موضوعات نهج البلاغه(برچسب های)

برچسب ها

بازدیدها: ۴۱۰

خطبه شماره ۱۶ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۶

و من خطبه له ع لَمَا بُویِعِ بِالْمَدینَهِ:

ذِمَّتِی بِمَا اءَقُولُ رَهِینَهٌ، وَ اءَنَا بِهِ زَعِیمٌ، إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلاَتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ، اءَلاَ وَ إِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیَّکُمْ ص ، وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَهً، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَهً، وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ، حَتَّى یَعُودَ اءَسْفَلُکُمْ اءَعْلاَکُمْ وَ اءَعْلاَکُمْ اءَسْفَلَکُمْ، وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا، وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا، وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَهً، وَ لاَ کَذَبْتُ کِذْبَهً، وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْیَوْمِ، اءَلاَ وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا اءَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُها فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ، اءَلا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْها اءَهْلُها وَ اءُعْطُوا اءَزِمَّتَهَا فَاءَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّهَ، حَقُّ وَ بَاطِلٌ، وَ لِکُلِّ اءَهْلٌ، فَلَئِن اءَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیما فَعَلَ، وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّما وَ لَعَلَّ، وَ لَقَلَّمَا اءَدْبَرَ شَی ءٌ فَاءَقْبَلَ.

اءَقُولُ: إِنَّ فِی هذَا الْکلام الا دنى من مواقع الا حسان ما لا تبلغه ، مواقع الاستحسان ، و إ ن حظ العجب منه اءکثر من حظ العجب به ، و فیه مع الحال التی و صفنا زوائد من الفصاحه ، لا یقوم بها لسان ، و لا یطلع فجها إ نسان ،، و لا یعرف ما اءقول إ لا من ضرب فی هذه الصناعه بحق ، و جرى فیها على عرق ، وَ م ا یَعْقِلُه ا إ لا الْع الِمُونَ.

و من هذه الخطبه :

شُغِلَ مَنِ الْجَنَّهُ وَ النَّارُ اءَمَامَهُ،، ساعٍ سَرِیعٌ نَجَا، وَ طَالِبٌ بَطِی ءٌ رَجا، وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوى ، الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ، وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ، عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّهِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّهِ، وَ إِلَیْها مَصِیرُ الْعَاقِبَهِ، هَلَکَ مَنِ ادَّعَى ، وَ خابَ مَنِ افْتَرى ، مَنْ اءَبْدى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ، وَ کَفى بِالْمَرْءِ جَهْلاً اءنْ لا یَعْرِفَ قَدْرَهُ، لاَ یَهْلِکُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ اءَصْلٍ، وَ لاَ یَظْمَأُ عَلَیْهَا زَرْعُ قَوْمٍ، فَاسْتَتِرُوا فِی بُیُوتِکُمْ، وَ اءَصْلِحُوا ذ اتَ بَیْنِکُمْ، وَ التَّوْبَهُ مِنْ وَرَائِکُمْ، وَ لاَ یَحْمَدْ حَامِدٌ إِلا رَبَّهُ، وَ لاَ یَلُمْ لاَئِمٌ إِلا نَفْسَهُ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع ) هنگامى که در مدینه با او بیعت کردند:

آنچه مى گویم بر عهده من است و من خود ضامن آن هستم .آن کس که حوادث عبرت آموز روزگار را به چشم ببیند و از آن پند پذیرد، پرهیزگاریش او را از آلوده شدن به کارهاى شبهه ناک باز مى دارد. بدانید که بار دیگر همانند روزگارى که خداوند، پیامبرتان را مبعوث داشت ، در معرض آزمایش واقع شده اید.

سوگند به کسى که محمد را به حق فرستاده است ، در غربال آزمایش ، به هم درآمیخته و غربال مى شوید تا صالح از فاسد جدا گردد. یا همانند دانه هایى که در دیگ مى ریزند، تا چون به جوش آید، زیر و زبر شوند. پس ، پست ترین شما بالاترین شما شود و بالاترینتان ، پست ترینتان . واپس ماندگانتان پیش افتند و پیشى گرفتگانتان واپس رانده شوند.

به خدا سوگند، که هیچ سخنى را پنهان نداشته ام و دروغ نگفته ام که من از چنین مقامى و چنین روزى آگاه شده بودم . بدانید که خطاکاریها همانند توسنان چموش و سرکش اند که خطاکاران را بر آنها سوار کرده اند. آن اسبان لجام گسیخته به ناگاه مى تازند و سواران خود را به آتش دوزخ سرنگون مى کنند. و بدانید، که پرهیزگاریها همانند اسبان رام و نجیب اند که پرهیزگاران را بر آنها سوار کرده و افسارها به دست سواران داده اند و آن اسبان ، سواران خود را به بهشت داخل مى کنند. حقى است و باطلى . گروهى هواداران حق اند و گروهى پیروان باطل . اگر پیروان باطل سرورى یابند چه شگفت که از روزگاران دیرین شیوه چنین بوده است و اگر شمار هواداران حق اندک است ، بسا، روزگارى رسد که افزون گردد، ولى ، کم اتفاق اوفتد که آنچه پشت کرده ، بار دیگر روى بنماید.

من مى گویم : قسمت آخر این سخن به پایه اى از زیبایى رسیده که هیچ کلامى بدان پایه نتواند رسید. آنکه در آن بنگرد تا محاسن آن بشناسد، بیش از آنکه بر فراست خود ببالد شگفت زده خواهد شد. با توصیفى که از آن کردیم ، در آن فصاحتى است ، افزون که نه هیچ زبانى را یاراى بیان آن است و نه هیچ انسانى را توان گام نهادن در آن عرصه . این ادعاى مرا درنیابد و نشناسد، مگر کسى که در این صناعت حظّى وافرش باشد و در این مضمار خود، تاخت و تازى کرده باشد. و جز خردمندان آن را درنیابند.

و هم از این خطبه :

همواره دل مشغول دارد آنکه بهشت و دوزخ را در برابر خود بیند. مردمى هستند کوشنده و سخت کوشنده ، اینان رهایى یافتند. مردمى هستند طالب حق ، ولى آهسته کارند. اینان را نیز امید رهایى هست و مردمى هستند، که در کارها قصور مى ورزند و تقصیر مى کنند، اینان در آتش دوزخ سرنگون گردند. اگر به دست راست روى نهى به گمراهى افتاده اى و اگر به دست چپ گرایى ، باز هم ، به گمراهى افتاده اى . پس راه میانه را در پیش گیر که رهایى در همان است .

قرآن کتاب باقى مانده و نشانه هاى نبوت بر آن قرار گرفته و مسیر حرکت سنت است و سرانجام نیکو بدان بازگردد. هر کس که ادعا کند، هلاک شود و هر که دروغ بندد به مقصود نرسد و هرکه با حق ستیزد، خود تباه شود. نادان را در نادانى همین بس ، که مقدار خویش نمى شناسد. ستونى که بر بنیان تقوا و استوار گردد هرگز فرو نریزد و کشته اى که به آب تقوا سیراب گردد، تشنه نماند. در خانه هاى خود آرام گیرید و با یکدیگر طریق آشتى سپارید. از گناهان خود توبه کنید. هیچ ستاینده اى جز پروردگارش را نستاید و هیچ ملامت کننده اى نباید جز خود را ملامت نماید.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

بازدیدها: ۵۵

نهج البلاغه موضوعی فتنه و آزمایش الهى

 فتنه و آزمایش الهى


۹۰۸٫ شکافتن امواج فتن
اءیها الناس ! شقوا اءمواج الفتن بسفن النجاه
اى مردم ! امواج فتنه ها را با کشتى هاى نجات بشکافید. (۹۰۲)

۹۰۹٫ منفورترین خلق نزد خدا
اءن اءبغض الخلائق اءلى الله رجلان : رجل و کله الله الى نفسه ، فهو جائر عن قصد السبیل ، مشغوف بکلام بدعه ، و دعاء ضلاله ، و فهو فتتنه لمن افتتن به
منفورترین خلق نزد خدا دو نفرند: یکى ان که خداوند او را به خودش ‍ واگذاشته است . چنین کسى از راه راست منحرف مى شود و شیفته گفتار بدعت آمیز و دعوت گمراهى کسى است که فریفته او مى شود. (۹۰۳)

۹۱۰٫ سود آزمایشات الهى
من لم ینفعه الله بالبلاء و التجارب لم ینتقع بشى ء من العظه
آن که خداوند او را با گرفتارى ها و آزمایشات سود نرساند، از هیچ پند و اندرزى سود نخواهد برد.(۹۰۴)

۹۱۱٫ پاداش در برابر عمل نیکو
من کتابه اءلى زیاد -: اءترجو اءن یعطیک الله اءجر المتواضعین و اءنت عنده من المتکبرین و تطمع – و اءنت متمرغ فى النعیم تمنعه الضعیف و اءلارمله – اءن یوجب لک ثواب المتصدقین ! و انما المرء مجزى بما اءسلف ، و قادم على ما قدم
در نامه خود به زیاد: آیا در حالى که نزد خداوند از متکبرانى ، امید دارى که پاداش فروتنان را به تو دهد؟ و در حالى که در نعمت ها غوطه ورى و آن ها را از مستمدان و بیوه زنان دریغ مى داى ، چشم طمع به ثواب صدقه دهندگان دوخته اى ! همانا آدمى در برابر کارهایى که پیشاپیش فرستاده است پاداش مى بیند و نزد آنچه فرستاده است مى رود. (۹۰۵)

۹۱۲٫ بپرهیز از مستى نعمت
اتقوا سکرات النعمه و احذروا بوائق النقمه
از مستى نعمت بپرهیزید و از سختى نقمت ها و بلاها برحذر باشید. (۹۰۶)

۹۱۳٫ هر چیزى سببى دارد
ولکن الله یختبر عباده باءنواع الشدائد، و یتعبدهم بانواع المجاهد، و یبتلیهم بضروب المکاره اءخراجا للتکبر من قلوبهم ، و اءسکانا للتذلل فى نفوسهم ، و لیجعل ذلک اءبوابا فتحا اءلى فضله ، و اءسبابا ذللا لعفوه
خداوند بندگان خود را با انواع سختى ها مى آزماید و از طریق سختگیرى هاى گوناگون آنان را به عبادت و پرستش وامى دارد و به انواع ناملایمات و امور ناخوشایند گرفتارشان مى سازد تا غرور را از دل هاى آنان بیرون برود و افتادگى را درجان هایشان بنشاند و نیز تا آن در آزمایش ها و سختى ها، را درهایى گشاده به سوى فضل و احسان خویش و اسباب آسان براى (رسیدن به آنان به ) گذشت و بخشایش خود قرار مى دهد. (۹۰۷)

۹۱۴٫ آزمایش و تنگدستى
اءیها الناس ! لیرکم الله من النعمه وجلین ، کما یراکم من النقمه فرقین ! اءنه من وسع علیه فى ذات یده فلم یر ذلک استدراجا فقد اءن مخوفا، و من ضیق علیه فى ذات یده فلم یر ذلک اختبارا فقد ضیع ماءمولا
اى مردم ! باید خداوند شما را در وفور نعمت ترسان ببیند همان گونه که از بروز نقمتش هراسانید؛ زیرا کسى که در مال و منالش گشایش پدیدآید و آن را دامى براى گول خوردن نشناخت ، از پیشامد ترسناکى خود را آسوده داشته است و هر کس که به تنگدستى دچار شد و آن را وسیله آزمایش خود ندانست ، پاداش امید بخشى را نادیده گرفته است . (۹۰۸)

۹۱۵٫ وسیله آزمایش انسان
اءلا ترون اءن الله ، سبحانه ، اختبر الاولین من لدن آدم صلوات الله علیه ، اءلى الاخرین من هذا العالم ؛ باءحجار لا تضر و لا تنفع … و لو کان الاساس ‍ المحمول علیها، و الاحجار المرفوع بها بین زمرده خضراء، و یاقوته حمراء، و نور و ضیاء لخفف ذلک مصارعُه الشک فى الصدور، و لو ضع مجاهده اءبلیس عن القلوب ، و لنفى معتلج الریب من الناس ، و لکن الله یختبر عباده باءنواع الشدائد
آیا نمى بینید که خداى سبحان همه انسان ها را، از آدم صلوات الله علیه تا آخرین نفر این عالم ، با سنگ هایى بیازمود که نه زیانى مى رسانند و نه سودى … اگر پایه هایى که خانه (کعبه ) بر آن بناه شده و سنگ هایى که با آن ها برافراشته گردیده است از زمرد سبز و یاقوت سرخ و نور و درخشندگى بود، هر آینه از کشاکش شک در سینه ها مى کاست و کوشش ابلیس را از دل ها برمى داشت و از انباشت تردید و به تلاطم در آمدن آن در (اذهان ) مردم جلوگیرى مى کرد، اما خداوند بندگان خود را به سختى هاى گوناگون مى آزماید. (۹۰۹)

۹۱۶٫ نهى از پیروى بزرگان
اءلا فالحذر الحذر من طاعه ساداتکم و کبرائکم … فانهم قواعد اساس ‍ العصبیه و دعائم ارکان الفتنه (۹۱۰)

۹۱۷٫ هنگام فتنه اینگونه باش !
کن فى الفتنه کابن اللبون ، لا ظهر فیر کب ، و لا ضرع فیحلب
به گاه فتنه همچون شتر نر دو ساله باش که نه پشت و نیرویى دارد که بر او سوار شوند و نه پستانى که از آن شیر دوشند. (۹۱۱)

۹۱۸٫ مصیبت هاى کوچک و بزرگ
من عظم صغار المصائب ، ابتلاه الله بکبارها
هر که مصیبت هاى کوچک را بزرگ شمارد، خداوند او را به مصیبت هاى بزرگ گرفتار سازد. (۹۱۲)

۹۱۹٫ روزگار فتنه و آزمایش
لما قتل -: الا و اءن بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیکم صلى الله علیه و آله . و الذى بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله … حتى یعود اءسفلکم اءعلاکم ، و اءعلاکم اءسفلکم ، و لیسبقن سابقون کانوا قصروا، و لیقصرن سباقون کانوا سبقوا
بعد از کشته شدن عثمان فرمود: هان ! آزمایش و تیره روزى ها، همچون روزى که خداوند پیامبر خود صلى الله علیه و آله را برانگیخت ، برگشته است . سوگند به آن که او را به حق مبعوث کرد، هر آینه چنان در هم آمیخته و چنان غربال شوید… که آن که پایین است روآید و آن که زبر است به زیر در شود و پیشى جویندگانى که عقب مانده اند پیشى گیرند و پیشى گیرندگانى که جلوى افتاده اند عقب مانند… (۹۱۳)

۹۲۰٫ فتنه همان آزمایش است
لما قام اءلیه رجل فقال : اءخبرنا عن الفتنه ، و هل ساءلت رسول الله صلى الله علیه و آله عنها، فقال علیه السلام : اءنه لما اءنزل الله ، سبحانه ، قوله : (الم اءحسب الناس اءن یترکوا اءن یقولوا آمنا و هم لا یفتنون ) علمت اءن الفتنه لا تنزل بنا و رسول الله ، ما هذه الفتنه التى اخبرک الله تعالى بها! فقال : یا على ، اءن اءمتى سیفتنون من بعدى ، فقلت ، یا رسول الله ، اءو لیس قد قلت لى یوم اءحد حیث استشهد من استشهد من المسلمین ، و حیزت عنى الشهاده فشق ذلک على ، فقلت لى : اءبشر فان الشهادُ من ورائک ؟ فقال لى : اءن ذلک لکذلک ، فکیف صبرک اءذن ؟فقلت : یا رسول الله ، لیس هذا من مواطن الصبر، و لکن من مواطن البشرى و الشکر. و قال : یا على اءن القوم سیفتنون (بعدى ) باءموالهم ، و یمنون بدینهم على ربهم ، و یتمنون رحمته ، و یاءمنون سطوته ، و یستحلون حرامه بالشبهات الکاذبه ، و الاهواء الساهیه ، فیستحلون الخمر بالنبیذ، و السحت بالهدیه ، و الربا بالبیع قلت : یا رسول الله ، فباءى المنازل اءنزلهم عند ذلک ! اءبمنزله رده ، اءم بمنزله فتنه ؟فقال : بمنزله فتنه
مردى برخاست و به امیرالمؤ منین علیه السلام گفت : اى امیرمؤ منان ! ما را از فتنه آگاه کن و آیا درباره آن از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پرسیده اى ؟
حضرت فرمود: چون خداى سبحان این آیه را فرو فرستاد: الم . آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند.
دانستم که تا پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در میان ما هست این فتنه بر سر ما فرود نمى آید. پس ! گفتم : اى پیامبر خدا! چه فتنه اى است که خداى بزرگ شما را از ان خبر داده است ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اى على ! زودا که امتم بعد از من آزموده شوند… اى على ! به زودى مسلمانان با اموال خود آزموده مى شوند و به خاطر دینشان بر خدا منت مى نهند و آرزوى رحمت او را مى کنند و خود را از خشم او در امان مى دانند و با شبهه هایى دروغین و خواهش هاى نفسانى غفلت زا حرام او را حلال مى گردانند.
مثلا شراب را به نام آب انگور یا خرما و رشوه را به نام هدیه و ربا را به نام بیع و معامله روا مى شمارند!
عرض کردم : اى پیامبر خدا! در این هنگام آن ها را در چه مرتبه اى از مراتب قرار دهم ! آیا در مرتبه ارتداد جایشان دهم و یا در مرتبه فتنه و آزمایش ؟
فرمود: در مرتبه فتنه و آزمایش .
در نقل (کنز العمال ) آمده است … سپس به من فرمود: اى على ! تو بعد از من زنده مى مانى و به امتم مبتلا مى شوى و روز قیامت در پیشگاه خداى تعالى براى مخاصمه مى ایستى . پس جوابى آماده کن .
عرض کردم : پدر و مادرم فدایت باد! برایم توضیح دهید که این فتنه اى که مسلمانان به آن مبتلا مى شوند، چیست ! و بعد از شما بر چه اساسى با آن هابجنگم ؟
فرمود: به زودى بعد از من با ناکثین و قاسطین و مارقین مى جنگى .
پیامبر صلى الله علیه و آله نام و نشان یکایک آن ها را به من مى گفت . سپس ‍ فرمود: تو با هر کس از امت من که با قرآن مخالفت ورزد و در دین راءى و نظر خود را به کار زند جهاد مى کنى ؛ چرا که در دین راى و نظر (شخصى ) نیست ، بلکه دین تنها امر و نهى پروردگار است . (۹۱۴)

۹۲۱٫ پناه بر خدا از فتنه
لا یقولن اءحد کم : (اللهم اءنى اعوذ بک من الفتنه ) لانه لیس اءحد اءلا و هو مشتمل على فتنه ، و لکن من استعاذ فلیستعذ من مضلان الفتن ، فان الله سبحانه یقول : (و اعلموا اءنما اءموالکم و اءولادکم فتنه )
هیچ یک از شما نگویید: خدایا! از فتنه به تو پناه مى برم ؛ زیرا هیچ کس ‍ نیست که از فتنه و آزمایش بر کنار باشد، بلکه کسى که از فتنه به خدا پناه مى برد، باید از فتنه هاى گمراه کننده به خدا پناه برد؛ زیرا خداى سبحان فرموده است که : (اموال و فرزندان شما فتنه اند.) (۹۱۵)

۹۲۲٫ نبرد با کفار قریش
مالى و لقریش ! و الله قلد قاتلتهم کافرین ، و لاقاتلنهم مفتونین
مرا چه با قریش ! به خدا سوگند که در زمان کفرشان با آن ها جنگیدم ، اکنون نیز که به فتنه و گمراهى در افتاده اند با آن ها مى جنگم . (۹۱۶)

۹۲۳٫ مغرور مشو!
کم من مستدرج بالاحسان اءلیه ، و مغرور بالستر علیه ، و مفتون بحسن القول فیه !
بسا کسانى که با احسان خداوند اندک به عذاب حق نزدیک شده اند و به خاطر پوشاندن گناهانشان مغرور و فریفته شده اند و به سبب تعریف و تمجید (مردمان ) از آنان به فتنه و تباهى افتاده اند! (۹۱۷)



۹۰۲- خطبه ۵٫
۹۰۳- خطبه ۱۷٫
۹۰۴- خطبه ۱۷۶٫
۹۰۵- نامه ۲۱٫
۹۰۶- خطبه ۱۵۱٫
۹۰۷- خطبه ۱۹۲٫
۹۰۸- حکمت ۳۵۸٫
۹۰۹- خطبه ۱۹۲٫
۹۱۰- خطبه ۱۹۲٫
۹۱۱- حکمت ۱٫
۹۱۲- حکمت ۴۴۸٫
۹۱۳- خطبه ۱۶٫
۹۱۴- خطبه ۱۵۶٫
۹۱۵- خطبه ۳۳٫
۹۱۶- حکمت ۱۱۶٫
۹۱۷- حکمت ۱۱۶٫

نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی

بازدیدها: ۷۷