نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۵۲ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

 

شرح ابن‏ میثم

۴۵۲- و قال علیه السّلام: إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ

اللغه

حشمه، أحشمه: بمعنى أغضبه، و قیل: أخجله.

المعنى

و الکلام صغرى ضمیر نفّر به عن احتشام الأخ لأخیه، و ذلک أنّ احتشامه له على کلى المعنیین یوجب نفرته و عدم انسه به و هو من دواعى مفارقته و موجباتها.

و تقدیر ما هو فی قوّه الکبرى: و مفارقه الأخ لا یجوز فاحتشامه لا یجوز. و باللّه التوفیق و العصمه.
هذا آخر ما وجدنا من اختیار السیّد الرضى- رضى اللّه عنه- من کلام مولانا أمیر المؤمنین علیه السّلام و إذ و فقّنى اللّه تعالى لإتمام شرحه فله الحمد سبحانه على ما أعدّ لى له من مننه الجزیله و أفاضه علىّ من نعمه الجلیله، و منه أطلب و إلیه أرغب أن یجعل ما کتبته حجّه لى لا علىّ إنّه المنّان ذو الفضل و الإحسان. و کتب عبد اللّه الملتجى إلى رحمته، المستعیذ من ذنوبه بعفوه و کرمه میثم بن علىّ بن میثم البحرانىّ فی منتصف لیله السبت سادس شهر اللّه المبارک رمضان- عمّت برکته- من سنه سبع و سبعین و ستمائه. و الحمد للّه کما هو أهله و صلّى اللّه على سیّدنا محمّد النبیّ الامّى و على آله الطاهرین الأکرمین و سلّم تسلیما.

مطابق با حکمت ۴۸۰ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۵۲- امام (ع) فرمود: إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ‏

ترجمه

«هرگاه مؤمن باعث خشم برادر خود گردد، در حقیقت از او جدا شده است»

شرح

حشمه، أحشمه او را به خشم آورد، و بعضى گفته‏اند: او را شرمسار کند.
این عبارت مقدمه صغرا براى قیاس مضمرى است که امام (ع) بدان وسیله مؤمن را از خشمگین ساختن برادر خویش برحذر داشته است، توضیح آن که اگر مؤمن، برادر مؤمن خود را خشمگین و یا شرمنده کند، این عمل باعث نفرت و انس نگرفتن با وى مى‏ گردد، و این خود از انگیزه‏ ها و عوامل جدایى است. و تقدیر عبارتى که به منزله کبر است: چون جدایى از برادر جایز نیست پس خشمگین ساختن او روا نیست. توفیق و مصونیت از خطا به دست خداست.

این آخرین سخن از برگزیده‏ هاى سید رضى- خدایش از او راضى باد- از سخنان مولایمان امیر المؤمنین علیه السلام است، و سپاس خداوند سبحان را که به من توفیق به پایان رساندن شرح آن را داد و براى من منّتها و عنایات خود را نسبت به چنین نعمتى بزرگ فراهم کرد، و از او درخواست دارم، و از او مى‏ خواهم که این نوشته‏ هاى مرا حجّتى به سود من قرار دهد نه به زیان من که او بسى منّت گذارنده و صاحب لطف و احسان است.

بنده خدایى امیدوار به رحمت او، پناهنده از دست گناهانش به عفو و کرم او، میثم بن على بن میثم بحرانى، در نیمه شب، شنبه ششم ماه خدا، ماه مبارک رمضان- خداوند برکتش را شامل حال همگان قرار دهد- سال ششصد و هفتاد و هفت، این نوشتار را به پایان رساند. و سپاس خداى را چنان که در خور حضرت اوست و درود و سلام خدا بر سرور ما محمّد پیامبر امّى و بر خاندان پاک و بزرگوار او باد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

بازدیدها: ۳۵۴

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۵۱ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)بدترین دوستان

شرح ابن‏ میثم

۴۵۱- و قال علیه السّلام: شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُکُلِّفَ لَهُ

المعنى

أى من احوج إلى الکلفه له. و ذلک أنّ الاخوّه الصادقه تستلزم الانبساط بین الإخوان و ترک التکلّف من بعضهم لبعض. فکان عدم هذا اللازم و وجود التکلّف مستلزما لعدم ملزومه و هو صدق الإخاء و من لا یکون أخ صدق فهو شرّ الإخوان.

و الکلمه فی قوّه صغرى نبّه به على اجتناب أخ کذلک، و تقدیرها: من احوج إلى‏ التکلّف له فهو شرّ الإخوان، و تقدیر الکبری: و من کان شرّا لزم مجانبته.

مطابق با حکمت ۴۷۹ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۵۱- امام (ع) فرمود: شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُکُلِّفَ لَهُ

ترجمه

«بدترین دوستان کسى است که به خاطر او انسان به زحمت افتد.»

شرح

یعنى کسى که نیاز باشد براى او زحمتى تحمّل شود. توضیح آن که دوستى صمیمانه مستلزم خوشى و شادمانى میان دوستان و باعث ترک زحمت از یکدیگر است. بنا بر این نبودن این جهت و وجود زحمت، مستلزم عدم ملزوم یعنى صمیمیت در دوستى خواهد بود، و کسى که دوست صمیمى نباشد پس بدترین دوستان است.

این جمله به منزله مقدمه صغرایى است که بدان وسیله امام (ع) بر اجتناب از چنین برادرى توجه داده است، و تقدیر جمله چنین است: هر کس که باعث نیاز به رنج و زحمت زیاد باشد او بدترین دوستان است و کبراى مقدّر نیز چنین است: و هر کس بدترین دوست باشد، اجتناب از او لازم است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

بازدیدها: ۱۱۱

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۵۰ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۵۰- و قال علیه السّلام: مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ یَتَعَلَّمُوا- حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ یُعَلِّمُوا

المعنى

لمّا کان التعلّم على الجاهل فریضه و لا یمکن إلّا بمعلّم عالم کان وجوب التعلّم على الجاهل مستلزما لوجوب التعلیم على العالم، و فی الخبر المرفوع: من تعلّم علما فکتمه ألجمه اللّه یوم القیامه بلجام من نار. و روى معاذ بن جبل عن الرسول صلّى اللّه علیه و آله أنّه قال: تعلّموا العلم فإنّ تعلّمه للّه حسنه، و دراسته تسبیح، و البحث عنه جهاد، و طلبه عباده، و تعلیمه صدقه، و بذله لأهله قربه، لأنّه معالم الحلال و الحرام، و بیان سبیل الجنّه، و المونس فی الوحشه، و المحدّث فی الخلوه، و الجلیس فی الوحده، و الصاحب فی الغربه، و الدلیل على السرّاء، و المعین على الضرّاء، و الزین عند الأخلّاء. و السلاح على الأعداء.

مطابق با حکمت ۴۷۸ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۵۰- امام (ع) فرمود: مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ یَتَعَلَّمُوا- حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ یُعَلِّمُوا

ترجمه

«خداوند از نادانان پیمان نگرفته که بیاموزند، مگر این که [اوّل‏] بر دانایان واجب کرده است که تعلیم دهند».

شرح

چون آموختن بر نادان واجب است و این واجب جز به وسیله دانایى که تعلیم دهد امکان‏پذیر نیست، بنا بر این وجوب آموختن بر نادان، مستلزم وجوب تعلیم دادن برداناست، در خبر مرفوعى آمده است: هر کس علمى را فراگیرد، و آن را پنهان دارد، خداوند در روز قیامت او را با لجامى از آتش لگام کند. و معاذ بن‏ جبل از رسول خدا (ص) نقل کرده است که فرمود: علم را بیاموزید که آموختن علم براى خدا حسنه و مطالعه و تحقیقش تسبیح، و بحث و گفتگویش جهاد، و پى‏گیرى‏اش عبادت، و آموزش به دیگران صدقه، و در اختیار اهلش قرار دادن، باعث تقرّب به خداست. زیرا که دانش نشانه‏ هاى حلال و حرام، موجب شناخت راه بهشت، همدم در هنگام ترس، و هم سخن در خلوت و همنشین تنهایى، و رفیق در غربت، و راهنما به سوى خوشیها و کمک در برابر ناخوشیها و زینت در نزد دوستان، و اسلحه در مقابل دشمنان است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

 

بازدیدها: ۱۱۰

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۹ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۴۹- و قال علیه السّلام: أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهَا صَاحِبُهُ

المعنى

و ذلک أنّه یدوم علیه لاستسهاله إیّاه حتّى یصیر ملکه و خلقا لا ینفکّ عنه بخلاف ما یستصعبه فإنّه یوشک أن یقلع عنه قبل استحکامه. و قد مرّ تفسیره.

مطابق با حکمت ۴۷۷ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۹- امام (ع) فرمود: أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهَا صَاحِبُهُ

ترجمه

«سخت ‏ترین گناهان، گناهى است که صاحب گناه آن را سبک شمارد.»

شرح

توضیح آن که گنهکار به خاطر سبک شمردن گناه، آن را به حدّى ادامه مى‏ دهد که به صورت ملکه و خویى جدایى ناپذیر در مى ‏آید، برخلاف گناهى که مهمّ تلقّى کند، که چه بسا آن را پیش از استحکام، ریشه کن سازد، تفسیر این سخن قبلا گذشت.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

 

بازدیدها: ۱۲۰

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۸ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۴۸- و قال علیه السّلام لزیاد بن أبیه و قد استخلفه لعبد اللّه بن العباس على فارس و أعمالها، فى کلام- طویل کان بینهما نهاه فیه عن تقدم الخراج- : اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَیْفَ- فَإِنَّ الْعَسْفَ یَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَیْفَ یَدْعُو إِلَى السَّیْفِ

المعنى

أمره باستعمال العدل و حذّره من حیف الناس و عسفهم و هو حملهم على مکاره.

و نفّر عن ذلک بضمیر صغراه قوله: فإنّ العسف. إلى آخره: أى یعود بجلاء المعسوف بهم عن أوطانهم، و ظاهر أنّ الظلم معدّ لذلک، أو لقیام السیف على الظالم من غیره. و تقدیر الکبرى: و کلّما کان کذلک فیجب اجتنابه.

مطابق با حکمت ۴۷۶ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۸- امام (ع) به زیاد بن ابیه- وقتى که او را براى خطّه فارس به جاى عبد اللّه بن عباس تعیین کرد- در ضمن سخنى طولانى که بین آنها ردّ و بدل شد و امام او را از پیشاپیش گرفتن مالیات نهى کرد، فرمود: اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَیْفَ- فَإِنَّ الْعَسْفَ یَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَیْفَ یَدْعُو إِلَى السَّیْفِ

ترجمه

«با عدل و انصاف رفتار کن، و از تندروى و ستم بپرهیز، زیرا که تند روى منجر به آوارگى مردم، و ستمکارى باعث به کار بردن شمشیر مى‏ گردد».

شرح

امام (ع) زیاد را به عدالت امر کرده و از ستمکارى بر مردم و بى‏انصافى برحذر داشته است، یعنى وادار کردن مردم به کارهاى دشوارى که بر انجام آنها هیچ تمایلى ندارند. امام (ع) از بى‏عدالتى به وسیله قیاس مضمرى برحذر داشته است که مقدمه صغراى آن فانّ العسف… است یعنى بى‏ عدالتى باعث‏ مى ‏شود، آنان که مورد ستم قرار گرفته اند وطن خود را رها کنند و بدیهى است که ستمکارى زمینه فرار از وطن را فراهم مى ‏سازد، و یا باعث قیام مردم با شمشیر در برابر ستمگر مى‏ گردد، و کبراى مقدر نیز چنین است: و هر چه این طور باشد، اجتناب از آن لازم است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۳۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۷ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)قناعت

شرح ابن‏ میثم

۴۴۷- و قال علیه السّلام: الْقَنَاعَهُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ قال الرضى: و قد روى بعضهم هذا الکلام لرسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله

المعنى

و استعار لفظ المال للقناعه بوصف عدم النفاد باعتبار أنّ بها الغنى الدائم کالمال الباقى أبدا.

مطابق با حکمت ۴۷۵ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۷- الْقَنَاعَهُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ

ترجمه

«قناعت، ثروت بى‏ پایان است».

شرح

سید رضى مى‏ گوید: بعضى این سخن را از رسول خدا (ص) نقل کرده ‏اند. کلمه مال را براى قناعت با صفت بى ‏پایان از آن رو استعاره آورده است که بدان وسیله بى‏ نیازى ابدى حاصل مى‏ شود، همچون ثروتى که جاودانه باشد

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۴۹

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۶ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)دوگرسنه

شرح ابن‏ میثم

۴۴۶- و قال علیه السّلام: مَنْهُومَانِ لَا یَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْیَا

اللغه

النهم بالفتح: إفراط الشهوه فی الطعام

المعنى

و لفظه مستعار لشدّه طلب المتعلّم و حرصه على العلم و طلب صاحب الدنیا، و کذلک وصف عدم الشبع بهما. و الکلمه مرویّه عن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: منهومان لا یشبعان منهوم بالمال و منهوم بالعلم.

مطابق با حکمت ۴۵۷ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۶- امام (ع) فرمود: مَنْهُومَانِ لَا یَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْیَا

لغت

نهم: علاقه زیاد به خوردن

ترجمه

«دو گرسنه‏ اند که هرگز سیر نمى ‏شوند، خواهان دانش و خواستار دنیا».

شرح

این کلمه [نهم‏] استعاره براى شدت علاقه و حرص دانشجو بر دانش و خواستن صاحب دنیا، آورده شده است، و همچنین صفت سیر نشدن براى ایشان استعاره است، و این سخن از رسول خدا نیز روایت شده است: «منهومان لا یشبعان: منهوم بالمال و منهوم بالعلم.»

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۴۷

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۵ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)خضاب کردن

شرح ابن‏ میثم

۴۴۵- و قیل له علیه السّلام لو غیرت شیبک یا أمیر المؤمنین، فقال علیه السّلام: الْخِضَابُ زِینَهٌ وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِی مُصِیبَهٍ (یرید وفاه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلم).

المعنى

و هو ظاهر.

مطابق با حکمت ۴۷۳ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۵- امام (ع) فرمود: لَوْ غَیَّرْتَ شَیْبَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ع- الْخِضَابُ زِینَهٌ وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِی مُصِیبَهٍ یُرِیدُ وَفَاهَ رَسُولِ اللَّهِ ص

ترجمه

«یا امیر المؤمنین خوب بود که موى سفید خود را تغییر مى‏ دادى [خضاب مى‏ کردى‏] فرمود: «خضاب زینت و آرایش است، و ما گروهى عزاداریم.»

شرح

سید رضى مى‏ گوید: مقصود امام (ع) وفات رسول خداست.
نیازى به توضیح ندارد و مطلب روشن است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۵۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۴ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۴۴- و قال علیه السّلام: فى دعاء استسقى به: اللَّهُمَّ اسْقِنَا ذُلُلَ السَّحَابِ دُونَ صِعَابِهَا قال الرضى: و هذا من الکلام العجیب الفصاحه، و ذلک أنه علیه السّلام شبه السحاب ذوات الرعود و البوارق و الریاح و الصواعق بالابل الصعاب التی تقمص برحالها و تقص برکبانها، و شبه السحاب خالیه من تلک الروائع بالابل الذلل التی تحتلب طیعه و تقتعد مسمحه.

المعنى

و أقول: إنّ لفظى الذلل و الصعاب مستعاران للسحاب لمکان المشابهه الّتی ذکرها السیّد. و قصت به راحلته: رمت به و تتوقّص برکبانها: أى تنزو بهم نزوا یقارب الخطو. و الروایع: الامور المخوفه.

مطابق با حکمت ۴۷۲ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۴- امام (ع) در دعاى طلب باران، عرض کرد: اللَّهُمَّ اسْقِنَا ذُلُلَ السَّحَابِ دُونَ صِعَابِهَا

ترجمه

«خدایا ما را آب ده، از ابرهاى رام فرمانبردار، نه با ابرهاى سخت نافرمان».

شرح

سید رضى مى‏ گوید: این سخن از کلماتى است که فصاحتش شگفت‏ آور است، توضیح این که امام (ع) ابرهایى را که داراى رعد و برق و صاعقه‏ ها هستند به شتران سرکش که برمى‏ جهند با بارها و برمى‏ جهانند سواران را و ابرهاى خالى‏ از این چیزهاى ترسناک را تشبیه کرده به شتر رام که شیرش را مى‏ دوشند و به آن فرمان مى‏ دهند و بر آنها سوار مى‏ شوند و آن حیوانى خوش رفتار است.

کلمات «الذّلل» و «الصّعاب» به دلیل همان وجه شبهى که سید رضى فرمود، استعاره براى ابر آورده شده‏ اند. در عبارت سیّد رضى: «قصت به راحلته» یعنى با بارها بر مى‏ جهند و سوارها را نیز برمى‏ جهانند به حدى که نزدیک است بیفتند. روایع، یعنى امور ترسناک

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۳۴

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۳ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۴۳- و قال علیه السّلام: لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ

المعنى

الصمت عن الحکمه رذیله تفریط من فضیله القول. و القول بالجهل رذیله إفراط و لا خیر فیهما بل فیما یتوسّطهما من القول بالحکمه.

مطابق با حکمت ۴۷۱ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۳- امام (ع) فرمود: لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ

ترجمه

«با وجود حکمت و دانایى، خیرى در خاموشى نیست چنان که با جهل و نادانى خیرى در گفتار نیست»

شرح

خاموشى از گفتن حکمت، صفتى ناروا و انحراف از فضیلت گفتار است، و گفتار از روى نادانى زیاده روى است و خیرى در آنها نیست، بلکه خیر در حد متوسّط و سخن حکیمانه است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

بازدیدها: ۳۱

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۲ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۴۲- و سئل عن التوحید و العدل فقال علیه السّلام: التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ

المعنى

و هاتان الکلمتان على و جازتهما فی غایه الشرف، و علیهما مدار العلم الإلهى.

و الکلمه الاولى أجلّ کلمه ربّى بها على التوحید و التنزیه، و قد بیّنها مفهومها فی أوّل الخطبه الاولى من الکتاب. و جمله القول فیها هاهنا أنّه لمّا کان الوهم إنّما یدرک المعانی الجزئیّه المتعلّقه بالمحسوس و لا بدّ أن یستعین فی إدراکه و ضبطه بالقوّه المتخیّله حتّى یصوّره و یلحقه بالامور المحسوسه و کان البارى تعالى منزّها بمقتضى العقل الصرف عن المحسوسات و ما یتعلّق بها لا جرم لم یجز أن یوجّه الوهم فی تصوّره‏ تعالى و یجری على ذاته المقدّسه أحکامه. إذ لا یکون فی حقّه إلّا کاذبه لاقتضائها کونه محسوسا أو متعلّقا بالمحسوس الّذی من شأنه الکثره و الترکیب المنافیان للوحده المطلقه. فیکون قد عرّف التوحید بخاصّه من خواصّه و هى لازم سلبّى.

و أمّا الکلمه الثانیه: فالمراد من العدل اعتقاد جریان العدل فی جمیع أفعاله تعالى و أقواله و من لوازم ذلک الخاصّه به أن لا یتهمّه العبد أنّه یجبره على القبیح ثمّ یعاقبه علیه، أو أنّه یکلّفه ما لا یطیقه، و نحو ذلک من مسائل اصول الدین الّتی اعتمد فیها المعتزله على ظواهر کلامه تعالى.

مطابق با حکمت ۴۷۰ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۲- از امام (ع) در باره توحید و عدالت پرسیدند: التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ

ترجمه

«توحید و یگانه دانستن خدا آن است که او را در اندیشه نیاورى، و عدالت آن است که او را متّهم [به اجبار بنده بر عمل قبیح و بعد هم کیفر کردن او] نسازى.»

شرح

این دو کلمه با تمام اختصار و کوتاهى در نهایت ارزش و محور علم خداشناسى‏اند. کلمه نخست، مهمترین کلمه ‏اى است که امام (ع) در باره توحید و تنزیه خداوند، به منظور تربیت بندگان خدا فرموده است، و ما معناى آن را در خطبه اوّل کتاب نقل کردیم. و خلاصه مطلب در اینجا آن است که قوه و هم تنها جزئیات مربوط به حسّ را درک مى‏ کند و خداوند به اقتضاى این که معقول صرف است، از محسوسات و متعلقات آن منزّه و مبرّاست، ناگزیر، روا نیست که خداى تعالى را در تصور و هم در آوریم، و احکام و هم را بر ذات مقدس او اجرا کنیم.

زیرا در باره او جز خلاف نخواهد بود، چون اقتضاى و هم، آن است که خدا را محسوس و یا وابسته به محسوس بدانیم که از شأن آن کثرت و ترکیب است و این دو با وحدت مطلقه حق تعالى منافات دارند. پس در حقیقت، امام (ع) توحید را به وسیله یکى از خواصّ آن که لازم سلبى اوست [به و هم نیامدن‏] معرّفى نموده است.

امّا جمله دوم: مقصود از عدل، اعتقاد به جریان عدالت در تمام کارها و گفته‏ هاى خداوند متعال است، و از لوازم چنین ویژگى آن است که بنده خدا او را متهم نسازد بر این که خداوند او را بر عمل ناروا مجبور ساخته و بعد او را به کیفر برساند و یا این که او را تکلیف مالایطاق نماید، و نظایر اینها از مسائل مربوط به اصول دین که معتزله در آنها به ظواهر قرآن توجه کردند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۱۴

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۱ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۴۱- و قال علیه السّلام: یَهْلِکُ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ بَاهِتٌ مُفْتَرٍ قال الرضى: و هذا مثل قوله علیه السّلام: یَهْلِکُ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ

المعنى

فالمحبّ المطرى بکثره المدح کالغلاه هم فی طرف الإفراط، و الّذى یبهته و یفترى علیه بأنّه کافر و مخطئ کالخوارج هم فی طرف التفریط. و کلاهما رذیلتان خارجتان عن فضیله العدل فیه. و قد علمت أنّ الرذائل مهاوى الهلاک الاخروىّ.
و قد سبق مثله.

مطابق با حکمت ۴۶۹ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۱- امام (ع) فرمود: یَهْلِکُ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ بَاهِتٌ مُفْتَرٍ

ترجمه

«دو دسته در باره من هلاک مى ‏شوند: دوستى که تند روى مى‏ کند، و بهتان زننده‏ اى که دروغ مى‏ بندد.»

شرح

سید رضى مى‏ گوید: این سخن مانند عبارت سابق آن بزرگوار: «هلک فى رجلان محبّ غال و مبغض قال» مى ‏باشد.
دوست تندرو، مانند غلاه که زیاده از حّد امام را ستوده و در طرف افراط بودند، و کسى که بهتان مى ‏زند و دروغ مى‏ بندد و او را کافر و خطاکار مى‏ شمارد، همچون خوارج که در طرف تفریطند. و این هر دو عمل دو صفت ناپسند و بیرون از فضیلت عدالتند. و قبلا معلوم شد که رذایل، پرتگاه هاى هلاکت اخروى هستند. و نظیر این سخن در پیش گذشت.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۲۴

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴۰ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)پیشگویی

شرح ابن‏ میثم

۴۴۰- و قال علیه السّلام: یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ- یَعَضُّ الْمُوسِرُ فِیهِ عَلَى مَا فِی یَدَیْهِ- وَ لَمْ یُؤْمَرْ بِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ- وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ- یَنْهَدُتَنْهَدُ فِیهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ الْأَخْیَارُ- وَ یُبَایِعُ الْمُضْطَرُّونَ- وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ بَیْعِ الْمُضْطَرِّینَ

اللغه

تنهد: أى ترتفع و تعلو.
و ذکر للزمان مذامّا:

أحدها: استعار له لفظ العضوض
باعتبار شدّته و أذاه کالعضوض من الحیوان. و فعول للمبالغه.

الثانیه: بعضّ الموسر فیه على ما فی یدیه و هو کنایه عن بخله بما یملک. و نبّه على صدق قوله: و لم یؤمر بذلک. بقوله تعالى وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ فإنّه یفید الندب إلى بذل الفضل من المال و ذلک ینافی الأمر بالبخل.

الثالثه: أنّه تعلو فیه درجه الأشرار و تستذلّ الأخیار.

الرابعه: و یبایع فیه المضطرّون
أى کرها لأئمّه الجور. و نبّه على قبح ذلک بنهى الرسول صلّى اللّه علیه و آله.

مطابق با حکمت ۴۶۸ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴۰- امام (ع) فرمود: یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ- یَعَضُّ الْمُوسِرُ فِیهِ عَلَى مَا فِی یَدَیْهِ- وَ لَمْ یُؤْمَرْ بِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ- وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ- تَنْهَدُ فِیهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ الْأَخْیَارُ- وَ یُبَایِعُ الْمُضْطَرُّونَ- وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ بَیْعِ الْمُضْطَرِّینَ

لغت

تنهد: گردنفرازى و کبر ورزیدند.

ترجمه

«روزگارى بر مردم بیاید بسیار دشوار، که در آن زمان مالدار بر آنچه در دست دارد، سختگیر و بخیل باشد، در حالى که بر این مأمور نشده. خداوند سبحان مى‏ فرماید: «و لا تنسوا الفضل بینکم. یعنى احسان و فضل خدا را ما بین خودتان فراموش نکنید.» در آن روزگار، بدکاران گردنفرازى کنند، و نیکوکاران خوار شوند و با درماندگان معامله کنند، در حالى که پیامبر خدا (ص) از معامله با درماندگان نهى فرموده است.»

شرح

امام (ع) براى روزگار، نکوهشهایى نموده است:

۱- کلمه «عضوض» را براى دنیا استعاره آورده است به اعتبار این که دنیا چون حیوان ناهموار، ناراحت کننده و گزنده است. وزن فعول در اینجا براى مبالغه است.

۲- مالدار آنچه در دست دارد سخت مى‏گیرد. کنایه از بخل وى از مال خود است، و براى درستى سخن خود: «و لم یؤمر بذلک، یعنى: در حالى که بدان مأمور نشده است و به آیه مبارکه وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ«» استدلال فرموده است، زیرا این آیه به استحباب صرف ما زاد مال دلالت دارد، و این خود، با بخل در مال منافات دارد.

۳- در آن روزگار، مقام بدان بالا مى‏رود و نیکان خوار مى‏ گردند.

۴- درماندگان، از روى جبر، با رهبران جور و ستمگران معامله کنند، و بر زشتى مطلب منع پیامبر را دلیل آورده است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۳۲

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۲۷ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۲۷- و قال علیه السّلام: الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ

المعنى

و اراد الغنى الحقیقى بالثواب، و الفقر بعدمه فی الآخره.

مطابق با حکمت ۴۵۲ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۲۷- امام (ع) فرمود: الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ

ترجمه

«مالدارى و تنگدستى، پس از عرضه شدن بر خداست».

شرح

مقصود امام (ع) آن است که بى ‏نیازى واقعى منوط به داشتن پاداش اخروى است و تنگدستى واقعى منوط به نداشتن آن است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۶