَهُ، وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ، وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ، وَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا مَا بَقِیَ مِنْهَا، فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضا، وَ آخِرَهَا لاَحِقٌ بِاءَوَّلِهَا، وَ کُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ.
وَ عَظِّمِ اسْمَ اللَّهِ اءَنْ تَذْکُرَهُ إِلا عَلَى حَقِّ، وَ اءَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَ لاَ تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلا بِشَرْطٍ وَثِیقٍ، وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ یُکْرَهُ لِعَامَّهِ الْمُسْلِمِینَ، وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَى مِنْهُ فِی الْعَلاَنِیَهِ، وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ اءَنْکَرَهُ اءَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ، وَ لاَ تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضا لِنِبَالِ الْقَوْلِ، وَ لاَ تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِبا، وَ لاَ تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلاً، وَاکْظِمِ الْغَیْظَ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ القُدْرَهِ وَاحْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَاصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَهِ تَکُنْ لَکَ الْعَاقِبَهُ، وَاسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَهٍ اءَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَیْکَ، وَ لاَ تُضَیِّعَنَّ نِعْمَهً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکَ، وَ لْیُرَ عَلَیْکَ اءَثَرُ مَا اءَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْکَ.
وَاعْلَمْ اءَنَّ اءَفْضَلَ الْمُؤْمِنِینَ اءَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَهً مِنْ نَفْسِهِ وَ اءَهْلِهِ وَ مَالِهِ، وَ إِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ، وَ مَا تُؤَخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ، وَاحْذَرْ صَحَابَهَ مَنْ یَفِیلُ رَاءْیُهُ وَ یُنْکَرُ عَمَلُهُ، فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ، وَاسْکُنِ الْاءَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَاحْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَهِ وَالْجَفَاءِ وَ قِلَّهَ الْاءَعْوَانِ عَلَى طَاعَهِ اللَّهِ، وَاقْصُرْ رَاءْیَکَ عَلَى مَا یَعْنِیکَ، وَ إِیَّاکَ وَ مَقَاعِدَ الْاءَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیْطَانِ وَ مَعَارِیضُ الْفِتَنِ، وَ اءَکْثِرْ اءَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ اءَبْوَابِ الشُّکْرِ، وَ لاَ تُسَافِرْ فِی یَوْمِ جُمُعَهٍ حَتَّى تَشْهَدَ الصَّلاَهَ إِلا فَاصِلاً فِی سَبِیلِ اللَّهِ، اءَوْ فِی اءَمْرٍ تُعْذَرُ بِهِ، وَ اءَطِعِ اللَّهَ فِی جَمِیعِ اءُمُورِکَ فَإِنَّ طَاعَهَ اللَّهِ فَاضِلَهٌ عَلَى مَا سِوَاهَا، وَ خَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَهِ، وَارْفُقْ بِهَا وَ لاَ تَقْهَرْهَا، وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلا مَا کَانَ مَکْتُوبا عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَهِ، فَإِنَّهُ لاَبُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا، وَ إِیَّاکَ اءَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَ اءَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا، وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَهَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ، وَ وَقِّرِ اللَّهَ وَ اءَحْبِبْ اءَحِبَّاءَهُ، وَاحْذَرِ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِیسَ، وَالسَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) به حارث همدانى :
به ریسمان قرآن چنگ در زن و از آن نصیحت بجوى . حلالش را حلال بدار و حرامش را حرام . حقى را که پیش از این بوده است تصدیق کن . آنچه را از دنیا مانده است به آنچه از آن گذشته است ، قیاس نماى . زیرا آنچه از آن باقى مانده ، همانند گذشته آن است و پایانش پیوسته است به آغاز آن و سراسر آن ناپایدار و رفتنى است .
نام خدا را بزرگ شمار و جز براى حق بر زبانش میاور. فراوان از مرگ و جهان پس از مرگ یاد کن و آروزى مرگ مکن ، مگر به شرطى محکم و استوار. از هر کار که کننده آن انجامش دادنش را از خود مى پسندد و از دیگر مسلمانان ناپسند مى دارد حذر کن .
از هر کار که در نهان انجام گیرد، ولى به آشکارا سبب شرمسارى شود، دورى نماى . از هر کارى که چون از کننده اش پرسند، انکارش کند و عذر آورد بپرهیز. آبروى خود را هدف تیرهاى سخن مردم قرار مده . هر چه شنیدى به دیگران مگوى که همین بس که تو را دروغگو شمرند و هر چه شنیدى ، انکارش مکن که همین بس که تو را نادان شمرند. خشم خود فرو خور و به هنگام قدرت ، گذشت نماى و در وقت غضب بردبار باش و چون توانایى یافتى گناه دیگران را عفو کن تا عاقبت نیک از آن تو بود.
و سپاس هر نعمتى را که خدا به تو داده به جاى آر تا نعمتت پایدار ماند. هیچیک از نعمتهایى را که خدا به تو عنایت کرده ، تباه منماى و باید که نشان نعمت خداوندى بر تو آشکار بود.
بدان که بهترین مؤ منان کسى است که جان خود و خویشاوندان و دارایى خود را پیش از دیگران در راه خدا تقدیم دارد. زیرا هر خیر که پیشاپیش فرستى ، اندوخته شده ، براى تو بماند و هر چه واپس نهى ، خیرش به دیگرى رسد. بپرهیز از مصاحبت هر کس که عملش ناپسند باشد، که هر کس را به دوستش شناسند.
در شهرهاى بزرگ سکونت گیر که محل اجتماع مسلمانان است و از جایى که منزلگاه غفلت و ستم است و طاعت خداوند را یاران اندک است ، بپرهیز.
اندیشه خود منحصر به امورى دار که به کارت آید و از نشستن بر سر بازارها حذر کن که جایگاه شیطان است و محل بروز فتنه هاست . بر کسانى که تو را بر آنان برترى است ، فراوان ، نظر کن که نظر کردن تو سپاسگزارى از نعمت است .در روز جمعه سفر مکن تا در نماز جمعه حاضر آیى ، مگر اینکه سفرت در راه خدا باشد یا کارى باشد که در انجام دادنش ناچار باشى . در همه کارها خدا را اطاعت کن ، زیرا اطاعت حق از هر کار دیگر برتر است . نفس را در عبادت بفریب و با او مدارا کن و بر او قهر منماى . و به هنگام فراغت و آسایشش او را دریاب ، مگر در آنچه بر تو واجب است که از به جاى آوردن و مراعات آن در وقت مقرر، چاره اى نیست . بترس که مرگ به سراغت آید و تو در طلب دنیا از خداى گریخته باشى . بپرهیز از مصاحبت بد کاران که شرّ پیوسته به شرّ است .خدا را بزرگ دار و دوستانش را دوست بدار و از خشم بپرهیز که خشم از سپاهیان ابلیس است . والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی۶۹
بازدیدها: ۹۷
نامه : ۶۸
و من کتاب له ع إ لى سَلْمانَ الْفارِسِی رَحِمَهُ اللّهُ قَبْلَ اءَیّامِ خِلافَتِهِ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْیَا مَثَلُ الْحَیَّهِ، لَیِّنٌ مَسُّهَا، قَاتِلٌ سَمُّهَا، فَاءَعْرِضْ عَمَّا یُعْجِبُکَ فِیهَا لِقِلَّهِ مَا یَصْحَبُکَ مِنْهَا، وَ ضَعْ عَنْکَ هُمُومَهَا لِمَا اءَیْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالاَتِهَا، وَ کُنْ آنَسَ مَا تَکُونُ بِهَا اءَحْذَرَ مَا تَکُونُ مِنْهَا، فَإِنَّ صَاحِبَهَا کُلَّمَا اطْمَاءَنَّ فِیهَا إِلَى سُرُورٍ اءَشْخَصَتْهُ عَنْهُ إِلَى مَحْذُورٍ، اءَوْ إِلَى إِینَاسٍ اءَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَى إِیحَاشٍ وَالسَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به سلمان فارسى ، رحمه الله ، پیش از ایام خلافت او:
اما بعد، این دنیا همانند مار است که چون دست بر او کشند، نرم آید، ولى زهرش کشنده است . از هر چه در این دنیا شادمانت مى دارد، رخ برتاب . زیرا اندکى از آن با تو همراه ماند. اندوه دنیا از دل به در کن ، زیرا به جدایى دنیا از خود یقین دارى . هر چه انس تو به دنیا افزون شود باید که بیشتر از آن حذر کنى . زیرا دنیا دار، هر گاه به شادمانیى دلبستگى یابد، دنیا او را از آن شادمانى به بلایى مى کشاند. و هر گاه انس گرفتنش موجب آرمیدن گردد او را از آن حال به ترس و هراس مى افکند. والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی۶۸
بازدیدها: ۲۶
نامه : ۶۶
و من کتاب له ع إ لى عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْعَبَاسِ، وَ قَدْ تَقَدَّمَ ذِکْرُهُ بِخِلافِ هذِهِ الرَّوایَهِ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْعَبْدَ لَیَفْرَحُ بِالشَّیْءِ الَّذِی لَمْ یَکُنْ لِیَفُوتَهُ، وَ یَحْزَنُ عَلَى الشَّیْءِ الَّذِی لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ، فَلاَ یَکُنْ اءَفْضَلَ مَا نِلْتَ فِی نَفْسِکَ مِنْ دُنْیَاکَ بُلُوغُ لَذَّهٍ اءَوْ شِفَاءُ غَیْظٍ، وَ لَکِنْ إِطْفَاءُ بَاطِلٍ وَ إِحْیَاءُ حَقِّ، وَ لْیَکُنْ سُرُورُکَ بِمَا قَدَّمْتَ، وَ اءَسَفُکَ عَلَى مَا خَلَّفْتَ، وَ هَمُّکَ فِیمَا بَعْدَ الْمَوْتِ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به عبد الله بن عباس و پیش از این روایت دیگرى از این نامه راآوردیم :
اما بعد، آدمى گاه به چیزى که سرانجام نصیب او خواهد شد، شادمان مى شود. و گاه بر چیزى که مقدر نشده که به او برسد، غمگین مى گردد. پس نباید بهترین چیزى که در این دنیا بدان نایل مى آیى ، رسیدن به لذتى یا فرو نشاندن کینه اى باشد، بلکه باید خاموش کردن باطلى بود یا زنده کردن حقى . باید شادمانى تو به سبب چیزهایى باشد که پیشاپیش براى آخرتت فرستاده اى و اندوه و دریغ تو، بر آنچه در این دنیا به جاى مى گذارى . و باید که همه همّ تو منحصر به امور پس از مرگ باشد.
ترجمه عبدالحمید آیتی۶۶
بازدیدها: ۱۰
نامه : ۵۹
و من کتاب له ع إ لَى الاْ سْوَدِ بْنِ قُطْبَهَ صاحِبِ جُندِ حُلْوانَ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْوَالِیَ إِذَا اخْتَلَفَ هَوَاهُ مَنَعَهُ ذَلِکَ کَثِیرا مِنَ الْعَدْلِ، فَلْیَکُنْ اءَمْرُ النَّاسِ عِنْدَکَ فِی الْحَقِّ سَوَاءً فَإِنَّهُ لَیْسَ فِی الْجَوْرِ عِوَضٌ مِنَ الْعَدْلِ، فَاجْتَنِبْ مَا تُنْکِرُ اءَمْثَالَهُ وَ ابْتَذِلْ نَفْسَکَ فِیمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْکَ، رَاجِیا ثَوَابَهُ، وَ مُتَخَوِّفا عِقَابَهُ، وَ اعْلَمْ اءَنَّ الدُّنْیَا دَارُ بَلِیَّهٍ لَمْ یَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِیهَا قَطُّ سَاعَهً إِلا کَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَیْهِ حَسْرَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ اءَنَّهُ لَنْ یُغْنِیَکَ عَنِ الْحَقِّ شَیْءٌ اءَبَدا، وَ مِنَ الْحَقِّ عَلَیْکَ حِفْظُ نَفْسِکَ وَ الاِحْتِسَابُ عَلَى الرَّعِیَّهِ بِجُهْدِکَ، فَإِنَّ الَّذِی یَصِلُ إِلَیْکَ مِنْ ذَلِکَ اءَفْضَلُ مِنَ الَّذِی یَصِلُ بِکَ، وَالسَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به اسود بن قطبه فرمانرواى حلوان ،:
اما بعد. هر گاه والى را نسبت به افراد رعیب میل و هوا گونه گون باشد، بسا از اجراى عدالت باز ماند. پس باید کار مردم ، در حقى که دارند، در نزد تو یکسان باشد که از ستم نتوان به عدالت رسید و از هر چه همانند آن را ناروا مى شمارى دورى گزین و خود را به کارى که خدا بر تو واجب ساخته ، وادار نماى ، در حالى که ، امید پاداش او دارى و از عقابش بیمناک هستى . و بدان ، که دنیا سراى بلاهاست . کسى را در آن ، ساعتى آسودگى نیست ، جز آنکه آسودگیش سبب حسرت و دریغ او در قیامت گردد.هیچ چیز تو را از حق بى نیاز نگرداند. و از آن حقها که بر گردن توست یکى نگهدارى نفس توست از کژتابیهایش و کوشش توست در کار رعیت به قدر توانت . زیرا آنچه از آنها نصیب تو مى شود بسى بیش از چیزى است که از تو نصیب آنان گردد. والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی۵۹
بازدیدها: ۲۱
نامه : ۵۵
و من کتاب له ع إ لى مُعاوِیَهَ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا، وَ ابْتَلَى فِیهَا اءَهْلَهَا، لِیَعْلَمَ اءَیُّهُمْ اءَحْسَنُ عَمَلاً، وَلَسْنَا لِلدُّنْیَا خُلِقْنَا، وَلاَ بِالسَّعْیِ فِیهَا اءُمِرْنَا، وَإِنَّمَا وُضِعْنَا فِیهَا لِنُبْتَلَی بِهَا وَ قَدِ ابْتَلاَنِی اللَّهُ بِکَ وَابْتَلاَکَ بِی ، فَجَعَلَ اءَحَدَنَا حُجَّهً عَلَى الْآخَرِ، فَعَدَوْتَ عَلَى طَلَبْ الدُّنْیَا بِتَأْوِیلِ الْقُرْآنِ وَطَلَبْتَنِی بِمَا لَمْ تَجْنِ یَدِی وَلاَ لِسَانِی وَعَصَیْتَهُ اءَنْتَ وَاءَهْلُ الشَّامِ بِی وَاءَلَّبَ عَالِمُکُمْ جَاهِلَکُمْ وَ قَائِمُکُمْ قَاعِدَکُمْ.
فَاتَّقِ اللَّهَ فِی نَفْسِکَ، وَ نَازِعِ الشَّیْطَانَ قِیَادَکَ، وَ اصْرِفْ إِلَى الْآخِرَهِ وَجْهَکَ، فَهِیَ طَرِیقُنَا وَ طَرِیقُکَ، وَ احْذَرْ اءَنْ یُصِیبَکَ اللَّهُ مِنْهُ بِعَاجِلِ قَارِعَهٍ تَمَسُّ الْاءَصْلَ، وَ تَقْطَعُ الدَّابِرَ، فَإِنِّی اءُولِی لَکَ بِاللَّهِ اءَلِیَّهً غَیْرَ فَاجِرَهٍ، لَئِنْ جَمَعَتْنِی وَ إِیَّاکَ جَوَامِعُ الْاءَقْدَارِ لاَ اءَزَالُ بِبَاحَتِکَ حَتّى یَحْکُمَ اللّهُ بَیْنَنا وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به معاویه
اما بعد، خداى سبحان دنیا را براى آخرت ، که پس از آن مى آید، آفریده است . و مردمش را مى آزماید تا معلوم شود کدام یک به عمل نیکوترند. ما براى دنیا آفریده نشده ایم و ما را به کوشش در کار دنیا امر نفرموده اند. ما را به دنیا آورده اند تا بیازمایندمان . خداوند مرا به تو آزموده است و تو را به من . و یکى از ما را حجت آن دیگر قرار داده . پس تو در پى دنیا تاختى و به تاءویل قرآن پرداختى و مرا به جنایتى متهم ساختى ، که دست و زبان من در آن دخالتى نداشته اند. تو و مردم شام این بهتان را برساختید. عالم شما جاهلتان را برانگیخت و ایستادگانتان ، نشستگانتان را.
پس درباره خود از خداى بترس و زمام خود از دست شیطان به در کن و روى به آخرت نه که راه آخرت راه ما و راه توست . و بترس که بزودى تو را حادثه اى رسد که ریشه ات را برکند و نسلت را براندازد. براى تو سوگند مى خورم ، سوگندى عارى از هر دروغ ، که اگر دست تقدیر مرا و تو را به هم رساند، همچنان در برابر تو خواهم بود. (تا خداوند میان ما داورى کند که او بهترین داوران است .)(۴۳)
۴۳- سوره ۷، آیه .
ترجمه عبدالحمید آیتی۵۵
بازدیدها: ۲۰
نامه : ۵۳
و من عهدله ع کَتَبَهُ لِلا شْتَرِ النَّخِعِّی رَحِمَهُ اللّهُ لَمَا وَلاَهُ عَلى مِصْرَ وَ اءَعْمالِها حِینَ اضْطَرَبَاءَمْرُ اءَمِیرِها مُحَمَّدِ بْنِ اءَبِی بَکْرٍ، وَ هُوَ اءَطْوَلُ عَهْدٍ کَتَبَهُ وَ اءَجْمَعُهُ لِلْمَحاسِنِ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
هَذَا مَا اءَمَرَ بِهِ عَبْدُاللَّهِ عَلِیُّ اءَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَالِکَ بْنَ الْحَارِثِ الْاءَشْتَرَ فِی عَهْدِهِ إِلَیْهِ، حِینَ وَلا هُ مِصْرَ: جِبَایَهَ خَرَاجِهَا، وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا، وَاسْتِصْلاَحَ اءَهْلِهَا، وَ عِمَارَهَ بِلاَدِهَا.
اءَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ إِیْثَارِ طَاعَتِهِ، وَاتِّبَاعِ مَا اءَمَرَ بِهِ فِی کِتَابِهِ، مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ، الَّتِی لاَ یَسْعَدُ اءَحَدٌ إِلا بِاتِّبَاعِهَا، وَ لاَ یَشْقَى إِلا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا، وَ اءَنْ یَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ یَدِهِ وَ لِسَانِهِ، فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَکَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ، وَ إِعْزَازِ مَنْ اءَعَزَّهُ.
وَ اءَمَرَهُ اءَنْ یَکْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ عِنْدَ الشَّهَوَاتِ، وَ یَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ، فَإِنَّ النَّفْسَ اءَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ اللَّهُ.
ثُمَّ اعْلَمْ، یَا مَالِکُ اءَنِّی قَدْ وَجَّهْتُکَ إِلَى بِلاَدٍ قَدْ جَرَتْ عَلَیْهَا دُوَلٌ قَبْلَکَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ، وَ اءَنَّ النَّاسَ یَنْظُرُونَ مِنْ اءُمُورِکَ فِی مِثْلِ مَا کُنْتَ تَنْظُرُ فِیهِ مِنْ اءُمُورِ الْوُلاَهِ قَبْلَکَ، وَ یَقُولُونَ فِیکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ فِیهِمْ، وَ إِنَّمَا یُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِینَ بِمَا یُجْرِی اللَّهُ لَهُمْ عَلَى اءَلْسُنِ عِبَادِهِ.
فَلْیَکُنْ اءَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَیْکَ ذَخِیرَهُ الْعَمَلِ الصَّالِحِ، فَامْلِکْ هَوَاکَ وَ شُحَّ بِنَفْسِکَ عَمَّا لاَ یَحِلُّ لَکَ، فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الْإِنْصَافُ مِنْهَا فِیمَا اءَحَبَّتْ اءَوْ کَرِهَتْ وَ اءَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَهَ لِلرَّعِیَّهِ وَ الْمَحَبَّهَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لاَ تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعا ضَارِیا تَغْتَنِمُ اءَکْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا اءَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ.
یَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ تُؤْتَى عَلَى اءَیْدِیهِمْ فِی الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ، فَاءَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلِ الَّذِی تُحِبُّ وَ تَرْضَى اءَنْ یُعْطِیَکَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ، فَإِنَّکَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِی الْاءَمْرِ عَلَیْکَ فَوْقَکَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلا کَ وَ قَدِ اسْتَکْفَاکَ اءَمْرَهُمْ، وَ ابْتَلاَکَ بِهِمْ.
وَ لاَ تَنْصِبَنَّ نَفْسَکَ لِحَرْبِ اللَّهِ، فَإِنَّهُ لاَ یَدَ لَکَ بِنِقْمَتِهِ، وَ لاَ غِنَى بِکَ عَنْ عَفْوِهِ، وَ رَحْمَتِهِ وَ لاَ تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ وَ لاَ تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَهٍ، وَ لاَ تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَهٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَهً، وَ لاَ تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِکَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْهَکَهٌ لِلدِّینِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِیَرِ.
وَ إِذَا اءَحْدَثَ لَکَ مَا اءَنْتَ فِیهِ مِنْ سُلْطَانِکَ اءُبَّهَهً اءَوْ مَخِیلَهً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْکِ اللَّهِ فَوْقَکَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْکَ عَلَى مَا لاَ تَقْدِرُ عَلَیْهِ مِنْ نَفْسِکَ، فَإِنَّ ذَلِکَ یُطَامِنُ إِلَیْکَ مِنْ طِمَاحِکَ وَ یَکُفُّ عَنْکَ مِنْ غَرْبِکَ، وَ یَفِی ءُ إِلَیْکَ بِمَا عَزَبَ عَنْکَ مِنْ عَقْلِکَ.
إِیَّاکَ وَ مُسَامَاهَ اللَّهِ فِی عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِی جَبَرُوتِهِ، فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبَّارٍ وَ یُهِینُ کُلَّ مُخْتَالٍ.
اءَنْصِفِ اللَّهَ وَ اءَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّهِ اءَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ، فَإِنَّکَ إِلا تَفْعَلْ تَظْلِمْ! وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ، اللَّهِ کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ اءَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ کَانَ لِلَّهِ حَرْبا حَتَّى یَنْزِعََو یَتُوبَ وَ لَیْسَ شَیْءٌ اءَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَهِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَهٍ عَلَى ظُلْمٍ، فَإِنَّ اللَّهَ یَسْمَعْ دَعْوَهَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ.
وَ لْیَکُنْ اءَحَبَّ الْاءُمُورِ إِلَیْکَ اءَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّوَ اءَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ وَ اءَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِیَّهِ، فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّهِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّهِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّهِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّهِ وَ لَیْسَ اءَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّهِ اءَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَهً فِی الرَّخَاءِ وَ اءَقَلَّ مَعُونَهً لَهُ فِی الْبَلاَءِ وَ اءَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ اءَسْاءَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ اءَقَلَّ شُکْرا عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ اءَبْطَاءَ عُذْرا عِنْدَ الْمَنْعِ وَ اءَضْعَفَ صَبْرا عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ اءَهْلِ الْخَاصَّهِ وَ إِنَّمَا عَمُودُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّهُ لِلْاءَعْدَاءِ الْعَامَّهُ مِنَ الْاءُمَّهِ، فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ.
وَ لْیَکُنْ اءَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ اءَشْنَاءَهُمْ عِنْدَکَ اءَطْلَبُهُمْ لِمَعَایِبِ النَّاسِ، فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوبا الْوَالِی اءَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا، فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللَّهُ یَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ مَا اسْتَطَعْتَ، یَسْتُرِ اللَّهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ.
اءَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَهَ کُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْرٍ وَ تَغَابَ عَنْ کُلِّ مَا لاَ یَصِحُ لَکَ وَ لاَ تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاعٍ، فَإِنَّ السَّاعِیَ غَاشُّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ.
وَ لاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ وَ لاَ جَبَانا یُضْعِفُکَ عَنِ الْاءُمُورِ وَ لاَ حَرِیصا یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ، فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ.
إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِکَ مَنْ کَانَ لِلْاءَشْرَارِ قَبْلَکَ وَزِیرا وَ مَنْ شَرِکَهُمْ فِی الْآثَامِ فَلاَ یَکُونَنَّ لَکَ بِطَانَهً، فَإِنَّهُمْ اءَعْوَانُ الْاءَثَمَهِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَهِ وَ اءَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَیْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ اءَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ یُعَاوِنْ ظَالِما عَلَى ظُلْمِهِ وَ لاَ آثِما عَلَى إِثْمِهِ؛ اءُولَئِکَ اءَخَفُّ عَلَیْکَ مَؤُونَهً وَ اءَحْسَنُ لَکَ مَعُونَهً وَ اءَحْنَى عَلَیْکَ عَطْفا وَ اءَقَلُّ لِغَیْرِکَ إِلْفا، فَاتَّخِذْ اءُولَئِکَ خَاصَّهً لِخَلَوَاتِکَ وَ حَفَلاَتِکَ.
ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ اءَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَکَ وَ اءَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَهً فِیمَا یَکُونُ مِنْکَ مِمَّا کَرِهَ اللَّهُ لِاءَوْلِیَائِهِ وَاقِعا ذَلِکَ مِنْ هَوَاکَ حَیْثُ وَقَعَ، وَ الْصَقْ بِاءَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ، ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى اءَنْ لا یُطْرُوکَ وَ لاَ یَبْجَحُوکَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ، فَإِنَّ کَثْرَهَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِی مِنَ الْعِزَّهِ.
وَ لاَ یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِی ءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ، فَإِنَّ فِی ذَلِکَ تَزْهِیدا لِاءَهْلِ الْإِحْسَانِ فِی الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِیبا لِاءَهْلِ الْإِسَاءَهِ عَلَى الْإِسَاءَهِ وَ اءَلْزِمْ کُلًّا مِنْهُمْ مَا اءَلْزَمَ نَفْسَهُ وَ اعْلَمْ اءَنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ بِاءَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ والٍ بِرَعِیَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَیْهِمْ وَ تَخْفِیفِهِالْمَؤُونَاتِ عَنْهُمْ وَ تَرْکِ اسْتِکْرَاهِهِ إِیَّاهُمْ عَلَى مَا لَیْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ.
فَلْیَکُنْ مِنْکَ فِی ذَلِکَ اءَمْرٌ یَجْتَمِعُ لَکَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِیَّتِکَ، فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ یَقْطَعُ عَنْکَ نَصَبا طَوِیلاً وَ إِنَّ اءَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاَؤُکَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ اءَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلاَؤُکَ عِنْدَهُ.
وَ لاَ تَنْقُضْ سُنَّهً صَالِحَهً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْاءُمَّهِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْاءُلْفَهُ وَ صَلَحَتْ عَلَیْهَا الرَّعِیَّهُ وَ لاَ تُحْدِثَنَّ سُنَّهً تَضُرُّ بِشَیْءٍ مِنْ مَاضِی تِلْکَ السُّنَنِ فَیَکُونَ الْاءَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَیْکَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا.
وَ اءَکْثِرْ مُدَارَسَهَ الْعُلَمَاءِ وَ مُثافَتَهَ الْحُکَمَاءِ، فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ اءَمْرُ بِلاَدِکَ وَ إِقَامَهِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ.
وَ اعْلَمْ اءَنَّ الرَّعِیَّهَ طَبَقَاتٌ لاَ یَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلا بِبَعْضٍ وَ لاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ، فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا کُتَّابُ الْعَامَّهِ وَ الْخَاصَّهِ وَ مِنْهَا قُضَاهُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا اءَهْلُ الْجِزْیَهِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ اءَهْلِ الذِّمَّهِ وَ مُسْلِمَهِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ اءَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا الطَّبَقَهُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِی الْحَاجَهِ وَ الْمَسْکَنَهِ وَ کُلُّ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِیضَهً فِی کِتَابِهِ اءَوْ سُنَّهِ نَبِیِّهِ ص عَهْدا مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظا.
فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِیَّهِ وَ زَیْنُ الْوُلاَهِ وَ عِزُّ الدِّینِ وَ سُبُلُ الْاءَمْنِ وَ لَیْسَ تَقُومُ الرَّعِیَّهُ إِلا بِهِمْ، ثُمَّ لا قِوامَ لِلْجُنُودِ اِلّا بِما یُخْرِجُ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِی یَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى فی جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ یَعْتَمِدُونَ عَلَیْهِ فِیمَا یُصْلِحُهُمْ وَ یَکُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ.
ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِهَذَیْنِ الصِّنْفَیْنِ إِلا بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاهِ وَ الْعُمَّالِ وَ الْکُتَّابِ، لِمَا یُحْکِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ وَ یَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ وَ یُؤْتَمَنُونَ عَلَیْهِ مِنْ خَوَاصِّ الْاءُمُورِ وَ عَوَامِّهَا وَ لاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِیعا إِلا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِی الصِّنَاعَاتِ فِیمَا یَجْتَمِعُونَ عَلَیْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ یُقِیمُونَهُ مِنْ اءَسْوَاقِهِمْ وَ یَکْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِاءَیْدِیهِمْ مِما لاَ یَبْلُغُهُ رِفْقُ غَیْرِهِمْ.
ثُمَّ الطَّبَقَهُ السُّفْلَى مِنْ اءَهْلِ الْحَاجَهِ وَ الْمَسْکَنَهِ الَّذِینَ یَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ وَ فِی اللَّهِ لِکُلِّ سَعَهٌ وَ لِکُلِّ عَلَى الْوَالِی حَقُّ بِقَدْرِ مَا یُصْلِحُهُ وَ لَیْسَ یَخْرُجُ الْوَالِی مِنْ حَقِیقَهِ مَا اءَلْزَمَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِکَ إِلا بِالاِهْتِمَامِ وَ الاِسْتِعَانَهِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِینِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ وَ الصَّبْرِ عَلَیْهِ فِیمَا خَفَّ عَلَیْهِ اءَوْ ثَقُلَ.
فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ اءَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِکَ وَ اءَنْقَاهُمْ جَیْبا وَ اءَفْضَلَهُمْ حِلْما مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ وَ یَسْتَرِیحُ إِلَى الْعُذْرِ وَ یَرْاءَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ یَنْبُو عَلَى الْاءَقْوِیَاءِ وَ مِمَّنْ لاَ یُثِیرُهُ الْعُنْفُ وَ لاَ یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ.
ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءَاتِ وَ الْاءَحْسَابِ وَ اءَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَهِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَهِ، ثُمَّ اءَهْلِ النَّجْدَهِ وَ الشَّجَاعَهِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَهِ، فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْکَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ، ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ اءُمُورِهِمْ مَا یَتَفَقَّدُ الْوَ الِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لاَ یَتَفَاقَمَنَّ فِی نَفْسِکَ شَیْءٌ قَوَّیْتَهُمْ بِهِ وَ لاَ تَحْقِرَنَّ لُطْفا تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ، فَإِنَّهُ دَاعِیَهٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِیحَهِ لَکَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِکَ وَ لاَ تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِیفِ اءُمُورِهِمُ اتِّکَالاً عَلَى جَسِیمِهَا، فَإِنَّ لِلْیَسِیرِ مِنْ لُطْفِکَ مَوْضِعا یَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِیمِ مَوْقِعا لاَ یَسْتَغْنُونَ عَنْهُ.
وَ لْیَکُنْ آثَرُ رُؤُوسِ جُنْدِکَ عِنْدَکَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِی مَعُونَتِهِ وَ اءَفْضَلَ عَلَیْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ، بِمَا یَسَعُهُمْ وَ یَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ اءَهْلِیهِمْ، حَتَّى یَکُونَ هَمُّهُمْ هَمّا وَاحِدا فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ، فَإِنَّ عَطْفَکَ عَلَیْهِمْ یَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَیْکَ وَ إِنَّ اءَفْضَلَ قُرَّهِ عَیْنِ الْوُلاَهِ اسْتِقَامَهُ الْعَدْلِ فِی الْبِلاَدِ وَ ظُهُورِ مَوَدَّهِ الرَّعِیَّهِ و إِنَّهُ لاَ تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلا بِسَلاَمَهِ صُدُورِهِمْ وَ لاَ تَصِحُّ نَصِیحَتُهُمْ إِلا بِحِیطَتِهِمْ عَلَى وُلاَهِ الْاءُمُورِهِمْ وَ قِلَّهِ اسْتَثْقَالِ دُوَلِهِمْ وَ تَرْکِ اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ فَافْسَحْ فِی آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ فِی حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْهِمْ وَ تَعْدِیدِ مَا اءَبْلَى ذَوُو الْبَلاَءِ مِنْهُمْ، فَإِنَّ کَثْرَهَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ اءَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاکِلَ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعالى .
ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اءَبْلَى وَ لاَ تُضِیفَنَّ بَلاَءَ امْرِئٍ إِلَى غَیْرِهِ وَ لاَ تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَایَهِ بَلاَئِهِ وَ لاَ یَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى اءَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کَانَ صَغِیرا وَ لاَ ضَعَهُ امْرِئٍ إِلَى اءَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کَانَ عَظِیما.
وَ ارْدُد إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا یُضْلِعُکَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ یَشْتَبِهُ عَلَیْکَ مِنَ الْاءُمُورِ، فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى سُبْحانَهُ لِقَوْمٍ اءَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ: (ی ا اءَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اءَطِیعُوا اللّ هَ وَ اءَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اءُولِی الْاءَمْرِ مِنْکُمْ، فَإِنْ تَن ازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّ هِ وَ الرَّسُولِ) فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ: الْاءَخْذُ بِمُحْکَمِ کِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ: الْاءَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَهِ غَیْرِ الْمُفَرِّقَهِ.
ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ اءَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لاَ تَضِیقُ بِهِ الْاءُمُورُ وَ لاَ تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ وَ لاَ یَتَمَادَى فِی الزَّلَّهِ وَ لاَ یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لاَ یَکْتَفِی بِاءَدْنَى فَهْمٍ دُونَ اءَقْصَاهُ وَ اءَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ اءَقَلَّهُمْ تَبَرُّما بِمُرَاجَعَهِ الْخَصْمِ وَ اءَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الْاءُمُورِ وَ اءَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اِیضاح الْحُکْمِ، مِمَّنْ لاَ یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ وَ لاَ یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ اءُولَئِکَ قَلِیلٌ.
ثُمَّ اءَکْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا یُزِیلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ اءَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَهِ لَدَیْکَ مَا لاَ یَطْمَعُ فِیهِ غَیْرُهُ مِنْ خَاصَّتِکَ، لِیَأْمَنَ بِذَلِکَ اغْتِیَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَکَ.
فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَرا بَلِیغا، فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ اءَسِیرا فِی اءَیْدِی الْاءَشْرَارِ، یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا.
ثُمَّ انْظُرْ فِی اءُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَارا وَ لاَ تُوَلِّهِمْ مُحَابَاهً وَ اءَثَرَهً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِیَانَهِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ اءَهْلَ التَّجْرِبَهِ وَ الْحَیَاءِ مِنْ اءَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَهِ وَ الْقَدَمِ فِی الْإِسْلاَمِ الْمُتَقَدِّمَهِ فَإِنَّهُمْ اءَکْرَمُ اءَخْلاَقا وَ اءَصَحُّ اءَعْرَاضا وَ اءَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَافا وَ اءَبْلَغُ فِی عَوَاقِبِ الْاءُمُورِ نَظَرا.
ثُمَّ اءَسْبِغْ عَلَیْهِمُ الْاءَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّهٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلاَحِ اءَنْفُسِهِمْ وَ غِنىً لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ اءَیْدِیهِمْ وَ حُجَّهٌ عَلَیْهِمْ إِنْ خَالَفُوا اءَمْرَکَ، اءَوْ ثَلَمُوا اءَمَانَتَکَ.
ثُمَّ تَفَقَّدْ اءَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ اءَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَهٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْاءَمَانَهِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّهِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْاءَعْوَانِ فَإِنْ اءَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَهٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَکَ اءَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِدا، فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَهَ فِی بَدَنِهِ وَ اءَخَذْتَهُ بِمَا اءَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّهِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَهِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَهِ.
وَ تَفَقَّدْ اءَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا یُصْلِحُ اءَهْلَهُ، فَإِنَّ فِی صَلاَحِهِ وَ صَلاَحِهِمْ صَلاَحا لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لاَ صَلاَحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلا بِهِمْ، لِاءَنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِیَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ اءَهْلِهِ.
وَلْیَکُنْ نَظَرُکَ فِی عِمَارَهِ الْاءَرْضِ اءَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ، لِاءَنَّ ذَلِکَ لاَ یُدْرَکُ إِلا بِالْعِمَارَهِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیْرِ عِمَارَهٍ اءَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَ اءَهْلَکَ الْعِبَادَ وَ لَمْ یَسْتَقِمْ اءَمْرُهُ إِلا قَلِیلاً، فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً اءَوْ عِلَّهً اءَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ اءَوْ بَالَّهٍ اءَوْ إِحَالَهَ اءَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ اءَوْ اءَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو اءَنْ یَصْلُحَ بِهِ اءَمْرُهُمْ وَ لاَ یَثْقُلَنَّ عَلَیْکَ شَیْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤُونَهَ عَنْهُمْ، فَإِنَّهُ ذُخْرٌ یَعُودُونَ بِهِ عَلَیْکَ فِی عِمَارَهِ بِلاَدِکَ وَ تَزْیِینِ وِلاَیَتِکَ، مَعَ اسْتِجْلاَبِکَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِکَ بِاسْتِفَاضَهِ الْعَدْلِ فِیهِمْ، مُعْتَمِدا فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِکَ لَهُمْ وَ الثِّقَهَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ وَ رِفْقِکَ بِهِمْ، فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْاءُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِیهِ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَیِّبَهً اءَنْفُسُهُمْ بِهِ، فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا یُؤْتَى خَرَابُ الْاءَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ اءَهْلِهَا وَ إِنَّمَا یُعْوِزُ اءَهْلُهَا لِإِشْرَافِ اءَنْفُسِ الْوُلاَهِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّهِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.
ثُمَّ انْظُرْ فِی حَالِ کُتَّابِکَ فَوَلِّ عَلَى اءُمُورِکَ خَیْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَکَ الَّتِی تُدْخِلُ فِیهَا مَکَائِدَکَ وَ اءَسْرَارَکَ بِاءَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْاءَخْلاَقِ مِمَّنْ لاَ تُبْطِرُهُ الْکَرَامَهُ فَیَجْتَرِئَ بِهَا عَلَیْکَ فِی خِلاَفٍ لَکَ بِحَضْرَهِ مَلاٍَ وَ لاَ تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَهُ عَنْ إِیرَادِ مُکَاتَبَاتِ عُمِّالِکَ عَلَیْکَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْکَ، وَ فِیمَا یَأْخُذُ لَکَ وَ یُعْطِی مِنْکَ وَ لاَ یُضْعِفُ عَقْدا اعْتَقَدَهُ لَکَ وَ لاَ یَعْجِزُ عَنْ إِطْلاَقِ مَا عُقِدَ عَلَیْکَ وَ لاَ یَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِی الْاءُمُورِ، فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ یَکُونُ بِقَدْرِ غَیْرِهِ اءَجْهَلَ.
ثُمَّ لاَ یَکُنِ اخْتِیَارُکَ إِیَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِکَ وَ اسْتِنَامَتِکَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْکَ، فَإِنَّ الرِّجَالَ یَتَعَرَّفُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلاَهِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَیْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِیحَهِ وَ الْاءَمَانَهِ شَیْءٌ وَ لَکِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِینَ قَبْلَکَ، فَاعْمِدْ لِاءَحْسَنِهِمْ کَانَ فِی الْعَامَّهِ اءَثَرا وَ اءَعْرَفِهِمْ بِالْاءَمَانَهِ وَجْها، فَإِنَّ ذَلِکَ دَلِیلٌ عَلَى نَصِیحَتِکَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّیتَ اءَمْرَهُ.
وَ اجْعَلْ لِرَاءْسِ کُلِّ اءَمْرٍ مِنْ اءُمُورِکَ رَاءْسا مِنْهُمْ لاَ یَقْهَرُهُ کَبِیرُهَا وَ لاَ یَتَشَتَّتُ عَلَیْهِ کَثِیرُهَا وَ مَهْمَا کَانَ فِی کُتَّابِکَ مِنْ عَیْبٍ فَتَغَابَیْتَ عَنْهُ اءُلْزِمْتَهُ.
ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِی الصِّنَاعَاتِ وَ اءَوْصِ بِهِمْ خَیْرا، الْمُقِیمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ، فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ اءَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلَّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِی بَرِّکَ وَ بَحْرِکَ وَ سَهْلِکَ وَ جَبَلِکَ وَ حَیْثُ لاَ یَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لاَ یَجْتَرِئُونَ عَلَیْهَا، فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لاَ تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لاَ تُخْشَى غَائِلَتُهُ.
وَ تَفَقَّدْ اءُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِکَ وَ فِی حَوَاشِی بِلاَدِکَ وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِکَ اءَنَّ فِی کَثِیرٍ مِنْهُمْ ضِیقا فَاحِشا وَ شُحّا قَبِیحا وَ احْتِکَارا لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَکُّما فِی الْبِیَاعَاتِ وَ ذَلِکَ بَابُ مَضَرَّهٍ لِلْعَامَّهِ وَ عَیْبٌ عَلَى الْوُلاَهِ.
فَامْنَعْ مِنَ الاِحْتِکَارِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَنَعَ مِنْهُ وَ لْیَکُنِ الْبَیْعُ بَیْعا سَمْحا بِمَوَازِینِ عَدْلٍ وَ اءَسْعَارٍ لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِیقَیْنِ مِنَ وَ اءَعْوَانَکَ مِنْ اءَحْرَاسِکَ وَ شُرَطِکَ حَتَّى یُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَیْرَ مُتَعْتِعٍ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِنٍ: (لَنْ تُقَدَّسَ اءُمَّهٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَالْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِعٍ).
ثُمَّاحْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَالْعِیَّ، وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّیقَ وَالْاءَنَفَ، یَبْسُطِ اللَّهُ عَلَیْکَ بِذَلِکَ اءَکْنَافَ رَحْمَتِهِ، وَ یُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ، وَ اءَعْطِ مَا اءَعْطَیْتَ هَنِیئا، وَامْنَعْ فِی إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ.
ثُمَّ اءُمُورٌ مِنْ اءُمُورِکَ لاَ بُدَّ لَکَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا: مِنْهَا إِجَابَهُ عُمَّالِکَ بِمَا یَعْیَى عَنْهُ کُتَّابُکَ؛ وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ النَّاسِ عِنْدَ وُرُودِهَا عَلَیْکَ بِمَا تَحْرَجُ بِهِ صُدُورُ اءَعْوَانِکَ؛ وَ اءَمْضِ لِکُلِّ یَوْمٍ عَمَلَهُ، فَإِنَّ لِکُلِّ یَوْمٍ مَا فِیهِ.
وَاجْعَلْ لِنَفْسِکَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ اءَفْضَلَ تِلْکَ الْمَوَاقِیتِ، وَ اءَجْزَلَ تِلْکَ الْاءَقْسَامِ وَ إِنْ کَانَتْ کُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلُحَتْ فِیهَا النِّیَّهُ، وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِیَّهُ.
وَ لْیَکُنْ فِی خَاصَّهِ مَا تُخْلِصُ لِلّهِ بِهِ دِینَکَ إِقَامَهُ فَرَائِضِهِ الَّتِی هِیَ لَهُ خَاصَّهً، فَاءَعْطِ اللَّهَ مِنْ بَدَنِکَ فِی لَیْلِکَ وَ نَهَارِکَ، وَ وَوَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِکَ کَامِلاً غَیْرَ مَثْلُومٍ وَ لاَ مَنْقُوصٍ، بَالِغا مِنْ بَدَنِکَ مَا بَلَغَ.
وَ إِذَا قُمْتَ فِی صَلاَتِکَ لِلنَّاسِ فَلاَ تَکُونَنَّ مُنَفِّرا وَ لاَ مُضَیِّعا، فَإِنَّ فِی النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّهُ وَ لَهُ الْحَاجَهُ، وَ قَدْ سَاءَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص حِینَ وَجَّهَنِی إِلَى الْیَمَنِ کَیْفَ اءُصَلِّی بِهِمْ؟ فَقَالَ: (صَلِّ بِهِمْ کَصَلاَهِ اءَضْعَفِهِمْ، وَ کُنْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیما).
وَ اءَمَّا بَعْدُ فَلاَ تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِکَ، فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلاَهِ عَنِ الرَّعِیَّهِ شُعْبَهٌ مِنَ الضِّیقِ، وَ قِلَّهُ عِلْمٍ بِالْاءُمُورِ، وَالاِحْتِجَابُ مِنْهُمْ یَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَااحْتَجَبُوا دُونَهُ فَیَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکَبِیرُ، وَ یَعْظُمُ الصَّغِیرُ، وَ یَقْبُحُ الْحَسَنُ، وَ یَحْسُنُ الْقَبِیحُ، وَ یُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ؛ وَ إِنَّمَا الْوَالِی بَشَرٌ لاَ یَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الْاءُمُورِ، وَ لَیْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْکَذِبِ؛ وَ إِنَّمَا اءَنْتَ اءَحَدُ رَجُلَیْنِ: إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُکَ بِالْبَذْلِ فِی الْحَقِّ فَفِیمَ احْتِجَابُکَ مِنْ وَاجِبِ حَقِّ تُعْطِیهِ، اءَوْ فِعْلٍ کَرِیمٍ تُسْدِیهِ؟ اءَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا اءَسْرَعَ کَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْاءَلَتِکَ إِذَا اءَیِسُوا مِنْ بَذْلِکَ، مَعَ اءَنَّ اءَکْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَیْکَ مِمَّا لاَ مَؤُونَهَ فِیهِ عَلَیْکَ، مِنْ شَکَاهِ مَظْلِمَهٍ اءَوْ طَلَبِ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَهٍ.
ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّهً وَ بِطَانَهً فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ، وَ قِلَّهُ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَهٍ، فَاحْسِمْ مَادَّهَ اءُولَئِکَ بِقَطْعِ اءَسْبَابِ تِلْکَ الْاءَحْوَالِ، وَ لاَ تُقْطِعَنَّ لِاءَحَدٍ مِنْ حَاشِیَتِکَ وَ حَامَّتِکَ قَطِیعَهً، وَ لاَ یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اعْتِقَادِ عُقْدَهٍ تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ النَّاسِ فِی شِرْبٍ اءَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَکٍ یَحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَى غَیْرِهِمْ، فَیَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ، وَ عَیْبُهُ عَلَیْکَ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ، وَ اءَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِیبِ وَالْبَعِیدِ، وَ کُنْ فِی ذَلِکَ صَابِرا مُحْتَسِبا، وَاقِعا ذَلِکَ مِنْ قَرَابَتِکَ وَ خَاصَّتِکَ حَیْثُ وَقَعَ، وَابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا یَثْقُلُ عَلَیْکَ مِنْهُ، فَإِنَّ مَغَبَّهَ ذَلِکَ مَحْمُودَهٌ؛ وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّهُ بِکَ حَیْفا فَاءَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ، وَاعْدِلْ عَنْکَ إِیَّاکَ وَالدِّمَاءَ وَ سَفْکَهَا بِغَیْرِ حِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ اءَدْعَى لِنِقْمَهٍ وَ لاَ اءَعْظَمَ لِتَبِعَهٍ وَ لاَ اءَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَهٍ وَانْقِطَاعِ مُدَّهٍ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَیْرِ حَقِّهَا، وَاللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُکْمِ بَیْنَ الْعِبَادِ فِیمَا تَسَافَکُوا مِنَ الدِّمَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ، فَلاَ تُقَوِّیَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَمٍ حَرَامٍ، فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُضْعِفُهُ، وَ یُوهِنُهُ بَلْ یُزِیلُهُ وَ یَنْقُلُهُ.
وَ لاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ وَ لاَ عِنْدِی فِی قَتْلِ الْعَمْدِ، لِاءَنَّ فِیهِ قَوَدَ الْبَدَنِ، وَ إِنِ ابْتُلِیتَ بِخَطَإٍ وَ اءَفْرَطَ عَلَیْکَ سَوْطُکَ اءَوْ سَیْفُکَ اءَوْ یَدُکَ بِالْعُقُوبَهِ، فَإِنَّ فِی الْوَکْزَهِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَهً، فَلاَ تَطْمَحَنَّ بِکَ نَخْوَهُ سُلْطَانِکَ عَنْ اءَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى اءَوْلِیَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ.
وَ إِیَّاکَ وَالْإِعْجَابَ بِنَفْسِکَ، وَالثِّقَهَ بِمَا یُعْجِبُکَ مِنْهَا، وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ، فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ اءَوْثَقِ فُرَصِ الشَّیْطَانِ فِی نَفْسِهِ لِیَمْحَقَ مَا یَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنْ، وَ إِیَّاکَ وَالْمَنَّ عَلَى رَعِیَّتِکَ بِإِحْسَانِکَ، اءَوِ التَّزَیُّدَ فِیمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ، اءَوْ اءَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ، فَإِنَّ الْمَنَّ یُبْطِلُ الْإِحْسَانَ، وَالتَّزَیُّدَ یَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ، وَالْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَالنَّاسِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : کَبُرَ مَقْتا عِنْدَ اللّ هِ اءَنْ تَقُولُوا م ا لا تَفْعَلُونَ.
وَ إِیَّاکَ وَالْعَجَلَهَ بِالْاءُمُورِ قَبْلَ اءَوَانِهَا، اءَوِ التَّسَقُّطَ التَّساقُطَ فِیهَا عِنْدَ إِمْکَانِهَا، اءَوِ اللَّجَاجَهَ فِیهَا إِذَا تَنَکَّرَتْ، اءَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ، فَضَعْ کُلَّ اءَمْرٍ مَوْضِعَهُ، وَ اءَوْقِعْ کُلَّ عَمَلٍ مَوْقِعَهُ.
وَ إِیَّاکَ وَالاِسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِیهِ اءُسْوَهٌ، وَالتَّغَابِیَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُیُونِ، فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْکَ لِغَیْرِکَ وَ عَمَّا قَلِیلٍ تَنْکَشِفُ عَنْکَ اءَغْطِیَهُ الْاءُمُورِ وَ یُنْتَصَفُ مِنْکَ لِلْمَظْلُومِ.
امْلِکْ حَمِیَّهَ اءَنْفِکَ وَ سَوْرَهَ حَدِّکَ وَ سَطْوَهَ یَدِکَ وَ غَرْبَ لِسَانِکَ وَ احْتَرِسْ مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِکَفِّ الْبَادِرَهِ وَ تَأْخِیرِ السَّطْوَهِ حَتَّى یَسْکُنَ غَضَبُکَ فَتَمْلِکَ الاِخْتِیَارَ وَ لَنْ تَحْکُمَ ذَلِکَ مِنْ نَفْسِکَ حَتَّى تُکْثِرَ هُمُومَکَ بِذِکْرِ الْمَعَادِ إِلَى رَبِّکَ.
وَ الْوَاجِبُ عَلَیْکَ، اءَنْ تَتَذَکَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَکَ مِنْ حُکُومَهٍ عَادِلَهٍ، اءَوْ سُنَّهٍ فَاضِلَهٍ، اءَوْ اءَثَرٍ عَنْ نَبِیِّنَا ص اءَوْ فَرِیضَهٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ، فَتَقْتَدِیَ بِمَا شَاهَدْتَ مِمَّا عَمِلْنَا بِهِ فِیهَا وَ تَجْتَهِدَ لِنَفْسِکَ فِی اتِّبَاعِ مَا عَهِدْتُ إِلَیْکَ فِی عَهْدِی هَذَا وَ اسْتَوْثَقْتُ بِهِ مِنَ الْحُجَّهِ لِنَفْسِی عَلَیْکَ لِکَیْلاَ تَکُونَ لَکَ عِلَّهٌ عِنْدَ تَسَرُّعِ نَفْسِکَ إِلَى هَوَاهَا، فَلَنْ یَعْصِمْ مِنَ السُّوءِ وَ لا یُوَفَّقُ لِلْخَیْرِ اِلاّ اللّهُ تَعالى . وَ قَدْ کانَ فِیما عَهِدَِالَىَّ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی وَصایاهُ تَخْضِیضٌ عَلَى الصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ وَ ما مَلَکَتْهُ اءَیْمانُکُمْ، فَبِذلِکَ اءَخْتِمُ لَکَ بِما عَهِدْتُ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ.
وَ مِنْ هذَا الْعَهْدِ وَ هُوَ آخِرُهُ:
وَ اءَنَا اءَسْاءَلُ اللَّهَ بِسَعَهِ رَحْمَتِهِ وَ عَظِیمِ قُدْرَتِهِ عَلَى إِعْطَاءِ کُلِّ رَغْبَهٍ اءَنْ یُوَفِّقَنِی وَ إِیَّاکَ لِمَا فِیهِ رِضَاهُ مِنَ الْإِقَامَهِ عَلَى الْعُذْرِ الْوَاضِحِ إِلَیْهِ وَ إِلَى خَلْقِهِ، مَعَ حُسْنِ الثَّنَاءِ فِی الْعِبَادِ وَ جَمِیلِ الْاءَثَرِ فِی الْبِلاَدِ وَ تَمَامِ النِّعْمَهِ وَ تَضْعِیفِ الْکَرَامَهِ وَ اءَنْ یَخْتِمَ لِی وَ لَکَ بِالسَّعَادَهِ وَ الشَّهَادَهِ إِنّ ا إِلَیْهِ راغِبوُنَ، وَ السَّلاَمُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا وَ السَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از فرمان او به مالک اشتر این فرمان را براى مالک اشتر نخعى نوشت ، هنگامى که او را امارت مصر و توابع آن داد. درآن هنگام که کار بر محمد بن ابى بکر آشفته شده بود. این فرمان درازترین فرمانهاست و از دیگر نامه هاى او محاسن بیشترى در بردارد:
به نام خداوند بخشاینده مهربان
این فرمانى است از بنده خدا، على امیرالمؤ منین ، به مالک بن الحارث الاشتر. در پیمانى که با او مى نهد، هنگامى که او را فرمانروایى مصر داد تا خراج آنجا را گرد آورد و با دشمنانش پیکار کند و کار مردمش را به صلاح آورد و شهرهایش را آباد سازد.
او را به ترس از خدا و برگزیدن طاعت او بر دیگر کارها و پیروى از هر چه در کتاب خود بدان فرمان داده ، از واجبات و سنتهایى که کس به سعادت نرسد مگر به پیروى از آنها، و به شقاوت نیفتد، مگر به انکار آنها و ضایع گذاشتن آنها. و باید که خداى سبحان را یارى نماید به دل و دست و زبان خود، که خداى جلّ اسمه ، یارى کردن هر کس را که یاریش کند و عزیز داشتن هر کس را که عزیزش دارد بر عهده گرفته است . و او را فرمان مى دهد که زمام نفس خویش در برابر شهوتها به دست گیرد و از سرکشیهایش باز دارد، زیرا نفس همواره به بدى فرمان دهد، مگر آنکه خداوند رحمت آورد.
اى مالک ، بدان که تو را به بلادى فرستاده ام که پیش از تو دولتها دیده ، برخى دادگر و برخى ستمگر. و مردم در کارهاى تو به همان چشم مى نگرند که تو در کارهاى والیان پیش از خود مى نگرى و درباره تو همان گویند که تو درباره آنها مى گویى و نیکوکاران را از آنچه خداوند درباره آنها بر زبان مردم جارى ساخته ، توان شناخت .
باید بهترین اندوخته ها در نزد تو، اندوخته کار نیک باشد. پس زمام هواهاى نفس خویش فروگیر و بر نفس خود، در آنچه براى او روا نیست ، بخل بورز که بخل ورزیدن بر نفس ، انصاف دادن است در آنچه دوست دارد یا ناخوش مى شمارد. مهربانى به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانى درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى ، زیرا آنان دو گروهند یا همکیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش . از آنها خطاها سر خواهد زد و علتهایى عارضشان خواهد شد و، بعمد یا خطا، لغزشهایى کنند، پس ، از عفو و بخشایش خویش نصیبشان ده ، همانگونه که دوست دارى که خداوند نیز از عفو و بخشایش خود تو را نصیب دهد. زیرا تو برتر از آنها هستى و، آنکه تو را بر آن سرزمین ولایت داده ، برتر از توست و خداوند برتر از کسى است که تو را ولایت داده است .ساختن کارشان را از تو خواسته و تو را به آنها آزموده است .
اى مالک ، خود را براى جنگ با خدا بسیج مکن که تو را در برابر خشم او توانى نیست و از عفو و بخشایش او هرگز بى نیاز نخواهى بود. هرگاه کسى را بخشودى ، از کرده خود پشیمان مشو و هرگاه کسى را عقوبت نمودى ، از کرده خود شادمان مباش .هرگز به خشمى ، که از آنت امکان رهایى هست ، مشتاب و مگوى که مرا بر شما امیر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود. زیرا، چنین پندارى سبب فساد دل و سستى دین و نزدیک شدن دگرگونیها در نعمتهاست . هرگاه ، از سلطه و قدرتى که در آن هستى در تو نخوتى یا غرورى پدید آمد به عظمت ملک خداوند بنگر که برتر از توست و بر کارهایى تواناست که تو را بر آنها توانایى نیست . این نگریستن سرکشى تو را تسکین مى دهد و تندى و سرافرازى را فرو مى کاهد و خردى را که از تو گریخته است به تو باز مى گرداند.
بپرهیز از اینکه خود را در عظمت با خدا برابر دارى یا در کبریا و جبروت ، خود را به او همانند سازى که خدا هر جبارى را خوار کند و هر خودکامه اى را پست و بیمقدار سازد. هر چه خدا بر تو فریضه کرده است ، ادا کن و درباره خواص خویشاوندانت و از افراد رعیت ، هرکس را که دوستش مى دارى ، انصاف را رعایت نماى . که اگر نه چنین کنى ، ستم کرده اى و هر که بر بندگان خدا ستم کند، افزون بر بندگان ، خدا نیز خصم او بود. و خدا با هر که خصومت کند، حجتش را نادرست سازد و همواره با او در جنگ باشد تا از این کار باز ایستد و توبه کند. هیچ چیز چون تمکارى ، نعمت خدا را دیگرگون نکند و خشم خدا را برنینگیزد، زیرا خدا دعاى ستمدیدگان را مى شنود و در کمین ستمکاران است .
باید که محبوبترین کارها در نزد تو، کارهایى باشد که با میانه روى سازگارتر بود و با عدالت دمسازتر و خشنودى رعیت را در پى داشته باشد زیرا خشم توده هاى مردم ، خشنودى نزدیکان را زیر پاى بسپرد و حال آنکه ، خشم نزدیکان اگر توده هاى مردم از تو خشنود باشند، ناچیز گردد. خواص و نزدیکان کسانى هستند که به هنگام فراخى و آسایش بر دوش والى بارى گران اند و چون حادثه اى پیش آید کمتر از هر کس به یاریش برخیزند و خوش ندارند که به انصاف درباره آنان قضاوت شود. اینان همه چیز را به اصرار از والى مى طلبند و اگر عطایى یابند، کمتر از همه سپاس مى گویند و اگر به آنان ندهند، دیرتر از دیگران پوزش مى پذیرند. در برابر سختیهاى روزگار، شکیباییشان بس اندک است . اما ستون دین و انبوهى مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان ، عامه مردم هستند، پس ، باید توجه تو به آنان بیشتر و میل تو به ایشان افزونتر باشد.
و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمنترین آنان در نزد تو، کسى باشد که بیش از دیگران عیبجوى مردم است . زیرا در مردم عیبهایى است و والى از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است . از عیبهاى مردم آنچه از نظرت پنهان است ، مخواه که آشکار شود، زیرا آنچه بر عهده توست ، پاکیزه ساختن چیزهایى است که بر تو آشکار است و خداست که بر آنچه از نظرت پوشیده است ، داورى کند. تا توانى عیبهاى دیگران را بپوشان ، تا خداوند عیبهاى تو را که خواهى از رعیت مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر کینه اى را بگشاى و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشیده داشته اند، به تغافل زن و گفته سخن چین را تصدیق مکن . زیرا سخن چین ، خیانتکار است ، هر چند، خود را چون نیکخواهان وانماید.
با بخیلان راءى مزن که تو را از جود و بخشش باز دارند و نه با حریصان ، زیرا حرص و طمع را در چشم تو مى آرایند که بخل و ترس و آزمندى ، خصلتهایى گوناگون هستند که سوء ظن به خدا همه را دربر دارد. بدترین وزیران تو، وزیرى است که وزیر بدکاران پیش از تو بوده است و شریک گناهان ایشان . مبادا که اینان همراز و همدم تو شوند، زیرا یاور گناهکاران و مددکار ستم پیشگان بوده اند. در حالى که ، تو مى توانى بهترین جانشین را برایشان بیابى از کسانى که در راءى و اندیشه و کاردانى همانند ایشان باشند ولى بار گناهى چون بار گناه آنان بر دوش ندارند، از کسانى که ستمگرى را در ستمش و بزهکارى را در بزهش یارى نکرده باشند. رنج اینان بر تو کمتر است و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستیشان با غیر تو کمتر است .اینان را در خلوت و جلوت به دوستى برگزین . و باید که برگزیده ترین وزیران تو کسانى باشند که سخن حق بر زبان آرند، هر چند، حق تلخ باشد و در کارهایى که خداوند بر دوستانش نمى پسندد کمتر تو را یارى کنند، هر چند، که این سخنان و کارها تو را ناخوش آید. به پرهیزگاران و راست گویان بپیوند، سپس ، از آنان بخواه که تو را فراوان نستایند و به باطلى که مرتکب آن نشده اى ، شادمانت ندارند، زیرا ستایش آمیخته به تملق ، سبب خودپسندى شود و آدمى را به سرکشى وادارد.
و نباید که نیکوکار و بدکار در نزد تو برابر باشند، زیرا این کار سبب شود که نیکوکاران را به نیکوکارى رغبتى نماند، ولى بدکاران را به بدکارى رغبت بیفزاید. با هر یک چنان رفتار کن که او خود را بدان ملزم ساخته است . و بدان ، بهترین چیزى که حسن ظن والى را نسبت به رعیتش سبب مى شود، نیکى کردن والى است در حق رعیت و کاستن است از بار رنج آنان و به اکراه وادار نکردنشان به انجام دادن کارهایى که بدان ملزم نیستند. و تو باید در این باره چنان باشى که حسن ظن رعیت براى تو فراهم آید. زیرا حسن ظن آنان ، رنج بسیارى را از تو دور مى سازد. به حسن ظن تو، کسى سزاوارتر است که در حق او بیشتر احسان کرده باشى و به بدگمانى ، آن سزاوارتر که در حق او بدى کرده باشى .
سنت نیکویى را که بزرگان این امت به آن عمل کرده اند و رعیت بر آن سنت به نظام آمده و حالش نیکو شده است ، مشکن و سنتى میاور که به سنتهاى نیکوى گذشته زیان رساند، آنگاه پاداش نیک بهره کسانى شود که آن سنتهاى نیکو نهاده اند و گناه بر تو ماند که آنها را شکسته اى . تا کار کشورت به سامان آید و نظامهاى نیکویى ، که پیش از تو مردم برپاى داشته بودند برقرار بماند، با دانشمندان و حکیمان ، فراوان ، گفتگو کن در تثبیت آنچه امور بلاد تو را به صلاح مى آورد و آن نظم و آیین که مردم پیش از تو بر پاى داشته اند.
بدان ، که رعیت را صنفهایى است که کارشان جز به یکدیگر اصلاح نشود و از یکدیگر بى نیاز نباشند. صنفى از ایشان لشکرهاى خداى اند و صنفى ، دبیران خاص یا عام و صنفى قاضیان عدالت گسترند و صنفى ، کارگزاران اند که باید در کار خود انصاف و مدارا را به کار دارند و صنفى جزیه دهندگان و خراجگزارانند، چه ذمى و چه مسلمان و صنفى بازرگانان اند و صنعتگران و صنفى فرودین که حاجتمندان و مستمندان باشند. هر یک را خداوند سهمى معین کرده و میزان آن را در کتاب خود و سنت پیامبرش (صلى الله علیه و آله ) بیان فرموده و دستورى داده که در نزد ما نگهدارى مى شود.
اما لشکرها، به فرمان خدا دژهاى استوار رعیت اند و زینت والیان . دین به آنها عزّت یابد و راهها به آنها امن گردد و کار رعیت جز به آنها استقامت نپذیرد. و کار لشکر سامان نیابد، جز به خراجى که خداوند براى ایشان مقرر داشته تا در جهاد با دشمنانشان نیرو گیرند و به آن در به سامان آوردن کارهاى خویش اعتماد کنند و نیازهایشان را برآورد. این دو صنف ، برپاى نمانند مگر به صنف سوم که قاضیان و کارگزاران و دبیران اند، اینان عقدها و معاهده ها را مى بندند و منافع حکومت را گرد مى آورند و در هر کار، چه خصوصى و چه عمومى ، به آنها متکى توان بود. و اینها که برشمردم ، استوار نمانند مگر به بازرگانان و صنعتگران که گردهم مى آیند و تا سودى حاصل کنند، بازارها را برپاى مى دارند و به کارهایى که دیگران در انجام دادن آنها ناتوان اند امور رعیت را سامان مى دهند.
آنگاه ، صنف فرودین ، یعنى نیازمندان و مسکینان اند و سزاوار است که والى آنان را به بخشش خود بنوازد و یاریشان کند. در نزد خداوند، براى هر یک از این اصناف ، گشایشى است . و هر یک را بر والى حقى است ، آن قدر که حال او نیکو دارد و کارش را به صلاح آورد. و والى از عهده آنچه خدا بر او مقرر داشته ، بر نیاید مگر، به کوشش و یارى خواستن از خداى و ملزم ساختن خویش به اجراى حق و شکیبایى ورزیدن در کارها، خواه بر او دشوار آید یا آسان نماید.
آنگاه از لشکریان خود آن را که در نظرت نیکخواه ترین آنها به خدا و پیامبر او و امام توست ، به کار برگمار. اینان باید پاکدامن ترین و شکیباترین افراد سپاه باشند، دیر خشمناک شوند و چون از آنها پوزش خواهند، آرامش یابند. به ناتوانان ، مهربان و بر زورمندان ، سختگیر باشند. درشتیشان به ستم بر نینگیرد و نرمیشان برجاى ننشاند. آنگاه به مردم صاحب حسب و خوشنام بپیوند، از خاندانهاى صالح که سابقه اى نیکو دارند و نیز پیوند خود با سلحشوران و دلیران و سخاوتمندان و جوانمردان استوار نماى ، زیرا اینان مجموعه هاى کرم اند و شاخه هاى احسان و خوبى . آنگاه به کارهایشان آنچنان بپرداز که پدر و مادر به کار فرزند خویش مى پردازند. اگر کارى کرده اى که سبب نیرومندى آنها شده است ، نباید در نظرت بزرگ آید و نیز نباید لطف و احسان تو در حق آنان هر چند خرد باشد، در نظرت اندک جلوه کند. زیرا لطف و احسان تو سبب مى شود که نصیحت خود از تو دریغ ندارند و به تو حسن ظن یابند. نباید بدین بهانه ، که به کارهاى بزرگ مى پردازى ، از کارهاى کوچکشان غافل مانى ، زیرا الطاف کوچک را جایى است که از آن بهره مند مى شوند و توجه به کارهاى بزرگ را هم جایى است که از آن بى نیاز نخواهند بود.
باید برگزیده ترین سران سپاه تو، در نزد تو، کسى باشد که در بخشش به افراد سپاه قصور نورزد و به آنان یارى رساند و از مال خویش چندان بهره مندشان سازد که هزینه خود و خانواده شان را، که بر جاى نهاده اند، کفایت کند، تا یکدل و یک راءى روى به جهاد دشمن آورند، زیرا مهربانى تو به آنها دلهایشان را به تو مهربان سازد. و باید که بهترین مایه شادمانى والیان برپاى داشتن عدالت در بلاد باشد و پدید آمدن دوستى در میان افراد رعیت . و این دوستى پدید نیاید، مگر به سلامت دلهاشان . و نیکخواهیشان درست نبود، مگر آنگاه که براى کارهاى خود بر گرد والیان خود باشند و بار دولت ایشان را بر دوش خویش سنگین نشمارند و از دیر کشیدن فرمانرواییشان ملول نشوند. پس امیدهایشان را نیک برآور و پیوسته به نیکیشان بستاى و رنجهایى را که تحمل کرده اند، همواره بر زبان آر، زیرا یاد کردن از کارهاى نیکشان ، دلیران را برمى انگیزد و از کارماندگان را به کار ترغیب مى کند. ان شاء الله . و همواره در نظر دار که هر یک در چه کارى تحمل رنجى کرده اند، تا رنجى را که یکى تحمل کرده به حساب دیگرى نگذارى و کمتر از رنج و محنتى که تحمل کرده ، پاداشش مده . شرف و بزرگى کسى تو را واندارد که رنج اندکش را بزرگ شمرى و فرودستى کسى تو را واندارد که رنج بزرگش را خرد به حساب آورى .
چون کارى بر تو دشوار گردد و شبهه آمیز شود در آن کار به خدا و رسولش رجوع کن . زیرا خداى تعالى به قومى که دوستدار هدایتشان بود، گفته است (اى کسانى که ایمان آورده اید از خدا اطاعت کنید و از رسول و الوالامر خویش فرمان برید و چون در امرى اختلاف کردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید به خدا و پیامبر رجوع کنید.)(۴۱) رجوع به خدا، گرفتن محکمات کتاب اوست و رجوع به رسول ، گرفتن سنت جامع اوست ، سنتى که مسلمانان را گرد مى آورد و پراکنده نمى سازد. و براى داورى در میان مردم ، یکى از افراد رعیت را بگزین که در نزد تو برتر از دیگران بود. از آن کسان ، که کارها بر او دشوار نمى آید و از عهده کار قضا برمى آید. مردى که مدعیان با ستیزه و لجاج ، راءى خود را بر او تحمیل نتوانند کرد و اگر مرتکب خطایى شد، بر آن اصرار نورزد و چون حقیقت را شناخت در گرایش به آن درنگ ننماید و نفسش به آزمندى متمایل نگردد و به اندک فهم ، بى آنکه به عمق حقیقت رسد، بسنده نکند.قاضى تو باید، از هر کس دیگر موارد شبهه را بهتر بشناسد و بیش از همه به دلیل متکى باشد و از مراجعه صاحبان دعوا کمتر از دیگران ملول شود و در کشف حقیقت ، شکیباتر از همه باشد و چون حکم آشکار شد، قاطع راءى دهد.چرب زبانى و ستایش به خودپسند یش نکشاند. از تشویق و ترغیب دیگران به یکى از دو طرف دعوا متمایل نشود. چنین کسان اندک به دست آیند، پس داورى مردى چون او را نیکو تعهد کن و نیکو نگهدار. و در بذل مال به او، گشاده دستى به خرج ده تا گرفتاریش برطرف شود و نیازش به مردم نیفتد. و او را در نزد خود چنان منزلتى ده که نزدیکانت درباره او طمع نکنند و در نزد تو از آسیب دیگران در امان ماند.
در این کار، نیکو نظر کن که این دین در دست بدکاران اسیر است . از روى هوا و هوس در آن عمل مى کنند و آن را وسیله طلب دنیا قرار داده اند.
در کار کارگزارانت بنگر و پس از آزمایش به کارشان برگمار، نه به سبب دوستى با آنها. و بى مشورت دیگران به کارشان مگمار، زیرا به راءى خود کار کردن و از دیگران مشورت نخواستن ، گونه اى از ستم و خیانت است . کارگزاران شایسته را در میان گروهى بجوى که اهل تجربت و حیا هستند و از خاندانهاى صالح ، آنها که در اسلام سابقه اى دیرین دارند. اینان به اخلاق شایسته ترند و آبرویشان محفوظتر است و از طمعکارى بیشتر رویگردان اند و در عواقب کارها بیشتر مى نگرند.
در ارزاقشان بیفزاى ، زیرا فراوانى ارزاق ، آنان را بر اصلاح خود نیرو دهد و از دست اندازى به مالى که در تصرف دارند، باز مى دارد. و نیز براى آنها حجت است ، اگر فرمانت را مخالفت کنند یا در امانتت خللى پدید آورند. پس در کارهایشان تفقد کن و کاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار.زیرا مراقبت نهانى تو در کارهایشان آنان را به رعایت امانت و مدارا در حق رعیت وامى دارد. و بنگر تا یاران کارگزارانت تو را به خیانت نیالایند. هر گاه یکى از ایشان دست به خیانت گشود و اخبار جاسوسان در نزد تو به خیانت او گرد آمد و همه بدان گواهى دادند، همین خبرها تو را بس بود. باید به سبب خیانتى که کرده تنش را به تنبیه بیازارى و از کارى که کرده است ، بازخواست نمایى . سپس ، خوار و ذلیلش سازى و مهر خیانت بر او زنى و ننک تهمت را بر گردنش آویزى .
در کار خراج نیکو نظر کن ، به گونه اى که به صلاح خراجگزاران باشد. زیرا صلاح کار خراج و خراجگزاران ، صلاح کار دیگران است و دیگران حالشان نیکو نشود، مگر به نیکوشدن حال خراجگزاران ، زیرا همه مردم روزیخوار خراج و خراجگزاران اند.ولى باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه زمین باشى ، زیرا خراج حاصل نشود، مگر به آبادانى زمین و هر که خراج طلبد و زمین را آباد نسازد، شهرها و مردم را هلاک کرده است و کارش استقامت نیابد، مگر اندکى . هرگاه از سنگینى خراج یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیامدن باران یا دگرگون شدن زمین ، چون در آب فرو رفتن آن یا بى آبى ، شکایت نزد تو آوردند، از هزینه و رنجشان بکاه ، آنقدر که امید مى دارى که کارشان را سامان دهد. و کاستن از خراج بر تو گران نیاید، زیرا اندوخته اى شود براى آبادانى بلاد تو و زیور حکومت تو باشد، که ستایش آنها را به خود جلب کرده اى و سبب شادمانى دل تو گردد، که عدالت را در میانشان گسترده اى و به افزودن ارزاقشان و به آنچه در نزد ایشان اندوخته اى از آسایش خاطرشان و اعتمادشان به دادگرى خود و مدارا در حق ایشان ، براى خود تکیه گاهى استوار ساخته اى . چه بسا کارها پیش آید که اگر رفع مشکل را بر عهده آنها گذارى ، به خوشدلى به انجامش رسانند. زیرا چون بلاد آباد گردد، هر چه بر عهده مردمش نهى ، انجام دهند که ویرانى زمین را تنگدستى مردم آن سبب شود و مردم زمانى تنگدست گردند که همت والیان ، همه گرد آوردن مال بود و به ماندن خود بر سر کار اطمینان نداشته باشند و از آنچه مایه عبرت است ، سود برنگیرند.
سپس ، به دبیرانت نظر کن و بهترین آنان را بر کارهاى خود بگمار و نامه هایى را که در آن تدبیرها و اسرار حکومتت آمده است ، از جمع دبیران ، به کسى اختصاص ده که به اخلاق از دیگران شایسته تر باشد. از آن گروه که اکرام تو سرمستش نسازد یا چنان دلیرش نکند که در مخالفت با تو، بر سر جمع سخن گوید و غفلتش سبب نشود که نامه هاى عاملانت را به تو نرساند یا در نوشتن پاسخ درست تو به آنها درنگ روا دارد، یا در آنچه براى تو مى ستاند یا از سوى تو مى دهد، سهل انگارى کند، یا پیمانى را که به سود تو بسته ، سست گرداند و از فسخ پیمانى که به زیان توست ، ناتوان باشد. دبیر باید به پایگاه و مقام خویش در کارها آگاه باشد زیرا کسى که مقدار خویش را نداند، به طریق اولى ، مقدار دیگران را نتواند شناخت . مباد که در گزینش آنها بر فراست و اعتماد و حسن ظن خود تکیه کنى . زیرا مردان با ظاهر آرایى و نیکو خدمتى ، خویشتن را در چشم والیان عزیز گردانند. ولى ، در پس این ظاهر آراسته و خدمت نیکو، نه نشانى از نیکخواهى است و نه امانت .
دبیرانت را به کارهایى که براى حکام پیش از تو بر عهده داشته اند، بیازماى و از آن میان ، بهترین آنها را که در میان مردم اثرى نیکوتر نهاده اند و به امانت چهره اى شناخته اند، اختیار کن . که اگر چنین کنى این کار دلیل نیکخواهى تو براى خداوند است و هم به آن کس که کار خود را بر عهده تو نهاده . بر سر هر کارى از کارهاى خود از میان ایشان ، رئیسى برگمار. کسى که بزرگى کار مقهورش نسازد و بسیارى آنها سبب پراکندگى خاطرش نشود. اگر در دبیران تو عیبى یافته شود و تو از آن غفلت کرده باشى ، تو را به آن بازخواست کنند.
اینک سفارش مرا در حق بازرگانان و پیشه وران بپذیر و درباره آنها به کارگزارانت نیکو سفارش کن . خواه آنها که بر یک جاى مقیم اند و خواه آنها که با سرمایه خویش این سو و آن سو سفر کنند و با دسترنج خود زندگى نمایند. زیرا این گروه ، خود مایه هاى منافع اند و اسباب رفاه و آسودگى و به دست آورندگان آن از راههاى دشوار و دور و خشکى و دریا و دشتها و کوهساران و جایهایى که مردم در آن جایها گرد نیایند و جرئت رفتن به آن جایها ننمایند. اینان مردمى مسالمت جوى اند که نه از فتنه گریهایشان بیمى است و نه از شر و فسادشان وحشتى . در کارشان نظر کن ، خواه در حضرت تو باشند یا در شهرهاى تو. با اینهمه بدان که بسیارى از ایشان را روشى ناشایسته است و حریص اند و بخیل . احتکار مى کنند و به میل خود براى کالاى خود بها مى گذارند، با این کار به مردم زیان مى رسانند و براى والیان هم مایه ننگ و عیب هستند.
پس از احتکار منع کن که رسول الله (صلى الله علیه و آله ) از آن منع کرده است و باید خرید و فروش به آسانى صورت گیرد و بر موازین عدل ، به گونه اى که در بها، نه فروشنده زیان بیند و نه بر خریدار اجحاف شود. پس از آنکه احتکار را ممنوع داشتى ، اگر کسى باز هم دست به احتکار کالا زد، کیفرش ده و عقوبتش کن تا سبب عبرت دیگران گردد ولى کار به اسراف نکشد.
خدا را، خدا را، در باب طبقه فرودین کسانى که بیچارگان اند از مساکین و نیازمندان و بینوایان و زمینگیران . در این طبقه ، مردمى هستند سائل و مردمى هستند، که در عین نیاز روى سؤ ال ندارند. خداوند حقى براى ایشان مقرر داشته و از تو خواسته است که آن را رعایت کنى ، پس ، در نگهداشت آن بکوش . براى اینان در بیت المال خود حقى مقرر دار و نیز بخشى از غلات اراضى خالصه اسلام را، در هر شهرى ، به آنان اختصاص ده . زیرا براى دورترینشان همان حقى است که نزدیکترینشان از آن برخوردارند. و از تو خواسته اند که حق همه را، اعم از دور و نزدیک ، نیکو رعایت کنى . سرمستى و غرور، تو را از ایشان غافل نسازد، زیرا این بهانه که کارهاى خرد را به سبب پرداختن به کارهاى مهم و بزرگ از دست هشتن ، هرگز پذیرفته نخواهد شد.
پس همت خود را از پرداختن به نیازهایشان دریغ مدار و به تکبر بر آنان چهره دژم منماى و کارهاى کسانى را که به تو دست نتوانند یافت ، خود، تفقد و بازجست نماى . اینان مردمى هستند که در نظر دیگران بیمقدارند و مورد تحقیر رجال حکومت . کسانى از امینان خود را که خداى ترس و فروتن باشند، براى نگریستن در کارهایشان برگمار تا نیازهایشان را به تو گزارش کنند.
با مردم چنان باش ، که در روز حساب که خدا را دیدار مى کنى ، عذرت پذیرفته آید که گروه ناتوانان و بینوایان به عدالت تو نیازمندتر از دیگران اند و چنان باش که براى یک یک آنان در پیشگاه خداوندى ، در اداى حق ایشان ، عذرى توانى داشت .
تیماردار یتیمان باش و غمخوار پیران از کار افتاده که بیچاره اند و دست سؤ ال پیش کس دراز نکنند و این کار بر والیان دشوار و گران است و هرگونه حقى دشوار و گران آید. و گاه باشد که خداوند این دشواریها را براى کسانى که خواستار عاقبت نیک هستند، آسان مى سازد. آنان خود را به شکیبایى وامى دارند و به وعده راست خداوند، درباره خود اطمینان دارند.
براى کسانى که به تو نیاز دارند، زمانى معین کن که در آن فارغ از هر کارى به آنان پردازى . براى دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین ، مجلسى که همگان در آن حاضر توانند شد و، براى خدایى که آفریدگار توست ، در برابرشان فروتنى نمایى و بفرماى تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسپانان به یک سو شوند، تا سخنگویشان بى هراس و بى لکنت زبان سخن خویش بگوید. که من از رسول الله (صلى الله علیه و آله ) بارها شنیدم که مى گفت پاک و آراسته نیست امتى که در آن امت ، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند. پس تحمل نماى ، درشتگویى یا عجز آنها را در سخن گفتن . و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداوند درهاى رحمتش را به روى تو بگشاید و ثواب طاعتش را به تو عنایت فرماید. اگر چیزى مى بخشى ، چنان بخش که گویى تو را گوارا افتاده است و اگر منع مى کنى ، باید که منع تو با مهربانى و پوزشخواهى همراه بود.
سپس کارهایى است که باید خود به انجام دادنشان پردازى . از آن جمله ، پاسخ دادن است به کارگزاران در جایى که دبیرانت درمانده شوند. دیگر برآوردن نیازهاى مردم است در روزى که بر تو عرضه مى شوند، ولى دستیارانت در اداى آنها درنگ و گرانى مى کنند. کار هر روز را در همان روز به انجام رسان ، زیرا هر روز را کارى است خاص خود.
بهترین وقتها و بیشترین ساعات عمرت را براى آنچه میان تو و خداست ، قرار ده اگر چه در همه وقتها، کار تو براى خداست ، هرگاه نیتت صادق باشد و رعیت را در آن آسایش رسد.
باید در اقامه فرایضى ، که خاص خداوند است ، نیت خویش خالص گردانى و در اوقاتى باشد که بدان اختصاص دارد. پس در بخشى از شبانه روز، تن خود را در طاعت خداى بگمار و اعمالى را که سبب نزدیکى تو به خداى مى شود به انجام رسان و بکوش تا اعمالت بى هیچ عیب و نقصى گزارده آید، هر چند، سبب فرسودن جسم تو گردد. چون با مردم نماز مى گزارى ، چنان مکن که آنان را رنجیده سازى یا نمازت را ضایع گردانى ، زیرا برخى از نمازگزاران بیمارند و برخى نیازمند. از رسول الله (صلى الله علیه و آله ) هنگامى که مرا به یمن مى فرستاد، پرسیدم که چگونه با مردم نمازگزارم ؟ فرمود: به قدر توان ناتوانترین آنها و بر مؤ منان مهربان باش .
به هر حال ، روى پوشیدنت از مردم به دراز نکشد، زیرا روى پوشیدن والیان از رعیت خود، گونه اى نامهربانى است به آنها و سبب مى شود که از امور ملک آگاهى اندکى داشته باشند. اگر والى از مردم رخ بپوشد، چگونه تواند از شوربختیها و رنجهاى آنان آگاه شود. آن وقت ، بسا بزرگا، که در نظر مردم خرد آید و بسا خردا، که بزرگ جلوه کند و زیبا، زشت و زشت ، زیبا نماید و حق و باطل به هم بیامیزند. زیرا والى انسان است و نمى تواند به کارهاى مردم که از نظر او پنهان مانده ، آگاه گردد.
و حق را هم نشانه هایى نیست که به آنها انواع راست از دروغ شناخته شود. و تو یکى از این دو تن هستى یا مردى هستى در اجراى حق گشاده دست و سخاوتمند، پس چرا باید روى پنهان دارى و از اداى حق واجبى که بر عهده توست دریغ فرمایى و در کار نیکى ، که باید به انجام رسانى ، درنگ روا دارى . یا مردى هستى که هیچ خواهشى را و نیازى را برنمى آورى ، در این حال ، مردم ، دیگر از تو چیزى نخواهند و از یارى تو نومید شوند، با اینکه نیازمندیهاى مردم براى تو رنجى پدید نیاورد، زیرا آنچه از تو مى خواهند یا شکایت از ستمى است یا درخواست عدالت در معاملتى .
و بدان ، که والى را خویشاوندان و نزدیکان است و در ایشان خوى برترى جویى و گردنکشى است و در معاملت با مردم رعایت انصاف نکنند. ریشه ایشان را با قطع موجبات آن صفات قطع کن . به هیچیک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینى را به اقطاع مده ، مبادا به سبب نزدیکى به تو، پیمانى بندند که صاحبان زمینهاى مجاورشان را در سهمى که از آب دارند یا کارى که باید به اشتراک انجام دهند، زیان برسانند و بخواهند بار زحمت خود بر دوش آنان نهند. پس لذت و گوارایى ، نصیب ایشان شود و ننگ آن در دنیا و آخرت بهره تو گردد. اجراى حق را درباره هر که باشد، چه خویشاوند و چه بیگانه ، لازم بدار و در این کار شکیبایى به خرج ده که خداوند پاداش شکیبایى تو را خواهد داد. هر چند، در اجراى عدالت ، خویشاوندان و نزدیکان تو را زیان رسد. پس چشم به عاقبت دار، هر چند، تحمل آن بر تو سنگین آید که عاقبتى نیک و پسندیده است .
اگر رعیت بر تو به ستمگرى گمان برد، عذر خود را به آشکارا با آنان در میانه نه و با این کار از بدگمانیشان بکاه ، که چون چنین کنى ، خود را به عدالت پروده اى و با رعیت مدارا نموده اى . عذرى که مى آورى سبب مى شود که تو به مقصود خود رسى و آنان نیز به حق راه یابند.
اگر دشمنت تو را به صلح فراخواند، از آن روى برمتاب که خشنودى خداى در آن نهفته است . صلح سبب بر آسودن سپاهیانت شود و تو را از غم و رنج برهاند و کشورت را امنیت بخشد. ولى ، پس از پیمان صلح ، از دشمن برحذر باش و نیک برحذر باش . زیرا دشمن ، چه بسا نزدیکى کند تا تو را به غفلت فرو گیرد. پس دوراندیشى را از دست منه و حسن ظن را به یک سو نه و اگر میان خود و دشمنت پیمان دوستى بستى و امانش دادى به عهد خویش وفا کن و امانى را که داده اى ، نیک ، رعایت نماى .
در برابر پیمانى که بسته اى و امانى که داده اى خود را سپر ساز، زیرا هیچ یک از واجبات خداوندى که مردم با وجود اختلاف در آرا و عقاید، در آن همداستان و همراءى هستند، بزرگتر از وفاى به عهد و پیمان نیست . حتى مشرکان هم وفاى به عهد را در میان خود لازم مى شمردند، زیرا عواقب ناگوار غدر و پیمان شکنى را دریافته بودند. پس در آنچه بر عهده گرفته اى ، خیانت مکن و پیمانت را مشکن و خصمت را به پیمان مفریب . زیرا تنها نادانان شقى در برابر خداى تعالى ، دلیرى کنند.
خداوند پیمان و زینهار خود را به سبب رحمت و محبتى ، که بر بندگان خود دارد، امان قرار داده و آن را چون حریمى ساخته که در سایه سار استوار آن زندگى کنند و به جوار آن پناه آورند. پس نه خیانت را جایى براى خودنمایى است و نه فریب را و نه حیله گرى را. پیمانى مبند که در آن تاءویل را راه تواند بود و پس از بستن و استوار کردن پیمان براى بر هم زدنش به عبارتهاى دو پهلو که در آنها ایهامى باشد، تکیه منماى . و مبادا که سختى اجراى پیمانى که بر گردن گرفته اى و باید عهد خدا را در آن رعایت کنى ، تو را به شکستن و فسخ آن وادارد، بى آنکه در آن حقى داشته باشى .
زیرا پایدارى تو در برابر کار دشوارى که امید به گشایش آن بسته اى و عاقبت خوشش را چشم مى دارى ، از غدرى که از سرانجامش بیمناک هستى بسى بهتر است . و نیز به از آن است که خداوندت بازخواست کند و راه طلب بخشایش در دنیا و آخرت بر تو بسته شود.
بپرهیز از خونها و خونریزیهاى بناحق . زیرا هیچ چیز، بیش از خونریزى بناحق ، موجب کیفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نکشد و رشته عمر را نبرد. خداوند سبحان ، چون در روز حساب به داورى در میان مردم پردازد، نخستین داورى او درباره خونهایى است که مردم از یکدیگر ریخته اند. پس مباد که حکومت خود را با ریختن خون حرام تقویت کنى ، زیرا ریختن چنان خونى نه تنها حکومت را ناتوان و سست سازد، بلکه آن را از میان برمى دارد یا به دیگران مى سپارد. اگر مرتکب قتل عمدى شوى ، نه در برابر خدا معذورى ، نه در برابر من ، زیرا قتل عمد موجب قصاص مى شود. اگر به خطایى دچار گشتى و کسى را کشتى یا تازیانه ات ، یا شمشیرت ، یا دستت در عقوبت از حد درگذرانید یا به مشت زدن و یا بالاتر از آن ، به ناخواسته ، مرتکب قتلى شدى ، نباید گردنکشى و غرور قدرت تو مانع آید که خونبهاى مقتول را به خانواده اش بپردازى .
از خودپسندى و از اعتماد به آنچه موجب اعجابت شده و نیز از دلبستگى به ستایش و چرب زبانیهاى دیگران ، پرهیز کن ، زیرا یکى از بهترین فرصتهاى شیطان است براى تاختن تا کردارهاى نیکوى نیکوکاران را نابود سازد. زنهار از اینکه به احسان خود بر رعیت منت گذارى یا آنچه براى آنها کرده اى ، بزرگش شمارى یا وعده دهى و خلاف آن کنى . زیرا منت نهادن احسان را باطل کند و بزرگ شمردن کار، نور حق را خاموش گرداند و خلف وعده ، سبب برانگیختن خشم خدا و مردم شود.خداى تعالى فرماید خداوند سخت به خشم مى آید که چیزى بگویید و به جاى نیاورید.(۴۲)
از شتاب کردن در کارها پیش از رسیدن زمان آنها بپرهیز و نیز، از سستى در انجام دادن کارى که زمان آن فرا رسیده است و از لجاج و اصرار در کارى که سررشته اش ناپیدا بود و از سستى کردن در کارها، هنگامى که راه رسیدن به هدف باز و روشن است ، حذر نماى . پس هر چیز را به جاى خود بنه و هر کار را به هنگامش به انجام رسان .
و بپرهیز از اینکه به خود اختصاص دهى ، چیزى را که همگان را در آن حقى است یا خود را به نادانى زنى در آنچه توجه تو به آن ضرورى است و همه از آن آگاه اند. زیرا بزودى آن را از تو مى ستانند و به دیگرى مى دهند. زودا که حجاب از برابر دیدگانت برداشته خواهد شد و بینى که داد مظلومان را از تو مى ستانند. به هنگام خشم خویشتندار باش و از شدت تندى و تیزى خود بکاه و دست به روى کس بر مدار و سخن زشت بر زبان میاور و از اینهمه ، خود را در امان دار باز ایستادن از دشنامگویى و به تاءخیرافکندن قهر خصم ، تا خشمت فرو نشیند و زمام اختیارت به دستت آید. و تو بر خود مسلط نشوى مگر آنگاه که بیشتر همّت یاد بازگشت به سوى پروردگارت شود.
بر تو واجب آمد که همواره به یاد داشته باشى ، آنچه که بر والیان پیش از تو رفته است ، از حکومت عادلانه اى که داشته اند یا سنت نیکویى که نهاده اند یا چیزى از پیامبر، (صلى الله علیه و آله ) که آورده اند یا فریضه اى که در کتاب خداست و آن را برپاى داشته اند. پس اقتدا کنى به آنچه ما بدان عمل مى کرده ایم و بکوشى تا از هر چه در این عهدنامه بر عهده تو نهاده ام و حجت خود در آن بر تو استوار کرده ام ، پیروى کنى ، تا هنگامى که نفست به هوا و هوس شتاب آرد، بهانه اى نداشته باشى . و جز خداى کس نیست که از بدى نگهدارد و به نیکى توفیق دهد.
از وصایا و عهود رسول الله (صلى الله علیه و آله ) با من ترغیب به نماز بود و دادن زکات و مهربانى با غلامانتان . و من این عهدنامه را که براى تو نوشته ام به وصیت او پایان مى دهم و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم .
و از این عهد نامه (که پایان آن است ):
از خداى مى طلبم که به رحمت واسعه خود و قدرت عظیمش در برآوردن هر مطلوبى مرا و تو را توفیق دهد به چیزى که خشنودیش در آن است ، از داشتن عذرى آشکار در برابر او و آفریدگانش و آوازه نیک در میان بندگانش و نشانه هاى نیک در بلادش و کمال نعمت او و فراوانى کرمش . و اینکه کار من و تو را به سعادت و شهادت به پایان رساند، به آنچه در نزد اوست مشتاقیم و السلام على رسول الله صلى الله علیه و آله الطیبین الطاهرین .
۴۱– سوره ۴، آیه ۵۹٫
۴۲- سوره ۶۱، آیه ۳٫
ترجمه عبدالحمید آیتی۵۳
بازدیدها: ۱۸۰۱
نامه : ۴۸
و من کتاب له ع إ لى مُعاوِیَهَ:
فَإِنَّ الْبَغْیَ وَالزُّورَ یُوتِغَانِ الْمَرْءَ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ، وَ یُبْدِیَانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ یَعِیبُهُ، وَ قَدْ عَلِمْتُ اءَنَّکَ غَیْرُ مُدْرِکٍ مَا قُضِیَ فَوَاتُهُ، وَ قَدْ رَامَ اءَقْوَامٌ اءَمْرا بِغَیْرِ الْحَقِّ فَتَاءَلَّوْا عَلَى اللَّهِ فَاءَکْذَبَهُمْ، فَاحْذَرْ یَوْما یَغْتَبِطُ فِیهِ مَنْ اءَحْمَدَ عَاقِبَهَ عَمَلِهِ، وَ یَنْدَمُ مَنْ اءَمْکَنَ الشَّیْطَانَ مِنْ قِیَادِهِ فَلَمْ یُجَاذِبْهُ.
وَ قَدْ دَعَوْتَنَا إِلَى حُکْمِ الْقُرْآنِ وَ لَسْتَ مِنْ اءَهْلِهِ، وَ لَسْنَا إِیَّاکَ اءَجَبْنَا، وَلِکَنَّا اءَجَبْنَا الْقُرْآنَ فِی حُکْمِهِ، وَالسَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) به معاویه :
ستمکارى و دروغگویى دین و دنیاى آدمى را تباه مى کند و کاستیهاى او را نزد عیبجویانش آشکار مى سازد. و تو مى دانى که از دست رفته را باز نتوانى آورد. مردمى قصد کارى نادرست کردند و حکم خدا را تاءویل نمودند و خدایشان دروغگو شمرد. بترس از آن روز، که هر که عاقبتى پسندیده دارد، خشنود است و هر که زمام خویش به دست شیطان داده و براى رهایى خود به ستیزه برنخاسته ، پشیمان است . تو ما را به حکم قرآن فرا خواندى و حال آنکه ، خود اهل قرآن نیستى .
ما دعوت تو را اجابت نکردیم ، بلکه حکم قرآن را گردن نهادیم . والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی۴۸
بازدیدها: ۳۰
نامه : ۴۷
و من وصیه له ع لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع لَمَا ضَرَبَهُ ابْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللّهُ:
اءُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ اءَلا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا، وَ لاَ تَأْسَفَا عَلَى شَیْءٍ مِنْهَا زُوِیَ عَنْکُمَا، وَ قُولاَ بِالْحَقِّ، وَاعْمَلاَ لِلْاءَجْرِ، وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْما، وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا.
اءُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ اءَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ نَظْمِ اءَمْرِکُمْ، وَ صَلاَحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ، فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: صَلاَحُ ذَاتِ الْبَیْنِ اءَفْضَلُ مِنْ عَامَّهِ الصَّلاَهِ وَالصِّیَامِ.
اللَّهَ اللَّهَ فِی الْاءَیْتَامِ، فَلاَ تُغِبُّوا اءَفْوَاهَهُمْ، وَ لاَ یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ.
وَاللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِکُمْ، فَإِنَّهُمْ وَصِیَّهُ نَبِیِّکُمْ، مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا اءَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ.
وَاللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لاَ یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ.
وَاللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلاَهِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ.
وَاللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ، لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ، فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا.
وَاللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِاءَمْوَالِکُمْ وَ اءَنْفُسِکُمْ وَ اءَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَالتَّبَاذُلِ، وَ إِیَّاکُمْ وَالتَّدَابُرَ وَالتَّقَاطُعَ.
لاَ تَتْرُکُوا الْاءَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَکُمْ.
ثُمَّ قَالَ: یَا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ لاَ اءُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضا تَقُولُونَ: قُتِلَ اءَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ، قُتِلَ اءَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ اءَلاَ لاَ یَقْتُلُنَّ بِی إِلا قَاتِلِی .
انْظُرُوا إِذَا اءَنَا مُتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَهً بِضَرْبَهٍ وَ لاَ یُمَثَّلُ بِالرَّجُلِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یَقُولُ: إِیَّاکُمْ وَالْمُثْلَهَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُورِ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
وصیتى از آن حضرت (ع ) به حسن و حسین علیهما السلام هنگامى که ابن ملجم (لعنه الله ) او راضربت زد:
شما را به ترس از خدا وصیت مى کنم و وصیت مى کنم که در طلب دنیا مباشید، هر چند، دنیا شما را طلب کند، بر هر چه دنیایى است و آن را به دست نمى آورید یا از دست مى دهید، اندوه مخورید. سخن حق بگویید و براى پاداش آخرت کار کنید.ظالم را دشمن و مظلوم را یاور باشید.
شما دو تن و همه فرزندان و خاندانم را و هر کس را که این نوشته به او مى رسد، به ترس از خدا و انتظام کارها و آشتى با یکدیگر سفارش مى کنم . که از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) شنیدم که مى گفت آشتى با یکدیگر برتر است از یک سال نماز و روزه .
خدا را، خدا را، درباره یتیمان . مباد آنها را روزى سیر نگه دارید و دیگر روز گرسنه و مباد که در نزد شما تباه شوند.
خدا را، خدا را، درباره همسایگان ، همسایگان ، سفارش شده پیامبرتان (صلى الله علیه و آله ) هستند. رسول الله (صلى الله علیه و آله ) همواره درباره آنان سفارش مى کرد، به گونه اى که گمان بردیم که برایشان میراث معین خواهد کرد.
خدا را، خدا را، درباره قرآن ، مباد که دیگران در عمل کردن به آن بر شما پیشى گیرند.
خدا را، خدا را، درباره نماز، که نماز ستون دین شماست . خدا را، خدا را، درباره خانه پروردگارتان . مباد تا هستید آن را خالى بگذارید که اگر زیارت خانه خدا ترک شود، شما را در عذاب مهلت ندهند.
خدا را، خدا را، درباره جهاد به مال و جان و زبان خود در راه خدا، بر شما باد پیوند با یکدیگر و بخشش به یکدیگر و زنهار از پشت کردن به یکدیگر و بریدن از یکدیگر. امر به معروف و نهى از منکر را فرو مگذارید، که بدترین کسانتان بر شما سرورى یابند و از آن پس ، هر چه دعا کنید به اجابت نرسد.
سپس فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب ، نبینم که در خون مسلمانان فرو رفته باشید و بانگ برآورید که ، امیرالمؤ منین کشته شد. بدانید که نباید به قصاص خون من جز قاتلم کشته شود. بنگرید اگر من از این ضربت که او زده است کشته شوم شما نیز یک ضربت بر او زنید. اعضایش را مبرید، که من از رسول الله (صلى الله علیه و آله ) شنیدم که فرمود: بپرهیزید از مثله کردن حتى اگر سگ گیرنده باشد.
ترجمه عبدالحمید آیتی۴۷
بازدیدها: ۱۰۳
نامه : ۴۵
و من کتاب له ع إ لى عُثْمانَ بْنِ حُنَیْفٍ اءلا نصارِی وَ هُوَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرهِ وَ قَدْ بَلَغَهُ اءَنَّهُدُعِىٍَّ إ لى وَلِیمَهِ قَومٍ مِنْ اءَهْلِها، فَمَضى إ لَیْها:
اءَمَّا بَعْدُ، یَا بْنَ حُنَیْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی اءَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْیَهِ اءَهْلِ الْبَصْرَهِ دَعَاکَ إِلَى مَأْدُبَهٍ فَاءَسْرَعْتَ إِلَیْهَا، تُسْتَطَابُ لَکَ الْاءَلْوَانُ، وَ تُنْقَلُ عَلیْکَ الْجِفَانُ، وَ مَا ظَنَنْتُ اءَنَّکَ تُجِیبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوُّ، وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوُّ، فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا اءَیْقَنْتَ بِطِیبِ وَجْهِهِ فَنَلْ مِنْهُ.
اءَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاما یَقْتَدِی بِهِ، وَ یَسْتَضِی ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ، اءَلاَ وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ، وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ، اءَلاَ وَ إِنَّکُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ، وَ لَکِنْ اءَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَاجْتِهَادٍ وَ عِفَّهٍ وَ سَدَادٍ، فَوَاللَّهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاکُمْ تِبْرا وَ لاَ ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْرا، وَ لاَ اءَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْرا.
وَ لاَ حُزْتُ مِنْ اءَرْضِهَا شِبْرا وَ لاَ اءَخَذْتُ مِنْهُ إِلا کَقُوتِ اءَتَانٍ دَبِرَهٍ وَ لَهِیَ فِی عَیْنِی اءَوْهَى وَ اءَوْهَنُ مِنْ عَفْصَهٍ مَقِرَهٍ بَلَى کَانَتْ فِی اءَیْدِینَا فَدَکٌ مِنْ کُلِّ مَا اءَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ، فَشَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ، وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ مَا اءَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ وَالنَّفْسُ مَظَانُّهَا فِی غَدٍ جَدَثٌ، تَنْقَطِعُ فِی ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا، وَ تَغِیبُ اءَخْبَارُهَا، وَ حُفْرَهٌ لَوْ زِیدَ فِی فُسْحَتِهَا، وَ اءَوْسَعَتْ یَدَا حَافِرِهَا لَاءَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَالْمَدَرُ، وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاکِمُ، وَ إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی اءَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِیَ آمِنَهً یَوْمَ الْخَوْفِ الْاءَکْبَرِ، وَ تَثْبُتَ عَلَى حَوَانِبِ الْمَزْلَقِ.
وَ لَوْ شِئْتُ لاَهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ، وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ، وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ، وَ لَکِنْ هَیْهَاتَ اءَنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ، وَ یَقُودَنِی جَشَعِی إِلَى تَخَیُّرِ الْاءَطْعِمَهِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ اءَوْ بالْیَمَامَهِ مَنْ لاَ طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ، وَ لاَ عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ! اءَوْ اءَبِیتَ مِبْطَانا وَ حَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَى ، وَ اءَکْبَادٌ حَرَّى ، اءَوْ اءَکُونَ کَمَا قَالَ الْقَائِلُ:
وَ حَسْبُکَ دَاءً اءَنْ تَبِیتَ بِبِطْنَهٍ
وَ حَوْلَکَ اءَکْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ
اءَاءَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِاءَنْ یُقَالَ: هَذَا اءَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ اءُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ، اءَوْ اءَکُونَ اءُسْوَهً لَهُمْ فِی جُشُوبَهِ الْعَیْشِ، فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی اءَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَهِ الْمَرْبُوطَهِ هَمُّهَا عَلَفُهَا، اءَوِ الْمُرْسَلَهِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا، تَکْتَرِشُ مِنْ اءَعْلاَفِهَا، وَ تَلْهُو عَمَّا یُرَادُ بِهَا، اءَوْ اءُتْرَکَ سُدًى ، اءَوْ اءُهْمَلَ عَابِثا، اءَوْ اءَجُرَّ حَبْلَ الضَّلاَلَهِ، اءَوْ اءَعْتَسِفَ طَرِیقَ الْمَتَاهَهِ وَ کَاءَنِّی بِقَائِلِکُمْ یَقُولُ:
إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ اءَبِی طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْاءَقْرَانِ وَ مُنَازَلَهِ الشُّجْعَانِ؟ اءَلاَ وَ إِنَّ الشَّجَرَهَ الْبَرِّیَّهَ اءَصْلَبُ عُودا، وَالرَّوَائِعَ الْخَضِرَهَ اءَرَقُّ جُلُودا، وَالنَّابِتَاتِ الْعِذْیَهَ اءَقْوَى وَقُودا، وَ اءَبْطَأُ خُمُودا، وَ اءَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ کَالضَّوْءِ مِنَ الصَّنْوْءِ وَالذِّرَاعِ مِنَالْعَضُدِ.
وَاللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِی لَمَا وَلَّیْتُ عَنْهَا، وَ لَوْ اءَمْکَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَیْهَا، وَ سَاءَجْهَدُ فِی اءَنْ اءُطَهِّرَ الْاءَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْکُوسِ، وَالْجِسْمِ الْمَرْکُوسِ، حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَهُ مِنْ بَیْنِ حَبِّ الْحَصِیدِ.
إِلَیْکِ عَنِّی یَا دُنْیَا فَحَبْلُکِ عَلَى غَارِبِکِ، قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِکِ، وَ اءَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِکِ، وَاجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِی مَدَاحِضِکِ، اءَیْنَ الْقُرُونُ الَّذِینَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِکِ؟ اءَیْنَ الْاءُمَمُ الَّذِینَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِکِ؟ هاهُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ، وَ مَضَامِینُ اللُّحُودِ.
وَاللَّهِ لَوْ کُنْتِ شَخْصا مَرْئِیّا، وَ قَالَبا حِسِّیّا، لَاءَقَمْتُ عَلَیْکِ حُدُودَ اللَّهِ، فِی عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْاءَمَانِیِّ، وَ اءُمَمٍ اءَلْقَیْتِهِمْ فِی الْمَهَاوِی ، وَ مُلُوکٍ اءَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ، وَ اءَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلاَءِ، إِذْ لاَ وِرْدَ وَ لاَ صَدَرَ.
هَیْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَکِ زَلِقَ، وَ مَنْ رَکِبَ لُجَجَکِ غَرِقَ، وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَالِکِ وُفِّقَ، وَالسَّالِمُ مِنْکِ لاَ یُبَالِی إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ، وَالدُّنْیَا عِنْدَهُ کَیَوْمٍ حَانَ انْسِلاَخُهُ.
اءُعْزُبِی عَنِّی فَوَاللَّهِ لاَ اءَذِلُّ لَکِ فَتَسْتَذِلِّینِی ، وَ لاَ اءَسْلَسُ لَکِ فَتَقُودِینِی ، وَایْمُ اللَّهِ یَمِینا اءَسْتَثْنِی فِیهَا بِمَشِیئَهِ اللَّهِ لَاءَرُوضَنَّ نَفْسِی رِیَاضَهً تَهُشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرَتْ عَلَیْهِ مَطْعُوما، وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوما، وَ لَاءَدَعَنَّ مُقْلَتِی کَعَیْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِینُهَا، مُسْتَفْرِغَهً دُمُوعَهَا.
اءَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَهُ مِنْ رِعْیِهَا فَتَبْرُکَ، وَ تَشْبَعُ الرَّبِیضَهُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ، وَ یَاءْکُلُ عَلِیُّ مِنْ زَادِهِ فَیَهْجَعَ؟ قَرَّتْ إِذا عَیْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِینَ الْمُتَطَاوِلَهِ بِالْبَهِیمَهِ الْهَامِلَهِ، وَالسَّائِمَهِ الْمَرْعِیَّهِ!
طُوبَى لِنَفْسٍ اءَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا، وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا، وَ هَجَرَتْ فِی اللَّیْلِ غُمْضَهَا، حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْکَرَى عَلَیْهَا افْتَرَشَتْ اءَرْضَهَا، وَ تَوَسَّدَتْ کَفَّهَا، فِی مَعْشَرٍ اءَسْهَرَ عُیُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ، وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ، وَ هَمْهَمَتْ بِذِکْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ، وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ اءُولئِکَ حِزْبُ اللّهِ، اءَلا إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.فَاتَّقِ اللَّهَ یَا بْنَ حُنَیْفٍ، وَلْتَکْفُفْ اءَقْرَاصُکَ، لِیَکُونَ مِنَ النَّارِ خَلاَصُکَ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به عثمان بن حنیف که عامل او در بصره بود، وقتى که شنید به مهمانى قومى از مردم بصره دعوت شده و به آنجارفته است :
اما بعد. اى پسر حنیف به من خبر رسیده که مردى از جوانان بصره تو را به سورى فرا خوانده و تو نیز بدانجا شتافته اى . سفره اى رنگین برایت افکنده و کاسه ها پیشت نهاده . هرگز نمى پنداشتم که تو دعوت مردمى را اجابت کنى که بینوایان را از در مى رانند و توانگران را بر سفره مى نشانند. بنگر که در خانه این کسان چه مى خورى ، هر چه را در حلال بودن آن تردید دارى از دهان بیفکن و آنچه را، که یقین دارى که از راه حلال به دست آمده است ، تناول نماى .
بدان ، که هر کس را امامى است که بدو اقتدا مى کند و از نور دانش او فروغ مى گیرد. اینک امام شما از همه دنیایش به پیرهنى و ازارى و از همه طعامهایش به دو قرص نان اکتفا کرده است . البته شما را یاراى آن نیست که چنین کنید، ولى مرا به پارسایى و مجاهدت و پاکدامنى و درستى خویش یارى دهید. به خدا سوگند، از دنیاى شما پاره زرى نیندوخته ام و از همه غنایم آن مالى ذخیره نکرده ام . و به جاى این جامه ، که اینک کهنه شده است ، جامه اى دیگر آماده نساخته ام .
آرى ، در دست ما از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده است ، (فدکى ) بود که قومى بر آن بخل ورزیدند و قومى دیگر از سر آن گذشتند و بهترین داور خداوند است . فدک و جز فدک را چه مى خواهم که فردا میعاد آدمى گور است . در تاریکى آن آثارش محو مى شود و آوازه اش خاموش مى گردد. حفره اى که هر چه فراخش سازند یا گور کن بر وسعتش افزاید، سنگ و کلوخ تن آدمى را خواهد فشرد و روزنه هایش را توده هاى خاک فرو خواهد بست . و من امروز نفس خود را به تقوا مى پرورم تا فردا، در آن روز وحشت بزرگ ، ایمن باشد و بر لبه آن پرتگاه لغزنده استوار ماند.
اگر بخواهم به عسل مصفا و مغز گندم و جامه هاى ابریشمین ، دست مى یابم .
ولى ، هیهات که هواى نفس بر من غلبه یابد و آزمندى من مرا به گزینش طعامها بکشد و حال آنکه ، در حجاز یا در یمامه بینوایى باشد که به یافتن قرص نانى امید ندارد و هرگز مزه سیرى را نچشیده باشد. یا شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکمهایى گرسنه و جگرهایى تشنه باشد. آیا چنان باشم که شاعر گوید:
و حسبک داء آن تبیت ببطنه
و حولک اکباد تحنّ الى القدّ
(تو را این درد بس که شب با شکم سیر بخوابى و در اطراف تو گرسنگانى باشند در آرزوى پوست بزغاله اى )
آیا به همین راضى باشم که مرا امیرالمؤ منین گویند و با مردم در سختیهاى روزگارشان مشارکت نداشته باشم ؟ یا آنکه در سختى زندگى مقتدایشان نشوم ؟ مرا براى آن نیافریده اند که چون چارپایان در آغل بسته که همه مقصد و مقصودشان نشخوار علف است ، غذاهاى لذیذ و دلپذیر به خود مشغولم دارد یا همانند آن حیوان رها گشته باشم که تا چیزى بیابد و شکم از آن پر کند، خاکروبه ها را به هم مى زند و غافل از آن است که از چه روى فربهش مى سازند. و مرا نیافریده اند که بى فایده ام واگذارند، یا بیهوده ام انگارند، یا گمراهم خواهند و در طریق حیرت سرگردانم پسندند؟
گویى یکى از شما را مى بینم که مى گوید، اگر قوت پسر ابو طالب چنین است ، باید که ناتوانیش از پاى بیفکند و از نبرد با هماوردان و کوشیدن با دلیران بازش دارد. بدانید، که آن درخت که در بیابانها پرورش یافته ، چوبى سخت تر دارد و بوته هاى سرسبز و لطیف ، پوستى بس نازک . آرى ، درختان بیابانى را به هنگام سوختن ، شعله نیرومندتر باشد و آتش بیشتر. من و رسول خدا، مانند دو شاخه ایم که از یک تنه روییده باشند و نسبت به هم چون ساعد و بازو هستیم . به خدا سوگند، که اگر همه اعراب پشت به پشت هم دهند و به نبرد من برخیزند، روى برنخواهم تافت و اگر فرصت به چنگ آید به جنگ بر مى خیزم و مى کوشم تا زمین را از این شخص تبهکار کج اندیش پاکیزه سازم . چنانکه گندم را پاک کنند و دانه هاى کلوخ را از آن بیرون اندازند.
اى دنیا از من دور شو، افسارت را به پشتت افکندم . من خود را از چنگالهایت رها کردم و از دامهایت بیرون افکندم و از آن پرتگاهها که بر سر راه من کنده اى اجتناب کرده ام . آن گردن فرازانى که با دلیریهایت فریفتى ، اکنون کجایند؟ آن مردمى ، که به زرق و برقهایت مفتون ساختى ، چه شدند؟ آرى همه در گور خفته اند. به خدا سوگند، اگر تو موجودى مجسم بودى و پیکرى محسوس ، به خاطر آن گروه از بندگان خدا که به سراب آرزوها فریفته اى و آنها را در گودالهایى که بر سر راهشان تعبیه کرده اى ، سرنگون ساخته اى و پادشاهانى که به ورطه نابودى سپرده اى و به آبشخور بلا آنجا که هیچکس را از آن بازگشتنى نیست کشیده اى ، حد خد را بر تو جارى مى ساختم . فسوسا که هر کس بر لغزشگاه تو پاى نهاد، سرنگون شد و هرکس کشتى بر گرداب تو راند، غرقه گشت و هر که از چنبر تو سر بیرون کشید، پیروز شد.
آنکه از تو در امان مانده ، باکى از آن ندارد که روزگار بر او تنگ گیرد، زیرا دنیا در نظر او روزى است بر آستان غروب . از نزد من دور شو، در برابر تو سر فرود نمى آورم که بر من سرورى جویى و زمام کارم را به دست تو نسپارم که هر جا که خواهى مرا بکشى . به خدا سوگند تا مشیت خداوند چه باشد که نفس خویش را چنان پرورش دهم که چون قرص نانى یابد شادمان شود و به جاى هر نانخورش به نمک قناعت ورزد. و چشمانم را چنان به گریه وادارم که سرچشمه اشکش بخشکد و سرشکش به پایان رسد. آیا شتر، شکم را به چرا انباشته است . و اینک به قرارگاه خود مى رود؟ یا آن گوسفند از علف اشباع گشته و اینک به آغل خود روى مى نهد؟
آیا على نیز سیر شده و اینک از تلاش باز ایستاده است ؟ اگر على پس از سالیان دراز به آن گوسفند یا شتر رها شده در علفزار، شباهت یافته باشد، چشمش روشن باد.
خوشا به حال کسى که وظیفه خود را نسبت به پروردگارش گزارده باشد و در بلاى خویش صابر باشد و شب هنگام خواب را بر چشم خود حرام کند، یا چون خواب بر او غلبه کند، زمین را نهالى و دستهاى خود را بالش سازد. در میان مردمى که از وحشت قیامت شب را زنده داشته اند و از جامه خواب دورى گزیده اند و لبهایشان به ذکر پروردگارشان مى جنبد و گناهانشان در اثر آمرزش خواستن فراوانشان ناچیز گشته است . (اینان حزب خداوندند و حزب خداوند رستگارند.)(۴۰)پس اى پسر حنیف ، از خدا بترس . به همان چند قرص نان اکتفا کن تا از آتش رهایى یابى .
۴۰- سوره ۵۸، آیه ۲۲٫
ترجمه عبدالحمید آیتی۴۵
بازدیدها: ۵۹۴
نامه : ۴۳
و من کتاب له ع إ لى مصقله بن هُبیره الشّیبانی و هو عامله على اءردشیر خُرَه :
بَلَغَنِی عَنْکَ اءَمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ اءَسْخَطْتَ إِلَهَکَ وَاءغْضَبْتَ إِمَامَکَ: اءَنَّکَ تَقْسِمُ فَیْءَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُیُولُهُمْ وَ اءُرِیقَتْ عَلَیْهِ دِمَاؤُهُمْ فِیمَنِ اعْتَامَکَ مِنْ اءَعْرَابِ قَوْمِکَ؛ فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهَ وَ بَرَاءَ النَّسَمَهَ لَئِنْ کَانَ ذَلِکَ حَقّا لَتَجِدَنَّ لَکَ عَلَیَّ هَوَانا وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِی مِیزَانا فَلاَ تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّکَ وَ لاَ تُصْلِحْ دُنْیَاکَ بِمَحْقِ دِینِکَ، فَتَکُونَ مِنَ الْاءَخْسَرِینَ اءَعْمَالاً.
اءَلاَ وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَکَ وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فِی قِسْمَهِ هَذَا الْفَیْءِ سَوَاءٌ: یَرِدُونَ عِنْدِی عَلَیْهِ، وَ یَصْدُرُونَ عَنْهُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) به مصقله بن هبیره شیبانى که عامل او در اردشیر خره بود:
از تو خبرى به من رسیده ، که اگر چنان کرده باشى ، خداى خود را به خشم آورده اى و امام خود را غضبناک کرده اى . تو غنایم جنگى مسلمانان را که به نیروى نیزه ها و اسبانشان گرد آمده است و بر سر آنها خونها ریخته شده ، به جماعتى از عربهاى قوم خود، که تو را اختیار کرده اند، بخشیده اى . سوگند به کسى که دانه را شکافته و جانداران را آفریده ، اگر این سخن راست باشد، از ارج خود در نزد من فرو کاسته اى و کفه اعتبار خود را سبک کرده اى . پس حقیقت پروردگارت را سهل مینگار و خوار مدان و دنیایت را به نابودى دینت آباد مگردان . که در زمره زیانکارترین مردم در روز رستاخیز خواهى بود.
بدان ، که مسلمانانى که در نزد تو هستند، یا در نزد ما هستند، سهمشان از این غنیمت برابر است . براى گرفتن سهم خود نزد من مى آیند و چون بگیرند، باز مى گردند.
ترجمه عبدالحمید آیتی ۴۳
بازدیدها: ۱۷
نامه : ۳۹
و من کتاب له ع إ لى عَمْرِ و بْنِ اءلْعاصِ:
فَإِنَّکَ قَدْ جَعَلْتَ دِینَکَ تَبْعا لِدُنْیَا امْرِئٍ ظَاهِرٍ غَیُّهُ، مَهْتُوکٍ سِتْرُهُ، یَشِینُ الْکَرِیمَ بِمَجْلِسِهِ وَ یُسَفِّهُ الْحَلِیمَ بِخِلْطَتِهِ، فَاتَّبَعْتَ اءَثَرَهُ وَ طَلَبْتَ فَضْلَهُ اتِّبَاعَ الْکَلْبِ لِلضِّرْغَامِ یَلُوذُ اِلى مَخَالِبِهِ وَ یَنْتَظِرُ مَا یُلْقَى إِلَیْهِ مِنْ فَضْلِ فَرِیسَتِهِ، فَاءَذْهَبْتَ دُنْیَاکَ وَ آخِرَتَکَ وَ لَوْ بِالْحَقِّ اءَخَذْتَ اءَدْرَکْتَ مَا طَلَبْتَ، فَإِنْ یُمَکِّنِّی اللَّهُ مِنْکَ وَ مِنِ ابْنِ اءَبِی سُفْیَانَ اءَجْزِکُمَا بِمَا قَدَّمْتُمَا وَ إِنْ تُعْجِزَا وَ تَبْقَیَا فَمَا اءَمَامَکُمَا شَرُّ لَکُمَا، وَالسَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) به عمرو بن العاص
تو دین خود را تابع مردى ساختى که گمراهیش آشکار است و پرده اش دریده است . کریمان را در مجلس خود ناسزا گوید و به هنگام معاشرت ، بردبار را سفیه خواند. تو از پى او رفتى و بخشش او را خواستى ، آنسان که سگ از پى شیر رود و به چنگالهاى او چشم دوزد تا مگر چیزى از فضله طعام خود نزد او اندازد.
پس هم دنیایت را به باد دادى و هم آخرتت را. اگر به حق روى مى آوردى هر چه مى خواستى به چنگ مى آوردى . اگر خداوند مرا بر تو و پسر ابو سفیان چیرگى دهد، سزاى اعمالتان را بدهم و اگر شما مرا ناتوان کردید و برجاى ماندید عذاب خدا که پیش روى شماست براى شما بدتر است .
ترجمه عبدالحمید آیتی۳۹
بازدیدها: ۱۴
نامه : ۳۳
و من کتاب له ع إ لى قُثَمِ بْنِ اءلْعَبَاسِ وَ هُوَ عامِلُهُ عَلى مَکَّهَ:
اءَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَیْنِی بِالْمَغْرِبِ کَتَبَ إِلَیَّ یُعْلِمُنِی اءَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى الْمَوْسِمِ اءُنَاسٌ مِنْ اءَهْلِ الشَّامِ، الْعُمْیِ الْقُلُوبِ، الصُّمِّ الْاءَسْمَاعِ، الْکُمْهِ الْاءَبْصَارِ، الَّذِینَ یَلْتَمِسُونَالْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ یُطِیعُونَ الْمَخْلُوقَ فِی مَعْصِیَهِ الْخَالِقِ وَ یَحْتَلِبُونَ الدُّنْیَا دَرَّهَا بِالدِّینِ وَ یَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الْاءَبْرَارِ الْمُتَّقِینَ وَ لَنْ یَفُوزَ بِالْخَیْرِ إِلا عَامِلُهُ وَ لاَ یُجْزَى جَزَاءَ الشَّرِّ إِلا فَاعِلُهُ، فَاءَقِمْ عَلَى مَا فِی یَدَیْکَ قِیَامَ الْحَازِمِ الصَّلِیبِ وَ النَّاصِحِ اللَّبِیبِ التَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ الْمُطِیعِ لِإِمَامِهِ وَ إِیَّاکَ وَ مَا یُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لاَ تَکُنْ عِنْدَ النَّعْمَاءِ بَطِرا وَ لاَ عِنْدَ الْبَأْسَاءِ فَشِلاً، وَ السَّلاَمُ
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به قثم بن عباس ، عامل خود در مکّه
اما بعد، جاسوس من که در مغرب (۳۴) است به من نوشته و خبر داده که جمعى از مردم شام را براى روزهاى حج به مکه فرستاده اند. مردمى کوردل ، گران گوش و کور دیده ، که حق را از راه باطل مى جویند و با فرمانبردارى از مخلوق ، نافرمانى خالق مى کنند و دین خویش مى دهند و متاع ناچیز دنیا مى ستانند و به بهاى جهان نیکان و پرهیزگاران ، دنیاى دون را مى خرند. و حال آنکه ، به خیر دست نخواهد یافت مگر نیکوکار و کیفر شر نبیند، مگر بدکار. زمام کار خویش به دوراندیشى و سرسختى به دست گیر و چون ناصحان خردمند و پیروان امر حکومت و فرمانبرداران امامت به کار خویش پرداز. زنهار از اینکه مرتکب عملى شوى که نیازت به پوزش افتد. اگرت نعمتى به چنگ افتد، سرمستى منماى و به هنگام بلا سست راءى و دلباخته مباش . والسلام .
۳۴- مردا از مغرب ، مکه است .
ترجمه عبدالحمید آیتی۳۳
بازدیدها: ۳۶
نامه : ۳۲
و من کتاب له ع إ لى مُعاوِیَهَ:
وَ اءَرْدَیْتَ جِیلاً مِنَ النَّاسِ کَثِیرا، خَدَعْتَهُمْبِغَیِّکَ وَ اءَلْقَیْتَهُمْ فِی مَوْجِ بَحْرِکَ، تَغْشَاهُمُ الظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ الشُّبُهَاتُ، فَجَازُوا عَنْ وِجْهَتِهِمْ وَ نَکَصُوا عَلَى اءَعْقَابِهِمْ وَ تَوَلَّوْا عَلَى اءَدْبَارِهِمْ وَ عَوَّلُوا عَلَى اءَحْسَابِهِمْ إِلا مَنْ فَاءَ مِنْ اءَهْلِ الْبَصَائِرِ، فَإِنَّهُمْ فَارَقُوکَ بَعْدَ مَعْرِفَتِکَ وَ هَرَبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ مُوَازَرَتِکَ إِذْ حَمَلْتَهُمْ عَلَى الصَّعْبِ وَ عَدَلْتَ بِهِمْ عَنِ الْقَصْدِ، فَاتَّقِ اللَّهَ یَا مُعَاوِیَهُ فِی نَفْسِکَ وَ جَاذِبِ الشَّیْطَانَ قِیَادَکَ، فَإِنَّ الدُّنْیَا مُنْقَطِعَهٌ عَنْکَ وَ الْآخِرَهَ قَرِیبَهٌ مِنْکَ، وَ السَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) به معاویه
بسیارى از مردم را به گمراهى خویش فریب دادى و به تباهى افکندى و به امواج نفاق خود سپردى . ظلمت گمراهى آنان را فرا گرفت و در تلاطم شبهه ها گرفتار آمدند و از راه راست خود دور گشتند و چونان کسى که بر روى پاشنه هاى خود بچرخد به عقب باز گردیدند و بار دیگر به نیاکان خویش متکى شدند و بر آنها بالیدند؛ جز اندکى از اهل بصیرت ؟، که چون تو را شناختند، از تو جدا شدند. و یاریت را فرو گذاشتند و به سوى خدا گریختند. زیرا تو ایشان را به کارى صعب وامى داشتى و از راه راست منحرف مى ساختى . پس ، اى معاویه ، به دل از خداى بترس و افسار خود از کف شیطان به در کن . زیرا دنیا از تو بریده و آخرت به تو نزدیک شده . والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی۳۲
بازدیدها: ۱۳۸
نامه : ۳۱
و من وصیه له ع لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، ع ، کَتَبَها إ لَیْهِ بِحاضِرِینَ مُنْصَرِفا مِنْ صِفِّینَ:
مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ، الذّامِ لِلدُّنْیَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى ، الظَّاعِنِ عَنْهَا غَدا، إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لاَ یُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الْاءَسْقَامِ وَ رَهِینَهِ الْاءَیَّامِ وَ رَمِیَّهِ الْمَصَائِبِ، وَ عَبْدِ الدُّنْیَا، وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ، وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا، وَ اءَسِیرِ الْمَوْتِ، وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ، وَ قَرِینِ الْاءَحْزَانِ، وَ نُصُبِ الْآفَاتِ، وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ، وَ خَلِیفَهِ الْاءَمْوَاتِ.
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ الدَّهْرِ عَلَیَّ، وَ إِقْبَالِ الْآخِرَهِ إِلَیَّ، مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ، وَالاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی ، غَیْرَ اءَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ النَّاسِ هَمُّ نَفْسِی ، فَصَدَقَنِی رَاءْیِی ، وَ صَرَفَنِی عَنْ هَوَایَ، وَ صَرَّحَ لِی مَحْضُ اءَمْرِی ، فَاءَفْضَى بِی إِلَى جِدِّ لاَ یَکُونُ فِیهِ لَعِبٌ، وَ صِدْقٍ لاَ یَشُوبُهُ کَذِبٌ.
وَجَدْتُکَ بَعْضِی ، بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی ، حَتَّى کَاءَنَّ شَیْئا لَوْ اءَصَابَکَ اءَصَابَنِی ، وَ کَاءَنَّ الْمَوْتَ لَوْ اءَتَاکَ اءَتَانِی ، فَعَنَانِی مِنْ اءَمْرِکَ مَا یَعْنِینِی مِنْ اءَمْرِ نَفْسِی ، فَکَتَبْتُ إِلَیْکَ کِتَابِی مُسْتَظْهِرا بِهِ إِنْ اءَنَا بَقِیتُ لَکَ اءَوْ فَنِیتُ.
فَإِنِّی اءُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ اءَیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ اءَمْرِهِ، وَ عِمَارَهِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ وَالاِعْصَامِ بِحَبْلِهِ، وَ اءَیُّ سَبَبٍ اءَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ إِنْ اءَنْتَ اءَخَذْتَ بِهِ؟
اءَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ، وَ اءَمِتْهُ بِالزَّهَادَهِ، وَ قَوِّهِ بِالْیَقِینِ، وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَهِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ، وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ، وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْیَا، وَ حَذِّرْهُ صَوْلَهَ الدَّهْرِ، وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیَالِی وَالْاءَیَّامِ، وَاعْرِضْ عَلَیْهِ اءَخْبَارَ الْمَاضِینَ، وَ ذَکِّرْهُ بِمَا اءَصَابَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ الْاءَوَّلِینَ، وَ سِرْ فِی دِیَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ، فَانْظُرْ فِیمَا فَعَلُوا، وَ عَمَّا انْتَقَلُوا، وَ اءَیْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا، فَإِنَّکَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الْاءَحِبَّهِ، وَ حَلُّوا دِیَارَ الْغُرْبَهِ، وَ کَاءَنَّکَ عَنْ قَلِیلٍ قَدْ صِرْتَ کَاءَحَدِهِمْ، فَاءَصْلِحْ مَثْوَاکَ، وَ لاَ تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْیَاکَ.
وَدَعِ الْقَوْلَ فِیمَا لاَ تَعْرِفُ، وَالْخِطَابَ فِیمَا لَمْ تُکَلَّفْ، وَ اءَمْسِکْ عَنْ طَرِیقٍ إِذَا خِفْتَ ضَلاَلَتَهُ، فَإِنَّ الْکَفَّ عِنْدَ حَیْرَهِ الضَّلاَلِ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْاءَهْوَالِ، وَ اءْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ اءَهْلِهِ، وَاءَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسَانِکَ، وَ بَایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِکَ، وَ جَاهِدْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَ لاَ تَأْخُذْکَ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لاَئِمٍ، وَ خُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ کَانَ وَ تَفَقَّهْ فِی الدِّینِ وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ الصَّبْرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ، وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِی الْحَقِّ.
وَ اءَلْجِئْ نَفْسَکَ فِی الاءمُورِ کُلِّهَا إِلَى إِلَهِکَ فَإِنَّکَ تُلْجِئُهَا إِلَى کَهْفٍ حَرِیزٍ وَ مَانِعٍ عَزِیزٍ، وَ اءَخْلِصْ فِی الْمَسْاءَلَهِ لِرَبِّکَ فَإِنَّ بِیَدِهِ الْعَطَاءَ وَالْحِرْمَانَ، وَ اءَکْثِرِ الاِسْتِخَارَهَ، وَ تَفَهَّمْ وَصِیَّتِی ، وَ لاَ تَذْهَبَنَّ عَنْها صَفْحا، فَإِنَّ خَیْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ، وَاعْلَمْ اءَنَّهُ لاَ خَیْرَ فِی عِلْمٍ لاَ یَنْفَعُ، وَ لاَ یُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لاَ یَحِقُّ تَعَلُّمُهُ.
اءَیْ بُنَیَّ، إِنِّی لَمَّا رَاءَیْتُنِی قَدْ بَلَغْتُ سِنّا، وَ رَاءَیْتُنِی اءَزْدَادُ وَهْنا، بَادَرْتُ بِوَصِیَّتِی إِلَیْکَ، وَ اءَوْرَدْتُ خِصَالاً مِنْهَا قَبْلَ اءَنْ یَعْجَلَ بِی اءَجَلِی دُونَ اءَنْ اءُفْضِیَ إِلَیْکَ بِمَا فِی نَفْسِی ، اءَوْ اءَنْ اءُنْقَصَ فِی رَاءْیِی کَمَا نُقِصْتُ فِی جِسْمِی ، اءَوْ یَسْبِقَنِی إِلَیْکَ بَعْضُ غَلَبَاتِ الْهَوَى ، وَ فِتَنِ الدُّنْیَا، فَتَکُونَ کَالصَّعْبِ النَّفُورِ، وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْاءَرْضِ الْخَالِیَهِ، مَا اءُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ، فَبَادَرْتُکَ بِالْاءَدَبِ قَبْلَ اءَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ، وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ، لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَاءْیِکَ مِنَ الْاءَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ اءَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ، فَتَکُونَ قَدْ کُفِیتَ مَؤ ونَهَ الطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلاَجِ التَّجْرِبَهِ، فَاءَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ، وَاسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا اءَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْهُ.
اءَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ اءَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی اءَعْمَالِهِمْ، وَ فَکَّرْتُ فِی اءَخْبَارِهِمْ، وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ، حَتَّى عُدْتُ کَاءَحَدِهِمْ، بَلْ کَاءَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ اءُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ اءَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ، فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ، وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ، فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ اءَمْرٍ نَخِیلَهُ، وَ تَوَخَّیْتُ لَکَ جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ، وَ رَاءَیْتُ حَیْثُ عَنَانِی مِنْ اءَمْرِکَ مَا یَعْنِی الْوَالِدَ الشَّفِیقَ، وَ اءَجْمَعْتُ عَلَیْهِ مِنْ اءَدَبِکَ اءَنْ یَکُونَ ذَلِکَ وَ اءَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ، وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ، ذُو نِیَّهٍ سَلِیمَهٍ، وَ نَفْسٍ صَافِیَهٍ، وَ اءَنْ اءَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِیلِهِ، وَ شَرَائِعِ الْإِسْلاَمِ وَ اءَحْکَامِهِ، وَ حَلاَلِهِ وَ حَرَامِهِ، لاَ اءُجَاوِزُ ذَلِکَ بِکَ إِلَى غَیْرِهِ.
ثُمَّ اءَشْفَقْتُ اءَنْ یَلْتَبِسَ عَلَیْکَ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِیهِ مِنْ اءَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِمْ مِثْلَ الَّذِی الْتَبَسَ عَلَیْهِمْ، فَکَانَ إِحْکَامُ ذَلِکَ عَلَى مَا کَرِهْتُ مِنْ تَنْبِیهِکَ لَهُ اءَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ إِسْلاَمِکَ إِلَى اءَمْرٍ لاَ آمَنُ عَلَیْکَ فیهِ الْهَلَکَهَ وَ رَجَوْتُ اءَنْ یُوَفِّقَکَ اللَّهُ فِیهِ لِرُشْدِکَ، وَ اءَنْ یَهْدِیَکَ لِقَصْدِکَ، فَعَهِدْتُ إِلَیْکَ وَصِیَّتِی هَذِهِ.
وَاعْلَمْ یَا بُنَیَّ، اءَنَّ اءَحَبَّ مَا اءَنْتَ آخِذٌ بِهِ إِلَیَّ مِنْ وَصِیَّتِی تَقْوَى اللَّهِ وَالاِقْتِصَارُ عَلَى مَا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَیْکَ، وَالْاءَخْذُ بِمَا مَضَى عَلَیْهِ الْاءَوَّلُونَ مِنْ آبَائِکَ وَالصَّالِحُونَ، مِنْ اءَهْلِ بَیْتِکَ، فَإِنَّهُمْ لَمْ یَدَعُوا اءَنْ نَظَرُوا لِاءَنْفُسِهِمْ کَمَا اءَنْتَ نَاظِرٌ، وَ فَکَّرُوا کَمَا اءَنْتَ مُفَکِّرٌ، ثُمَّ رَدَّهُمْ آخِرُ ذَلِکَ إِلَى الْاءَخْذِ بِمَا عَرَفُوا وَالْإِمْسَاکِ عَمَّا لَمْ یُکَلَّفُوا.
فَإِنْ اءَبَتْ نَفْسُکَ اءَنْ تَقْبَلَ ذَلِکَ دُونَ اءَنْ تَعْلَمَ کَمَا عَلِمُوا فَلْیَکُنْ طَلَبُکَ ذَلِکَ بِتَفَهُّمٍ وَ تَعَلُّمٍ، لاَ بِتَوَرُّطِ الشُّبُهَاتِ، وَ غُلُوِّ الْخُصُومَاتِ، وَابْدَاءْ قَبْلَ نَظَرِکَ فِی ذَلِکَ بِالاِسْتِعَانَهِ بِإِلَهِکَ، وَالرَّغْبَهِ إِلَیْهِ فِی تَوْفِیقِکَ، وَ تَرْکِ کُلِّ شَائِبَهٍ اءَوْلَجَتْکَ فِی شُبْهَهٍ، اءَوْ اءَسْلَمَتْکَ إِلَى ضَلاَلَهٍ.
فَاِذا اءَیْقَنْتَ اءَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُکَ فَخَشَعَ، وَ تَمَّ رَاءْیُکَ فَاجْتَمَعَ، وَ کَانَ هَمُّکَ فِی ذَلِکَ هَمّا وَاحِدا، فَانْظُرْ فِیمَا فَسَّرْتُ لَکَ، وَ إِنْ اءَنْتَ لَمْ یَجْتَمِعْ لَکَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِکَ وَ فَرَاغِ نَظَرِکَ وَ فِکْرِکَ، فَاعْلَمْ اءَنَّکَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ، وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ، وَ لَیْسَ طَالِبُ الدِّینِ مَنْ خَبَطَ وَ لا مِنْ خَلَطَ! وَالْإِمْسَاکُ عَنْ ذَلِکَ اءَمْثَلُ.
فَتَفَهَّمْ یَا بُنَیَّ، وَصِیَّتِی ، وَاعْلَمْ اءَنَّ مَالِکَ الْمَوْتِ هُوَ مَالِکُ الْحَیَاهِ وَ اءَنَّ الْخَالِقَ هُوَ الْمُمِیتُ، وَ اءَنَّ الْمُفْنِیَ هُوَ الْمُعِیدُ، وَ اءَنَّ الْمُبْتَلِیَ هُوَ الْمُعَافِی ، وَ اءَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ لِتَسْتَقِرَّ إِلا عَلَى مَا جَعَلَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ مِنَ النَّعْمَاءِ وَالاِبْتِلاَءِ وَالْجَزَاءِ فِی الْمَعَادِ، وَ مَا شَاءَ مِمَّا لاَ نَعْلَمُ.
فَإِنْ اءَشْکَلَ عَلَیْکَ شَیْءٌ مِنْ ذَلِکَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِکَ بِهِ، فَإِنَّکَ اءَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلاً ثُمَّ عُلِّمْتَ، وَ مَا اءَکْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ الْاءَمْرِ وَ یَتَحَیَّرُ فِیهِ رَاءْیُکَ، وَ یَضِلُّ فِیهِ بَصَرُکَ، ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذَلِکَ، فَاعْتَصِمْ بِالَّذِی خَلَقَکَ، وَرَزَقَکَ وَسَوَّاکَ، فَلْیَکُنْ لَهُ تَعَبُّدُکَ، وَ إِلَیْهِ رَغْبَتُکَ، وَ مِنْهُ شَفَقَتُکَ.
وَاعْلَمْ یَا بُنَیَّ، اءَنَّ اءَحَدا لَمْ یُنْبِئْ عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ کَمَا اءَنْبَاءَ عَنْهُ الرَّسُولُ، ص فَارْضَ بِهِ رَائِدا، وَ إِلَى النَّجَاهِ قَائِدا، فَإِنِّی لَمْ آلُکَ نَصِیحَهً، وَ إِنَّکَ لَنْ تَبْلُغَ فِی النَّظَرِ لِنَفْسِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدْتَ مَبْلَغَ نَظَرِی لَکَ.
وَاعْلَمْ یَا بُنَیَّ، اءَنَّهُ لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیکٌ لَاءَتَتْکَ رُسُلُهُ، وَ لَرَاءَیْتَ آثَارَ مُلْکِهِ وَ سُلْطَانِهِ، وَ لَعَرَفْتَ اءَفْعَالَهُ وَ صِفَاتَهِ، وَ لَکِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ لاَ یُضَادُّهُ فِی مُلْکِهِ اءَحَدٌ، وَ لاَ یَزُولُ اءَبَدا، وَ لَمْ یَزَلْ، اءَوَّلٌ قَبْلَ الْاءَشْیَاءِ بِلاَ اءَوَّلِیَّهٍ، وَ آخِرٌ بَعْدَ الْاءَشْیَاءِ بِلاَ نِهَایَهٍ، عَظُمَ عَنْ اءَنْ تَثْبُتَ رُبُوبِیَّتُهُ بِإِحَاطَهِ قَلْبٍ اءَوْ بَصَرٍ.
فَإِذَا عَرَفْتَ ذَلِکَ فَافْعَلْ کَمَا یَنْبَغِی لِمِثْلِکَ اءَنْ یَفْعَلَهُ فِی صِغَرِ خَطَرِهِ، وَ قِلَّهِ مَقْدِرَتِهِ، وَ کَثْرَهِ عَجْزِهِ، و عَظِیمِ حَاجَتِهِ إِلَى رَبِّهِ، فِی طَلَبِ طَاعَتِهِ، وَالرَّهْبَهِ مِنْ عُقُوبَتِهِ، وَالشَّفَقَهِ مِنْ سُخْطِهِ، فَإِنَّهُ لَمْ یَأْمُرْکَ إِلا بِحَسَنٍ، وَ لَمْ یَنْهَکَ إِلا عَنْ قَبِیحٍ.
یَا بُنَیَّ، إِنِّی قَدْ اءَنْبَأْتُکَ عَنِ الدُّنْیَا وَ حَالِهَا، وَ زَوَالِهَا وَانْتِقَالِهَا، وَ اءَنْبَأْتُکَ عَنِ الْآخِرَهِ وَ مَا اءُعِدَّ لِاءَهْلِهَا فِیهَا وَ ضَرَبْتُ لَکَ فِیهِمَاالْاءَمْثَالَ لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَیْهَا.
إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْیَا کَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِیبٌ فَاءَمُّوا مَنْزِلاً خَصِیبا، وَ جَنَابا مَرِیعا، فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِیقِ، وَ فِرَاقَ الصَّدِیقِ وَ خُشُونَهَ السَّفَرِ، وَ جُشُوبَهَ المَطْعَمِ، لِیَأْتُوا سَعَهَ دَارِهِمْ، وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ، فَلَیْسَ یَجِدُونَ لِشَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ اءَلَما، وَ لاَ یَرَوْنَ نَفَقَهً فِیهِ مَغْرَما، وَ لاَ شَیْءَ اءَحَبُّ إِلَیْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ، وَ اءَدْنَاهُمْ مِنْ مَحَلِّهِمْ.
وَ مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا کَمَثَلِ قَوْمٍ کَانُوا بِمَنْزِلٍ خَصِیبٍ فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِلٍ جَدِیبٍ، فَلَیْسَ شَیْءٌ اءَکْرَهَ إِلَیْهِمْ وَ لاَ اءَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَهِ مَا کَانُوا فِیهِ إِلَى مَا یَهْجُمُونَ عَلَیْهِ، وَ یَصِیرُونَ إِلَیْهِ.
یَا بُنَیَّ، اجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَانا فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ، فَاءَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ، وَاکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا، وَ لاَ تَظْلِمْ کَمَا لاَ تُحِبُّ اءَنْ تُظْلَمَ، وَ اءَحْسِنْ کَمَا تُحِبُّ اءَنْ یُحْسَنَ إِلَیْکَ، وَاسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِکَ مَا تَسْتَقْبِحُ مِنْ غَیْرِکَ، وَارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِکَ، وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ، وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ اءَنْ یُقَالَ لَکَ.
وَاعْلَمْ اءَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَهُ الْاءَلْبَابِ، فَاسْعَ فِی کَدْحِکَ، وَ لاَ تَکُنْ خَازِنا لِغَیْرِکَ، وَ إِذَا اءَنْتَ هُدِیتَ لِقَصْدِکَ فَکُنْ اءَخْشَعَ مَا تَکُونُ لِرَبِّکَ.
وَاعْلَمْ اءَنَّ اءَمَامَکَ طَرِیقا ذَا مَسَافَهٍ بَعِیدَهٍ، وَ مَشَقَّهٍ شَدِیدَهٍ، وَ اءَنَّهُ لاَ غِنَى بِکَ فِیهِ عَنْ حُسْنِ الاِرْتِیَادِ، وَ قَدْرِ بَلاَغِکَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّهِ الظَّهْرِ، فَلاَ تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِکَ فَوْقَ طَاقَتِکَ فَیَکُونَ ثِقْلُ ذَلِکَ وَبَالاً عَلَیْکَ، وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ اءَهْلِ الْفَاقَهِ مَنْ یَحْمِلُ لَکَ زَادَکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ فَیُوَافِیکَ بِهِ غَدا حَیْثُ تَحْتَاجُ إِلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِیَّاهُ، وَ اءَکْثِرْ مِنْ تَزْوِیدِهِ وَ اءَنْتَ قَادِرٌ عَلَیْهِ، فَلَعَلَّکَ تَطْلُبُهُ فَلاَ تَجِدُهُ، وَاغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فِی حَالِ غِنَاکَ لِیَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَکَ فِی یَوْمِ عُسْرَتِکَ.
وَاعْلَمْ اءَنَّ اءَمَامَکَ عَقَبَهً کَؤُودا، الْمُخِفُّ فِیهَا اءَحْسَنُ حَالاً مِنَ الْمُثْقِلِ، وَالْمُبْطِئُ عَلَیْهَا اءَقْبَحُ حَالاً مِنَ الْمُسْرِعِ، وَ اءَنَّ مَهْبَطَها بِکَ لاَ مَحَالَهَ إِمَّا عَلَى جَنَّهٍ اءَوْ عَلَى نَارٍ، فَارْتَدْ لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ، وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ، فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ، وَ لاَ إِلَى الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ.
وَاعْلَمْ اءَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْاءَرْضِ قَدْ اءَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالْإِجَابَهِ، وَ اءَمَرَکَ اءَنْ تَسْاءَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُهَ عَنْکُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ، وَ لَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ اءَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَهِ، وَ لَمْ یُعَاجِلْکَ بِالنِّقْمَهِ وَ لَمْ یُعَیِّرْکَ بِالْإِنَابَهِ وَ لَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضِیحَهُ بِکَ اءَوْلَى ، وَ لَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الْإِنَابَهِ، وَ لَمْ یُنَاقِشْکَ بِالْجَرِیمَهِ، وَ لَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَهِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَهً، وَ حَسَبَ سَیِّئَتَکَ وَاحِدَهً، وَ حَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْرا، وَ فَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ وَ بَابَ الاِسْتِعْتَابِ، فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ، وَ إِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَاءَفْضَیْتَ إِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ، وَ اءَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِکَ، وَ شَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ، وَاسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ، وَاسْتَعَنْتَهُ عَلَى اءُمُورِکَ، وَ سَاءَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لاَ یَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ، مِنْ زِیَادَهِ الْاءَعْمَارِ، وَ صِحَّهِ الْاءَبْدَانِ، وَ سَعَهِ الْاءَرْزَاقِ.
ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدَیْکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ، بِمَا اءَذِنَ لَکَ فِیهِ مِنْ مَسْاءَلَتِهِ، فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ اءَبْوَابَ نِعْمَتِهِ، وَاسْتَمْطَرْتَ شَآبِیبَ رَحْمَتِهِ، فَلاَ یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِیَّهَ عَلَى قَدْرِ النِّیَّهِ، وَ رُبَّمَا اءُخِّرَتْ عَنْکَ الْإِجَابَهُ لِیَکُونَ ذَلِکَ اءَعْظَمَ لِاءَجْرِ السَّائِلِ، وَ اءَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ، وَ رُبَّمَا سَاءَلْتَ الشَّیْءَ فَلاَ تُؤْتَاهُ، وَ اءُوتِیتَ خَیْرا مِنْهُ عَاجِلاً اءَوْ آجِلاً، اءَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ اءَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلاَکُ دِینِکَ لَوْ اءُوتِیتَهُ، فَلْتَکُنْ مَسْاءَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَى لَکَ جَمَالُهُ، وَ یُنْفَى عَنْکَ وَبَالُهُ، فَالْمَالُ لاَ یَبْقَى لَکَ وَ لاَ تَبْقَى لَهُ.
وَاعْلَمْ یَا بُنَیَّ اءَنَّکَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلاْخِرَهِ لاَ لِلدُّنْیَا، وَ لِلْفَنَاءِ لاَ لِلْبَقَاءِ، وَ لِلْمَوْتِ لاَ لِلْحَیَاهِ، وَ اءَنَّکَ فِی مَنْزِلِ قُلْعَهٍ، وَ دَارِ بُلْغَهٍ، وَ طَرِیقٍ إِلَى الْآخِرَهِ، وَ اءَنَّکَ طَرِیدُ الْمَوْتِ الَّذِی لاَ یَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ، وَ لاَ یَفُوتُهُ طَالِبُهُ، وَ لاَ بُدَّ اءَنَّهُ مُدْرِکُهُ، فَکُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرٍ اءَنْ یُدْرِکَکَ وَ اءَنْتَ عَلَى حَالٍ سَیِّئَهٍ قَدْ کُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَکَ مِنْهَا بِالتَّوْبَهِ فَیَحُولَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ ذَلِکَ، فَإِذَا اءَنْتَ قَدْ اءَهْلَکْتَ نَفْسَکَ.
یَا بُنَیَّ، اءَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ ذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ، وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ، حَتَّى یَأْتِیَکَ وَ قَدْ اءَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَکَ، وَ شَدَدْتَ لَهُ اءَزْرَکَ، وَ لاَ یَأْتِیَکَ بَغْتَهً فَیَبْهَرَکَ، وَ إِیَّاکَ اءَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَى مِنْ إِخْلاَدِ اءَهْلِ الدُّنْیَا إِلَیْهَا، وَ تَکَالُبِهِمْ عَلَیْهَا، فَقَدْ نَبَّاءَکَ اللَّهُ عَنْهَا، وَ نَعَتْ هِیَ لَکَ عَنْ نَفْسِهَا، وَ تَکَشَّفَتْ لَکَ عَنْ مَسَاوِیهَا.
فَإِنَّمَا اءَهْلُهَا کِلاَبٌ عَاوِیَهٌ، وَ سِبَاعٌ ضَارِیَهٌ، یَهِرُّ بَعْضُهَا بَعْضا، وَ یَأْکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا، وَ یَقْهَرُ کَبِیرُهَا صَغِیرَهَا، نَعَمٌ مُعَقَّلَهٌ وَ اءُخْرَى مُهْمَلَهٌ قَدْ اءَضَلَّتْ عُقُولَهَا، وَ رَکِبَتْ مَجْهُولَهَا، سُرُوحُ عَاهَهٍ بِوَادٍ وَعْثٍ، لَیْسَ لَهَا رَاعٍ یُقِیمُهَا، وَ لاَ مُسِیمٌ یُسِیمُهَا، سَلَکَتْ بِهِمُ الدُّنْیَا طَرِیقَ الْعَمَى ، وَ اءَخَذَتْ بِاءَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ الْهُدَى ، فَتَاهُوا فِی حَیْرَتِهَا، وَ غَرِقُوا فِی نِعْمَتِهَا، وَاتَّخَذُوهَا رَبّا، فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَ لَعِبُوا بِهَا، وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا، رُوَیْدا یُسْفِرُ الظَّلاَمُ، کَاءَنْ قَدْ وَرَدَتِ الْاءَظْعَانُ، یُوشِکُ مَنْ اءَسْرَعَ اءَنْ یَلْحَقَ.
وَاعْلَمْ یَا بُنَیَّ، اءَنَّ مَنْ کَانَتْ مَطِیَّتُهُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ فَإِنَّهُ یُسَارُ بِهِ وَ إِنْ کَانَ وَاقِفا، وَ یَقْطَعُ الْمَسَافَهَ وَ إِنْ کَانَ مُقِیما وَادِعا.
وَاعْلَمْ یَقِینا اءَنَّکَ لَنْ تَبْلُغَ اءَمَلَکَ، وَ لَنْ تَعْدُوَ اءَجَلَکَ وَ اءَنَّکَ فِی سَبِیلِ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ، فَخَفِّضْ فِی الطَّلَبِ، وَ اءَجْمِلْ فِی الْمُکْتَسَبِ، فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ، وَ لَیْسَ کُلُّ طَالِبٍ بِمَرْزُوقٍ، وَ لاَ کُلُّ مُجْمِلٍ بِمَحْرُومٍ.
وَ اءَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّهٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَى الرَّغَائِبِ، فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضا، وَ لاَ تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّا، وَ مَا خَیْرُ خَیْرٍ لاَ یُنَالُ إِلا بِشَرِّ، وَ یُسْرٍ لاَ یُنَالُ إِلا بِعُسْرٍ؟!
وَ إِیَّاکَ اءَنْ تُوجِفَ بِکَ مَطَایَا الطَّمَعِ فَتُورِدَکَ مَنَاهِلَ الْهَلَکَهِ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ اءَلا یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَهٍ فَافْعَلْ، فَإِنَّکَ مُدْرِکٌ قَسْمَکَ، وَ آخِذٌ سَهْمَکَ، وَ إِنَّ الْیَسِیرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ اءَعْظَمُ وَ اءَکْرَمُ مِنَ الْکَثِیرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ کَانَ کُلُّ مِنْهُ.
وَ تَلاَفِیکَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِکَ اءَیْسَرُ مِنْ إِدْرَاکِکَ مَافَاتَ مِنْ مَنْطِقِکَ، وَ حِفْظُ مَا فِی الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِکَاءِ، وَ حِفْظُ مَا فِی یَدَیْکَ اءَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِی یَدَیِْ غَیْرِکَ، وَ مَرَارَهُ الْیَأْسِ خَیْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ، وَالْحِرْفَهُ مَعَ الْعِفَّهَ خَیْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ، وَالْمَرْءُ اءَحْفَظُ لِسِرِّهِ، وَ رُبَّ سَاعٍ فِیمَا یَضُرُّهُ!
مَنْ اءَکْثَرَ اءَهْجَرَ، وَ مَنْ تَفَکَّرَ اءَبْصَرَ، قَارِنْ اءَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ، وَ بَایِنْ اءَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ، بِئْسَ الطَّعَامُ الْحَرَامُ، وَ ظُلْمُ الضَّعِیفِ اءَفْحَشُ الظُّلْمِ، إِذَا کَانَ الرِّفْقُ خُرْقا کَانَ الْخُرْقُ رِفْقا، رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً وَالدَّاءُ دَوَاءً، وَ رُبَّمَا نَصَحَ غَیْرُ النَّاصِحِ وَ غَشَّ الْمُسْتَنْصَحُ، وَ إِیَّاکَ وَالاِتِّکَالَ عَلَى الْمُنَى فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْکَى وَالْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ، وَ خَیْرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَکَ.
بَادِرِ الْفُرْصَهَ قَبْلَ اءَنْ تَکُونَ غُصَّهً، لَیْسَ کُلُّ طَالِبٍ یُصِیبُ، وَ لاَ کُلُّ غَائِبٍ یَؤُوبُ، وَ مِنَ الْفَسَادِ إِضَاعَهُ الزَّادِ وَ مَفْسَدَهُ الْمَعَادِ، وَ لِکُلِّ اءَمْرٍ عَاقِبَهٌ، سَوْفَ یَأْتِیکَ مَا قُدِّرَ لَکَ، التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ وَ رُبَّ یَسِیرٍ اءَنْمَى مِنْ کَثِیرٍ. و لاَ خَیْرَ فِی مُعِینٍ مَهِینٍ، وَ لاَ فِی صَدِیقٍ ظَنِینٍ، سَاهِلِ الدَّهْرَ مَا ذَلَّ لَکَ قَعُودُهُ، وَ لاَ تُخَاطِرْ بِشَیْءٍ رَجَاءَ اءَکْثَرَ مِنْهُ، وَ إِیَّاکَ اءَنْ تَجْمَحَ بِکَ مَطِیَّهُ اللَّجَاجِ، احْمِلْ نَفْسَکَ مِنْ اءَخِیکَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَهِ، وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَالْمُقَارَبَهِ، وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ، وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ، وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّینِ، وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ، حَتَّى کَاءَنَّکَ لَهُ عَبْدٌ وَ کَاءَنَّهُ ذُو نِعْمَهٍ عَلَیْکَ، وَ إِیَّاکَ اءَنْ تَضَعَ ذَلِکَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ، اءَوْ اءَنْ تَفْعَلَهُ بِغَیْرِ اءَهْلِهِ.
لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِیقِکَ صَدِیقا فَتُعَادِیَ صَدِیقَکَ وَامْحَضْ اءَخَاکَ النَّصِیحَهَ حَسَنَهً کَانَتْ اءَوْ قَبِیحَهً، وَ تَجَرَّعِ الْغَیْظَ فَإِنِّی لَمْ اءَرَ جُرْعَهً اءَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَهً وَ لاَ اءَلَذَّ مَغَبَّهً، وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَکَ فَإِنَّهُ یُوشِکُ اءَنْ یَلِینَ لَکَ، وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّکَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ اءَحْلَى الظَّفَرَیْنِ، وَ إِنْ اءَرَدْتَ قَطِیعَهَ اءَخِیکَ فَاسْتَبِقْ لَهُ مِنْ نَفْسِکَ بَقِیَّهً یَرْجِعُ إِلَیْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِکَ یَوْما مَا، وَ مَنْ ظَنَّ بِکَ خَیْرا فَصَدِّقْ ظَنَّهُ، وَ لاَ تُضِیعَنَّ حَقَّ اءَخِیکَ اتِّکَالاً عَلَى مَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ، فَإِنَّهُ لَیْسَ لَکَ بِاءَخٍ مَنْ اءَضَعْتَ حَقَّهُ.
وَ لاَ یَکُنْ اءَهْلُکَ اءَشْقَى الْخَلْقِ بِکَ، وَ لاَ تَرْغَبَنَّ فِیمَنْ زَهِدَ عَنْکَ، وَ لاَ یَکُونَنَّ اءَخُوکَ اءَقْوَى عَلَى قَطِیعَتِکَ مِنْکَ عَلَى صِلَتِهِ، وَ لاَ یَکُونَنَّ عَلَى الْإِسَاءَهِ اءَقْوَى مِنْکَ عَلَى الْإِحْسَانِ، وَ لاَ یَکْبُرَنَّ عَلَیْکَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَکَ، فَإِنَّهُ یَسْعَى فِی مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِکَ، وَ لَیْسَ جَزَاءُ مَنْ سَرَّکَ اءَنْ تَسُوءَهُ.
وَاعْلَمْ یَا بُنَیَّ، اءَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ زِرْقٌ یَطْلُبُکَ، فَإِنْ اءَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ اءَتَاکَ، مَا اءَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحَاجَهِ، وَالْجَفَاءَ عِنْدَ الْغِنَى ، إِنَّمَا لَکَ مِنْ دُنْیَاکَ مَا اءَصْلَحْتَ بِهِ مَثْوَاکَ، وَ إِنْ جَزَعْتَ عَلَى مَا تَفَلَّتَ مِنْ یَدَیْکَ فَاجْزَعْ عَلَى کُلِّ مَا لَمْ یَصِلْ إِلَیْکَ.
اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ یَکُنْ بِمَا قَدْ کَانَ فَإِنَّ الْاءُمُورَ اءَشْبَاهٌ، وَ لاَ تَکُونَنَّ مِمَّنْ لاَ تَنْفَعُهُ الْعِظَهُ إِلا إِذَا بَالَغْتَ فِی إِیلاَمِهِ، فَإِنَّ الْعَاقِلَ یَتَّعِظُ بِالْآدَبِ، وَالْبَهَائِمَ لاَ تَتَّعِظُ إِلا بِالضَّرْبِ، اْطرَحْ عَنْکَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْیَقِینِ مَنْ تَرَکَ الْقَصْدَ جَارَ.
وَ الصَّاحِبُ مُنَاسِبٌ وَ الصَّدِیقُ مَنْ صَدَقَ غَیْبُه ، وَ الْهَوَى شَرِیکُ الْعَمَى وَ رُبَّ بَعِیدٍ اءَقْرَبُ مِنْ قَرِیبٍ وَ قَرِیبٍ اءَبْعَدُ مِنْ بَعِیدٍ، وَ الْغَرِیبُ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ حَبِیبٌ، مَنْ تَعَدَّى الْحَقَّ ضَاقَ مَذْهَبُهُ، وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى قَدْرِهِ کَانَ اءَبْقَى لَهُ.
وَ اءَوْثَقُ سَبَبٍ اءَخَذْتَ بِهِ سَبَبٌ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ مَنْ لَمْ یُبَالِکَ فَهُوَ عَدُوُّکَ، قَدْ یَکُونُ الْیَأْسُ إِدْرَاکا إِذَا کَانَ الطَّمَعُ هَلاَکا، لَیْسَ کُلُّ عَوْرَهٍ تَظْهَرُ وَ لاَ کُلُّ فُرْصَهٍ تُصَابُ وَ رُبَّمَا اءَخْطَاءَ الْبَصِیرُ قَصْدَهُ وَ اءَصَابَ الْاءَعْمَى رُشْدَهُ.
اءَخِّرِ الشَّرَّ فَإِنَّکَ إِذَا شِئْتَ تَعَجَّلْتَهُ وَ قَطِیعَهُ الْجَاهِلِ تَعْدِلُ صِلَهَ الْعَاقِلِ، مَنْ اءَمِنَ الزَّمَانَ خَانَهُ وَ مَنْ اءَعْظَمَهُ اءَهَانَهُ، لَیْسَ کُلُّ مَنْ رَمَى اءَصَابَ، إِذَا تَغَیَّرَ السُّلْطَانُ تَغَیَّرَ الزَّمَانُ، سَلْ عَنِ الرَّفِیقِ قَبْلَ الطَّرِیقِ وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ.
إِیَّاکَ اءَنْ تَذْکُرَ مِنَ الْکَلاَمِ مَا یَکُونُ مُضْحِکا وَ إِنْ حَکَیْتَ ذَلِکَ عَنْ غَیْرِکَ الراءی فی المراءه وَ إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَهَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَاءْیَهُنَّ إِلَى اءَفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهْنٍ وَ اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ اءَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِیَّاهُنَّ، فَإِنَّ شِدَّهَ الْحِجَابِ اءَبْقَى عَلَیْهِنَّ وَ لَیْسَ خُرُوجُهُنَّ بِاءَشَدَّ مِنْ إِدْخَالِکَ مَنْ لاَ یُوثَقُ بِهِ عَلَیْهِنَّ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ اءَلا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ فَافْعَلْ وَ لاَ تُمَلِّکِ الْمَرْاءَهَ مِنْ اءَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا، فَإِنَّ الْمَرْاءَهَ رَیْحَانَهٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَهٍ وَ لاَ تَعْدُ بِکَرَامَتِهَا نَفْسَهَا وَ لاَ تُطْمِعْهَا فِی اءَنْ تَشْفَعَ لِغَیْرِهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَهٍ، فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَهَ إِلَى السَّقَمِ وَ الْبَرِیئَهَ إِلَى الرِّیَبِ.
وَ اجْعَلْ لِکُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ خَدَمِکَ عَمَلاً تَأْخُذُهُ بِهِ، فَإِنَّهُ اءَحْرَى اءَ اَنْ لا یَتَوَاکَلُوا فِی خِدْمَتِکَ وَ اءَکْرِمْ عَشِیرَتَکَ فَإِنَّهُمْ جَنَاحُکَ الَّذِی بِهِ تَطِیرُ وَ اءَصْلُکَ الَّذِی إِلَیْهِ تَصِیرُ وَ یَدُکَ الَّتِی بِهَا تَصُولُ.
اسْتَوْدِعِ اللَّهَ دِینَکَ وَ دُنْیَاکَ وَ اسْاءَلْهُ خَیْرَ الْقَضَاءِ لَکَ فِی الْعَاجِلَهِ وَ الْآجِلَهِ وَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ السَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از وصیت آن حضرت (ع ) به حسن بن على (علیهما السلام ) در آن هنگام که از صفین بازمى گشتدر (حاضرین ) نوشته است :
از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان ، که عمرش روى در رفتن دارد و تسلیم گردش روزگار شده ، نکوهش کننده جهان ، جاى گیرنده در سراى مردگان ، که فردا از آنجا رخت برمى بندد، به فرزند خود که آرزومند چیزى است که به دست نیاید، راهرو راه کسانى است که به هلاکت رسیده اند و آماج بیماریهاست و گروگان گذشت روزگار. پسرى که تیرهاى مصائب به سوى او روان است ، بنده دنیاست و سوداگر فریب ، و وامدار مرگ و اسیر نیستى است و هم پیمان اندوه ها و همسر غمهاست ، آماج آفات و زمین خورده شهوات و جانشین مردگان است .
اما بعد. من از پشت کردن دنیا به خود و سرکشى روزگار بر خود و روى آوردن آخرت به سوى خود، دریافتم که باید در اندیشه خویش باشم و از یاد دیگران منصرف گردم و از توجه به آنچه پشت سر مى گذارم باز ایستم و هر چند، غمخوار مردم هستم ، غم خود نیز بخورم و این غمخوارى خود، مرا از خواهشهاى نفس بازداشت و حقیقت کار مرا بر من آشکار ساخت و به کوشش و تلاشم برانگیخت کوششى که در آن بازیچه اى نبود و با حقیقتى آشنا ساخت که در آن نشانى از دروغ دیده نمى شد. تو را جزئى از خود، بلکه همه وجود خود یافتم ، به گونه اى که اگر به تو آسیبى رسد، چنان است که به من رسیده و اگر مرگ به سراغ تو آید، گویى به سراغ من آمده است . کار تو را چون کار خود دانستم و این وصیت به تو نوشتم تا تو را پشتیبانى بود، خواه من زنده بمانم و در کنار تو باشم ، یا بمیرم .
تو را به ترس از خدا وصیت مى کنم ، اى فرزندم ، و به ملازمت امر او و آباد ساختن دل خود به یاد او و دست زدن در ریسمان او. کدام ریسمان از ریسمانى که میان تو و خداى توست ، محکمتر است ، هرگاه در آن دست زنى ؟ دل خویش به موعظه زنده دار و به پرهیزگارى و پارسایى بمیران و به یقین نیرومند گردان و به حکمت روشن ساز و به ذکر مرگ خوار کن و وادارش نماى که به مرگ خویش اقرار کند. چشمش را به فجایع این دنیا بگشاى و از حمله و هجوم روزگار و کژتابیهاى شب و روز برحذر دار. اخبار گذشتگان را بر او عرضه دار و از آنچه بر سر پیشینیان تو رفته است آگاهش ساز. بر خانه ها و آثارشان بگذر و در آنچه کرده اند و آن جایها، که رفته اند و آن جایها، که فرود آمده اند، نظر کن . خواهى دید که از جمع دوستان بریده اند و به دیار غربت رخت کشیده اند و تو نیز، یکى از آنها خواهى بود. پس منزلگاه خود را نیکودار و آخرتت را به دنیا مفروش و از سخن گفتن در آنچه نمى شناسى یا در آنچه بر عهده تو نیست ، بپرهیز و در راهى که مى ترسى به ضلالت کشد، قدم منه . زیرا باز ایستادن از کارهایى که موجب ضلالت است ، بهتر است از افتادن در ورطه اى هولناک . به نیکوکارى امر کن تا خود در زمره نیکوکاران در آیى . از کارهاى زشت نهى بنماى ، به دست و زبان ، و آن را که مرتکب منکر مى شود، بکوش تا از ارتکاب آن دوردارى و در راه خدا مجاهدت نماى ، آنسان ، که شایسته چنین مجاهدتى است . در کارهاى خدایى ملامت ملامتگران در تو نگیرد. و در هر جا که باشد، براى خدا، به هر دشوارى تن در ده و دین را نیکو بیاموز و خود را به تحمل ناپسندها عادت ده و در همه کارهایت به خدا پناه ببر. زیرا اگر خود را در پناه پروردگارت در آورى ، به پناهگاهى استوار و در پناه نگهبانى پیروزمند در آمده اى . اگر چیزى خواهى فقط از پروردگارت بخواه ، زیرا بخشیدن و محروم داشتن به دست اوست . و فراوان طلب خیر کن و وصیت را نیکو دریاب و از آن رخ بر متاب . زیرا بهترین سخنان سخنى است که سودمند افتد و بدان که در دانشى که در آن فایدتى نباشد، خیرى نباشد و علمى که از آن سودى حاصل نیاید، آموختنش شایسته نبود.
اى فرزند، هنگامى که دیدم به سن پیرى رسیده ام و سستى و ناتوانیم روى در فزونى دارد، به نوشتن این اندرز مبادرت ورزیدم و در آن خصلتهایى را آوردم ، پیش از آنکه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگویم . یا همانگونه که در جسم فتور و نقصان پدید مى آید، در اندیشه ام نیز فتور و نقصان پدید آید. یا پیش از آنکه تو را اندرز دهم ، هواى نفس بر تو غالب آید و این جهان تو را مفتون خویش گرداند. و تو چون اشترى رمنده شوى که سر به فرمان نمى آورد و اندرز من در تو کارگر نیفتد. دل جوانان نوخاسته ، چونان زمین ناکشته است که هر تخم در آن افکنند، بپذیردش و بپروردش . من نیز پیش از آنکه دلت سخت و اندرزناپذیر شود و خردت به دیگر چیزها گراید، چیزى از ادب به تو مى آموزم . تا به جدّ تمام ، به کارپردازى و بهره خویش از آنچه اهل تجربت خواستار آن بوده اند و به محک خویش آزموده اند، حاصل کنى و دیگر نیازمند آن نشوى که خود، آزمون از سرگیرى . در این رهگذر، از ادب به تو آن رسد که ما با تحمل رنج به دست آورده ایم و آن حقایق که براى ما تاریک بوده براى تو روشن گردد.
اى فرزند، اگر چه من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام ، ولى در کارهاشان نگریسته ام و در سرگذشتشان اندیشیده ام و در آثارشان سیر کرده ام ، تا آنجا که ، گویى خود یکى از آنان شده ام . و به پایمردى آنچه از آنان به من رسیده ، چنان است که پندارى از آغاز تا انجام با آنان زیسته ام و دریافته ام که در کارها آنچه صافى و عارى از شایبه است کدام است و آنچه کدر و شایبه آمیز است ، کدام . چه کارى سودمند است و چه کارى زیان آور. پس براى تو از هر عمل ، پاکیزه تر آن را برگزیدم و جمیل و پسندیده اش را اختیار کردم و آنچه را که مجهول و سبب سرگردانى تو شود، به یک سو نهادم . و چونان پدرى شفیق که در کار فرزند خود مى نگرد، در کار تو نگریستم و براى تو از ادب چیزها اندوختم که بیاموزى و به کار بندى . و تو هنوز در روزهاى آغازین جوانى هستى و در عنفوان آن . هنوز نیتى پاک دارى و نفسى دور از آلودگى .
مصمم شدم که نخست کتاب خدا را به تو بیاموزم و از تاءویل آن آگاهت سازم و بیش از پیش به آیین اسلامت آشنا گردانم تا احکام حلال و حرام آن را فراگیرى و از این امور به دیگر چیزها نپرداختم . سپس ، ترسیدم که مباد آنچه سبب اختلاف عقاید و آراء مردم شده و کار را بر آنان مشتبه ساخته ، تو را نیز به اشتباه اندازد. در آغاز نمى خواستم تو را به این راه کشانم ، ولى با خود اندیشیدم که اگر در استحکام عقاید تو بکوشم به از این است که تو را تسلیم جریانى سازم که در آن از هلاکت ایمنى نیست . بدان امید بستم که خداوند تو را به رستگارى توفیق دهد و تو را راه راست نماید. پس به کار بستن این وصیتم را به تو سفارش مى کنم .
و بدان ، اى فرزند، که بهترین و محبوبترین چیزى که از این اندرز فرا مى گیرى ، ترس از خداست و اکتفا به آنچه بر تو واجب ساخته و گرفتن شیوه اى که پیشینیانت ، یعنى نیاکانت و نیکان خاندانت ، بدان کار کرده اند. زیرا، آنان همواره در کار خود نظر مى کردند، همانگونه که تو باید نظر کنى و به حال خود مى اندیشیدند، همان گونه که تو باید بیندیشى تا سرانجام ، به جایى رسیدند که آنچه نیکى بود، بدان عمل کردند و از انجام آنچه بدان مکلف نبودند، باز ایستادند. پس اگر نفس تو از به کار بردن شیوه آنان سرباز مى زند و مى خواهد خود حقایق را دریابد، چنانکه آنان دریافته بودند، پس بکوش تا هر چه طلب مى کنى از روى فهم و علم باشد، نه به ورطه شبهات افتادن و به بحث و جدل بیهوده پرداختن . پیش از آنکه در این طریق نظر کنى و قدم در آن نهى از خداى خود یارى بخواه و براى توفیق یافتنت به او روى آور و از هر چه تو را به شبهه مى کشاند یا به گمراهیت منجر مى شود، احتراز کن و چون یقین کردى که دلت صفا یافت و خاشع شد و اندیشه ات از پراکندگى برست و همه سعى تو منحصر در آن گردید، آنگاه به آنچه در این وصیت براى تو، بوضوح ، بیان داشته ام ، بنگر و اگر نتوانستى به آنچه دوست دارى ، دست یابى و براى تو آسودگى نظر و اندیشه حاصل نیامد، بدان که مانند شترى هستى که پیش پاى خود را نمى بیند و در تاریکى گام برمى دارد. کسى که به خطا مى رود و حق و باطل را به هم مى آمیزد، طالب دین نیست و بهتر آن است که از رفتن باز ایستد.
اى فرزند، وصیت مرا نیکو دریاب و بدان که مرگ در دست همان کسى است که زندگى در دست اوست و آنکه مى آفریند، همان است که مى میراند و آنکه فناکننده است ، همان است که باز مى گرداند و آنکه مبتلا کننده است همان است که شفا مى بخشد و دنیا استقرار نیافته مگر بر آن حال که خداوند براى آن مقرر داشته ، از نعمتها و آزمایشها و پاداش روز جزا یا امور دیگرى که خواسته و ما را از آنها آگاهى نیست . اگر درک بعضى از این امور بر تو دشوار آمد، آن را به حساب نادانى خود گذار، زیرا تو در آغاز نادان آفریده شده اى ، سپس ، دانا گردیده اى و چه بسیارند چیزهایى که تو نمى دانى و اندیشه ات در آن حیران است و بصیرتت بدان راه نمى جوید، ولى بعدها مى بینى و مى شناسى . پس چنگ در کسى زن که تو را آفریده است و روزى داده و اندامى نیکو بخشیده و باید که پرستش تو خاص او باشد و گرایش تو به او و ترس تو از او. و بدان اى فرزند، که هیچکس از خدا خبر نداده ، آنسان ، که پیامبر ما (صلى الله علیه و آله ) خبر داده است . پس بدان راضى شو، که او را پیشواى خود سازى و راه نجات را به رهبرى او پویى . من در نصیحت تو قصور نکردم و آنسان ، که من در اندیشه تو هستم ، تو خود در اندیشه خویش نیستى .
بدان ، اى فرزند، اگر پروردگارت را شریکى بود، پیامبران او هم نزد تو مى آمدند و آثار پادشاهى و قدرت او را مى دیدى و افعال و صفات او را مى شناختى . ولى خداى تو آنگونه که خود خویشتن را وصف کرده ، خدایى است یکتا. کسى در ملکش با او مخالفتى نکند، هرگز زوال نیابد و همواره خواهد بود. پیش از هر چیز بوده است ، که او را آغازى نیست و بعد از هر چیز خواهد بود، که او را نهایتى نیست . فراتر از این است که پروردگاریش ثابت شود به دانستن و شناختن به دل یا به چشم . چون این را دانستى ، اکنون چنان کن که از چون تویى شایسته است با وجود خردى قدر و منزلتش و اندک بودن تواناییش و فراوانى ناتوانیش و بسیارى نیازش به پروردگارش ، در فرمانبردارى از او و ترس از عقوبت او و بیم از خشم او. او تو را جز به نیکى فرمان ندهد و جز از زشتى باز ندارد.
اى فرزند، تو را آگاه کردم از دنیا و دگرگونیهایش و دست به دست گشتنهایش . و تو را از آخرت خبر دادم و آنچه براى اهل آخرت در آنجا مهیا شده و براى هر دو مثلهایى آوردم ، تا به آنها عبرت گیرى و از آنها پیروى کنى . مثل کسانى که دنیا را به آزمون شناخته اند، مثل جماعتى است از مسافران که در منزلگاهى قحطى زده و بى آب و گیاه منزل دارند و از آنجا آهنگ جایى سبز و خرم و پر آب و گیاه نمایند. اینان سختى راه و جدایى از دوستان و مشقت سفر و ناگوارى غذا را به جان بخرند تا به آن سراى گشاده ، که قرارگاه آنهاست ، برسند. پس ، آن همه رنجها را که در راه کشیده اند، آسان شمارند و آن هزینه که کرده اند زیان نپندارند. و برایشان چیزى خوشتر از آن نیست که به منزلگاهشان نزدیک کند و به محل موعودشان درآورد. و مثل کسانى که فریب دنیا را خورده اند، مثل جماعتى است که در منزلگاهى سبز و خرم و با نعمت بسیار بوده اند و از آنجا به منزلگاهى خشک و بى آب و گیاه رخت افکنده اند. پس براى آنان چیزى ناخوشایندتر و دشوارتر از جدایى از جایى که در آن بوده اند و رسیدن به جایى که بدان رخت کشیده اند، نباشد.
اى فرزند، خود را در آنچه میان تو و دیگران است ، ترازویى پندار. پس براى دیگران دوست بدار آنچه براى خود دوست مى دارى و براى دیگران مخواه آنچه براى خود نمى خواهى و به کس ستم مکن همانگونه که نخواهى که بر تو ستم کنند.
به دیگران نیکى کن ، همانگونه که خواهى که به تو نیکى کنند. آنچه از دیگران زشت مى دارى از خود نیز زشت بدار. آنچه از مردم به تو مى رسد و خشنودت مى سازد، سزاوار است که از تو نیز به مردم همان رسد. آنچه نمى دانى مگوى ، هر چند، آنچه مى دانى اندک باشد و آنچه نمى پسندى که به تو گویند، تو نیز بر زبان میاور و بدان که خودپسندى ، خلاف راه صواب است و آفت خرد آدمى . سخت بکوش ، ولى گنجور دیگران مباش . و چون راه خویش یافتى ، به پیشگاه پروردگارت بیشتر خاشع باش .
و بدان ، که در برابر تو راهى است ، بس دراز و با مشقت بسیار. پیمودن این راه را نیاز به طلب است ، به وجهى نیکو. توشه برگیر بدان مقدار که تو را برساند، در عین سبک بودن پشتت از بار گران . پس بیش از توان خویش بار بر پشت منه که سنگینى آن تو را بیازارد. هرگاه مستمند بینوایى را یافتى که توشه ات را تا روز قیامت ببرد و در آن روز که روز نیازمندى توست همه آن را به تو باز پس دهد، چنین کسى را غنیمت بشمار و بار خود بر او نه و فراوانش مدد رسان ، اکنون که بر او دست یافته اى ، بسا، روزى او را بطلبى و نیابى . و نیز غنیمت بشمر کسى را که در زمان توانگریت از تو وام مى طلبد تا در روز سختى به تو ادا کند.
و بدان ، که در برابر تو گردنه اى است بس دشوار. کسى که بارش سبکتر باشد درگذر از آن ، نیکو حال تر از کسى باشد که بارى گران بر دوش دارد. و آنکه آهسته مى رود، از آنکه شتاب مى ورزد، بدحال تر بود. جاى فرود آمدن از آن گردنه یا بهشت است یا دوزخ . پس ، پیش از فرود آمدنت ، براى خود پیشروى فرست و منزلى مهیا کن . زیرا پس از مرگ ، خشنود ساختن خداوند را وسیلتى نیست و راه بازگشت به دنیا بسته است .
و بدان ، که خداوندى که خزاین آسمانها و زمین به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته که از او بخواهى تا عطایت کند و از او آمرزش طلبى تا بیامرزدت و میان تو و خود، هیچکس را حجاب قرار نداده و تو را به کسى وانگذاشت که در نزد او شفاعتت کند و اگر مرتکب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت و در کیفرت شتاب نکرد. و چون بازگشتى سرزنشت ننمود و در آن زمان ، که در خور رسوایى بودى ، رسوایت نساخت و در قبول توبه بر تو سخت نگرفت و به سبب گناهى که از تو سرزده به تنگنایت نیفکند و از رحمت خود نومیدت نساخت . بلکه روى گردانیدن تو را از گناه ، حسنه شمرد. و گناه تو را یک بار کیفر دهد و کار نیکت را ده بار جزا دهد. و باب توبه را به رویت بگشود. چون ندایش دهى ، آوازت را مى شنود و اگر براز سخن گویى ، آن را مى داند. پس حاجت به نزد او ببر و راز دل در نزد او بگشاى و غم خود به نزد او شکوه نماى و از او چاره غمهایت را بخواه و در کارهایت از او یارى بجوى و از خزاین رحمت او چیزى بطلب که جز او را توان عطاى آن نباشد، چون افزونى در عمر و سلامت در جسم و گشایش در روزى .
خداوند کلیدهاى خزاین خود را در دستان تو نهاده است ، زیرا تو را رخصت داده که از او بخواهى و هر زمان که بخواهى درهاى نعمتش را به دعا بگشایى و ریزش باران رحمتش را طلب کنى . اگر تو را دیر اجابت فرمود، نومید مشو. زیرا عطاى او بسته به قدر نیت باشد. چه بسا در اجابت تاءخیر روا دارد تا پاداش سؤ ال کننده بزرگتر و عطاى آرزومند، افزونتر گردد. چه بسا چیزى را خواسته اى و تو را نداده اند، ولى بهتر از آن را در این جهان یا در آن جهان به تو دهند. یا صلاح تو در آن بوده که آن را از تو دریغ دارند. چه بسا چیزى از خداوند طلبى که اگر ارزانیت دارد تباهى دین تو را سبب شود. پس همواره از خداوند چیزى بخواه که نیکى آن برایت برجاى ماند و رنج و مشقت آن از تو دور باشد. نه مال براى تو باقى ماند و نه ، تو براى مال باقى مانى .
و بدان ، که تو را براى آخرت آفریده اند، نه براى دنیا. براى فنا آفریده اند، نه براى بقا و براى مرگ آفریده اند، نه براى زندگى . در سرایى هستى ناپایدار که باید از آن رخت بربندى . تنها روزى چند در آن خواهى زیست . راه تو راه آخرت است و تو شکار مرگ هستى . مرگى که نه تو را از آن گریز است و نه گزیر. در پى هر که باشد از دستش نهلد و خواه و ناخواه او را خواهد یافت . از آن ترس ، که گرفتارت سازد و تو سرگرم گناه بوده باشى ، به این امید که زان سپس ، توبه خواهى کرد. ولى مرگ میان تو و توبه ات حایل شود و تو خود را تباه ساخته باشى .
اى فرزند، فراوان مرگ را یاد کن و هجوم ناگهانى آن را به خاطر داشته باش و در اندیشه پیشامدهاى پس از مرگ باش . تا چون مرگ به سراغت آید، مهیاى آن شده ، کمر خود را بسته باشى ، به گونه اى که فرا رسیدنش بناگهان مغلوبت نسازد. زنهار، که فریب نخورى از دلبستگى دنیاداران به دنیا و کشاکش آنها بر سر دنیا. زیرا خداوند تو را از آن خبر داده است و دنیا خود، خویشتن را براى تو توصیف کرده است و از بدیهاى خود پرده برگرفته است . دنیاطلبان چون سگانى هستند که بانگ مى کنند و چون درندگانى هستند که بر سر طعمه از روى خشم زوزه مى کشند و آنکه نیرومندتر است ، آن را که ناتوان تر است ، مى خورد و آنکه بزرگتر است ، آن را که خردتر است ، مغلوب مى سازد، ستورانى هستند برخى پاى بسته و برخى رها شده که عقل خود را از دست داده اند و رهسپار بیراهه اند. آنان را در بیابانى درشتناک و صعب رها کرده اند تا گیاه آفت و زیان بچرند. شبانى ندارند که نگهداریشان کند و نه چراننده اى که بچراندشان . دنیا به کوره راهشان مى راند و دیدگانشان را از فروغ چراغ هدایت محروم داشته . سرگردان در بیراهه اند ولى غرق در نعمت . دنیا را پروردگار خویش گرفته اند.
دنیا آنها را به بازى گرفته و آنها نیز سرگرم بازى با دنیا شده اند و آن سوى این جهان را به فراموشى سپرده اند.
اندکى بپاى تا پرده تاریکى به کنارى رود. گویى کجاوه ها رسیده اند و آنکه مى شتابد به کاروان گذشتگان مى رسد. بدان ، اى فرزند، کسى که مرکبش شب و روز باشد، او را مى برند، هر چند به ظاهر ایستاده باشد و مسافت را طى مى کند، هر چند، در امن و راحت غنوده باشد.
و به یقین بدان که به آرزویت نخواهى رسید و از مرگ خویش رستن نتوانى . تو به همان راهى مى روى که پیشینیان تو مى رفتند. پس در طلب دنیا، لختى مدارا کن و سهل گیر و در طلب معاش نیکو تلاش کن ، زیرا چه بسا طلب که به نابودى سرمایه کشد. زیرا چنان نیست که هر کس به طلب خیزد، روزیش دهند و چنان نیست که هر کس در طلب نشتابد، محروم ماند. نفس خود را گرامى دار از آلودگى به فرومایگى ، هر چند تو را به آروزیت برساند. زیرا آنچه از وجود خویش مایه مى گذارى دیگر به دستت نخواهد آمد. بنده دیگرى مباش ، خداوندت آزاد آفریده است . خیرى که جز به شر حاصل نشود، در آن چه فایدت و آسایشى که جز به مشقت به دست نیاید، چگونه آسایشى است ؟
بپرهیز از اینکه مرکبهاى آزمندى تو را به آبشخور هلاکت برند. اگر توانى صاحب نعمتى را میان خود و خداى خود قرار ندهى ، چنان کن . زیرا تو بهره خویش خواهى یافت و سهم خود بر خواهى گرفت . آن اندک که از سوى خداى سبحان به تو رسد بزرگتر و گرامیتر است از بسیارى که از آفریدگانش رسد، هر چند، هر چه هست ، از اوست . جبران آنچه به سبب خاموش ماندنت به دست نیاورده اى ، آسانتر است از به دست آوردن آنچه به گفتن از دست داده اى . نگهدارى آنچه در ظرف است ، بسته به محکمى بند آن است . نگهدارى آنچه در دست دارى ، براى من دوست داشتنى تر است از طلب آنچه در دست دیگرى است . تلخى نومیدى بهتر است از دست طلب پیش مردمان دراز کردن . پیشه ورى با پارسایى به از توانگرى آلوده به گناه . آدمى بهتر از هر کس دیگر نگهبان راز خویش است . بسا کسان که بکوشند و ندانند به سوى چه زیانى پیش مى تازند. پرگو همواره یاوه سراست . آنکه مى اندیشد، چشم بصیرتش بینا شود. با نیکان بیامیز تا از آنان شمرده شوى . از بدان بپرهیز تا در شمار آنان نیایى . بدترین خوردنیها چیزى است ، که حرام باشد. ستم بر ناتوان نکوهیده ترین ستم است . جایى که مدارا، درشتى به حساب آید، درشتى ، مدارا شمرده شود. بسا که دارو سبب مرگ شود و بسا دردا که خود دارو بود. بسا کسا که در او امید نصیحتى نرود و نصیحتى نیکو کند و کسى که از او نصیحت خواهند و خیانت کند. زنهار از تکیه کردن به دیدار آروزها، که آرزو سرمایه کم خردان است . عقل ، به یاد سپردن تجربه هاست .
بهترین تجربه تو تجربه اى است که تو را اندرزى باشد.
فرصت را غنیمت بشمار، پیش از آنکه غصه اى گلوگیر شود. چنان نیست که هر که به طلب برخیزد به مقصود تواند رسید و چنان نیست که هر چه از دست شود، دوباره ، بازگردد. از تبهکارى است ، از دست نهادن زاد راه و تباه کردن آخرت . هر کارى را عاقبتى است . آنچه تو را مقدر شده خواهد آمد. بازرگان دستخوش خطر است . بسا اندک که از بسیار بارورتر بود. در دوست فرومایه و یار بخیل فایدتى نیست . سخت مکوش با زمانه چندانکه ، مرکب آن رام و مطیع توست و تا سود بیشتر حاصل کنى ، خطر را به جان مخر. زنهار از اینکه مرکب ستیزه جویى تو را از جاى برکند. اگر دوستت پیوند از تو گسست ، پیوستن او را بر خود هموار سازد و چون از تو رخ برتافت تو به لطف پیوند روى آور و چون بخل ورزید، تو دست بخشش بگشاى و چون دورى گزید، تو نزدیک شو و چون درشتى نمود، تو نرمى پیش آر و چون مرتکب خطایى شد، عذرش را بپذیر، آنسان ، که گویى تو بنده او هستى و او ولى نعمت تو. ولى مباد که اینها نه به جاى خود کنى یا با نااهلان نیکى کنى . دشمن دوست را دوست خود مشمار که سبب دشمنى تو با دوست گردد. وقتى که برادرت را اندرز مى دهى چه نیک و چه ناهنجار، سخن از سر اخلاص گوى و خشم خود اندک اندک فرو خور که من به شیرینى آن شربتى ننوشیده ام و پایانى گواراتر از آن ندیده ام . با آنکه ، با تو درشتى کند، نرمى نماى تا او نیز با تو نرمى کند. با دشمن خود احسان کن که آن شیرینترین دو پیروزى است ، انتقام و گذشت . اگر از دوست خود گسستن خواهى ، جایى براى آشتى بگذار که اگر روزى بازگشتن خواهد، تواند. اگر کسى درباره تو گمان نیک برد، تو نیز با کارهاى نیک خود گمانش را به حقیقت پیوند. به اعتمادى که میان شماست ، حق دوستت را ضایع مکن ، زیرا کسى که حق او را ضایع کنى ، دیگر دوست تو نخواهد بود. با کسانت چنان کن که بى بهره ترین مردم از تو نباشند.
با کسى که از تو دورى مى جوید، دوستى مکن . و نباید دوست تو در گسستن پیوند دوستى ، دلیلى استوارتر از تو در پیوند دوستى داشته باشد. و نباید انگیزه اش در بدى کردن به تو از نیکى کردن به تو بیشتر باشد. ستم آنکه بر تو ستم روا مى دارد در چشمت بزرگ نیاید، زیرا در زیان تو و سود خود مى کوشد. پاداش کسى که تو را شادمان مى سازد، بدى کردن به او نیست .
و بدان ، اى فرزند، که روزى بر دو گونه است یکى آنکه تو آن را بطلبى و یکى آنکه او در طلب تو باشد و اگر تو نزد او نروى او نزد تو آید. چه زشت است فروتنى هنگام نیازمندى و درشتى به هنگام بى نیازى . از دنیایت همان اندازه بهره توست که در آبادانى خانه آخرتت صرف مى کنى . اگر آنچه از دست مى دهى ، سبب زارى کردن توست پس به هر چه به دستت نیامده ، نیز، زارى کن . دلالت جوى از آنچه بوده بر آنچه نبوده ، زیرا کارها به یکدیگر همانندند. از آن کسان مباش که اندرز سودشان نکند، مگر آنگاه که در آزارشان مبالغت رود، زیرا عاقلان به ادب بهره گیرند و به راه آیند و ستوران به زدن . هر غم و اندوه را که بر تو روى آرد، به افسون شکیبایى و یقین نیکو، از خود دور ساز. هر که عدالت را رها کرد به جور و ستم گرایید. دوست به منزله خویشاوند است . و دوست حقیقى کسى است که در غیبت هم در دوستیش صادق باشد. هوا و هوس شریک رنج و الم است . چه بسا بیگانه اى که خویشاوندتر از خویشاوند است ، و چه بسا خویشاوندى که از بیگانه ، بیگانه تر است . غریب کسى است که او را دوستى نباشد. هر که از حق تجاوز کند به تنگنا افتد. هر کس به مقدار خویش بسنده کند قدر و منزلتش برایش باقى بماند. استوارترین رشته پیوند، رشته پیوند میان تو و خداست . هر که در اندیشه تو نیست ، دشمن توست . گاه نومید ماندن به منزله یافتن است هنگامى که طمع سبب هلاکت باشد. نه هر خللى را به آشکارا توان دید و نه هر فرصتى به دست آید. چه بسا بینا در راه ، به خطا رود و نابینا به مقصد رسد. انجام دادن کارهاى بد را به تاءخیر انداز، زیرا هر زمان که خواهى توانى بشتابى و به آن دست یابى . بریدن از نادان ، همانند پیوستن به داناست . هر که از روزگار ایمن نشیند، هم روزگار به او خیانت کند. هر که زمانه را ارج نهد، زمانه خوارش دارد. نه چنان است که هر که تیرى افکند به هدف رسد. چون راءى سلطان دگرگون شود، روزگار دگرگون گردد. پیش از قدم نهادن در راه بپرس که همراهت کیست و پیش از گرفتن خانه بنگر که همسایه ات کیست . زنهار از گفتن سخن خنده آور، هر چند، آن را از دیگرى حکایت کنى . از راءى زدن با زنان بپرهیز، زیرا ایشان را راءیى سست و عزمى ناتوان است . زنان را روى پوشیده دار تا چشمشان به مردان نیفتد، زیرا حجاب ، زنان را بیش از هر چیز از گزند نگه دارد. خارج شدنشان از خانه بدتر نیست از اینکه کسى را که به او اطمینان ندارى به خانه در آورى . اگر توانى کارى کنى که جز تو را نشناسد چنان کن و کارى را که برون از توان اوست ، به او مسپار، زیرا زن چون گل ظریف است ، نه پهلوان خشن . گرامى داشتنش را از حد مگذران و او را به طمع مینداز، چندان که دیگرى را شفاعت کند. زنهار از رشک بردن و غیرت نمودن نابجا، زیرا سبب مى شود که زن درستکار به نادرستى افتد و زنى را که به عفت آراسته است به تردید کشاند. براى هر یک از خادمانت وظیفه اى معین کن که به انجام آن پردازد و هر یک ، کار تو را به عهده آن دیگر نیندازد. عشیره خود را گرامى دار، که ایشان بالهاى تو هستند که به آن مى پرى و اصل و ریشه تواند که بدان بازمى گردى و دست تو هستند که به آن حمله مى آورى .
دین و دنیایت را به خدا مى سپارم و از او بهترین سرنوشت را براى تو مى طلبم ، هم اکنون و هم در آینده ، هم در دنیا و هم در آخرت . والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی۳۱
بازدیدها: ۳۰۲۲
نامه : ۲۷
و من عهد له ع إلى مُحَمَّدِ بْنِ اءَبِی بَکْرٍ رَضِىٍَّ اللّهُ عَنْهُ حینَ قَلَّدَهُ مصْرَ:
فَاخْفِضْ لَهُمْ جَناحَکَ، وَ اءَلِنْ لَهُمْ جانِبَکَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ، وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَهِ وَالنَّظْرَهِ، حَتَّى لا یَطْمَعَ الْعُظَماءُ فِی حَیْفِکَ لَهُمْ، وَ لا یَیْاءَسَ الضُّعَفاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ، وَ إِنَّ اللَّهَ تَعالَى یُسائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبادِهِ عَنِ الصَّغِیرَهِ مِنْ اءَعْمالِکُمْ وَالْکَبِیرَهِ، وَالظَّاهِرَهِ وَالْمَسْتُورَهِ، فَإِنْ یُعَذِّبْ فَاءَنْتُمْ اءَظْلَمُ، وَ إِنْ یَعْفُ فَهُوَ اءَکْرَمُ.
وَاعْلَمُوا عِبادَ اللَّهِ اءَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْیا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ، فَشارَکُوا اءَهْلَ الدُّنْیا فِی دُنْیاهُمْ، وَ لَمْ یُشارِکْهُم اءَهْلَ الدُّنْیا فِی آخِرَتِهِمْ، سَکَنُوا الدُّنْیا بِاءَفْضَلِ ما سُکِنَتْ، وَ اءَکَلُوها بِاءَفْضَلِ ما اءُکِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیا بِما حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ، وَ اءَخَذُوا مِنْها ما اءَخَذَهُ الْجَبابِرَهُ الْمُتَکَبِّرُونَ.
ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْها بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَتْجَرِ الرَّابِحِ، اءَصابُوا لَذَّهَ زُهْدِ الدُّنْیا فِی دُنْیاهُمْ، وَ تَیَقَّنُوا اءَنَّهُمْ جِیرانُ اللَّهِ غَدا فِی آخِرَتِهِمْ لا تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَهٌ، وَ لا یَنْقُصُ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنْ لَذَّهٍ.
فَاحْذَرُوا عِبادَ اللَّهِ الْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ، وَ اءَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ، فَإِنَّهُ یَأْتِی بِاءَمْرٍ عَظِیمٍ، وَ خَطْبٍ جَلِیلٍ، بِخَیْرٍ لا یَکُونُ مَعَهُ شَرُّ اءَبَدا، اءَوْ شَرِّ لا یَکُونُ مَعَهُ خَیْرٌ اءَبَدا.
فَمَنْ اءَقْرَبُ إِلَى الْجَنَّهِ مِنْ عامِلِها، وَ مَنْ اءَقْرَبُ إِلَى النَّارِ مِنْ عامِلِها؟ وَ اءَنْتُمْ طُرَداءُ الْمَوْتِ، إِنْ اءَقَمْتُمْ لَهُ اءَخَذَکُمْ، وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ اءَدْرَکَکُمْ وَ هُوَ اءَلْزَمُ لَکُمْ مِنْ ظِلِّکُمْ!
الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَواصِیکُمْ، وَالدُّنْیا تُطْوَى مِنْ خَلْفِکُمْ، فَاحْذَرُوا نارا قَعْرُها بَعِیدٌ وَ حَرُّها شَدِیدٌ، وَ عَذَابُها جَدِیدٌ.
دارٌ لَیْسَ فِیها رَحْمَهٌ، وَ لا تُسْمَعُ فِیها دَعْوَهٌ، وَ لا تُفَرَّجُ فِیها کُرْبَهٌ وَ إ نِ اسْتَطَعْتُمْ اءَنْ یَشْتَدَّ خَوْفُکُمْ مِنَ اللَّهِ، وَ اءَنْ یَحْسُنَ ظَنُّکُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَیْنَهُما، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّما یَکُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ إِنَّ اءَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّا بِاللَّهِ اءَشَدُّهُمْ خَوْفا لِلَّهِ.
وَاعْلَمْ، یا مُحَمَّدَ بْنَ اءَبِی بَکْرٍ، اءَنِّی قَدْ وَلَّیْتُکَ اءَعْظَمَ اءَجْنادِی فِی نَفْسِی اءَهْلَ مِصْرَ، فَاءَنْتَ مَحْقُوقٌ اءَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِکَ، وَ اءَنْ تُنافِحَ عَنْ دِینِکَ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ لَکَ إِلا سَاعَهٌ مِنَ الدَّهْرِ، وَ لا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضا اءَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ، فَإِنَّ فِی اللَّهِ خَلَفا مِنْ غَیْرِهِ، وَ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ فِی غَیْرِهِ.
صَلِّ الصَّلاهَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَها، وَ لا تُعَجِّلْ وَقْتَها لِفَراغٍ، وَ لا تُؤَخِّرْها عَنْ وَقْتِها لاشْتِغالٍ، وَاعْلَمْ اءَنَّ کُلَّ شَیْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ.
وَ مِنْ هذَا الْعَهْدِ:
فَإِنَّهُ لا سَواءَ إِمامُ الْهُدى وَ إِمامُ الرَّدَى ، وَ وَلِیُّ النَّبِیِّ وَ عَدُوُّ النَّبِیِّ، وَ لَقَدْ قالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ص : (إِنِّی لا اءَخافُ عَلَى اءُمَّتِی مُؤْمِنا وَ لا مُشْرِکا: اءَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ، وَ اءَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکِهِ، وَ لکِنِّی اءَخافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ، عالِمِ اللِّسانِ، یَقُولُ ما تَعْرِفُونَ، وَ یَفْعَلُ ما تُنْکِرُونَ.)
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
عهدنامه اى از آن حضرت به محمد بن ابى بکر(۱۴) هنگامى که او را حکومت مصر داد:
با ایشان فروتن باش و نرمخوى و گشاده رو. همه را یکسان بنگر. اگر یکى را به گوشه چشم نگریستى به دیگرى رو در رو نگاه مکن تا بزرگان از تو نخواهند که بر ناتوانان ستم کنى و ناتوانان از عدالت تو نومید نشوند. خداوند تعالى ، شما بندگانش را از اعمالتان مى پرسد، چه خرد باشد و چه کلان ، چه آشکار و چه پنهان . پس اگر عذاب کند از ستمکارى شماست ، و اگر ببخشاید از بزرگوارى اوست .
و بدانید، اى بندگان خدا، که پرهیزگاران ، هم در این دنیاى زودگذر سود برند و هم در جهان آینده آخرت . آنها با مردم دنیا در کارهاى دنیوى شریک شدند و مردم دنیا با ایشان در کارهاى اخروى شریک نشدند. در دنیا زیستند، نیکوترین زیستنها و از نعمت دنیا خوردند، بهترین خوردنیها و از دنیا بهره مند شدند آنسان ، که اهل ناز و نعمت بهره مند شدند و از آن کامیاب گردیدند، چونان که جباران خودکامه کام گرفتند. سپس ، رخت به جهان دیگر کشیدند با ره توشه اى که آنان را به مقصد رسانید و با سودایى که سود فراوانشان داد. لذت زهد را در دنیا چشیدند و یقین کردند که در آخرت در جوار خداوندند. اگر دست به دعا بردارند، دستشان را واپس نگرداند و بهره شان از خوشى و آسایش نقصان نگیرد.
اى بندگان خدا، از مرگ و نزدیکى آن بترسید و ساز و برگ آن مهیا دارید، زیرا مرگ کارى بزرگ و حادثه اى خطیر را با خود آورد. مرگ یا هر چه مى آورد خیر است که با آن شرّى همراه نیست یا شرّى است که در آن از خیر نشانى نیست . چه کسى به بهشت نزدیکتر از کسى است که براى بهشت کار مى کند؟ و چه کسى به دوزخ نزدیکتر از کسى است که براى دوزخ کار مى کند؟ مرگ در پى شماست . اگر بایستید، مى گیردتان و اگر بگریزید، باز هم به شما مى رسد. از سایه هایتان به شما نزدیکتر است ، مرگ بر پیشانیهایتان بسته است و دنیا از پشت سرتان چون بساطى پیچیده مى شود.
از آتشى که ژرفاى آن بسیار است و گرمایش سخت است و شکنجه اش تازه است ، بترسید. خانه اى که در آن نشانى از شفقت و بخشش نیست ، به نداى کسى گوش فرا ندهند و گرهى از اندوه کسى نمى گشایند.
اگر توانستید که میان شدّت خوفتان از خدا و حسن ظن به او جمع کنید، چنین کنید. زیرا بنده خدا باید حسن ظنش به خدا به قدر خوفش از او باشد. از میان بندگان خدا، کسانى حسن ظنشان به خدا بیشتر است که خوفشان بیشتر باشد.
و بدان ، اى محمد بن ابى بکر، تو را بزرگترین سپاهیانم ، یعنى مردم مصر، والى گردانیدم ، پس موظّف هستى که با نفس خود مخالفت کنى و از دین خویش حمایت نمایى . حتى اگر یک ساعت از زندگیت در این جهان باقى نمانده باشد. براى خشنودى یکى از آفریدگان خدا را به خشم میاور. زیرا خشنودى خدا جانشین هر چیز شود و چیزى جانشین خشنودى خدا نشود.
نماز را در وقتى که برایش معین شده به جاى آر و به سبب فراغت از کار نماز را پیش مینداز و به سبب اشتغال به کارهاى دیگر نماز را به تاءخیر میفکن و باید که همه کارهاى تو تابع نماز تو باشد.
هم از این عهدنامه :
برابر نیستید، پیشوایى که مردم را به هدایت خواند و پیشوایى ، که به گمراهى دعوت کند. رسول الله (صلى الله علیه و آله ) فرمود که من بر امت خود از مؤ من و مشرک باک ندارم ، زیرا مؤ من را خدا به سبب ایمانش باز مى دارد و مشرک را به سبب شرکش سرکوب مى سازد، ولى بر شما از آنکه به دل منافق است و به گفتار عالم ، مى ترسم که چیزهایى مى گوید که مى پسندید و کارهایى مى کند که نمى پسندید.
۱۴- محمد بن ابى بکر مورد محبت على (ع ) بود. او را حکومت مصر داد. گرفتار توطئه هاى معاویه شد و معاویه بن حدیج او را در جنگ شکست داد، سپس ، بگرفت و شهیدش کرد.
ترجمه عبدالحمید آیتی۲۷
بازدیدها: ۱۳۰
نامه : ۲۶
و من عهد له ع إ لى بَعْضِ عُمّالِهِ، وَ قَدْ بَعَثَهُ عَلَى الصَّدَقَهِ:
اءَمُرُهُ بِتَقْوَى اللَّهِ فِی سَرائِرِ اءَمْرِهِ وَ خَفِیَّاتِ عَمَلِهِ، حَیْثُ لا شَهِیدَ غَیْرُهُ، وَ لا وَکِیلَ دُونَهُ.
وَ آمُرُهُ اءَنْ لا یَعْمَلَ بِشَیْءٍ مِنْ طاعَهِ اللَّهِ فِیما ظَهَرَ فَیُخالِفَ إِلَى غَیْرِهِ فِیما اءَسَرَّ، وَ مَنْ لَمْ یَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانِیَتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقالَتُهُ فَقَدْ اءَدَّى الْاءَمانَهَ وَ اءَخْلَصَ الْعِبادَهَ.
وَ اءَمَرَهُ اءَنْ لا یَجْبَهَهُمْ وَ لا یَعْضَهَهُمْ، وَ لا یَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلاً بِالْإِمارَهِ عَلَیْهِمْ، فَإِنَّهُمُ الْإِخْوانُ فِی الدِّینِ، وَالْاءَعْوانُ عَلَى اسْتِخْراجِ الْحُقُوقِ.
وَ إِنَّ لَکَ فِی هذِهِ الصَّدَقَهِ نَصِیبا مَفْرُوضا، وَ حَقّا مَعْلُوما، وَ شُرَکاءَ اءَهْلَ مَسْکَنَهٍ، وَ ضُعَفاءَ ذَوِی فاقَهٍ، وَ إِنَّا مُوَفُّوکَ حَقَّکَ، فَوَفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ، وَ إِلا تَفْعَلْ فَإِنَّکَ مِنْ اءَکْثَرِ النَّاسِ خُصُوما یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَ بُؤْسا لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اللَّهِ الْفُقَراءُ وَالْمَساکِینُ، وَالسّائِلُونَ وَالْمَدْفُوعُونَ، وَالْغارِمُ وَابْنُ السَّبِیلِ!
وَ مَنِ اسْتَهانَ بِالْاءَمانَهِ، وَ رَتَعَ فِی الْخِیانَهِ وَ لَمْ یُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِینَهُ عَنْها، فَقَدْ اءَحَلَّ بِنَفْسِهِ فِی الدُّنْیَا الذُّلَّ وَالْخِزْیَ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ اءَذَلُّ وَ اءَخْزَى ، وَ إِنَّ اءَعْظَمَ الْخِیانَهِ خِیانَهُ الْاءُمَّهِ، وَ اءَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْاءَئِمَّهِ، وَالسَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) به یکى از کارگزاران خود هنگامى که او را براى گردآورى زکات فرستاد:
او را به ترس از خدا فرمان مى دهم ، چه در امور نهانى و چه اعمال پوشیده از نظرها. جایى که جز خداى ناظر اعمال او نیست و جز خداى کارسازى نبود.
فرمانش مى دهم که به آشکارا اطاعت خداوند نکند و در نهان کارى به خلاف آن . زیرا کسى که نهان و آشکارش و گفتار و کردارش یکى باشد، امانت خدا را ادا کرده و در عبادتش اخلاص ورزیده .
او را فرمان مى دهم که مردم را نرنجاند و دروغگویشان نخواند و تهمت ننهد. و به این دستاویز که بر آنان امارت دارد، روى از ایشان برمتابد. زیرا آنها برادران دینى او و در گرفتن حقوق خداوند یاران او هستند.
تو را در این صدقه نصیبى است ثابت و حقى است معلوم و نیز مسکینان و ناتوانان و بینوایان با تو شریک اند. من حق تو را بتمامى مى پردازم ، تو نیز، حق آنان را بتمامى بپرداز. که اگر چنین نکنى در روز جزا مدعیان تو از همه بیش است و بدا به حال کسى که مدعیانش ، در پیشگاه عدل الهى ، فقیران و مسکینان و سائلان و رانده شدگان و وامداران و در راه ماندگان باشند. هر که امانت را بى ارج شمارد و در مزرع خیانت چرد و خود و دین خود را از لوث آن پاکیزه نسازد، خود را در دنیا گرفتار خوارى و رسوایى ساخته و در آخرت خوارتر و رسواتر است . بزرگترین خیانت ، خیانت به مسلمانان است و بزرگترین دغل کارى ، دغل کارى با پیشوایان .
والسلام .
ترجمه عبدالحمید آیتی ۲۶
بازدیدها: ۴۲
نامه : ۲۲
و من کتاب له ع إ لى عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْعَبَاسِ، وَ کانَ ابْنُ عَبَاسٍ یَقُولُ: مَا انْتَفَعْتُ بِکَلامٍ بَعْدَکَلامِ رَسُولِ اللَهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانْتِفاعِی بِهذَا الْکَلام :
اءَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْمَرْءَ قَدْ یَسُرُّهُ دَرْکُ مَا لَمْ یَکُنْ لِیَفُوتَهُ، وَ یَسُوؤُهُ فَوْتُ مَا لَمْ یَکُنْ لِیُدْرِکَهُ فَلْیَکُنْ سُرُورُکَ بِمَا نِلْتَ مِنْ آخِرَتِکَ وَلْیَکُنْ اءَسَفُکَ عَلَى مَا فَاتَکَ مِنْهَا، وَ مَا نِلْتَ مِنْ دُنْیَاکَ فَلاَ تُکْثِرْ بِهِ فَرَحا، وَ مَا فَاتَکَ مِنْهَا فَلاَ تَاءْسَ عَلَیْهِ جَزَعا، وَ لْیَکُنْ هَمُّکَ فِیمَا بَعْدَ الْمَوْتِ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
نامه اى از آن حضرت (ع ) این نامه را به ابن عباس نوشته و او مى گفت که پس از سخنرسول الله (ص ) از هیچ سخنى بدین پایه سود نبرده ام :
اما بعد. گاه آدمى را دست یافتن به چیزى که براى او مقدّر بوده ، شادمان مى سازد، و گاه از دست دادن چیزى که دست یافتن به آن برایش مقدر نبوده است ، غمگین مى کند. پس باید شادمانى تو به چیزى باشد که براى آخرتت به دست آورده اى ، و اندوهت به چیزى باشد که از آخرتت از دست داده اى . به آنچه از دنیا به دست آورده اى فراوان شادى مکن ، و بر آنچه از دنیایت از دست میدهى ، تاءسف مخور و زارى منماى . و باید همه همّ تو منحصر به کارهاى پس از مرگ باشد.
ترجمه عبدالحمید آیتی ۲۲
بازدیدها: ۷۴
نامه : ۱۷
و من کتاب له ع إ لى مُعاوِیَهَ جَوابا عَنْ کِتابٍ مِنْهُ إ لَیْهِ:
وَ اءَمَّا طَلَبُکَ إِلَیَّ الشَّامِ، فَإِنِّی لَمْ اءَکُنْ لَاءُعْطِیَکَ الْیَوْمَ مَا مَنَعْتُکَ اءَمْسِ.
وَ اءَمَّا قَوْلُکَ: (إِنَّ الْحَرْبَ قَدْ اءَکَلْتِ الْعَرَبَ إِلا حُشَاشَاتِ اءَنْفُسٍ بَقِیَتْ) اءَلاَ وَ مَنْ اءَکَلَهُ الْحَقُّ فَإِلَى الْجَنَّهِ، وَ مَنْ اءَکَلَهُ الْبَاطِلُ فَإِلَى النَّارِ.
وَ اءَمَّا اسْتِوَاؤُنَا فِی الْحَرْبِ وَالرِّجَالِ فَلَسْتَ بِاءَمْضَى عَلَى الشَّکِّ مِنِّی عَلَى الْیَقِینِ، وَ لَیْسَ اءَهْلُ الشَّامِ بِاءَحْرَصَ عَلَى الدُّنْیَا مِنْ اءَهْلِ الْعِرَاقِ عَلَى الْآخِرَهِ.
وَ اءَمَّا قَوْلُکَ: (إِنَّا بَنُو عَبْدِ مَنَافٍ) فَکَذَلِکَ نَحْنُ، وَ لَکِنْ لَیْسَ اءُمَیَّهُ کَهَاشِمٍ، وَ لاَ حَرْبٌ کَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ لاَ اءَبُو سُفْیَانَ کَاءَبِی طَالِبٍ، وَ لاَ الْمُهَاجِرُ کَالطَّلِیقِ وَ لاَ الصَّرِیحُ کَاللَّصِیقِ، وَ لاَ الْمُحِقُّ کَالْمُبْطِلِ، وَ لاَ الْمُؤْمِنُ کَالْمُدْغِلِ وَ لَبِئْسَ الْخَلْفُ خَلْفٌ یَتْبَعُ سَلَفا هَوَى فِی نَارِ جَهَنَّمَ.
وَ فِی اءَیْدِینَا بَعْدُ فَضْلُ النُّبُوَّهِ الَّتِی اءَذْلَلْنَا بِهَا الْعَزِیزَ، وَ نَعَشْنَا بِهَا الذَّلِیلَ وَ لَمَّا اءَدْخَلَ اللَّهُ الْعَرَبَ فِی دِینِهِ اءَفْوَاجا وَ اءَسْلَمَتْ لَهُ هَذِهِ الْاءُمَّهُ طَوْعا وَ کَرْها کُنْتُمْ مِمَّنْ دَخَلَ فِی الدِّینِ إِمَّا رَغْبَهً وَ إِمَّا رَهْبَهً عَلَى حِینَ فَازَ اءَهْلُ السَّبْقِ بِسَبْقِهِمْ وَ ذَهَبَ الْمُهَاجِرُونَ الْاءَوَّلُونَ بِفَضْلِهِمْ، فَلاَ تَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطَانِ فِیکَ نَصِیبا، وَ لاَ عَلَى نَفْسِکَ سَبِیلاً، وَالسَّلاَمُ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) در پاسخ نامه معاویه :
شام را از من مى خواهى و من چیزى را که دیروز از تو منع مى کرده ام امروز به تو نخواهم داد.
امّا اینکه مى گویى که جنگ ، عرب را خرد و تباه کرد و اکنون او را جز نیم نفسى نمانده است ، بدان که هر کس که در راه حق کشته شده به بهشت رفته و هر که در راه باطل جان باخته به جهنم . اما این سخن تو که ما در جنگ و مردان جنگى برابریم ، نه چنین است . تو اهل شکى و من مرد یقینم . و آن قدر که مردم شام به دنیا آزمندند، بیشتر از آن مردم عراق به آخرت دلبسته اند.
اما این سخنت که گویى ، ما فرزندان عبد مناف هستیم ، آرى ما نیز چنین هستیم ، ولى امیه کجا و هاشم کجا؟ حرب کجا و عبد المطلب کجا؟ ابو سفیان کجا و ابو طالب کجا؟ مهاجر در راه خدا را با آزاد کرده (۹) چه نسبت . و آنکه نسبى صریح و آشکار دارد، با آنکه خود را به خاندانى بسته است ، هرگز برابر نباشد. آنکه بر حق است همتاى آنکه بر باطل است نبود، و مؤ من کجا؟ و دغلکار کجا؟ و چه بد فرزندى است ، آنکه پیرو پدرانى است که همه در دوزخ سرنگون شده اند. افزون بر اینها، ما را فضیلت نبوّت است که به نیروى آن عزیزان را ذلیل کردیم و ذلیلان را نیرو و توان بخشیدیم .
هنگامى که خداوند عرب را گروه گروه به دین خود درآورد و این امت برخى برضا اسلام آورد و برخى بکراهت ، شما از آن گروه بودید که اگر اسلام را پذیرفتند یا به سبب رغبت به دنیا بود یا از بیم جان . و این به هنگامى بود که پیشى گرفتگان به سبب پیشى گرفتنشان ، به پیروزى رسیده بودند و مهاجران ، نخستین نصیب خود از فضیلت برده بودند. پس شیطان را از خود بهره مند مساز و او را بر نفس خود مسلط منماى .
______________________________________________
۹– پس از فتح مکه ، رسول الله (ص ) همه کسانى را که با او جنگیده بودند آزاد کرد از این رو خاندان ابوسفیان را (طلقاء) یعنى آزاد شدگان یا (ابناء الطلقاء) فرزندان آزادشدگان مى گفتند.
ترجمه عبدالحمید آیتی ۱۷
بازدیدها: ۲۴
نامه : ۱۰
و من کتاب له ع إ لیْهِ اءَیْضَا:
وَ کَیْفَ اءَنْتَ صانِعٌ إِذا تَکَشَّفَتْ عَنْکَ جَلابِیبُ ما اءَنْتَ فِیهِ مِنْ دُنْیا قَدْ تَبَهَّجَتْ بِزِینَتِها، وَ خَدَعَتْ بِلَذَّتِها، دَعَتْکَ فَاءَجَبْتَها، وَ قادَتْکَ فَاتَّبَعْتَها، وَ اءَمَرَتْکَ فَاءَطَعْتَها، وَ إِنَّهُ یُوشِکُ اءَنْ یَقِفَکَ واقِفٌ عَلى ما لا یُنْجِیکَ مِنْهُ مُنْجٍ.
فَاقْعَسْ عَنْ هَذا الْاءَمْرِ، وَخُذْ اءُهْبَهَ الْحِسابِ، وَ شَمِّرْ لِما قَدْ نَزَلَ بِکَ، وَ لا تُمَکِّنِ الْغُواهَ مِنْ سَمْعِکَ، وَ إِلاّ تَفْعَلْ اءُعْلِمْکَ ما اءَغْفَلْتَ مِنْ نَفْسِکَ فَإِنَّکَ مُتْرَفٌ قَدْ اءَخَذَ الشَّیْطانُ مِنْکَ مَاءْخَذَهُ، وَ بَلَغَ فِیکَ اءَمَلَهُ، وَ جَرى مِنْکَ مَجْرَى الرُّوحِ وَالدَّمِ.
وَ مَتى کُنْتُمْ یا مُعاوِیَهُ ساسَهَ الرَّعِیَّهِ، وَ وُلاهَ اءَمْرِ الْاءُمَّهِ، بِغَیْرِ قَدَمٍ سابِقٍ، وَ لا شَرَفٍ باسِقٍ؟ وَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ لُزُومِ سَوابِقِ الشَّقاءِ! وَ اءُحَذِّرُکَ اءَنْ تَکونَ مُتَمادِیا فِی غِرَّهِ الْاءُمْنِیِّهِ، مُخْتَلِفَ الْعَلانِیَهِ وَالسَّرِیرَهِ.
وَ قَدْ دَعَوْتَ إِلَى الْحَرْبِ فَدَعِ النّاسَ جانِبا وَاخْرُجْ إِلَیَّ، وَ اءَعْفِ الْفَرِیقَیْنِ مِنَ الْقِتالِ لِیُعْلَمَ اءَیُّنَا الْمَرِینُ عَلى قَلْبِهِ وَالْمُغَطّى عَلَى بَصَرِهِ؛ فَاءَنَا اءَبُو حَسَنٍ قاتِلُ جَدِّکَ وَ خالِکَ وَ اءَخِیکَ شَدْخا یَوْمَ بَدْرٍ، وَ ذلِکَ السَّیْفُ مَعِی ، وَ بِذلِکَ الْقَلْبِ اءَلْقى عَدُوِّی ! مَا اسْتَبْدَلْتُ دِینا، وَ لا اسْتَحْدَثْتُ نَبِیّا، وَ إِنِّی لَعَلَى الْمِنْهاجِ الَّذِی تَرَکْتُمُوهُ طائِعِینَ، وَ دَخَلْتُمْ فِیهِ مُکْرَهِینَ.
وَ زَعَمْتَ اءَنَّکَ جِئتَ ثائِرا بعُثْمانَ، وَ لَقَدْ عَلِمْتَ حَیْثُ وَقَعَ دَمُ عُثْمانَ فَاطْلُبْهُ مِنْ هُناکَ إِنْ کُنْتَ طالِبا، فَکَاءَنِّی قَدْ رَاءَیْتُکَ تَضِجُّ مِنَ الْحَرْبِ إِذا عَضَّتْکَ ضَجِیجَ الْجِمالِ بِالْاءَثْقالِ، وَ کَاءَنِّی بِجَماعَتِکَ تَدْعُونِی جَزَعا مِنَ الضَّرْبِ الْمُتَتابِعِ، وَالْقَضاءِ الْواقِعِ، وَ مَصارِعَ بَعْدَ مَصارِعَ إِلى کِتابِ اللَّهِ وَ هِیَ کافِرَهٌ جاحِدَهٌ، اءَوْ مُبایِعَهٌ حائِدَهٌ.
شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح
ترجمه :
از نامه آن حضرت (ع ) به معاویه :
چه مى کنى اگر این حجابهاى دنیوى ، که خود را در آنها پوشیده اى ، به کنارى روند؟ دنیایى که آرایه هایش به زیبایى جلوه گرند و خوشیها و لذتهایش فریبنده است . دنیا تو را به خود فراخواند و تو پاسخش دادى ، و تو را در پى خود کشید و از پى او رفتى و فرمانت داد و اطاعتش کردى . چه بسا، بناگاه ، کسى تو را از رفتن باز دارد، به گونه اى که هیچ سپرى تو را از آسیب او نرهاند. پس عنان بکش و از تاختن باز ایست ، و براى روز حساب توشه اى برگیر، و براى رویارویى با حادثه اى که در راه است ، دامن بر کمر زن ، و به سخن گمراهان گوش فرامده . و اگر نکنى تو را از چیزى که از آن غافل مانده اى ، مى آگاهانم . تو مردى هستى غرقه در ناز و نعمت . شیطانت به بند کشیده و آرزوى خویش در تو یافته است و اینک در سراسر وجود تو چون روح و خون در جریان است .
اى معاویه ، از چه زمان شما زمامداران رعیّت و والیان امر امّت بوده اید و حال آنکه ، نه در دین سابقه اى دیرین دارید و نه در شرف مقامى رفیع . پناه مى بریم به خدا از شقاوتى دامنگیر. و تو را بر حذر مى دارم از اینکه ، همچنان ، مفتون آرزوهاى خویش باشى و نهانت چون آشکارت نباشد.
مرا به جنگ فراخواندى . مردم را به یکسو نه ، خود به تن خویش به پیکار من آى . دو سپاه را از آن معاف دار تا همگان بدانند که کدامیک از ما قلبش را زنگ گناه تیره کرده است و پرده غفلت بر دیدگانش افتاده .
من ابو الحسنم . کشنده نیاى تو(۶) و دایى تو(۷) و برادر تو(۸) در روز بدر سرشان شکافتم . اکنون همان شمشیر با من است و با همان دل با دشمن روبرو مى شوم . نه دین دیگرى برگزیده ام و نه پیامبرى نو. بر همان راه و روشى هستم که شما به اختیار ترکش کردید و به اکراه در آن داخل شدید.
پنداشته اى که براى خونخواهى عثمان آمده اى ، مى دانى که خون عثمان در کجا ریخته شده ، پس آن را از همانجا بطلب ، اگر به خونخواهى او آمده اى . گویى چنان است که مى بینمت که چون جنگ بر تو دندان فرو برد، مى نالى آنسان ، که شتران گرانبار از سنگینى بار خود مى نالند. و مى بینم که سپاهیانت درگیر و دار ضربتهاى پیاپى و حوادث دردناک و سرنگون شدنها مى نالند و مرا به کتاب خدا مى خوانند، حال آنکه ، مشتى کافرند و منکر یا بیعت کرده و بیعت شکسته .
___________________________________________
۶- جد مادرى معاویه ، عتبه بن ابى ربیعه .
۷- ولید بن عتبه
۸- حنطله بن ابى سفیان
ترجمه عبدالحمید آیتی ۱۰
بازدیدها: ۲۱
خطبه۲۳۰
و من خطبه له ( علیهالسلام ) فی مقاصد أخرى
فَإ نَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتاحُ سَدادٍ، وَ ذَخِیرَهُ مَعادٍ، وَ عِتْقٌ مِنْ کُلِّ مَلَکَهٍ، وَ نَجاهٌ مِنْ کُلِّ هَلَکَهٍ، بِها یَنْجَحُ الطّالِبُ، وَ یَنْجُو الْهارِبُ وَ تُنالُ الرَّغائِبُ،
فضل العمل
فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ یُرْفَعُ، وَ التَّوْبَهُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعاءُ، یُسْمَعُ، وَ الْحالُ هادِئَهٌ، وَ الْاءَقْلامُ جارِیَهٌ، وَ بادِرُوا بِالْاءَعْمالِ عُمُرا ناکِسا، اءَوْ مَرَضا حابِسا، اءَوْ مَوْتا خالِسا.
فَإ نَّ الْمَوْتَ هادِمُ لَذّاتِکُمْ، وَ مُکَدِّرُ شَهَواتِکُمْ، وَ مُباعِدُ طِیّاتِکُمْ، زائِرٌ غَیْرُ مَحْبُوبٍ، وَ قِرْنٌ غَیْرُ مَغْلُوبٍ، وَ واتِرٌ غَیْرُ مَطْلُوبٍ، قَدْ اءَعْلَقَتْکُمْ حَبائِلُهُ، وَ تَکَنَّفَتْکُمْ غَوائِلُهُ، وَ اءَقْصَدَتْکُمْ مَعابِلُهُ، وَ عَظُمَتْ فِیکُمْ سَطْوَتُهُ، وَ تَتابَعَتْ عَلَیْکُمْ عَدْوَتُهُ وَ قَلَّتْ عَنْکُمْ نَبْوَتُهُ.
فَیُوشِکُ اءَنْ تَغْشاکُمْ دَواجِی ظُلَلِهِ، وَ احْتِدامُ عِلَلِهِ، وَ حَنادِسُ غَمَراتِهِ، وَ غَواشِی سَکَراتِهِ، وَ اءَلِیمُ إِزْهاقِهِ، وَ دُجُوُّ اءَطْباقِهِ، وَ جُشُوبَهُ مَذاقِهِ، فَکَاءَنْ قَدْ اءَتاکُمْ بَغْتَهً فَاءَسْکَتَ نَجِیَّکُمْ، وَ فَرَّقَ نَدِیَّکُمْ، وَ عَفَّى آثارَکُمْ، وَ عَطَّلَ دِیارَکُمْ، وَ بَعَثَ وُرّاثَکُمْ یَقْتَسِمُونَ تُراثَکُمْ، بَیْنَ حَمِیمٍ خاصِّ لَمْ یَنْفَعْ، وَ قَرِیبٍ مَحْزُونٍ لَمْ یَمْنَعْ، وَ آخَرَ شامِتٍ لَمْ یَجْزَعْ.
فضل الجد
فَعَلَیْکُمْ بِالْجَدِّ وَ الاجْتِهادِ، وَ التَّاءَهُّبِ وَ الاسْتِعْدادِ، وَ التَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزّادِ وَ لا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیا کَما غَرَّتْ مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الْاءُمَمِ الْماضِیَهِ، وَ الْقُرُونِ الْخالِیَهِ، الَّذِینَ احْتَلَبُوا دِرَّتَها، وَ اءَصابُوا غِرَّتَها، وَ اءَفْنَوْا عِدَّتَها، وَ اءَخْلَقُوا جِدَّتَها.
وَ اءَصْبَحَتْ مَساکِنُهُمْ اءَجْداثا، وَ اءَمْوالُهُمْ مِیراثا، لا یَعْرِفُونَ مَنْ اءَتاهُمْ، وَ لا یَحْفِلُونَ مَنْ بَکاهُمْ، وَ لا یُجِیبُونَ مَنْ دَعاهُمْ، فَاحْذَرُوا الدُّنْیَا، فَإِنَّها غَدَّارَهٌ غَرَّارَهٌ خَدُوعٌ، مُعْطِیَهٌ مَنُوعٌ، مُلْبِسَهٌ نَزُوعٌ، لا یَدُومُ رَخاؤُها، وَ لا یَنْقَضِی عَناؤُها، وَ لا یَرْکُدُ بَلاؤُها.
وَ مِنْها فِی صِفَهِ الزُّهَّادِ:
کَانُوا قَوْما مِنْ اءَهْلِ الدُّنْیا وَ لَیْسُوا مِنْ اءَهْلِها، فَکانُوا فِیها کَمَنْ لَیْسَ مِنْها؛ عَمِلُوا فِیها بِما یُبْصِرُونَ، وَ بادَرُوا فِیها ما یَحْذَرُونَ، تَقَلَّبُ اءَبْدانُهِمْ بَیْنَ ظَهْرانَیْ اءَهْلِ الْآخِرَهِ، وَ یَرَوْنَ اءَهْلَ الدُّنْیا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ اءَجْسادِهِمْ، وَ هُمْ اءَشَدُّ إِعْظاما لِمَوْتِ قُلُوبِ اءَحْیائِهِمْ.
ترجمه :
خطبه اى از آن حضرت (ع )
هر آینه ترس از خدا کلید رستگارى و درستکارى و اندوخته روز بازپسین (و آزادى از هر بندگى و رهایى از هر تباهى است .) هر که را نیازى باشد، نیازش بدان برآید. هر که گریزان است رهایى یابد. هر که را خواسته اى است به خواسته هاى خود برسد. پس عمل کنید که عمل را به آسمان برند. توبه کنید که توبه سود دهد.
و دعا کنید که دعا شنیده شود. اکنون زمان آرامش است و قلمها به نوشتن اعمال روان اند. به اعمال و طاعات بشتابید. در برابر عمرى که از جوانى به پیرى مى گراید یا بیماریى که از کارت بیندازد یا مرگى که جان از تنت برباید. مرگ ویرانگر لذتهاى شماست . تیره کننده خواهشهاى نفسانى شماست . دورکننده شما از هر مقصد و مقصود است . دیدار کننده اى است که کس دوستش ندارد. هماوردى است که هزیمت نشناسد. کینه جویى است که کس طلب دیدارش نیست . ریسمانهایش شما را سخت فرو بسته است . شر و فسادش شما را در بر گرفته و پیکانهایش به سویتان روان است و صولت و قهرش بر شما سخت بزرگ و ستم و تجاوزش پى در پى . کم افتد که ضربت شمشیرش خطا کند یا شمشیرش کند گردد. زودا که ابرهاى تیره اش بر سرتان سایه افکند و بیماریهایش شدت گیرد و تاریکهاى شدایدش همگان را در خود فرو پوشد و زمان سکرات مرگ در رسد و دردهاى جان دادن هر دم رخ نماید.
ظلمتهاى تو بر تو و ناگواریهایش پدیدار گردد. اکنون ، چنان پندارید که مرگ ناگهان بر شما تاخته است . همرازانتان را خاموش کرده و مشاورانتان را پراکنده ساخته و آثارشان را محو نموده است . خانه هایتان را بى صاحب کرده و وارثانتان را برانگیخته تا مرده ریگتان را میان خود تقسیم کنند. در آن میان ، از خواص شما، مهربانى است که سودى نرساند و خویشاوند محزونى است که دفع بلا نتواند یا شماتتگرى است که بر حال زارتان زارى ننماید.
بر شما باد به جد و کوشش و آمادگى و مهیا شدن و، از آنجا که توشه توان برداشت ، توشه اى برگرفتن . دنیا نفریبدتان ، آنسان ، که پیشینیانتان را فریفت ، امتهایى که پیش از شما بودند و از میان رفتند. آنان که دنیا را دوشیدند و دستخوش فریب آن شدند. بسا شبها و روزها را که فنا کردند و تازه هاى آن را کهنه نمودند. مساکنشان گورهایشان شد و اموالشان میراث دیگران . چنان بى خردند که نمى دانند چه کسى بر سر گورشان آمده یا چه کسى برایشان زارى مى کند یا چه کسى ندایشان مى دهد و پاسخ گفتن نتوانند. پس از دنیا حذر کنید. دنیا مغرور کننده و فریبنده است . نیرنگ باز است . به دستى مى دهد و به دستى منع مى کند. به دستى بر تن شما جامه مى پوشد و به دستى جامه از تنتان به در مى کند. آسودگیش بر دوام نیست و رنجهایش را پایان نباشد و بلایش را آرامش نیست .
از این خطبه (در صفت زاهدان ):
قومى بودند به ظاهر از مردم دنیا و حال آنکه ، اهل دنیا نبودند. در دنیا چنان زیستند که گویى نه از مردم دنیایند. کارهاشان از روى بصیرت بود و از آنچه مى ترسیدند گریختند و بر هم پیشى گرفتند. با آنکه در دنیا بودند، در میان اهل آخرت مى گردیدند. مى بینند که مردم دنیا مرگ اجسادشان را بزرگ مى پندارند و بر آن افسوس مى خورند و آنان مرگ دلهاى زنده شان را بزرگتر مى شمارند.
عبدالمحمد آیتی۲۲۱
بازدیدها: ۶۱
خطبه : ۲۲۶
– و من خطبه له ( علیهالسلام ) فی التنفیر من الدنیا
دارٌ بِالْبَلاءِ مَحْفُوفَهٌ، وَ بِالْغَدْرِ مَعْروفَهٌ، لا تَدُومُ اءَحْوالُها، وَ لا یَسْلَمُ نُزَّالُها، اءَحْوالٌ مُخْتَلِفَهٌ، وَ تاراتٌ مُتَصَرِّفَهٌ، الْعَیْشُ فِیها مَذْمُومٌ، وَ الْاءَمانُ مِنْها مَعْدُومٌ، وَ إِنَّما اءَهْلُها فِیها اءَغْراضٌ مُسْتَهْدَفَهٌ، تَرْمِیهِمْ بِسِهامِها، وَ تُفْنِیهِمْ بِحِمامِها.
وَ اعْلَمُوا عِبادَ اللَّهِ، اءَنَّکُمْ وَ ما اءَنْتُمْ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الدُّنْیا عَلى سَبِیلِ مَنْ قَدْ مَضى قَبْلَکُمْ، مِمَّنْ کانَ اءَطْوَلَ مِنْکُمْ اءَعْمارا، وَ اءَعْمَرَ دِیارا، وَ اءَبْعَدَ آثارا، اءَصْبَحَتْ اءَصْواتُهُمْ هامِدَهً، وَ رِیاحُهُمْ رَاکِدَهً، وَ اءَجْسادُهُمْ بَالِیَهً، وَ دِیارُهُمْ خالِیَهً، وَ آثارُهُمْ عافِیَهً، فَاسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمَشَیَّدَهِ، وَ النَّمارِقِ الْمُمَهَّدَهِ الصُّخُورَ وَ الْاءَحْجارَ الْمُسَنَّدَهَ، وَ الْقُبُورَ اللاّطِئَهَ الْمُلْحَدَهَ، الَّتِی قَدْ بُنِیَ عَلَى بَالْخَرَابِ فِناؤُها، وَ شِیدَ بِالتُّرابِ بِناؤُها، فَمَحَلُّها مُقْتَرِبٌ، وَ ساکِنُها مُغْتَرِبٌ، بَیْنَ اءَهْلِ مَحَلَّهٍ مُوحِشِینَ، وَ اءَهْلِ فَراغٍ مُتَشاغِلِینَ، لا یَسْتَاءْنِسُونَ بِالْاءَوْطانِ، وَ لا یَتَواصَلُونَ تَواصُلَ الْجِیرانِ عَلى ما بَیْنَهُمْ مِنْ قُرْبِ الْجِوارِ وَ دُنُوِّ الدَّارِ.
وَ کَیْفَ یَکُونُ بَیْنَهُمْ تَزاوُرٌ وَ قَدْ طَحَنَهُمْ بِکَلْکَلِهِ الْبِلَى ، وَ اءَکَلَتْهُمُ الْجَنادِلُ وَ الثَّرَى ؟
وَ کِاءَنْ قَدْ صِرْتُمْ إ لى ما صارُوا إِلَیْهِ، وَ ارْتَهَنَکُمْ ذلِکَ الْمَضْجَعُ، وَ ضَمَّکُمْ ذلِکَ الْمُسْتَوْدَعُ، فَکَیْفَ بِکُمْ لَوْ تَناهَتْ بِکُمُ الْاءُمُورُ، وَ بُعْثِرَتِ الْقُبُورُ؟ هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما اءَسْلَفَتْ، وَ رُدُّوا إ لَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ، وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ.
ترجمه :
خطبه اى از آن حضرت (ع )
سرایى است که بلاها از هر سو گردش را گرفته و به غدر و بیوفایى شهرت یافته . نه خود همواره بر یک حال باشد و نه ساکنانش در امان و سلامت به سر برند. حالاتش گونه گون است و هر روز نوبت به یکى دهد. در آنجا شادمانى نکوهیده است و امن و آسودگى نتوان یافت . مردم دنیا در دنیا چون هدفهایى هستند که تیرها بر آنها مى بارند. دنیا تیرهایش را بر مردمش مى افکند و به مرگى که بر سرشان مى فرستد، نابودشان مى کند.
بدانید، اى بندگان خدا، شما و هر چه از این دنیا از آن شماست ، به همان راه مى روید که پیشینیان شما رفته اند. کسانى که عمرهایشان درازتر از عمرهاى شما و خانه هایشان آبادتر از خانه هاى شما و آثارشان ماندگارتر از آثار شما بود. آوازهایشان به خاموشى گرایید و باد بروتشان فرو نشست و پیکرهایشان فرسوده گردید و سراهاشان خالى افتاد و آثارشان مندرس شد. کاخهاى بلند و بالشهایى را که بر آن تکیه مى زدند به صخره هاى سخت و گورهاى به هم چسبیده و لحدهاى در زمین کنده ، بدل کردند.
گورهایى که آستانه اش بر ویرانى بنا گشته و بناهایش از خاک ساخته شده . مکانهایش به هم نزدیک و ساکنانش دور. در محله اى که مردمش ترسان و هراسان اند. مردمى به ظاهر آسوده و به باطن دل مشغول . به خانه هاى خود انس نمى گیرند و چون همسایگان با یکدیگر نمى پیوندند، هر چند در کنار هم اند و خانه هایشان به نزدیک است .
چگونه به دیدار یکدیگر توانند رفت ، در حالى که ، در آسیاب فرسودگى خرد شده اند و سنگها و زمین پیکرشان را خورده است . اکنون ، چنان پندارید که شما نیز به همانجا رخت کشیده اید که آنان کشیده اند و گروگان آن خوابگاهید و آن ودیعتگاهتان در کنار گرفته است . چه خواهید کرد، اگر کارتان به پایان رسد و زمانتان سر آید و قبرها دهان گشاید و مردگان بیرون آیند. (آنجا هر کس هر چه کرده است پاداشش را خواهد دید و همه را به سوى خدا مولاى حقیقیشان باز مى گردانند و همه آن بتان که به باطل مى پرستیدند نابود مى شود.)(۷۶)
_________________________________
۷۶-سوره ۱۰، آیه ۳۰
عبدالمحمد آیتی۲۱۷
بازدیدها: ۱۸۴
کلام : ۲۲۴
و من کلام له ( علیهالسلام ) یتبرأ من الظلم
وَ اللَّهِ لاءَنْ اءَبِیتَ عَلَى حَسَکِ السَّعْدانِ مُسَهَّدا، وَ اءُجَرَّ فِی الْاءَغْلالِ مُصَفَّدا، اءَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ اءَنْ اءَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ ظالِما لِبَعْضِ الْعِبادِ، وَ غاصِبا لِشَیْءٍ مِنَ الْحُطامِ، وَ کَیْفَ اءَظْلِمُ اءَحَدا لِنَفْسٍ یُسْرِعُ إ لَى الْبِلى قُفُولُها، وَ یَطُولُ فِی الثَّرى حُلُولُها؟!
وَ اللَّهِ لَقَدْ رَاءَیْتُ عَقِیلاً وَ قَدْ اءَمْلَقَ حَتَّى اسْتَماحَنِی مِنْ بُرِّکُمْ صاعا وَ رَاءَیْتُ صِبْیانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ غُبْرَ الْاءَلْوانِ مِنْ فَقْرِهِمْ، کَاءَنَّما سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ، وَ عاوَدَنِی مُؤَکِّدا، وَ کَرَّرَ عَلَیَّ الْقَوْلَ مُرَدِّدا، فَاءَصْغَیْتُ إِلَیْهِ سَمْعِی فَظَنَّ اءَنِّی اءَبِیعُهُ دِینِی وَ اءَتَّبِعُ قِیادَهُ مُفارِقا طَرِیقِی ، فَاءَحْمَیْتُ لَهُ حَدِیدَهً، ثُمَّ اءَدْنَیْتُها مِنْ جِسْمِهِ لِیَعْتَبِرَ بِها، فَضَجَّ ضَجِیجَ ذِی دَنَفٍ مِنْ اءَلَمِها، وَ کادَ اءَنْ یَحْتَرِقَ مِنْ مِیسَمِها، فَقُلْتُ لَهُ:
ثَکِلَتْکَ الثَّواکِلُ یا عَقِیلُ، اءَتَئِنُّ مِنْ حَدِیدَهٍ اءَحْماها إِنْسانُها لِلَعِبِهِ، وَ تَجُرُّنِی إِلَى نارٍ سَجَرَها جَبّارُها لِغَضَبِهِ! اءَتَئِنُّ مِنَ الْاءَذى وَ لا اءَئِنُّ مِنْ لَظى ؟!
وَ اءَعْجَبُ مِنْ ذلِکَ طارِقٌ طَرَقَنا بِمَلْفُوفَهٍ فِی وِعائِها، وَ مَعْجُونَهٍ شَنِئْتُها، کَاءَنَّما عُجِنَتْ بِریق حَیَّهٍ اءَوْقَیْئِها، فَقُلْتُ: اءَصِلَهٌ اءَمْ زَکاهٌ اءَمْ صَدَقَهٌ؟ فَذلِکَ مُحَرَّمٌ عَلَیْنا اءَهْلَ الْبَیْتِ، فَقالَ: لا ذا وَ لا ذاکَ، وَ لَکِنَّها هَدِیَّهٌ، فَقُلْتُ: هَبِلَتْکَ الْهَبُولُ، اءَعَنْ دِینِ اللَّهِ اءَتَیْتَنِی لِتَخْدَعَنِی ؟ اءَمُخْتَبِطٌ اءَمْ ذُو جِنَّهٍ اءَمْ تَهْجُرُ؟
وَ اللَّهِ لَوْ اءُعْطِیتُ الْاءَقالِیمَ السَّبْعَهَ بِما تَحْتَ اءَفْلاکِها عَلَى اءَنْ اءَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَهٍ اءَسْلُبُها جُلْبَ شَعِیرَهٍ ما فَعَلْتُهُ، وَ إِنَّ دُنْیاکُمْ عِنْدِی لَاءَهْوَنُ مِنْ وَرَقَهٍ فِی فَمِ جَرادَهٍ تَقْضَمُها، ما لِعَلِیٍّ وَ لِنَعِیمٍ یَفْنَى ، وَ لَذَّهٍ لا تَبْقَى ! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُباتِ الْعَقْلِ، وَ قُبْحِ الزَّلَلِ، وَ بِهِ نَسْتَعِینُ.
ترجمه :
سخنى از آن حضرت (ع )
به خدا سوگند، اگر شب را تا بامداد بر بسترى از خار سخت بیدار بمانم یا بسته به زنجیرم بر روى زمین بکشانند، مرا دوست داشتنى تر از آن است که در روز شمار به دیدار خدا و پیامبرش روم ، در حالى که ، به یکى از بندگانش ستمى کرده یا پشیزى از مال مردم را به غصب گرفته باشم . چگونه بر کسى ستم روا دارم به خاطر نفسى که پیوسته روى در فنا دارد و سالها و سالها زیر خاک آرمیدن خواهد؟
به خدا سوگند عقیل (۷۴) را در نهایت بینوایى دیدم ، از من خواست تا یک صاع (۷۵) از گندم شما مردم را به او ببخشم ، در حالى که ، فرزندانش را از شدت فقر آشفته موى و گردآلود با چهره اى نیلین مى دیدم . چند بار نزد من آمد و خواهش خود مکرر کرد و من ، همچنان ، به او گوش مى دادم و او پنداشت که دینم را به او مى فروشم و شیوه خویش وامى گذارم و از پى هواى او مى روم . پس پاره آهنى را در آتش گداختم و تا مگر عبرت گیرد، به تنش نزدیک کردم . عقیل همانند بیمارى ناله سر داد و بیم آن بود که از حرارتش بسوزد.
گفتم : اى عقیل نوحه گران در عزایت بگریند، آیا از حرارت آهنى که انسانى به بازیچه گداخته است مى نالى و مرا از آتشى که خداوند جبار به خشم خود افروخته بیمى نباشد تو از این درد مى نالى و من از حرارت آتش ننالم . و شگفت تر از این ، آن مردى است که شب هنگام با ظرفى سربسته نزد من آمد و در آن معجونى بود که همواره از آن بیزار بوده ام . گویى به زهر مارش عجین کرده بودند. گفتم : این هدیه است یا زکات یا صدقه ؟ اگر زکات یا صدقه است بر ما خاندان پیامبر حرام است . گفت : نه این است و نه آن ، هدیه اى است .
گفتم : مادرت در عزایت بگرید، آیا از راه دین خدا به فریب من آمده اى ؟ آیا در خردت نقصانى پدید آمده یا دیوانه شده اى یا سفیه گشته اى یا هذیان مى گویى .به خدا سوگند، اگر همه هفت اقلیم عالم را و هر چه در زیر آسمان است به من دهند تا نافرمانى خدا کنم ، آنقدر که پوست جوى را از مورچه اى بربایم ، نپذیرم . و این دنیاى شما براى من از برگى ، که ملخى مى خاید، حقیرتر است . على را با نعمتى که روى در زوال دارد و لذتى که پایدار نمى ماند چه کار؟ از اینکه خردم به خواب بیخبرى رود یا به زشتى لغزشى مبتلا گردم ، به خدا پناه مى برم و از او یارى مى جویم .
_________________________________
۷۴-عقیل بن ابیطالب برادر امیرالمؤ منین (ع ).
۷۵-پیمانه اى یا وزنى حدود سه کیلوگرم .
عبدالمحمد آیتی۲۱۵
بازدیدها: ۳۴۲
کلام : ۲۲۳
و من کلام له ( علیهالسلام ) قاله عند تلاوته یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیم
اءَدْحَضُ مَسْؤُولٍ حُجَّهً وَ اءَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَهً، لَقَدْ اءَبْرَحَ جَهالَهً بِنَفْسِهِ.
یا اءَیُّهَا الْإِنْسانُ ما جَرَّاءَکَ عَلى ذَنْبِکَ، وَ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ، وَ ما آنَسَکَ بَهَلَکَهِ نَفْسِکَ؟ اءَما مِنْ دائِکَ بُلُولٌ، اءَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ یَقَظَهٌ؟ اءَما تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِکَ ما تَرْحَمُ مِنْ غَیْرِکَ؟ فَلَرُبَّما تَرَى الضَّاحِی مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ، اءَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بِاءَلَم یُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْکِی رَحْمَهً لَهُ.
فَما صَبَّرَکَ عَلى دائِکَ، وَ جَلَّدَکَ بِمُصابِکَ، وَ عَزّاکَ عَنِ الْبُکاءِ عَلَى نَفْسِکَ وَ هِیَ اءَعَزُّ الْاءَنْفُسِ عَلَیْکَ؟ وَ کَیْفَ لا یُوقِظُکَ خَوْفُ بَیاتِ نِقْمَهٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعاصِیهِ مَدارِجَ سَطَواتِهِ.
فَتَداوَ مِنْ داءِ الْفَتْرَهِ فِی قَلْبِکَ بِعَزِیمَهٍ، وَ مِنْ کَرَى الْغَفْلَهِ فِی ناظِرِکَ بِیَقَظَهٍ، وَ کُنْ لِلَّهِ مُطِیعا، وَ بِذِکْرِهِ آنِسا، وَ تَمَثَّلْ فِی حالِ تَوَلِّیکَ عَنْهُ إِقْبالَهُ عَلَیْکَ، یَدْعُوکَ إِلَى عَفْوِهِ، وَ یَتَغَمَّدُکَ بِفَضْلِهِ، وَ اءَنْتَ مُتَوَلِّ عَنْهُ إ لى غَیْرِهِ.
فَتَعالى مِنْ قَوِیٍّ مَا اءَکْرَمَهُ، وَ تَواضَعْتَ مِنْ ضَعِیفٍ ما اءَجْرَاءَکَ عَلى مَعْصِیَتِهِ، وَ اءَنْتَ فِی کَنَفِ سِتْرِهِ مُقِیمٌ، وَ فِی سَعَهِ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ، فَلَمْ یَمْنَعْکَ فَضْلَهُ، وَ لَمْ یَهْتِکْ عَنْکَ سِتْرَهُ، بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَیْنٍ فِی نِعْمَهٍ یُحْدِثُها لَکَ، اءَوْ سَیِّئهٍ یَسْتُرُها عَلَیْکَ، اءَوْ بَلِیَّهٍ یَصْرِفُها عَنْکَ، فَما ظَنُّکَ بِهِ لَوْ اءَطَعْتَهُ.
وَایْمُ اللَّهِ لَوْ اءَنَّ هذِهِ الصِّفَهَ کانَتْ فِی مُتَّفِقَیْنِ فِی الْقُوَّهِ، مُتَوازِیَیْنِ فِی الْقُدْرَهِ، لَکُنْتَ اءَوَّلَ حاکِمٍ عَلى نَفْسِکَ بِذَمِیمِ الْاءَخْلاقِ، وَ مَساوِئ الْاءَعْمالِ، وَ حَقّا اءَقُولُ مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ، وَ لکِنْ بِها اغْتَرَرْتَ، وَ لَقَدْ کاشَفَتْکَ الْعِظاتِ، وَ آذَنَتْکَ عَلى سَواءٍ، وَ لَهِیَ بِما تَعِدُکَ مِنْ نُزُولِ الْبَلاءِ بِجِسْمِکَ، وَالنَّقْصِ فِی قُوَّتِکَ اءَصْدَقُ وَ اءَوْفى مِنْ اءَنْ تَکْذِبَکَ اءَوْ تَغُرَّکَ، وَ لَرُبَّ ناصِحٍ لَها عِنْدَکَ مُتَّهَمٌ، وَ صادِقٍ مِنْ خَبَرِها مُکَذَّبٌ.
وَ لَئِنْ تَعَرَّفْتَها فِی الدِّیارِ الْخاوِیَهِ، وَالرُّبُوعِ الْخالِیَهِ، لَتَجِدَنَّها مِنْ حُسْنِ تَذْکِیرِکَ، وَ بَلاغِ مَوْعِظَتِکَ، بِمَحَلَّهِ الشَّفِیقِ عَلَیْکَ، وَالشَّحِیحِ بِکَ، وَلَنِعْمَ دارُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِها دارا، وَ مَحَلُّ مَنْ لَمْ یُوَطِّنْها مَحَلًّا، وَ إ نَّ السُّعَداءَ بِالدُّنْیا غَدا هُمُ الْهارِبُونَ مِنْهَا الْیَوْمَ.
إ ذا رَجَفَتِ الرَّاجِفَهُ، وَ حَقَّتْ بِجَلائِلِها الْقِیامَهُ، وَ لَحِقَ بِکُلِّ مَنْسَکٍ اءَهْلُهُ، وَ بِکُلِّ مَعْبُودٍ عَبَدَتُهُ، وَ بِکُلِّ مُطاعٍ اءَهْلُ طاعَتِهِ، فَلَمْ یُجْزَ فِی عَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ یَوْمَئِذٍ خَرْقُ بَصَرٍ فِی الْهَواءِ، وَ لا هَمْسُ قَدَمٍ فِی الْاءَرْضِ إ لا بِحَقِّهِ، فَکَمْ حُجَّهٍ یَوْمَ ذاکَ داحِضَهٌ، وَ عَلائِقِ عُذْرٍ مُنْقَطِعَهٌ، فَتَحَرَّ مِنْ اءَمْرِکَ ما یَقُومُ بِهِ عُذْرُکَ، وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُکَ، وَ خُذْ ما یَبْقى لَکَ مِمّا لا تَبْقَى لَهُ، وَ تَیَسَّرْ لِسَفَرِکَ، وَ شِمْ بَرْقَ النَّجاهِ، وَ ارْحَلْ مَطایا التَّشْمِیرِ.
ترجمه :
سخنى از آن حضرت (ع ) هنگام تلاوت یا ایها الانسان ما غرّک بربّک الکریم (۷۳)فرمود:
آنکه از او چنین پرسشى شده ، دلیلش نادرست ترین دلیلهاست و فریب خورده اى است که عذرش در خور پذیرفتن نیست ، اصرار مى ورزد که درنگش در عالم جهالت به دراز کشد.
اى انسان ، چه کسى تو را به گناهکارى دلیر کرد و چه چیز تو را به پروردگارت مغرور نمود. و چه چیز تو را به هلاکت خویش دلبسته ساخت ؟ آیا دردت را درمانى نیست آیا از این خواب گران دیده نمى گشایى ؟ چرا آنسان ، که به دیگران مهر مى ورزى به خود مهربان نیستى ؟ بسا کسى را در تابش آفتاب بینى و از سر ترحم بر او سایه افکنى یا بیمارى پیکرش را دردمند ساخته و بر او از سر دلسوزى بگریى .
پس از چیست که بر درد خویش شکیبا هستى و بر مصیبتهاى خود صبور و پایدارى ؟ از چیست که بر جان خود، که در نزد تو عزیزترین جانهاست ، سرشکى نمى بارى ؟ چرا شبیخون کیفر خداوندى از خواب غفلتت برنمى انگیزد و حال آنکه ، نافرمانیهایت تو را به ورطه قهر او افکنده است . پس به نیروى عزم و تصمیم دردى را که بر دل تو سستى آورده ، درمان کن و به بیدارى و هوشیارى خواب غفلت از دیدگان بزداى . خدا را اطاعت کن و به یاد او انس بگیر. و در نظر آر، آن حالت را که تو از او روى گردانیده اى و او به تو روى آورده است . تو را به بخشایش خویش فرا مى خواند و فضل و نعمتش تو را در برگرفته و تو از او به دیگرى روى نهاده اى .
بلند و برتر است آن خداى توانا که کریم و بزرگوار است و تو اى بنده بیمقدار ناتوان در نافرمانى او، چه گستاخى و حال آنکه ، در پناه ستر و پوشش او غنوده اى و در فراخناى فضل و بخشایش او مى گردى . خداوند نه فضل و بخشایش خود را از تو دریغ داشت و نه پرده از گناهانت برگرفت . بلکه ، چشم بر هم زدنى ، از نعمتى که بر تو ارزانى مى دارد و پرده اى که بر گناهان تو مى کشد یا بلایى که از تو مى گرداند بى بهره نبوده اى . پس ، چه گمان برى به او، اگر فرمانش برى ؟ به خدا سوگند، اگر این حال میان تو و دیگرى که در قدرت و توان همسنگ تو مى بود، پدید آمده بود، تو خود نخستین کسى بودى که خود را به سبب سوء اخلاق و زشتى رفتارت نکوهش مى کردى .
به راستى ، دنیا تو را نفریفته ، تو خود فریفته آن شده اى . دنیا هر چیز را که از آن عبرتى توان گرفت ، برایت آشکار ساخت و از فواید عدالت آگاهت نمود. دنیا که تو را به دردمند شدن تن و نقصان نیرو وعده مى دهد، صادقتر و وفادارتر از آن است که به تو دروغ گوید یا فریبت دهد. و بسا که تو اندرز دهندگانش را متهم داشتى و راست گفتارانش را به دروغ نسبت دادى .
اگر دنیا را در سرایهاى ویران و زمینهاى خالى شده از مردمان بشناسى ، بینى که چه پندهاى نیکو و اندرزهاى رسایت مى دهد. پس آن را دوستى مهربان خواهى یافت که هرگز نخواهد که تو به تباهى افتى .
دنیا چه خوش سرایى است ، ولى براى کسى که بدان دل نبندد و چه دلپذیر جایى است ، ولى براى کسى که آن را وطن اصلى خویش نداند. فرداى قیامت نیکبختان دنیا کسانى هستند که امروز از آن گریزان اند.
آنگاه که زمین بلرزد و قیامت با همه هول و هراسش در رسد و به هر آیینى ، پیروان آن پیوندند و به هر معبودى ، پرستندگانش و به هر پیشوایى ، فرمانبرانش ، چشمى به فضا باز و گامى آهسته بر زمین نهاده نماند، جز آنکه ، در دستگاه عدل الهى جزاى آن بحق داده شود. بسا حجتها که در آن روز باطل گردد و رشته عذرها گسسته شود. از اعمال خود وسیلتى بجوى تا عذرت پایدار و حجتت ثابت بماند. از آنچه براى تو نمى ماند توشه اى برگیر که براى تو بر جاى ماند. مهیاى سفر خود باش . به برق رهایى خود نظر افکن که از کجا مى زند و بر مرکب جد و جهد خود بار برنه .
عبدالمحمد آیتی۲۱۴
بازدیدها: ۴۹
کلام : ۲۲۲
و من کلام له ع قالَهُ عِندَ تِلاوَتِهِ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ:
إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَهِ، وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَهِ، وَ تَنْقادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ، وَ ما بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلاَؤُهُ فِی الْبُرْهَهِ بَعْدَ الْبُرْهَهِ وَ فِی اءَزْمانِ الْفَتَراتِ عِبادٌ ناجاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ، وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذاتِ عُقُولِهِمْ، فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَهٍ فِی الْاءَسْماعِ وَالْاءَبْصارِ وَالْاءَفْئِدَهِ، یُذَکِّرُونَ بِاءَیَّامِ اللَّهِ، وَ یُخَوِّفُونَ مَقامَهُ، بِمَنْزِلَهِ الْاءَدِلَّهِ فِی الْفَلَواتِ، مَنْ اءَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ، وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجاهِ، وَ مَنْ اءَخَذَ یَمِینا وَ شِمالاً ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ، وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَهِ.
وَ کانُوا کَذلِکَ مَصابِیحَ تِلْکَ الظُّلُماتِ، وَ اءَدِلَّهَ تِلْکَ الشُّبُهاتِ، وَ إِنَّ لِلذِّکْرِ لَاءَهْلاً اءَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیا بَدَلاً، فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْهُ، یَقْطَعُونَ بِهِ اءَیَّامَ الْحَیاهِ، وَ یَهْتِفُونَ بِالزَّواجِرِ عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ فِی اءَسْماعِ الْغافِلِینَ، وَ یَاءْمُرُونَ بِالْقِسْطِ، وَ یَاءْتَمِرُونَ بِهِ، وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ، فَکَاءَنَّما قَطَعُوا الدُّنْیا إ لَى الْآخِرَهِ وَ هُمْ فِیها فَشاهَدُوا ما وَراءَ ذلِکَ فَکَاءَنَّمَا اطَّلَعُوا غُیُوبَ اءَهْلِ الْبَرْزَخِ فِی طُولِ الْإِقامَهِ فِیهِ، وَ حَقَّقَتِ الْقِیامَهُ عَلَیْهِمْ عِداتِها، فَکَشَفُوا غِطاءَ ذلِکَ لِاءَهْلِ الدُّنْیا حَتَّى کَاءَنَّهُمْ یَرَوْنَ ما لا یَرَى النَّاسُ، وَ یَسْمَعُونَ ما لا یَسْمَعُونَ.
فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِکَ فِی مَقاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَهِ وَ مَجالِسِهِمُ الْمَشْهُودَهِ وَ قَدْ نَشَرُوا دَواوِینَ اءَعْمالِهِمْ، وَ فَرَغُوا لِمُحاسَبَهِ اءَنْفُسِهِمْ عَلَى کُلِّ صَغِیرَهٍ وَ کَبِیرَهٍ اءُمِرُوا بِها فَقَصَّرُوا عَنْها، اءَوْ نُهُوا عَنْها فَفَرَّطُوا فیها، وَ حَمَّلُوا ثِقْلَ اءَوْزارِهِمْ ظُهُورَهُمْ، فَضَعُفُوا عَنِ الاسْتِقْلالِ بِها، فَنَشَجُوا نَشِیجا، وَ تَجاوَبُوا نَحِیبا، یَعِجُّونَ إِلى رَبِّهِمْ مِنْ مَقامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرافٍ لَرَاءَیْتَ اءَعْلامَ هُدىً، وَ مَصابِیحَ دُجىً، قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَهُ، وَ تَنَزَّلَتْ عَلَیْهِمْ السَّکِینَهُ، وَ فُتِحَتْ لَهُمْ اءَبْوابُ السَّماءِ، وَ اءُعِدَّتْ لَهُمْ مَقاعِدُ الْکَراماتِ فِی مَقامٍ اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِیهِ فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ، وَ حَمِدَ مَقامَهُمْ، یَتَنَسَّمُونَ بِدُعائِهِ رَوْحَ التَّجاوُزِ.
رَهائِنُ فاقَهٍ إ لى فَضْلِهِ وَ اءُسارى ذِلَّهٍ لِعَظَمَتِهِ، جَرَحَ طُولُ الْاءَسى قُلُوبَهُمْ، وَ طُولُ الْبُکاءِ عُیُونَهُمْ، لِکُلِّ بابِ رَغْبَهٍ إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ یَدٌ قارِعَهٌ، یَسْاءَلُونَ مَنْ لا تَضَیقُ لَدَیهِ الْمَنادِحُ، وَ لا یَخِیبُ عَلَیْهِ الرّاغِبُونَ، فَحاسِبْ نَفْسَکَ لِنَفْسِکَ، فَإِنَّ غَیْرَها مِنَ الْاءَنْفُسِ لَها حَسِیبٌ غَیْرُکَ.
ترجمه :
سخنى از آن حضرت (ع ) هنگام تلاوت آیه رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله (۷۲):
خداوند سبحان ، یاد خود را روشنى دلها ساخت که به پرتو آن شنوا شوند، هر چند، زان پیش ناشنوا بوده اند، و بینا گردند هر چند، زان پیش نابینا بوده اند و آرامش یابند، هر چند زان پیش ستیزه جو بوده اند. همواره در پاره اى از زمان و در روزگارى که پیامبرى نبوده ، خداوند فراخ بخشایش و نعمت را، بندگانى است ، با آنها از راه فکرتشان به الهام راز گوید و از طریق عقولشان به هدایت و راهنمایى سخن گوید و آنان به نور بیدارى که در گوشها و چشمها و دلهایشان مى افکند چراغ هدایت را روشن مى دارند.
ایام الله را به یاد مردم مى آورند و آنان را از عظمت و جلال خداوندى بیم مى دهند. اینان همانند راهنمایانى هستند در بیابانها که هر که از راه میانه رود طریقه اش را بستایند و او را به رهایى مژده دهند و هر که به راه راست یا چپ رود طریقه اش را نکوهش کنند و از هلاکتش بر حذر دارند و در این حال ، چونان چراغهایى هستند که تاریکیها را روشن مى سازند و راهنمایانى که دیگران را از گرفتار شدن در شبهه ها باز مى دارند.
مردمانى هستند که یاد خدا را به جاى دنیا برگزیده اند و تجارت و خرید و فروخت ، آنان را از آن مانع نشود. سراسر عمر را با یاد خدا گذرانند و نهى و منع خداوند را در آنچه حرام کرده به گوش غافلان مى خوانند. مردم را به عدالت فرمان مى دهند و خود به عدالت کار مى کنند. مردم را از کارهاى زشت بازمى دارند و خود مرتکب آن نمى شوند. گویى دنیا را طى کرده اند و به آخرت رسیده اند و اکنون در جهان آخرت اند و آنچه را که آن سوى دنیاست به عیان دیده اند. گویى به حالات پوشیده اهل برزخ با وجود طولانى بودن اقامتشان در آنجا آگاه اند و مى دانند که چه مدت است که در آن عالم به سر مى برند. قیامت وعده هایش را برایشان تحقق بخشیده و زنگ تردید از دلشان زدوده است . و اکنون براى مردم دنیا پرده از آن بر مى گیرند، چنانکه گویى آنچه مردم نمى بینند، آنان مى بینند و آنچه نمى شنوند، مى شنوند.
اگر آنان را در عقل خود تصور کنى بینى که در آن جایگاه پسندیده و مجلس شایسته دفترهاى اعمال خود را گشوده اند و براى محاسبه نفس خود از هر کار دست کشیده اند، هر خرد و بزرگ را که به آن ماءمور شده اند، ولى در انجامش قصور ورزیده اند، یا از آن نهى شده اند و مرتکب آن شده اند، مى نگرند. در حالى که ، بار گناهان بر پشتشان سنگینى مى کند و از تحمل آن ناتوان شده اند، گریه گلویشان را مى فشارد و با مویه و ناله پاسخ یکدیگر را مى دهند.
به درگاه پروردگار خود پشیمان و معترف به زارى آواز بر مى دارند. هم در آن حال ، نشانه هاى هدایت را بنگرى و چراغهاى ظلمت شکن را بینى . ملایکه گرداگردشان را گرفته اند. بر آنان آرامش و آسودگى نازل گشته ، درهاى آسمان برایشان گشوده شده و کرسیهاى کرامت در جایى که خداوند بر آن آگاه است ، زده شده ، از سعى آنها خشنود است و مقامشان نزد او پسندیده است . به هنگام رازگویى با خداى تعالى نسیم دلنواز عفو و بخشش را استشمام مى کنند.
فقیرانى هستند نیازمند فصل و کرم او، اسیرانى به خاک مذلت نشسته ، در برابر جلال و عظمت او، اندوه فراوان دلهایشان را و گریستن بسیار چشمانشان را خسته است . هر درى را که به لطف خداوندى باز مى شود، با دست نیاز مى کوبند، از کسى درخواست بخشش دارند که عرصه فراخ بخشایش او را تنگى نیست و هیچ خواهنده از آنجا نومید باز نمى گردد. پس تو، به حساب نفس خود برس که کسان دیگر را جز تو کسى هست که از آنها حساب بکشد.
_____________________________________
۷۲–مردانى که بازرگانى و خرید و فروخت از یاد خدا بازشان نمى دارد. (سوره ۲۴، آیه ۳۷)
عبدالمحمد آیتی۲۱۳
بازدیدها: ۱۶۰
خطبه:۲۱۲
و من خطبه له ( علیهالسلام ) کان یستنهض بها أصحابه إلى جهاد أهل الشام فی زمانه
اللَّهُمَّ اءَیُّما عَبْدٍ مِنْ عِبادِکَ سَمِعَ مَقالَتَنَا الْعادِلَهَ غَیْرَ الْجائِرَهِ، وَ الْمُصْلِحَهَ غَیْرَ الْمُفْسِدَهِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیا، فَاءَبى بَعْدَ سَمْعِهِ لَها إِلا النُّکُوصَ عَنْ نُصْرَتِکَ، وَ الْإِبْطاءَ عَنْ إِعْزازِ دِینِکَ، فَإِنَّا نَسْتَشْهِدُکَ عَلَیْهِ یا اءَکْبَرَ الشَّاهِدِینَ شَهادَهً، وَ نَسْتَشْهِدُ عَلَیْهِ جَمِیعَ ما اءَسْکَنْتَهُ اءَرْضَکَ وَ سَماواتِکَ، ثُمَّ اءَنْتَ بَعْدُ الْمُغْنِی عَنْ نَصْرِهِ، وَ الْآخِذُ لَهُ بِذَنْبِهِ.
ترجمه :
خطبه اى از آن حضرت (ع )
بارخدایا، هر بنده اى از بندگانت که سخن ما را که از روى عدل است ، نه ستم و به مصلحت دین و دنیاست ، نه به خلاف مصلحت ، بشنود و پس از شنیدن از آن سر برتابد و از یاریت بازایستد و در تقویت دین تو کاهلى کند، اى بزرگ ترین شاهدان تو را علیه او به شهادت مى گیریم و نیز همه موجوداتى را که در زمین و آسمانت جاى داده اى به شهادت مى گیریم و تو از آن پس ما را از یارى او بى نیاز فرماى و او را به گناهش بازخواست نماى .
عبدالمحمد آیتی۲۰۳
بازدیدها: ۳۵
کلام : ۲۰۱
و من کلام له ع وَ قَدْ سَاءَلَهُ سائِلُ عن اءَحادِیثِ الْبِدَعِ وَ عَمَا فِی اءَیْدِی النَاسِ مِنِ اخْتِلافِ الْخَبَرِ،فَقالَ ع :
إِنَّ فِی اءَیْدِی النَّاسِ حَقّا وَ باطِلاً، وَ صِدْقا وَ کَذِبا، وَ ناسِخا وَ مَنْسُوخا، وَ عامّا وَ خاصّا، وَ مُحْکَما وَ مُتَشابِها، وَ حِفْظا وَ وَهْما، وَ لَقَدْ کُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قامَ خَطِیبا فَقالَ: مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّدا فَلْیَتَبَوَّاءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ.
وَ إِنَّما اءَتاکَ بِالْحَدِیثِ اءَرْبَعَهُ رِجالٍ لَیْسَ لَهُمْ خامِسٌ:
المنافقون
رَجُلٌ مُنافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِیمانِ، مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلامِ، لا یَتَاءَثَّمُ وَ لا یَتَحَرَّجُ، یَکْذِبُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مُتَعَمِّدا، فَلَوْ عَلِمَ النَّاسُ اءَنَّهُ مُنافِقٌ کاذِبٌ لَمْ یَقْبَلُوا مِنْهُ، وَ لَمْ یُصَدِّقُوا قَوْلَهُ، وَ لَکِنَّهُمْ قالُوا: صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ ص رَآهُ، وَ سَمِعَ مِنْهُ، وَ لَقِفَ عَنْهُ، فَیَاءْخُذُونَ بِقَوْلِهِ، وَ قَدْ اءَخْبَرَکَ اللَّهُ عَنِ الْمُنافِقِینَ بِما اءَخْبَرَکَ، وَ وَصَفَهُمْ بِما وَصَفَهُمْ بِهِ لَکَ، ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ، فَتَقَرَّبُوا إ لى اءَئِمَّهِ الضَّلالَهِ وَ الدُّعاهِ إ لَى النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْبُهْتانِ، فَوَلَّوْهُمُ الْاءَعْمالَ، وَ جَعَلُوهُمْ حُکَّاما عَلَى رِقابِ النَّاسِ، فَاءَکَلُوا بِهِمُ الدُّنْیا، وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوکِ وَ الدُّنْیا إِلا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ؛ فَهَذا اءَحَدُ الْاءَرْبَعَهِ.
الخاطئون
وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ شَیْئا لَمْ یَحْفَظْهُ عَلَى وَجْهِهِ، فَوَهِمَ فِیهِ وَ لَمْ یَتَعَمَّدْ کَذِبا، فَهُوَ فِی یَدَیْهِ وَ یَرْوِیهِ وَ یَعْمَلُ بِهِ، وَ یَقُولُ: اءَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ اءَنَّهُ وَهِمَ فِیهِ لَمْ یَقْبَلُوهُ مِنْهُ، وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ اءَنَّهُ کَذَلِکَ لَرَفَضَهُ.
اهل الشبهه
وَ رَجُلٌ ثالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص شَیْئا یَاءْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لا یَعْلَمُ، اءَوْ سَمِعَهُ یَنْهَى عَنْ شَیْءٍ ثُمَّ اءَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لا یَعْلَمُ، فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ یَحْفَظِ النَّاسِخَ، فَلَوْ یَعْلِمَ اءَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ، وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ اءَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ.
الصادقون الحافظون
وَ آخَرُ رابِعٌ لَمْ یَکْذِبْ عَلَى اللَّهِ وَ لا عَلَى رَسُولِهِ، مُبْغِضٌ لِلْکَذِبِ خَوْفا مِنَ اللَّهِ، وَ تَعْظِیما لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لَمْ یَهِمْ، بَلْ حَفِظَ ما سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ، فَجاءَ بِهِ عَلَى ما سَمِعَهُ: لَمْ یَزِدْ فِیهِ وَ لَمْ یَنْقُصْ مِنْهُ، فَهُوَحَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ، وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْهُ، وَ عَرَفَ الْخاصَّ وَ الْعامَّ، وَ الْمُحْکَمَ وَ الْمُتَشَابِهَ فَوَضَعَ کُلَّ شَیْءٍ مَوْضِعَهُ وَ عَرَفَ المُتَشابِهَ وَ مُحْکَمَهُ.
وَ قَدْ کانَ یَکُونُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص الْکَلامُ لَهُ وَجْهانِ: فَکَلامٌ خَاصُّ، وَ کَلامٌ عَامُّ، فَیَسْمَعُهُ مَنْ لا یَعْرِفُ ما عَنَى اللَّهُ سُبْحانَهُ، بِهِ وَ لا ما عَنَى رَسُولُ اللَّهِ ص فَیَحْمِلُهُ السَّامِعُ، وَ یُوَجِّهُهُ عَلى غَیْرِ مَعْرِفَهٍ بِمَعْناهُ، وَ ما قُصِدَ بِهِ، وَ ما خَرَجَ مِنْ اءَجْلِهِ وَ لَیْسَ کُلُّ اءَصْحابِ رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ کانَ یَسْاءَلُهُ وَ یَسْتَفْهِمُهُ حَتَّى إِنْ کانُوا لَیُحِبُّونَ اءَنْ یَجِی ءَ الْاءَعْرابِیُّ اءَوَ الطَّارِئُ فَیَسْاءَلَهُ ع حَتَّى یَسْمَعُوا، وَ کانَ لا یَمُرُّ بِی مِنْ ذلِکَ شَیْءٌ إِلا سَاءلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ، فَهذِهِ وُجُوهُ ما عَلَیْهِ النَّاسُ فِی اخْتِلافِهِمْ، وَ عِلَلِهِمْ فِی رِوایاتِهِمْ.
ترجمه :
سخنى از آن حضرت (ع ) کسى در باب حدیثهاى مجعول و خبرهاى گوناگون که در دست مردماست از او سؤ ال کرد و آن حضرت (ع ) چنین فرمود:
در دست مردم ، حق است و باطل ، دروغ است و راست ، ناسخ است منسوخ ، همچنین ، عام است و خاص ، محکم است و متشابه و عارى از اشتباه و آمیخته با آن .
در زمان رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) آن قدر بر او دروغ بستند که برخاست و براى مردم خطبه اى ادا کرد. و در آن گفت هر که بعمد بر من دروغ بندد جایگاه خود را به آتش برده است .
حدیث را چهار کس نقل مى کنند و پنجمى ندارند یا منافق مردى است که اظهار ایمان مى کند و خود را مسلمان مى نمایاند، ولى از ارتکاب هیچ گناهى و جرمى باک ندارد و بر رسول الله (صلى الله علیه و آله ) بعمد دروغ مى بندد. اگر مردم مى دانستند که منافق و دروغگوست ، سخنش را نمى پذیرفتند و تصدیق نمى کردند ولى مى گویند یار رسول الله (صلى الله علیه و آله ) است ، او را دیده و از او شنیده و ضبط کرده است . پس مردم گفتارش را مى پذیرند و خداوند در قرآن از منافقان خبر داده و بدان صفات که دارند براى تو وصفشان کرده است . اینان بعد از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) ماندند و بر آستان پیشوایان ضلالت و داعیانى که به باطل و بهتان مردم را به آتش فرا مى خواندند، تقرب یافتند. حتى به حکومتشان هم گماشتند و بدین نام بر گردن مردم سوارشان کردند و در پناه نام آنها به جهانخوارى ، پرداختند. زیرا مردم غالبا با پادشاهان و دنیاداران هستند، مگر کسى که خداوندش از این خطر نگه داشته باشد. و این یکى از آن چهار است .
و دیگر، مردى است که از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) خبرى شنیده ، اما درستش را به خاطر نسپرده و سر آن ندارد که دروغ بگوید. او چیزى را که آموخته ، اینک ، روایت مى کند و خود نیز به کارش مى بندد و همه جا مى گوید که این سخن را از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) شنیده ام . اگر مسلمانان مى دانستند که او اشتباه دریافته از او نمى پذیرفتند و خود نیز اگر مى دانست ترکش مى گفت .
سه دیگر مردى است که از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) چیزى شنیده که بدان فرمان داده ، سپس ، از آن نهى کرده است ، بى آنکه ، او آگاه شده باشد. یا شنیده است که از کارى نهى کرده ، سپس ، به آن فرمان داده ، بى آنکه او خبردار شده باشد.
بنابراین ، منسوخ را شنیده ولى ناسخ را نشنیده است . این مرد اگر مى دانست آنچه مى گوید نسخ شده ، هرگز نمى گفت . و اگر مسلمانان هنگامى که آن را از او شنیدند مى دانستند که نسخ شده ، آن را ترک مى گفتند.
چهارم ، مردى است که هرگز به خدا و پیامبر او دروغ نمى بندد و به سبب ترسى که از خدا دارد و نیز به خاطر بزرگداشت پیامبر او دروغ را دشمن است ، به اشتباه هم نیفتاده است ، بلکه هر سخنى را چنانکه از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) شنیده است به خاطر سپرده و اینک روایتش مى کند. نه بر آن مى افزاید و نه از آن مى کاهد. ناسخ را به خاطر سپرده و به کار مى بندد و منسوخ را به خاطر سپرده و از آن دورى مى جوید.
خاص را از عام تمیز مى دهد و متشابه را به جاى محکم نمى نشاند و هر چیز را به جاى خود مى نهد.
گاه اتفاق مى افتاد که سخن رسول الله (صلى الله علیه و آله ) را دو جنبه بود جنبه اى روى در خاص داشت و جنبه اى روى در عام . چنین سخن را کسى که از قصد خداوند سبحان و پیامبر او (صلى الله علیه و آله ) آگاهى نداشت ، مى شنید، آنگاه بى آنکه به معنى آن معرفتى یافته و منظور گوینده را از بیان آن شناخته باشد، به صورتى توجیه مى کرد. و چنان نبود که همه اصحاب رسول خدا (ص ) از او چیزى پرسیده و فهم آن سخن را خواسته باشند. تا آنجا که ، برخى آرزو مى کردند که عربى بادیه نشین یا غریبى بیاید و از او چیزى بپرسد تا آنها گوش بدان فرا دهند. حال آنکه ، هیچ مشکلى براى من پیش نمى آمد مگر آنکه از او مى پرسیدم و درست ، به خاطر مى سپردم . آرى ، اینهاست علل اختلاف مردم در روایتها.
عبدالمحمد آیتی۲۰۱
بازدیدها: ۳۶۵
کلام : ۲۰۹
و من کلام له ع بِالبَصْرَهِ وَ قَدْ دَخَلَ عَلَى الْعَلاءِ بنِ زِیادٍالْحارِثِی وَ هُوَ مِن اءَصْحابِهِ یَعُودُهُ،فَلَما رَاءى سَعَهَ دارِهِ قالَ:
ما کُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَهِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیا؟ وَ اءَنْتَ إِلَیْها فِی الْآخِرَهِ کُنْتَ اءَحْوَجَ، وَ بَلى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ، وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ، وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطالِعَها، فَإِذا اءَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ.
فَقالَ لَهُ الْعَلاءُ :
یا اءَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اءَشْکُو إِلَیْکَ اءَخِی عاصِمَ بْنَ زِیادٍ.
قالَ :
وَ ما لَهُ؟
قَالَ :
لَبِسَ الْعَباءَهَ وَ تَخَلَّى عَنِ الدُّنْیا، قالَ: عَلَیَّ بِهِ، فَلَمّا جاءَ
قالَ :
یا عُدَیَّ نَفْسِهِ، لَقَدِ اسْتَهامَ بِکَ الْخَبِیثُ، اءَما رَحِمْتَ اءَهْلَکَ وَ وَلَدَکَ؟ اءَتَرَى اللَّهَ اءَحَلَّ لَکَ الطَّیِّباتِ وَ هُوَ یَکْرَهُ اءَنْ تَاءْخُذَها؟ اءَنْتَ اءَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذلِکَ؟
قالَ :
یا اءَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هذا اءَنْتَ فِی خُشُونَهِمَلْبَسِکَ وَ جُشُوبَهِ مَاءْکَلِکَ!
قَالَ :
وَیْحَکَ إِنِّی لَسْتُ کَاءَنْتَ، إِنَّ اللَّهَ تَعالَى فَرَضَ عَلَى اءَئِمَّهِ الْحَقّ اءَنْ یُقَدِّرُوا اءَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ النَّاسِ کَیْلا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ.
ترجمه :
سخنى از آن حضرت (ع ) امام (ع ) در بصره به عیادت علاء بن زیاد حارثى رفت و علاء ازاصحابش بود. چون فراخى خانه اش را دید، چنین فرمود:
سرایى به این فراخى در دنیا به چه کارت مى آید و حال آنکه ، در آخرت نیازت بدان بیشتر است . البته اگر بخواهى ، با همین خانه به خانه آخرت هم خواهى رسید، هرگاه در آن مهمانان را طعام دهى و خویشاوندان را بنوازى و حقوقى را که به گردن توست ادا کنى . بدینسان ، به خانه آخرت هم پرداخته اى .
علاء گفت :
یا امیرالمؤ منین از برادرم ، عاصم بن زیاد به تو شکایت مى کنم .
على (ع ) پرسید :
او را چه مى شود
علاء گفت :
جامه پشمین پوشیده و از دنیا بریده است .
على (ع ) گفت :
او را نزد من بیاورید. چون بیاوردندش ، فرمود اى دشمن حقیر خویش ، شیطان ناپاک خواهد که تو را گمراه کند. آیا به زن و فرزندت ترحم نمى کنى پندارى که خدا چیزهاى نیکو و پاکیزه را بر تو حلال کرده ولى نمى خواهد که از آنها بهره مند گردى تو در نزد خدا از آنچه پندارى پست تر هستى .
عاصم گفت :
یا امیرالمؤ منین تو خود نیز جامه خشن مى پوشى و غذاى ناگوار مى خورى على (ع ) در پاسخ او فرمود:
واى بر تو. مرا با تو چه نسبت خداوند بر پیشوایان دادگر مقرر فرموده که خود را در معیشت با مردم تنگدست برابر دارند تا بینوایى را رنج بینوایى به هیجان نیاورد و موجب هلاکتش گردد.
عبدالمحمد آیتی۲۰۰
بازدیدها: ۱۷۷