شرح ابن ميثم
351- و روى
أنه عليه السّلام قلما اعتدل به المنبر إلا قال أمام الخطبة: أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ- فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ- وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ- وَ مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍ- مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ- وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ- كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ
اللغة
أقول: السدى: المهمل. و السهمة النصيب.
المعنى
و لمّا كان تقوى اللّه و التزوّد بها إليه هو المطلوب من خلق الإنسان لا جرم صدّر عليه السّلام بالأمر بها عامّة خطبه، وو نبّه على ذلك المطلوب و أنّ الغاية هو الآخرة منه، و أنّه ليست الدنيا و إن تحسّنت له بخلف من غايته و إن قبّحها سوء نظره لها و معرفته بها، و على أنّه لا مناسبة بين من ظفر من الدنيا بأعلى مطالبه منها و بين من ظفر من الآخرة بأدنى نصيب لشرف متاع الآخرة فكيف من يظفر منها بأعلى قسط. و نفّر طالب الدنيا و المدّعى للظفر بها بكونه مغرورا. و الفصل ظاهر.
مطابق با حکمت 370 نسخه صبحی صالح
ترجمه فارسی شرح ابن ميثم
351- نقل كرده اند كه كمتر اتّفاق مى افتاد كه امام (ع) روى منبر بنشيند، مگر اين كه پيش از خطبه خواندن مى فرمود:
أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ- فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ- وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ- وَ مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍ- مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ- وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ- كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ
لغات
سدى: مهمل، بيهوده سهمه: بهره، نصيب
شرح
«اى مردم از خدا بترسيد كه هيچ كس را بيهوده نيافريده اند تا سرگرم بازيچه شود، خودسر رها نشده تا كار ناروا كند، و دنيايى كه خود را براى او آراسته چنين نيست كه جايگزين آخرت شود كه در نگرش بدان، بد جلوه داده است و هيچ مغرور و فريب خورده دنيا در بالاترين حد كوشش خود نتوانسته از دنيا به پيروزى برسد مانند آن ديگرى كه از آخرت به كمترين بهره و نصيب خويش رسيده است».
شرح
چون پرهيزگارى و توشه گرفتن از دنيا براى سفر الى اللّه هدف از خلقت انسان است ناگزير امام (ع) در آغاز تمام خطبههايش آن را مىآورده و به اين هدف آفرينش توجّه مىداده است و هم اين كه هدف نهايى انسان آخرت است و دنيا نيست، هر چند كه به جاى هدف نهايى، دنيا خود را جلوهگر سازد، و هر چند كه آخرت را در نظر وى بد جلوه دهد و مانع شناخت آن گردد، علاوه بر آن كه هيچ مناسبتى نيست ميان آن كسى كه در بالاترين حدّ تلاش خود به دنيا رسيده و ميان آن كسى كه به كمترين بهره از آخرت دست يافته است، به جهت شرافت بهره اخروى، تا چه رسد به آن كسى كه به بالاترين مقام اخروى رسيده باشد امام (ع) طالب دنيايى را كه مدّعى است به دنيا دست يافته، از فريب خوردن و مغرور شدن بر حذر داشته است. و مطالب ديگر واضح است.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده