115-وَ قِيلَ لَهُ ( عليهالسلام )كَيْفَ نَجِدُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ ( عليه السلام )كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِه
106- و قيل له عليه السّلام: كيف تجدك يا أمير المؤمنين فقال: كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ- وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ
المعنى
أجاب بصورة حاله على طريق الموعظة و التشكّي. و لمّا كان البقاء عبارة عن استمرار زمان الوجود و كان استمرار الزمان و تعاقب أجزائه مقرّبا للأجل كان لبقائه سببيّة في فنائه و كذلك لمّا كان من غايات الصحّة السقم كان لصحّته سببيّة في سقمه و أمّا كونه يؤتى من مأمنه فيشبه أن يكون المأمن هنا مصدرا و المراد أنّ الداخل على المرء و نزول ما يكره به من الموت و أهوال الآخرة هو أمنه في الدنيا و سكونه إليها و غفلته عمّا ورائها ممّا لابدّ منه و يحتمل أن يكون المأمن محلّ الأمن و هو الدنيا، و معنى كونه يؤتى من مأمنه: أى أنّ ما يدخل عليه من الأدواء الّتي تلحقه هو من أحوال الدنيا الّتي هي مأمنه و عوارضها الّتي يعرض له من مأمنه حال أمنه فيه بحيث لا يمكنه الاحتراز منه.
مطابق با حکمت 115 نسخه صبحی صالح
ترجمه فارسی شرح ابن ميثم
106- به على (ع) عرض شد، يا أمير المؤمنين، خود را چگونه مى بينى آن گرامى فرمود: كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ- وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ
ترجمه
«چگونه است حال كسى كه با هستى خود، رو به نيستى است، و با تندرستى اش بيمار مى شود، و سرانجام، مرگ در پناهگاهش فرا مى رسد.»
شرح
امام (ع) از شرح حال خود به روش پند و شكوه پاسخ داده است. و چون بقا، عبارت است از ادامه مدّت هستى، و ادامه زمان و پياپى آمدن اجزاى زمان باعث نزديك شدن مرگ است، بنا بر اين، بقاى انسان باعث فناى اوست، و همچنين، چون از پيامدهاى تندرستى، بيمارى است، از اين رو، صحّت و سلامتى در حقيقت باعث بيمارى اوست، و اما اين كه امام (ع) فرموده است، مرگ در پناهگاه فرا مىرسد، گويا اين چنين است كه مأمن در اينجا مصدر ميمى است، و مقصود آن است كه بر انسان، چيزهايى از قبيل مردن و ترس و بيمهاى آخرت كه برايش ناخوش آيند هستند نازل مىگردند، در حالى كه او راحت و دلبسته به دنياست و از آنچه پس از دنيا ناگزير بايد ببيند غافل مى باشد.
و احتمال دارد كه مقصود از مأمن اسم مكان و محل آرامش يعنى دنيا باشد، معناى اين كه در پناهگاهش فرا مىرسد، آن است كه دردها و گرفتاريهايى كه به او مىرسد، از حالات و كارهاى همان دنياست كه محل امنى براى او بوده، وعوارض و پيشامدهايى كه بر او عارض مىشوند از همان محل امن است و از حالت امنيت و راحتى اوست، بطورى كه اجتناب و گريز از آن امكان ندارد.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده