شرح ابن ميثم
3- و قال عليه السلام اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ- وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
المعنى
نبّه على لطف خلق الإنسان ببعض أسرار حكمة اللّه فيه، و غايته من ذلك الاستدلال على حكمة صانعه و مبدعه. و ذكر أربعة من محالّ النظر و الاعتبار، وهى آلة البصر و الكلام و السمع و التنفّس، و خصّها بالذكر لكونها مع ضعفها ضروريّة في وجود الإنسان على شرفه و علوّ رتبته في المخلوقات و لا يقوم إلّا بها ليكون ذلك محلّ التعجّب و اعتبار لطف الصانع الحكيم، و أراد بالشحم الّذي ينظر به الرطوبة المسمّاة في عرف الأطبّاء بالبيضة أو الرطوبة الجليديّة فإنّ العين مركّبة من سبع طبقات و ثلاث رطوبات كلّ منها يختصّ في عرفهم باسم، و عنى باللحم اللسان فإنّه لحم أبيض رخو تلتّف به عروق صغار كثيرة فيهادم و لذلك يتبيّن أحمر و تحته عروق و شريانات و أعصاب كثيرة و تحته فوهتان يسيل منهما اللعاب ينتهيان إلى لحم غددىّ رخو موضوع في أصله يسمىّ مولّد اللعاب و بهاتين الفوهتين يبقى للّسان و ما حوله النداوة الطبيعيّة، و أراد بالعظم الّذي يسمع به العظم المسمىّ الحجرىّ و هو عظم صلب فيه مجرى الاذن كثير التعاريج و العطفات تمبرّ كذلك إلى أن يلقى العصبة النابتة من الدماغ الّتي هى مجرى الروح الحامل للقوّة السامعة، و أراد بالخرم ثقب الأنف. و في هذه و أمثالها من بدن الإنسان و ساير الحيوان عبرة لمن اعتبر و كمال شهادة بوجود الصانع الحكيم لها، و من نظر في تشريح بدن الإنسان حضرته شواهد من الحكمة الإلهيّة يحار فيها لبّه و يدهش فيها عقله، و قرأ الصادق عليه السّلام قوله تعالى وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً«» ثم قال: و كيف لا يكون ضعيفا و هو ينظر بشحم و يسمع بعظم و ينطق بلحم. و قد راعى في القرائن الأربع السجع المتوازي.
مطابق با حکمت 8 نسخه صبحی صالح
ترجمه فارسی شرح ابن ميثم
3- امام (ع) فرمود: اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ- وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
ترجمه
«در مورد اين انسان در شگفت باشيد كه به وسيله پيهى [چشم] مىبيند و با گوشتى [زبان] سخن مىگويد، و به وسيله استخوانى [گوش] مىشنود، و از شكافى نفس مى كشد».
شرح
امام (ع) به ظرافت آفرينش انسان، نسبت به برخى از رازهاى حكمت خدا در باره آن توجه داده است، و هدف نهايى آن حضرت استدلال بر حكمت آفريدگار و هستىبخش انسان بوده است و چهار مورد از موارد توجه و بيدارى را يادآورى كرده است كه عبارتند از ابزار ديدن، سخن گفتن، شنيدن، و نفس كشيدن، و اين موارد را به خصوص يادآورى كرده است، از آن رو كه اينها با همه ناچيزيشان در هستى انسان با تمام بزرگى و مقام بلندى كه در ميان مخلوقات دارد، ضرورت دارند، و هستى انسان وابسته به آنهاست، تا اين كه جاى تعجب و هوشيارى نسبت به آفريدگار دانا باشد، و مقصود امام (ع) همان چيزى است كه به وسيله آن ديدن انجام مىگيرد، همان ماده نرمى كه در اصطلاح پزشكان تخم، ناميده مىشود، و يا همان زجاجيه چشم است، زيرا چشم از هفت پرده و سه نوع ماده نرم تشكيل شده و هر كدام نام مخصوصى دارند.
و مقصود امام (ع) از گوشت، زبان است زيرا زبان گوشت سفيد نرمى آميخته به موىرگهاى كوچك فراوانى است كه خون در آنها جريان دارد و از اين رو به رنگ سرخ مىنمايد و زير زبان موىرگها و رگها و عصبهاى زيادى موجود است و در زير دو دهانه وجود دارد كه آب دهان از آنها جارى مىشود كه اين دو دهانه به گوشت غدّهاى نرمى مىرسد كه در بن آن قرار گرفته به نام مولد لعاب و به وسيله همين دو دهانه است كه زبان و پيرامون آن به طور طبيعى تر و تازه است.
و مقصود امام (ع) از استخوانى كه به وسيله آن صداها را مىشنود، همان استخوانى است كه به آن، حجرى مى گويند، استخوانى سخت كه در مجراى گوش با پيچ و خمهاى زيادى قرار گرفته و همان طور ادامه مىيابد تا مى رسد به عصبى كه از دماغ خارج مى شود و جايى كه مركز جريان روحى حامل قوه شنوايى است، و مقصود امام (ع) از خرم (شكاف) سوراخ بينى است.
در تمام اين موارد و نظاير اينها چه در بدن انسان و چه در ساير حيوانات،عبرتى است براى كسى كه در صدد عبرت گرفتن است، و كمال گواهى به وجود آفريدگار حكيم آنهاست. و هر كسى كه در اجزاى بدن انسان دقت كند، دلايلى از حكمت خداوندى را مشاهده مىكند كه انديشه انسان مات و مبهوت، و عقل حيران و سرگردان مى شود.
امام صادق (ع) آيه مباركه: يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ«» را قرائت فرمود، آن گاه گفت: چگونه ناتوان و ضعيف نباشد كه به وسيله يك پيه مى بيند، و با استخوانى مى شنود و توسط گوشتى سخن مى گويد در چهار مورد امام (ع) رعايت سجع متوازى را نيز كرده است.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده