۳۲۲-وَ رُوِیَ أَنَّهُ ( علیهالسلام )لَمَّا وَرَدَ الْکُوفَهَ قَادِماً مِنْ صِفِّینَ مَرَّ بِالشِّبَامِیِّینَ فَسَمِعَ بُکَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّینَ وَ خَرَجَ إِلَیْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِیلَ الشِّبَامِیِّ وَ کَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ فَقَالَ ( علیهالسلام )لَهُ
أَ تَغْلِبُکُمْ نِسَاؤُکُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِینِ وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ یَمْشِی مَعَهُ وَ هُوَ ( علیهالسلام )رَاکِبٌ فَقَالَ ( علیهالسلام )ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْیَ مِثْلِکَ مَعَ مِثْلِی فِتْنَهٌ لِلْوَالِی وَ مَذَلَّهٌ لِلْمُؤْمِنِ
شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح
حکمت ۳۱۴ دکتر آیتی:
۳۱۴ گویند هنگامى که از صفین باز گردید و وارد کوفه شد بر شبامیان گذشت، صداى گریه زنانشان را بر کشتگان نبرد صفین شنید. در این حال، حرب بن شر حبیل شبامى، که از بزرگان قوم خود بود، به سوى او آمد. امام به او فرمود:
چنانکه مى شنوم زنان شما بر شما چیره شده اند. چرا آنان را از ناله و زارى نهى نمى کنید حرب همراه او به راه افتاد. على (ع) سواره بود و او پیاده.
پس به او فرمود: بازگرد، پیاده رفتن چون تویى در رکاب چون منى موجب فریب والى و مذلت و خوارى مؤمنان شود.
ترجمه عبدالمحمد آیتی
بازدیدها: ۴۹