google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
80-100 حکمت شرح ابن ابي الحدیدحکمت ها شرح ابن ابي الحدید

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 97 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت 101 صبحی صالح

101-وَ قَالَ ( عليه‏السلام  )لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ

حکمت 97 شرح ابن ‏أبي ‏الحديد ج 18   

97 وَ قَالَ ع: لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ-  بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ-  وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ قد تقدم لنا قول مستقصى في هذا النحو-  و في الحوائج و قضائها و استنجاحها- . وقد جاء في الحديث المرفوع استعينوا على حاجاتكم بالكتمان-  فإن كل ذي نعمة محسود- .

و قال خالد بن صفوان لا تطلبوا الحوائج في غير حينها-  و لا تطلبوها إلى غير أهلها-  و لا تطلبوا ما لستم له بأهل فتكونوا للمنع خلقاء- . و كان يقال لكل شي‏ء أس-  و أس الحاجة تعجيل أروح من التأخير- . و قال رجل لمحمد بن الحنفية جئتك في حويجة-  قال فاطلب لها رجيلا- . و قال شبيب بن شبة بن عقال-  أمران لا يجتمعان إلا وجب النجح-  و هما العاقل لا يسأل إلا ما يجوز-  و العاقل لا يرد سائله عما يمكن- . و كان يقال-  من استعظم حاجة أخيه إليه بعد قضائها امتنانا بها-  فقد استصغر نفسه- .

و قال أبو تمام في المطل-

و كان المطل في بدء و عود
دخانا للصنيعة و هي نار

نسيب البخل مذ كانا و إلا
يكن نسب فبينهما جوار

لذلك قيل بعض المنع أدنى
إلى جود و بعض الجود عار

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حكمت (97)

لا يستقيم قضاء الحوائج الّا بثلاث: باستصغارها لتعظم، و باستكتامها لتظهر، و بتعجيلها لتهنو. بر آوردن نيازها جز با سه چيز راست نيايد، به كوچك شمردن آن تا بزرگ نمايد و به پوشيده داشتن آن تا آشكار شود و به شتاب كردن در بر آوردن آن تا گوارا شود.» در اين باره سخن كافى در مباحث گذشته گفته شد و هم در باره نيازها و بر آوردن آنها و انجام دادنش.

در حديث مرفوع آمده است: «براى بر آمدن نيازهاى خود از پوشيده داشتن يارى بخواهيد كه هر صاحب نعمتى مورد رشك و حسد است.»

 

خالد بن صفوان گفته است: نيازها را نابهنگام مخواهيد و از نااهل مخواهيد، و آنچه را هم كه شايسته و سزاوار آن نيستند مخواهيد كه در آن صورت سزاوار آن هستيد كه از شما آن را باز دارند.

و گفته شده است: هر چيز را پايه‏اى است، پايه نياز شتاب است كه آسوده‏تر از تأخير كردن است.

مردى به محمد بن حنفيه گفت: براى نيازكى پيش تو آمده‏ام، گفت: براى بر آوردن آن مردكى را پيدا كن.

شبيب بن شبة بن عقال گفته است: دو چيز است كه با يكديگر جمع نمى‏شود مگر اينكه رستگارى واجب مى‏شود، نخست آنكه عاقل چيزى را مسألت مى‏ كند كه روا باشد، دوم آنكه عاقل، سائل خود را از چيزى كه ممكن باشد پاسخ رد نمى‏ دهد.

و گفته شده است: هر كس پس از بر آوردن نياز برادر خود آن را بزرگ بشمرد و منت گزارد بدون ترديد خويشتن را كوچك كرده است.

ابو تمام هم در مورد امروز و فردا كردن بر آوردن حاجت شعرى سروده و آن را دود و مقدمه آتش دانسته است.

جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديدجلد 7 //دكتر محمود مهدوى دامغانى

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=