شرح ابن ميثم
47- و قال عليه السّلام: أربع كلمات: لَا غِنَى كَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ- وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ
إحداها: لا غنى كالعقل.
لما سبق أنّه أغنى الغنى و أنّه لا يكون غنى مثله.
الثانية: و لا فقر كالجهل.
و ذلك لما مرّ أنّ أكبر الفقر الحمق، و المراد بالجهل هنا ما يقابل العقل بالملكة و هو الحمق أو ما يلازمه.
الثالثة: و لا ميراث كالأدب.
الأدب هو التحلّى بمكارم الأخلاق و هو أفضل من كلّ موروث من مال وقنية.
الرابعة: و لا ظهير كالمشاورة.
تنتج في غالب الأحوال الرأي الصحيح فيما يراد من الامور، و الرأى الصحيح أنفع في التدبير من القوّة و كثرة العدد كما قال أبو الطيّب: الرأي قبل شجاعة الشجعان. البيت. لا جرم لم يكن للمشاورة الّتي هي مظنّته ما يساويها في المعونة على المنفعة من الأمور الّتي يستظهر بها و يستعان.
مطابق با حکمت 54 نسخه صبحی صالح
ترجمه فارسی شرح ابن ميثم
47- امام (ع) فرمود: لَا غِنَى كَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ- وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ
ترجمه
«توانگريى چون خردمندى، و تنگدستيى همچون نادانى، و ميراثى مانند ادب، و پشتوانه اى به سان مشورت با ديگران وجود ندارد».
شرح
1- هيچ توانگرايى مانند خردمندى نيست، چون در سخنان پيش گذشت كه آن بىنيازترين بىنيازى است و هيچ بىنيازى چون آن نيست.
2- هيچ تنگدستى چون نادانى نيست و اين نيز بدان جهت است كه قبلا گذشت كه بزرگترين بيچارگى نادانى است مقصود از جهل در اين جا چيزى است كه مقابل عقل بالملكه است. يعنى حماقت و يا چيزى كه ملازم آن است.
3- هيچ ميراثى مانند ادب نيست، ادب عبارت است از آراستگى به اخلاق پسنديده، و اين از هر ارثيهاى- مال و اندوخته- بهتر است.
4- هيچ پشتوانه اى همچون مشورت وجود ندارد. نتيجه مشورت بيشتر وقتها، انديشه درست در كار مورد نظر انسان است، و انديشه درست در تدبير امور، سودمندتر از قدرت و افراد زياد است چنان كه ابو الطّيّب مىگويد: انديشه، مقدم بر دلاورى دليران است… مسلما در ميان چيزهايى كه انسان براى به دست آوردن مصالح امور از آنها استمداد مىكند چيزى بهتر از مشورت وجود ندارد.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده