حکمت 288 صبحی صالح
288-وَ قَالَ ( عليهالسلام )إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ
حکمت 294 شرح ابن أبي الحديد ج 19
294: إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ أرذله جعله رذلا و كان يقال- من علامة بغض الله تعالى للعبد أن يبغض إليه العلم- . و قال الشاعر
شكوت إلى وكيع سوء حفظي
فأرشدني إلى ترك المعاصي
و قال لأن حفظ العلم فضل
و فضل الله لا يؤتيه عاصي
و قال رجل لحكيم ما خير الأشياء لي- قال أن تكون عالما- قال فإن لم أكن- قال أن تكون مثريا- قال فإن لم أكن- قال أن تكون شاريا- قال فإن لم أكن- قال فأن تكون ميتا- . أخذ هذا المعنى بعض المحدثين فقال-
إذا فاتك العلم جد بالقرى
و إن فاتك المال سد بالقراع
فإن فات هذا و هذا و ذاك
فمت فحياتك شر المتاع
و قال أيضا في المعنى بعينه-
و لو لا الحجا و القرى و القراع
لما فضل الآخر الأولا
ثلاث متى يخل منها الفتى
يكن كالبهيمة أو أرذلا
ترجمه فارسی شرح ابن ابی الحدید
حكمت (294)
اذا ارذل الله عبدا حظر عليه العلم. «چون خداوند بنده اى را خوار دارد، علم را بر او حرام- دشوار- مى دارد.» گفته مى شده است از نشانه هاى كينه خداوند نسبت به بنده اين است كه او را نسبت به آموختن علم دشمن مى دارد.
شاعرى در اين باره چنين سروده است: از بدى حافظه و فراگيرى خود به وكي شكوه كردم، مرا به ترك كردن معصيت راهنمايى كرد و گفت: حفظ و فراگيرى علم فضل خداوند است و فضل خداوند بهره شخص گنهكار نمى شود.
مردى به حكيمى گفت: بهترين چيزها براى من چيست گفت: اين است كه عالم باشى. گفت: اگر عالم نباشم گفت: اينكه توانگر و دولتمند باشى. گفت: اگر نباشم گفت: اينكه سالار قوم باشى. گفت: اگر نباشم گفت: اينكه مرده باشى.
جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد 8 //دکتر محمود مهدوى دامغانى