نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۸ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۵۸- و قال علیه السّلام: فَوْتُ الْحَاجَهِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَیْرِ أَهْلِهَا

المعنى

فغیر أهلها هم اللئام و محدثو النعمه و ساقطوا الاصول، و إنّما کانت أهون لأنّ فوتها یستلزم غمّا واحدا و أمّا طلبها إلى غیر أهلها فإنّها لا تحصل غالبا فیستلزم غمّ فوتها ثمّ ثقل الاستنکاف و الندم من رفعها إلیهم ثمّ غمّ ذلّ الحاجه إلى اللئام و له ألم‏ عظیم کما قال: الموت أحلى من سؤال اللئام. ثمّ غمّ ردّهم لها. و هى غموم أربعه. و کذلک إن قضیت کان فیها غمّ ثقل الاستنکاف ثمّ ذلّ الحاجه الیهم فکان فوتها أهون على کلّ حال. و هذا الکلمه تجذب إلى فضیلتى القناعه و علوّ الهمّه.

مطابق با حکمت ۶۶ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۸- امام (ع) فرمود: فَوْتُ الْحَاجَهِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَیْرِ أَهْلِهَا

ترجمه

«از دست رفتن حاجت، آسانتر از درخواست آن، از کسى است که نا اهل است».

شرح

مقصود از نااهل، فرومایگان و تازه به نعمت رسیده‏هاى بى‏ریشه‏اند، از آن رو دست نیافتن به حاجت آسانتر است که از دست رفتن حاجت یک غصّه است، اما درخواست از نااهلان که غالبا بى‏نتیجه است، علاوه بر غم از دست رفتن حاجت، موجب تحمّل سنگینى خوددارى طرف از برآوردن حاجت و پشیمانى از عرض حاجت به آنان و همچنین غم ذلت حاجتمندى نسبت به فرومایگان مى‏ شود همان طور که [جاى دیگر] فرموده است: «مرگ گواراتر از درخواست از فرومایگان است». و بعد از همه اینها غم آنست که اینان حاجات را برنمى‏آورند، که اینها چهار نوع غم و اندوهند. و همین طور اگر حاجت برآورده شود، باز هم، غم سنگینى خودخواهى طرف، به علاوه ذلّت عرض حاجت بدیشان، بنا بر این- به هر حال- از نرسیدن به حاجت آسانتر است. این سخن باعث جذب دو فضیلت قناعت و بلند همّتى است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۶۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۹ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۵۹- و قال علیه السّلام: لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ- فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ

المعنى

أراد بقوله: أقلّ منه: أى أحقر فی الاعتبار و ذلک أنّ الحرمان هو عدم العطاء عمّا من شأنه أن یعطى و لیس ذلک العدد من باب الکم لیلحقه القلّه و الکثره.
و نفّر عن الحیاء من إعطاء القلیل بضمیر صغراه قوله: فإنّ الحرمان أقلّ منه. و تقدیر کبراه: و کلّما کان الحرمان أقلّ منه فینبغى أن لا یستحیى منه بل من الحرمان الّذی هو أقلّ منه.

مطابق با حکمت ۶۷ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۹- امام (ع) فرمود: لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ- فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ

ترجمه

«از بخشش اندک شرم نکن، زیرا نومید ساختن کسى اندک‏تر از آن است».

شرح

مقصود امام (ع) از «اندکتر بودن» کم اعتبار و کم ارزش بودن آن است.
توضیح آن که ناامید کردن، نبخشیدن چیزى است که شایسته بخشش باشد، و این مطلب، قابل شمارش و از مقوله کمیّت نیست تا قابل کم و زیاد باشد.

امام (ع) از شرم داشتن نسبت به بخشش اندک به وسیله قیاس مضمرى برحذر داشته است که صغراى آن جمله: «فانّ الحرمان اقلّ منه»، و کبراى مقدّرآن نیز چنین است: و هر چه که ناامید ساختن بى‏ارزش‏تر از آن باشد، شایسته است که از آن شرم نکنند بلکه باید از نومید کردن شرم داشت که از آن بى‏ ارزش تر است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۳۴

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۷ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۵۷- و قال علیه السّلام: فَقْدُ الْأَحِبَّهِ غُرْبَهٌ

المعنى

استعار لفظ الغربه لفقد الأحبّه باعتبار ما یلزمهما من الوحشه و عدم الانس.

مطابق با حکمت ۶۵ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۷- امام (ع) فرمود: فَقْدُ الْأَحِبَّهِ غُرْبَهٌ

ترجمه

«از دست دادن دوستان غربت است».

شرح

لفظ غریب را از آن رو براى از دست دادن دوستان استعاره آورده است که هر دو باعث وحشت و تنهایى است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۳۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۶ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)وصف اهل دنیا

شرح ابن‏ میثم

۵۶- و قال علیه السّلام: أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ

المعنى

و وجه الشبه قوله: یسار بهم و هم نیام. و ذلک أنّ الدنیا لأهلها طریق هم فیها سائرون إلى الآخره حال ما هم فی غفله عن غایتهم و العمل لها حتّى یوافوها.
فأشبهوا الرکب الذین یسیرون و هم نیام حتّى یوافوا منزلهم.

مطابق با حکمت ۶۴ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۶- امام (ع) فرمود: أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ

ترجمه

«مردم دنیا مانند کاروانى هستند که آنها را مى ‏برند در صورتى که خود در خوابند».

شرح

وجه شبه، جمله یسار بهم و هم نیام (آنها را در حالى که خوابند مى‏برند) است. توضیح آن که دنیا به منزله راهى است براى اهل دنیا که از آن راه به سمت آخرت مى‏روند، در حالى که از نتیجه آن، و کار و تلاش براى آن در غفلتند، تا وقتى که به سر منزل مى‏رسند، بنا بر این همانند کاروانى هستند در حال خواب که آنها را راه مى‏برند تا وقتى که به سر منزل خود مى‏رسند.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

بازدیدها: ۲۹

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۵ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۵۵- و قال علیه السّلام: الشَّفِیعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ

المعنى

استعار له لفظ الجناح باعتبار کونه وسیله له إلى مطلوبه کجناح الطائر.

مطابق با حکمت ۶۳ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۵- امام (ع) فرمود: الشَّفِیعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ

ترجمه

«واسطه در کار به منزله پر و بال کسى است که در پى حاجتى است».

شرح

کلمه جناح را از آن رو که شخص واسطه همچون بال پرنده وسیله رسیدن طالب، به مقصود خود مى‏باشد، استعاره آورده است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۶۰

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۴ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)زن

شرح ابن‏ میثم

۵۴- و قال علیه السّلام: الْمَرْأَهُ عَقْرَبٌ حُلْوَهُ اللَّسْبَهِ

اللغه

اللبسه للعقرب: لسعها.

المعنى

و استعار المرأه لفظ العقرب بالوصف المذکور باعتبار أنّ من شأنها الأذى لکن أذاها مشوب بما فیها من اللذّه بها فلا یحسّ به و هو کأذى الجرب المشوب بلذّته فی زیاده حکّته.

مطابق با حکمت ۶۱ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۴- امام (ع) فرمود: الْمَرْأَهُ عَقْرَبٌ حُلْوَهُ اللَّسْبَهِ

ترجمه

«زن همچون کژدمى است که گزیدنش شیرین است»

شرح

در مورد کژدم گزیدنش را لسبه گویند و کلمه عقرب را با صفت مزبور از آن جهت استعاره از زن آورده است که کار زن آزردن است، امّا آزارى آمیخته با لذّت بطورى که شخص احساس اذیت نمى‏کند، مانند اذیت و آزارگرى که آمیخته با لذّتى که ناشى از خارش آن است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

 

بازدیدها: ۷۴

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۳ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)زبان(لسان)

شرح ابن‏ میثم

۵۳- و قال علیه السّلام: اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ

المعنى

استعار لفظ السبع للّسان باعتبار أنّه إن ترک عن ضبط العقل له نطق بما فیه هلاک صاحبه کالسبع إذا لم یحفظ.

مطابق با حکمت ۶۰ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۳- امام (ع) فرمود: اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ

ترجمه

«زبان را اگر به حال خود رها کنند، چون درنده ‏اى است که مى‏ گزد».

شرح

کلمه سبع را از آن رو براى زبان استعاره آورده است که اگر آن را از کنترل عقل آزاد کنند، سخنى خواهد گفت که مانند درنده‏اى یله و رها، باعث نابودى صاحبش مى‏گردد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۴۴

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۲ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۵۲- و قال علیه السّلام: مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ

المعنى

أراد من حذرّک من الأمر کمن بشرّک بالنجاه منه، و وجه الشبه ظاهر.
و هو ترغیب فی الإقبال على المحذّر و استماع تحذیره لغرض النجاه بتشبیهه بالمبشّر.

مطابق با حکمت ۵۹ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۲- امام (ع) فرمود: مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ

ترجمه

«آن کس که تو را هشدار دهد همچون کسى است که به تو مژده دهد.»

شرح

مقصود امام (ع) آن است که برحذر دارنده از پیشامد بد مانند کسى است که مژده نجات از آن را مى‏دهد، که وجه شبه روشن است. این عبارت براى وادار ساختن بر توجه به هشدار دهنده و شنیدن هشدار او به منظور نجات است با تشبیه وى به کسى که بشارت دهنده است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۱۰۷

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۱ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۵۱- و قال علیه السّلام: الْمَالُ مَادَّهُ الشَّهَوَاتِ

المعنى

أى منه یکون استمدادها و زیادتها، و المادّه هى الزیاده. و فی الکلمه تنفیر عن الاستکثار من المال لما یلزمه من إمداد الشهوه و تقویتها على معصیه العقل.

مطابق با حکمت ۵۸ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۱- امام (ع) فرمود: الْمَالُ مَادَّهُ الشَّهَوَاتِ

ترجمه

«دارایى و ثروت، اساس خواهشهاى نفس است».

شرح

یعنى: مال باعث نیرو گرفتن و فزونى شهوات است. مادّه، همان فزونى است.
این سخن در مورد بیزارى از افزون خواهى مال و ثروت است، از آن جهت که باعث کمک رسانى و نیرو بخشیدن به شهوت در برابر نافرمانى از عقل و خرد مى‏گردد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۳۲

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۵۰ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)قناعت

شرح ابن‏ میثم

۵۰- و قال علیه السّلام: الْقَنَاعَهُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ

المعنى

القناعه هی ضبط قوّه النفس عن الاشتغال بما یخرج عن مقدار الکفایه و مبلغ الحاجه من المعاش و الأقوات و عدم ما یشاهد من ذلک عند الغیر، و استعار لها لفظ المال بوصف عدم النفاد باعتبار دوام الغنى معها کالمال الموصوف.

مطابق با حکمت ۵۷ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۵۰- امام (ع) فرمود: الْقَنَاعَهُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ

ترجمه

«قناعت ثروتى است بى ‏پایان».

شرح

قناعت، عبارت است از سرگرم نشدن به چیزى که از اندازه کفایت و مقدار حاجت زندگى و خورد و خوراک بیشتر باشد، و چشم نداشتن بر آنچه دیگران دارند. کلمه مال را با صفت بى‏پایان از آن رو استعاره از قناعت آورده که بى‏نیازى ناشى از قناعت نیز همچون ثروت زیاد، بى‏پایان است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۵۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۹ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)غربت

شرح ابن‏ میثم

۴۹- و قال علیه السّلام: الْغِنَى فِی الْغُرْبَهِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَهٌ

المعنى

استعار لفظ الوطن للغنى فی الغربه باعتبار أنّه یسکن إلیه و یؤنس فلا یرى أثر الغربه على الإنسان معه، و استعار لفظ الغربه للفقر فی الوطن باعتبار ضیق الخلق معهما و تعسّر الامور فیهما.

مطابق با حکمت ۵۶ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۹- امام (ع) فرمود: الْغِنَى فِی الْغُرْبَهِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَهٌ

ترجمه

«مالدارى در غربت وطن است و تهیدستى در وطن غربت است».

شرح

کلمه وطن را از آن رو براى مالدارى و ثروتمندى در غربت استعاره آورده است که براى شخص مایه آرامش خاطر و باعث دلگرمى است، و با وجود آن، غربت در انسان اثر نمى‏کند. و لفظ غربت را نیز از آن جهت براى تهیدستى در وطن استعاره آورده است که غربت و تهیدستى هر دو باعث کج خلقى و دشوارى کارهاست.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۲۹

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۸ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)صبر

شرح ابن‏ میثم

۴۸- و قال علیه السّلام: الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُ‏

المعنى

التعدّد فی الصبر هنا تعدّد وصفىّ لأنّ حقیقته فی الموضعین واحده على ما عرفت حقیقته.

مطابق با حکمت ۵۵ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۸- امام (ع) فرمود: الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ

ترجمه

«صبر دو نوع است: صبر بر آنچه نمى پسندى، و صبر بر آنچه دوست دارى.»

شرح

تعدّد صبر، در اینجا تعدّد وصفى است، زیرا که حقیقت آن در هر دو مورد- به طورى که قبلا تعریف شد- یکى است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۵۲

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۷ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۷- و قال علیه السّلام: أربع کلمات: لَا غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ کَالْجَهْلِ- وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَهِ

إحداها: لا غنى کالعقل.
لما سبق أنّه أغنى الغنى و أنّه لا یکون غنى مثله.

الثانیه: و لا فقر کالجهل.
و ذلک لما مرّ أنّ أکبر الفقر الحمق، و المراد بالجهل هنا ما یقابل العقل بالملکه و هو الحمق أو ما یلازمه.

الثالثه: و لا میراث کالأدب.
الأدب هو التحلّى بمکارم الأخلاق و هو أفضل من کلّ موروث من مال وقنیه.

الرابعه: و لا ظهیر کالمشاوره.
تنتج فی غالب الأحوال الرأی الصحیح فیما یراد من الامور، و الرأى الصحیح أنفع فی التدبیر من القوّه و کثره العدد کما قال أبو الطیّب: الرأی قبل شجاعه الشجعان. البیت. لا جرم لم یکن للمشاوره الّتی هی مظنّته ما یساویها فی المعونه على المنفعه من الأمور الّتی یستظهر بها و یستعان.

مطابق با حکمت ۵۴ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۷- امام (ع) فرمود: لَا غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ کَالْجَهْلِ- وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَهِ

ترجمه

«توانگریى چون خردمندى، و تنگدستیى همچون نادانى، و میراثى مانند ادب، و پشتوانه ‏اى به سان مشورت با دیگران وجود ندارد».

شرح

۱- هیچ توانگرایى مانند خردمندى نیست، چون در سخنان پیش گذشت که آن بى‏نیازترین بى‏نیازى است و هیچ بى‏نیازى چون آن نیست.

۲- هیچ تنگدستى چون نادانى نیست و این نیز بدان جهت است که قبلا گذشت که بزرگترین بیچارگى نادانى است مقصود از جهل در این جا چیزى است که مقابل عقل بالملکه است. یعنى حماقت و یا چیزى که ملازم آن است.

۳- هیچ میراثى مانند ادب نیست، ادب عبارت است از آراستگى به اخلاق پسندیده، و این از هر ارثیه‏اى- مال و اندوخته- بهتر است.

۴- هیچ پشتوانه‏ اى همچون مشورت وجود ندارد. نتیجه مشورت بیشتر وقتها، اندیشه درست در کار مورد نظر انسان است، و اندیشه درست در تدبیر امور، سودمندتر از قدرت و افراد زیاد است چنان که ابو الطّیّب مى‏گوید: اندیشه، مقدم بر دلاورى دلیران است… مسلما در میان چیزهایى که انسان براى به دست آوردن مصالح امور از آنها استمداد مى‏کند چیزى بهتر از مشورت وجود ندارد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

بازدیدها: ۱۱۰

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۵ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)گذشت و بخشش

شرح ابن‏ میثم

۴۵- و قال علیه السّلام: أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَهِ

المعنى

لمّا کانت فضیله العفو إنّما تطلق فی العرف على من قدر على العقوبه و لم یعاقب و کان العفو و القدره مقولین بالأشدّ و الأضعف لا جرم کانت أولویّه العفو تابعه لأولویّه القدره و أشدّیتها: أى من کان أشدّ قدره على العقوبه و عدمها کان أولى بأن یسمّى عفوا.

مطابق با حکمت ۵۲ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۵- امام (ع) فرمود:أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَهِ

ترجمه

«شایسته‏ ترین فرد به گذشت و بخشش، تواناترین مردم به مجازات و کیفر دادن است.»

شرح

چون فضیلت بخشش در عرف مردم شامل کسى است که قادر بر مجازات است، امّا مجازات نمى‏کند، و چون عفو و قدرت از دو مقوله اشدّ و اضعفند، ناگزیر اولویت عفو، تابع اولویّت و اشدیّت قدرت است، یعنى هر کس تواناتر بر کیفر کردن و کیفر نکردن باشد، سزاوارتر به بخشندگى خواهد بود.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۵۲

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۶ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)سخاوت و بخشندگى

شرح ابن‏ میثم

۴۶- و قال علیه السّلام: السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً- فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ

اللغه

التذمّم: الاستنکاف.

المعنى

و السخاء: عباره عن ملکه بذل المال لمن یستحقّه بقدر ما ینبغی ابتداءا عن طیب نفس و حسن المواساه لذوى الحاجه منه و بهذا الرسم یتبیّن أنّ ما کان من البذل عن مسئله فخارج عن رسم السخاء. و ذکر له سببین: أحدهما: الحیاء من السائل أو من الناس فیتکلّف البذل لذلک. الثانی: الاستنکاف ممّا یصدر من السائل من لجاج أو مسبّه بالبخل و نحوه.

مطابق با حکمت ۵۳ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۶- امام (ع) فرمود: السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً- فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ

لغات

تذمّم: خوددارى از نکوهش سخاء: ملکه بذل مال به کسى که مستحق است به مقدارى که شایسته است، آن هم بدون مقدمه و از روى میل قلبى و با رعایت برابرى به کسى که نیازمند آن است.

ترجمه

«سخاوت و بخشندگى آن است که بى‏ درخواست انجام گیرد، زیرا آنچه به خاطر درخواست باشد، از روى شرم و فرار از نکوهش است».

شرح

با این تعریف روشن شد، آنچه که از روى درخواست، بخشش شود،سخاوت نیست و امام (ع) براى اثبات این مطلب دو دلیل ذکر کرده است:

۱- شرم از درخواست کننده و یا از مردم، شخص را به بخشش وامى‏دارد.
۲- رهایى از نکوهش درخواست کننده، که سماجت مى‏کند و او را بخیل مى‏ خواند و نظیر اینها.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

بازدیدها: ۵۶

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۴ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)عیب

شرح ابن‏ میثم

۴۴- و قال علیه السّلام: عَیْبُکَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَکَ جَدُّکَ

المعنى

سعاده الجدّ عباره عن حسن البخت و توافق أسباب المصلحه فی حقّ الإنسان و من مصالحه ستر العیوب و الرذائل و بحسب دوام ذلک یدوم سترهما.

مطابق با حکمت ۵۱ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۴- امام (ع) فرمود: عَیْبُکَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَکَ جَدُّکَ

ترجمه

«عیب تو از دید مردم پنهان است، تا وقتى که نیک بختى یار تو است».

شرح

سعاده الجدّ، یعنى خوشبختى و فراهم آمدن اسباب مصلحت در باره انسان، و از جمله مصالح آدمى پوشیده ماندن عیبها و پستیهاى اوست، و دوام پوشیده ماندن آنها وابسته به دوام اسباب و وسایل مصلحت است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۵۱

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۳ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)قلب ودل

شرح ابن‏ میثم

۴۳- و قال علیه السّلام: قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّهٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَیْهِ

المعنى

جعل علیه السّلام الوحشه هنا أصلیّه و ذلک باعتبار کون الالفه مکتسبه. و الوحشه عدم الألفه عمّا من شأنه أن یألف. و المعنى ظاهر.

مطابق با حکمت ۵۰ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۳- امام (ع) فرمود: قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّهٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَیْهِ

ترجمه

«دلهاى مردم رمنده است، هر کس آنها را به دست آورد به وى رومى ‏آورند».

شرح

امام (ع) وحشت را در اینجا اصل قرار داده است، بدان جهت که انس و الفت امرى اکتسابى است، وحشت، آن نامأنوسى و بیگانگیى است که درخور آشنایى و انس و الفت است. معناى عبارت روشن است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۷۹

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۲ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)ترس

شرح ابن‏ میثم

۴۲- و قال علیه السّلام: احْذَرُوا صَوْلَهَ الْکَرِیمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِیمِ إِذَا شَبِعَ

المعنى

أراد بالکریم شریف النفس ذا الهمّه العلیّه. و جوعه کنایه عن شدّه حاجته‏و ذلک مستلزم لثوران حمیّته و غضبه عند عدم التفات الناس إلیه، و حمل نفسه على المبالغه فی طلب أمر کبیر یصول علیهم به و یتسلّط بواسطته على قهرهم و مکافاتهم کالولایه علیهم و نحوها فلذلک أوجب الحذر منه و الاحتراز من صولته بالالتفات إلیه فی حاجته و أوقات ضرورته بما یدفعها. و شبع اللئیم کنایه عن غناه و عدم حاجته. و ذلک یستلزم استمراره على مقتضى طباعه من اللؤم. و شبعه مؤکّد لذلک، و أمّا جوعه فربّما کان سببا لتغیّر أخلاقه و تجویدها لغرض. و استمرار ذی الشبع من اللئام على مقتضى طباعه من اللؤم مستلزم لأذى من کان تحت یده و من یحتاج إلیه من الناس فمن الواجب إذن أن یحذر صولته و یحسم أسباب شبعه عند التمکّن من ذلک.

مطابق با حکمت ۴۹ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۲- امام (ع) فرمود: احْذَرُوا صَوْلَهَ الْکَرِیمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِیمِ إِذَا شَبِعَ

ترجمه

«از حمله کریم آن گاه که گرسنه شود و همچنین از حمله فرومایه هنگامى که سیر باشد بترسید».

شرح

مقصود امام (ع) از کریم شخص بلند طبع و والاهمّت است، گرسنگى وى کنایه از نیاز مبرم اوست. توضیح آن که نیاز مبرم- در وقت بى‏اعتنایى مردم‏ به وى- باعث جوشش غیرت و خشم او مى‏شود و خود را به وادار به یافتن کار مهمترى مى‏کند تا بدان وسیله بر آن مردم دست یابد و بر آنان مسلّط گردد، تا ایشان را درهم شکند و مجازاتشان کند. مانند این که زمام حکومت را به دست بگیرد و یا چیزى نظیر آن، از این رو لازم است با توجّه به او و نیازهایش به گرفتارى و رفع نیازمندى‏اش از حمله وى حذر کرد و از آن دورى جست.

مقصود از سیرى شخص فرومایه توانگرى و بى‏ نیازى اوست و آن نیز باعث استمرار وى در فرومایگى است که اقتضاى طبع اوست، و سیر بودنش باعث تأکید این ویژگى است، امّا گرسنگى او چه بسا که باعث دگرگونى خلق و خوى او شود و براى هدف خاصى از فرومایگى دست بردارد. دوام پستى فرومایگان سیر برخاسته از طبع پست آنهاست و باعث آزردن زیردستان و مردمى است که به آنان نیازمندند، بنا بر این باید از حمله آنان بیمناک بود و در صورت امکان موجبات سیرى ایشان را از بین برد.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۱۱۳

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۴۱ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ میثم

۴۱- و قال علیه السّلام: الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَهِ الرَّأْیِ- وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ

المعنى

الحزم أن یقدّم العمل فی الحوادث الواقعه فی باب الإمکان قبل وقوعها بما هو أقرب إلى السلامه و ابعد من الغرور. و إجاله الرأی: إعماله. و تحصین الأسرار: کتمانها و حفظها. و أشار إلى المبدأ القریب للظفر و هو الحزم و إلى البعید منها و هو کتمان السرّ و إلى الوسط منها و هو إجاله الرأی. فأمّا سببیّه کتمان السرّ للرأی الصحیح فلأنّ إظهار السرّ فیما یرى من الرأی فی الحرب و غیرها یستلزم ظهور العدوّ على ذلک و العمل فیما یعارضه و یفسده و ذلک من فاسد الرأی، و أمّا سببیّه إجاله الرأی فی اختیار المصلحه للحزم فلأنّه لولاه لجاز أن یکون العمل المتقدّم فی الحوادث المستقبله غیر موافق فلا یحصل الحزم، و أمّا أنّ الحزم سبب للظفر فظاهر.

مطابق با حکمت ۴۸ نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ میثم

۴۱- امام (ع) فرمود: الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَهِ الرَّأْیِ- وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ

ترجمه

«پیروزى بسته به مآل اندیشى، و مآل اندیشى نتیجه به کار انداختن فکر، و اندیشه و فکر در گرو رازدارى است».

شرح

دوراندیشى آن است که انسان در رویدادها تا جایى که ممکن است، پیش از هر عمل، کارى را که به سلامت نزدیکتر و از فریب خوردن به دور است، انجام دهد.

اجاله الرأى، یعنى به کار انداختن فکر، و نگهدارى رازها که همان پوشیده داشتن سرّ و رازدارى است.

امام (ع) به نزدیکترین وسیله پیروزى یعنى دوراندیشى، و به دورترین آن، یعنى رازدارى اشاره فرموده است، و همچنین به حدّ وسط آن که به کار انداختن فکر و اندیشه است. امّا این که رازدارى وسیله اندیشه درست است از آن روست که فاش کردن راز در تصمیمات جنگى و امثال آن باعث اطلاع دشمن از آن و اقدام متقابل و موجب بهم ریختن آنها مى‏گردد. که این خود ناشى از فکر غلط است. و امّا این که به کار انداختن فکر در انتخاب مورد مصلحت، باعث دوراندیشى است، از آن جهت است که اگر فکر به کار نیفتد ممکن است کارى که پیش از رخدادها انجام مى‏گیرد با آنها هماهنگى نداشته باشد و در نتیجه دوراندیشى به عمل نیامده است. و امّا این که دوراندیشى باعث پیروزى است امر واضحى است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم)، ج۵ // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

بازدیدها: ۱۱۲