شرح ابن ميثم
439- و قال عليه السّلام: فى كلام له: وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّى ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِهِ
المعنى
المنقول: أنّ الوالى هو عمر بن الخطاب. و الكلام من خطبة طويلة له عليه السّلام في أيّام خلافته يذكر فيها قربه من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و اختصاصه له و إفضائه بأسراره إليه إلى أن قال فيها: فاختار المسلمون بعده بآرائهم رجلا منهم فقارب و سدّد حسب استطاعته على ضعف و جدّ كانا فيه. ثمّ وليهم بعده وال فأقام و استقام حتّى ضرب الدين بجرانه على عسف و عجز كانا فيه.
ثمّ استخلفوا ثالثا لم يكن يملك أمر نفسه شيئا، غلب عليه أهله فقادوه إلى أهوائهم كما يقود الوليدة البعير المحطوم، و لم يزل الأمر بينه و بين الناس يبعد تارة و يقرب أخرى حتّى نزوا عليه فقتلوه. ثمّ جاءوا في مدبّ الدبى يريدون بيعتى. في كلام طويل. و الجران: مقدّم عنق البعير. و ضربه بجرانه كناية بالوصف المستعار عن استقراره و تمكّنه كتمكّن البعير البارك من الأرض.
مطابق با حکمت 467 نسخه صبحی صالح
ترجمه فارسی شرح ابن ميثم
439- امام (ع) فرمود: فِي كَلَامٍ لَهُ وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّى ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِهِ
ترجمه
«حاكمى فرمانرواى مردم شد، پس برپاداشت و پايدارى كرد تا دين همچون شتر در حال آسايش سر بر زمين نهاد».
شرح
نقل كرده اند كه مقصود از فرمانروا، عمر بن خطاب است. و اين سخن جزئى از خطبه اى طولانى است كه امام (ع) در روزگار خلافت خود ايراد كرده است، و از نزديكى و خصوصيت خود، و محرم اسرار پيامبر (ص) بودن خود ياد كرده و مى گويد: مردم مسلمان پس از پيامبر (ص) با رأى خود مردى از خودشان را برگزيدند و او در عين حال كه ضعيف بود ولى با پشتكارى كه داشت زمام امر را بر عهده گرفت و دين را استوار ساخت.
پس از او حاكمى، فرمانرواى مردم شد كه امور زندگى و دينى مردم را برپا داشت و با اين كه دو صفت كجروى و ناتوانى را داشت، سرانجام چون شترى كه جلو گردن خود را بر زمين مى نهد، توانست بر كار خود مستقر گردد و آن گاه سومى را جايگزين كردند كه به هيچ وجه مالك نفس خود نبود، و خويشاوندانش بر او غالب شدند و او را به سمت خواسته هاى خود كشاندند، چنان كه نوزاد گرسنه شتر به دنبال مادر مى دود، و پيوسته كار بين او و مردم گاهى دور و گاهى نزديك مى شد، تا اين كه بر او تاختند و او را از پاى در آوردند، سپس به قصد بيعت با من همچون هجوم ملخ ها رو آوردند. خطبه طولانى است. جران: جلو گردن شتر. ضربه بجرانه، به صورت وصف مستعار، كنايه از آرامش و پابرجايى اسلام است همان طورى كه شتر بر زمين مىخوابد و آرام مىگيرد.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده