google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
380-400 حکمت شرح ابن میثمحکمت ها شرح ابن ميثم

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 391 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)

شرح ابن‏ ميثم

391- و قال لابنه الحسن عليه السّلام: لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا- فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ

المعنى

أدّبه عليه السّلام بالنهى عن إدّخار المال، و نفّره عن ذلك بضمير صغراه قوله: فإنّك. إلى آخره. 
و قوله: بما شقيت به. أى شقاء الدنيا بجمعه، و شقاء الآخرة بادّخاره لقوله تعالى وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ‏ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ الآية، و تقدير الكبرى و كلّ من يخلّف مالا لأحد هذين و ليس أحدهما حقيقا بأنّ يؤثره على نفسه فلا يجوز أن يخلّفه. قال الرضى: و يروى هذا الكلام على وجه آخر و هو أَمَّا بَعْدُ- فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدَيْكَ‏يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا- قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ- وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَكَ- وَ إِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ‏فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيتَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ- أَوْوَ لَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ- فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ- وَ لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ اللَّهِ أقول: في هذه الرواية تنفير عن الدنيا بضميرين: أحدهما: قوله: فإنّ الّذي في يدك. إلى قوله: بعدك، و تقدير كبراه: و كلّما كان كذلك فليس لك أن تحبّه و تعتمد عليه. الثاني: قوله: و إنّما أنت. إلى قوله: ظهرك، و كبراه ما مرّ في الرواية الأولى و استعار لفظ الحمل لاكتساب آثام جمع المال، و رشّح بذكر الظهر. ثمّ أرشده إلى ما هو خير من المال لمن مضى و هو رجاء رحمة اللّه، و لمن بقى و هو رجاء رزق اللّه الموعود لكلّ حيّ.

مطابق با حکمت 416 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

391- امام (ع) به فرزندش امام حسن (ع) فرمود: لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا- فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ وَ يُرْوَى هَذَا الْكَلَامُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَ هُوَ أَمَّا بَعْدُ- فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا- قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ- وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَكَ- وَ إِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ- وَ لَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ- فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ- وَ لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ اللَّهِ

ترجمه

«پسرك من، مبادا چيزى از دنيا را پس از خود بگذارى، زيرا كه آن را براى يكى از دو تن خواهى گذاشت: يا كسى كه در طاعت و بندگى خدا آن را به كار مى ‏برد، پس او خوشبخت مى‏ شود به چيزى كه باعث بدبختى و زيانكارى تو شده است. يا براى كسى كه آن را در معصيت و نافرمانى خدا به كار مى ‏برد، پس به سبب آنچه كه تو براى او گرد آورده‏ اى بدبخت شده و تو او را در راه معصيت كمك كرده ‏اى و هيچ كدام از اين دو شايسته نيست كه او را بر خود ترجيح دهى.»

شرح

امام (ع) فرزندش را با نهى كردن از اندوختن مال، موعظه كرده و از اين عمل به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن عبارت: «فانّك…» است. و عبارت: «بما شقيت به» يعنى: بدبختى در دنيا با زحمت جمع آورى مال و بدبختى در آخرت به وسيله اندوختن مال است، به دليل قول خداى تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ…«» وكبراى مقدّر آن نيز چنين است: و هر كس مالى را پس از خود بگذارد براى هر يك از دو گروهى كه استحقاق ترجيح دادن بر خويش را ندارند، چنين كارى روا نيست.

سيد رضى مى‏گويد: اين گفتار به نحو ديگر نيز به شرح زير، روايت شده است: «امّا بعد، آنچه از دنيا در اختيار تو است، پيش از تو صاحبى داشته و پس از تو نيز به صاحبى مى‏رسد، و تو براى يكى از دو تن گردآورى مى‏كنى: كسى كه از آن در راه طاعت خدا استفاده كند و نيكبخت شود به وسيله آن چيزى كه تو بدان سبب بدبخت شده‏اى يا كسى كه آن را در راه معصيت خدا به كار برد، پس بدبخت شده به وسيله آنچه تو براى او جمع آورده‏اى و هيچ يك از اين دو شايسته نيست كه بر خود مقدّم بدارى و نه آن كه بر عهده خود بگيرى، پس براى كسى كه گذشته، رحمت خدا را و براى آن كه باقى است روزى خدا را اميدوار باش.» در اين روايت امام (ع) به وسيله دو قياس مضمر از دنيا بر حذر فرموده است: يكى فانّ الّذى فى يدك… و بعدك است، و كبراى مقدر آن چنين مى‏شود: و هر چه اين طور باشد سزاوار نيست كه تو بدان دل ببندى و بر آن اعتماد ورزى.

دوّمى عبارت: و إنّما انت… ظهرك است و كبراى آن همان است كه در روايت اوّل گذشت. كلمه: حمل را براى بر دوش گرفتن گناهان و جمع‏آورى مال، استعاره آورده و كلمه «ظهر» را به عنوان ترشيح به كار برده است. آن گاه امام (ع) به چيزى بهتر از مال- براى گذشتگان اميد رحمت خدا و براى بازماندگان اميد روزيى كه خداوند به هر زنده‏اى وعده داده است- راهنمايى فرموده است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=