شرح ابن ميثم
32- و قال عليه السّلام
و قد لقيه عند مسيره إلى الشام دهاقين الأنبار، فترجلوا له و اشتدوا بين يديه، فقال: مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا- فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ- وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ- وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي آخِرَتِكُمْ- وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ- وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ
اللغة
اشتدّوا: عدوا بين يديه
المعنى
و الشقاء في الآخرة بذلك لأنّه تعظيم لغير اللّه. و حاصله تنفيرهم عمّا اعتمدوه معه بضمير صغراه قوله: و اللّه. إلى قوله: آخرتكم. و نبّه على الكبرى بقوله: و ما أخسر المشقّة ورائها العقاب و تقديرها: و كلّما كان مشقّة على النفس و يتبعها العقاب في الآخرة فهو أشدّ الخسارة. و جذبهم إلى ترك ذلك بما يلزمه من الدعة و الراحة في الدنيا مع الأمان من النار. فكأنّه قال: فينبغي أن يتركوا ذلك التكلّف فإنّه دعة و راحة مع الأمان من النار و كلّما كان كذلك فهو أعظم الأرباح. و إنّما يلزمهم الشقاء بذلك في الآخرة لكونه تعظيما لغير اللّه بما لا ينبغي إلّا للّه.
مطابق با حکمت 37 نسخه صبحی صالح
ترجمه فارسی شرح ابن ميثم
32 دهقانان شهر انبار، امام (ع) را به هنگام رفتن به شام، ملاقات كردندو براى احترام از اسبها پياده شدند و در پيشاپيش آن بزرگوار شروع به دويدن كردند، امام (ع) فرمود: مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا- فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ- وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ- وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي آخِرَتِكُمْ- وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ- وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ
ترجمه
«اين چه كارى است» گفتند: «اين رسم ماست كه فرمانروايان خود را بدين وسيله احترام مىكنيم.» آن گاه امام (ع) فرمود: «به خدا قسم، فرمانروايان شما در اين كار سودى نمىبرند و شما خود را در دنيا به زحمت انداختهايد و در آخرت به عذاب و بدبختى دچار مىكنيد. و چه زيانبخش است رنجى كه به دنبال آن كيفرى باشد، و چه سودمند است آن آسايشى كه ايمنى از عذاب دوزخ را به همراه داشته باشد».
شرح
اشتدّوا بين يديه، يعنى پيشاپيش او دويدند، و بدبختى اخروى در همين است، زيرا اين عمل تعظيم غير خداست.
حاصل سخن، برحذر داشتن مردم از عملى است كه انجام دادند، به وسيله قياس مضمرى كه صغراى آن عبارت: و اللّه… آخرتكم است. و به كبراى قياس با اين جمله اشاره فرموده است: و ما أخسر المشقّة و رائها العقاب، كه در حقيقت چنين است و هر چه براى انسان رنجى داشته باشد كه به دنبال آن كيفرى باشد، بدترين نوع خسارت است. و از طرفى به وسيله پىآمد آسايش و راحتى در دنيا به همراه ايمنى از آتش دوزخ آنان را به ترك اين عمل وادار نموده است، گويا فرموده است: سزاوار است كه آنان اين زحمت را قبول نكنند، زيرا ترك اين عمل باعث آسايش و راحتى به همراه ايمنى از آتش است، و هر آنچه اين چنين باشد، بالاترين سودها خواهد بود. و البته اين عمل باعث بدبختى آنهادر آخرت است، چون تعظيم غير خداست به نحوى كه جز براى خدا سزاوار نيست.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده