حکمت 59 صبحی صالح
59-وَ قَالَ ( عليهالسلام )مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ
حکمت 57 شرح ابن أبي الحديد ج 18
57: مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ هذا مثل قولهم اتبع أمر مبكياتك- لا أمر مضحكاتك- و مثله صديقك من نهاك لا من أغراك- و مثله رحم الله أمرا أهدى إلي عيوبي- . و التحذير هو النصح و النصح واجب- و هو تعريف الإنسان ما فيه صلاحه و دفع المضرة عنه- و قد جاء في الخبر الصحيح الدين النصيحة- فقيل يا رسول الله لمن فقال لعامة المسلمين– و أول ما يجب على الإنسان أن يحذر نفسه و ينصحها- فمن غش نفسه فقلما يحذر غيره و ينصحه- و حق من استنصح أن يبذل غاية النصح و لو كان في أمر يضره- و إلى ذلك وقعت الإشارة في الكتاب العزيز بقوله سبحانه- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ- وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ و قال سبحانه- وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى- . و معنى قوله ع كمن بشرك- أي ينبغي لك أن تسر بتحذيره لك- كما تسر لو بشرك بأمر تحبه- و أن تشكره على ذلك كما تشكره لو بشرك بأمر تحبه- لأنه لو لم يكن يريد بك الخير- لما حذرك من الوقوع في الشر
ترجمه فارسی شرح ابن ابی الحدید
حكمت (57)
من حذّرك، كمن بشّرك. «آن كس كه تو را مى ترساند و بر حذر مى دارد چون كسى است كه تو را مژده رساند.» اين سخن نظير سخنى است كه گفته اند از فرمان كسانى كه تو را به گريه وا مى دارند، پيروى كن، نه از فرمان كسانى كه تو را به خنده وا مى دارند. و نظير آن اين است كه دوست تو كسى است كه تو را نهى كند، نه آن كس كه تو را تشويق كند. و اين سخن كه خداى رحمت كند كسى را كه عيبهاى مرا نشانم دهد. منظور از تحذير، خير خواهى است كه واجب است و آن شناساندن چيزى به انسان است كه صلاح او در آن است و مايه دفع زيان مى گردد.
در خبر صحيح آمده است كه «دين همان خير خواهى است.»، گفته شد: اى رسول خدا نسبت به چه كسى فرمود: «براى عموم مسلمانان». نخستين چيزى كه بر انسان واجب است، اين است كه خود را بيم دهد و نفس خويش را خير خواهى كند، هر چند به ظاهر اين خير خواهى براى او زيان داشته باشد و به همين مورد در كتاب خدا اشاره شده كه فرموده است: «اى كسانى كه گرويده ايد براى خدا به عدالت گواهى دهندگان باشيد اگر چه به زيان خودتان باشد» و فرموده است «و چون مى گوييد عدالت كنيد هر چند كه خويشاوند باشند.» معنى اين سخن على عليه السّلام كه فرموده است «چون كسى است كه تو را مژده دهد» اين است كه سزاوار است از بيم دادن و تحذير او شاد شوى، همان گونه كه اگر به كارى كه آن را دوست دارى مژده ات دهد، شاد مى شوى و بايد در اين باره از او سپاسگزارى كنى، كه اگر او براى تو اراده خير نكرده باشد، تو را از اينكه در شر گرفتار شوى بر حذر نمى دارد.
جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديدجلد 7 //دكتر محمود مهدوى دامغانى