google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
حکمت ها شرح ابن ميثم80-100 حکمت شرح ابن میثم

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 93 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)پیشگویی

شرح ابن‏ ميثم

93- و قال عليه السّلام: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ- وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ- وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ- يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً- وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ- فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ- وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ

اللغة

و أقول: الماحل: الساعى بالنميمة إلى السلطان، و أصل المحل الكيد و المكر. و روى الماجن مكان الفاجر و هو المتكلّم بما يشتهى من الباطل و الهزل و الاستهزاء.
و الغرم: الدين.

المعنى

يريد أنّ ذلك الزمان لسوء أهله و بعدهم عن الدين و قوانين الشريعة تجعل فيه الرذائل مكان الفضائل و يستعمل ما لا ينبغي مكان ما ينبعى فيقرب الملوك السعاة إليهم بالباطل مكان أصحاب الفضائل و من ينبغي تقريبه، و يعدّ الفاجر و هو صاحب رذيلة الإفراط في قوّته الشهويّة صاحب فضيلة الظرف في حركاته.

و قوله: و لا يضّعف. إلى آخره. أى إذا رأوا إنسانا عنده ورع و إنصاف في معاملة الناس عدوّه عاجزا ضعيفا، و يحتمل أن يريد بقوله: يضعّف أى يستصغر عقله لتركه الظلم كأنّه تارك حقّ‏ ينبغي له أخذه، و تعدّ فيه الصدقة الّتي ينبغي أداءها برغبة طلبا للثواب غرما كأداء الدين في الثقل، و كذلك تعدّ صلة الرحم منّا و فيه إبطال للفضيلة المذكورة لقوله تعالى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏«»، و يستطال بالعبادة على الناس و يترفّع بها كالمانّ عليهم بذلك. ثمّ جعل من علامات ذلك الزمان كون السلطان و الملك يدبّر بمشورة الإماء و إمارة الصبيان و تدبير الخصيان و هى علامات زماننا و قبله بمدّة.

مطابق با حکمت 102 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

93- امام (ع) فرمود: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ- وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ- وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ- يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً- وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ- فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ- وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ

لغات

ماحل: كسى كه نزد پادشاه سخن چينى مى‏كند، اصل محل به معناى فريب و مكر است.
به جاى كلمه الفاجر، الماجن نيز آمده است: به معنى گوينده‏اى كه هر چيز از سخن بيهوده، ياوه و مسخره، دلش بخواهد بگويد.
الغرم: دين، وام

ترجمه

«روزگارى بر مردم بيايد كه در آن روزگار مقرّب نيست مگر سخن‏چين، وزيرك قلم داد نمى‏ شود مگر بدكار، و ناتوان به حساب نمى آيد مگر شخص با انصاف. در آن وقت صدقه دادن را غرامت مى‏ شمارند، و صله رحم را منّت و بندگى خدا را باعث بزرگى و برترى بر مردم مى‏ دانند، پس در چنان زمانى پادشاهى با مشورت كنيزان، و حكمرانى وسيله كودكان و تدبير با خواجه سراهاست».

شرح

مقصود امام (ع) اين است كه در آن زمان به خاطر بدى مردم و دورى آنها از ديانت و قوانين شرع، اخلاق پست و ناروا به جاى اخلاق پسنديده قرار گرفته و ناشايست به جاى شايسته، در نتيجه سخن چينان به غلط به جاى اصحاب فضيلت و افرادى كه شايسته تقرّبند، در نزد پادشاهان مقرب مى ‏شوند، و تبهكاران يعنى كسى كه در كاربرد قوّه شهوتش، راه پست افراط را مى‏پيمايد، شخص با فضيلتى كه داراى اعمال و حركات معتدل است، شمرده مى‏ شود.

عبارت: و لا يضعف…
يعنى هرگاه كسى را ببينند كه داراى تقواست و در رفتارش با مردم منصف است، ناتوان و عاجز شمارند. و احتمال مى‏رود كه مقصود امام (ع) از عبارت يضعف يعنى كم عقل شمارند، به خاطر اين كه او ستم نمى‏كند، گويا حقى را كه بايد مى‏گرفت، نگرفته است، و صدقه‏اى را كه دادن آن به خاطر كسب ثواب شايسته و سزاوار است، هم چون بازپرداخت وام در سنگينى و ناگوارى، تاوان دادن و غرامت، مى‏ شمارند، و هم چنين صله رحم با خويشاوندان را منّت، حساب كنند در صورتى كه منّت باعث از بين بردن فضيلت صدقه است به دليل آيه شريفه: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏«» و در آن زمان بندگى و عبادت خدا وسيله‏اى براى برترى جويى نسبت به ديگر مردمان مى ‏شود و بدان وسيله، مانند كسى كه بر مردم منّتى داردخود را از ديگران بالاتر مى‏ گيرد.

آن گاه امام (ع) از جمله نشانه‏هاى آن زمان، اين چيزها را مى‏داند: كه سلطان و پادشاه با مشورت كنيزان و به فرماندهى گماردن كودكان و تدبير و انديشه خواجه سراها، مملكت را اداره كنند.
[مرحوم ابن ميثم- شارح نهج البلاغه- مى‏فرمايد:] اين علامتها در زمان ما و مدّتى پيش از عصر ما ظاهر گشته است

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=