google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
460-480 حکمت شرح ابن ابي الحدیدحکمت ها شرح ابن ابي الحدید

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 471 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت 462 صبحی صالح

462-وَ قَالَ ( عليه‏ السلام  )رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ

حکمت 471 شرح ابن ‏أبي ‏الحديد ج 20

471 وَ قَالَ ع: رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ طالما فتن الناس بثناء الناس عليهم-  فيقصر العالم في اكتساب العلم-  اتكالا على ثناء الناس عليه-  و يقصر العابد في العبادة اتكالا على ثناء الناس عليه-  و يقول كل واحد منهما-  إنما أردت ما اشتهرت به للصيت و قد حصل-  فلما ذا أتكلف الزيادة و أعاني التعب-  و أيضا فإن ثناء الناس على الإنسان-  يقتضي اعتراء العجب له-  و إعجاب المرء بنفسه مهلك- . و اعلم أن الرضي رحمه الله-  قطع كتاب نهج البلاغة على هذا الفصل-  و هكذا وجدت النسخة بخطه-  و قال هذا حين انتهاء الغاية بنا-  إلى قطع المنتزع من كلام أمير المؤمنين ع-  حامدين لله سبحانه على ما من به من توفيقنا-  لضم ما انتشر من أطرافه-  و تقريب ما بعد من أقطاره-  مقررين العزم كما شرطنا أولا-  على تفضيل أوراق من البياض في آخر كل باب من الأبواب-  لتكون لاقتناص الشارد و استلحاق الوارد-  و ما عساه أن يظهر لنا بعد الغموض-  و يقع إلينا بعد الشذوذ-  و ما توفيقنا إلا بالله عليه توكلنا-  و هو حسبنا و نعم الوكيل نعم المولى و نعم النصير- . ثم وجدنا نسخا كثيرة فيها زيادات بعد هذا الكلام-  قيل إنها وجدت في نسخة-  كتبت في حياة الرضي رحمه الله و قرئت عليه فأمضاها-  و أذن في إلحاقها بالكتاب نحن نذكرها

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حكمت (471)

و قال عليه السّلام: ربّ مفتون بحسن القول فيه.

«و فرمود: چه بسا شيفته و به فتنه افتاده به سبب سخن پسنديده درباره او.»

چه بسيار است كه مردم به سبب ستايش كردن ايشان شيفته و مفتون مى‏ شوند.دانشمند در كسب دانش بيشتر كوتاهى مى‏كند و بر ستايش مردم تكيه مى‏كند و عابد به همين سبب در عبادت كوتاهى مى‏كند و هر يك مى‏گويند مقصود من اين بود كه مشهور شوم و بلند آوازه گردم و اينك كه اين موضوع حاصل شده است چرا براى فزونى آن متحمل رنج گردم و زحمت كشم. وانگهى ستايش مردم از انسان موجب مى‏شود كه به خود شيفته گردد و شيفتگى آدمى به خود هلاك كننده است.

و بدان كه سيد رضى كه خدايش رحمت كند كتاب نهج البلاغه را به اين سخن پايان داده و من خود در نسخه‏اى كه به خط سيد رضى است چنين يافتم كه گفته است: اين جا پايان سخنان گزينه امير المؤمنين عليه السّلام است، حمد و ستايش خدا را به جا مى‏آوريم كه بر ما منت نهاد و توفيق جمع آورى اين كلمات پراكنده و گردآورى آن را از گوشه و كنار ارزانى فرمود و ما از آغاز اين كار در پايان هر فصل از فصلهاى كتاب اوراق سپيدى قرار داديم كه به آنچه بعدا دست مى ‏يابيم و ممكن است براى ما فراهم آيد، اختصاص داشته باشد. توفيق ما جز بر خدا نيست كه بر او توكل كرده‏ايم و او ما را بسنده و بهترين وكيل و نكوترين مولى و ارزنده‏ ترين ياور است.

پس از آن نسخه ‏هاى فراوانى يافتيم كه در آنها پس از اين سخن افزونيهاى ديگرى بود كه گفته مى‏شود در نسخه ‏هاى بوده است كه به روزگار سيد رضى نوشته شده و براى او آن را خوانده‏اند و تصويب كرده است و بدين سبب ما هم آن سخنان را مى‏ آوريم.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد 8 //دکتر محمود مهدوى دامغانى

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=